بسم الله الرحمن الرحیم
همه ما باور کردهایم که سعادت دنیا و آخرت ما در گرو دستورات اسلام است،اگر این مسئله را پذیرفته باشیم، اولین قدم، شناخت صحیح اسلام است؛ چون تا آن را به درستی و به دور از انحرافات نشناسیم، نمیتوانیم به هدف برسیم؛ مخصوصا اینکه از صدر اسلام، افراد متعددی درباره اسلام با هم اختلافاتی داشتهاند و همین اختلافات نشان میدهد که برخی در شناخت اسلام اشتباه کردهاند.
نمیتوان همه گرایشهای باطل را حذف کرده و از بین برد، اصلا آفرینش عالم نیز به گونهای است که افراد بتوانند در بین راههای مختلف، راه صحیح را با اختیار خود انتخاب کنند و آزمایش شوند.حتی در ادیان قطعی الهی اختلافات متعدد وجود داشته است. تنها دینی که معجزه آن باقی بوده و تحریفی در اصل کتاب آن صورت نگرفته است، دین اسلام است؛ در کنار آن نیز پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین(ع) که خطایی در رفتارشان نیست، برای ما معرفی شدهاند که اگر رفتاری از آنها برای ما ثابت شد، در حکم فرمایش خداوند است؛ لذا وجود ائمه در کنار قرآن، نعمت دیگر خداوند است که رفتار و گفتارشان برای ما حجت است. این از افتخارات تشیع است و هیچ دین و مذهب دیگری چنین چیزی ندارد.
اسلام؛ گنج ابدی بشریت
اگر واقعا پذیرفتهایم که راه سعادت دنیا و آخرت، تنها اسلام است، جای این پرسش وجود دارد که آیا واقعا متناسب با اهمیت آن، با آن رفتار کردهایم؟ به عنوان مثال اگر یک نقشه گنج بیحساب را داشته باشیم، با آن چگونه رفتار میکنیم؟ آیا دائم از آن مراقبت نمیکنیم و نمیخواهیم به وسیله آن به سود کلان دست یابیم؟ البته این گنج، هرچه هم باشد، نهایتا در همین دنیا، قابل استفاده خواهد بود، اما اگر گنج ارزشمندی باشد که نتیجهای ابدی و بی نهایت داشته باشد، ارزش آن چگونه خواهد بود؟ آیا رواست که نقشه گنج ابدی یعنی اسلام را کنار گذاشت و سراغ کارهای دیگر رفت؟
متأسفانه از همان صدر اسلام، نسبت به این گنج عظیم بیتوجهی شد،در همان اوایل، عدهای بحث در مورد قرآن را نهی کردند و از طرف دیگر برخی هم فقط ظواهر قرآن را حجت دانستند و نه غیر آن را؛ حال آنکه خود قرآن دستور داده بود که هر چه پیامبرگفت باید بپذیرید.
قرنها مفسران واقعی قرآن یعنی ائمه(ع) دارای محدودیتهایی بودند و نمیتوانستند آزادانه مفاهیم و معارف را بیان کنند، همین امر سبب شد تا شناخت معارف و حقایق ناب اسلام دشوار شود، در این شرایط زحماتهای زیادی کشیده شد تا اسلام ناب برای طالبان حقیقت باقی بماند.
امروز ما سرسفرهای نشستهایم که حدود 1400 سال، برای آن زحمت کشیده شده است. بخشی از آن را خدا ضمانت کرده که به دست ما برسد و معانی و مفاهیم و تفسیرش هم به دست علما و بزرگانی صورت گرفت که سختیهای زیادی کشیدند و بسیاری از آنها نیز به شهادت رسیدند. امروز ما به سادگی بر سر این سفره نشستهایم؛ آیا انصاف است که حتی به خودمان زحمت ندهیم که ببینیم در این سفره چه وجود دارد و چگونه قابل استفاده است؟ باید اعتراف کنیم که متأسفانه کمابیش، همه ما در این زمینه کوتاهی کردهایم.
انقلاب اسلامی، معجزه قرن
بعد از 1400 سال از صدر اسلام، خداوند متعال، با انقلاب اسلامی، معجزه دوبارهای را به جهانیان نشان داد. اگر هشتاد سال پیش را درک کرده بودید و فضای دینی آن زمان را لمس کرده بودید، بهتر معجزه بودن» انقلاب اسلامی را باور میکردید.
شرایطی وجود داشت که خانمهای متدین، در ماه یک مرتبه- آن هم برای حمام واجب - از منزل بیرون میرفتند؛ کلاه نمدی بر سر میگذاشتند و لباس گشادی میپوشیدند و در بین راه هم میترسیدند مأموران آنها را بگیرند که چرا حجاب دارند! حتی تا نزدیکیهای زمان انقلاب، حضور دختر با حجاب در دانشگاه بیمعنا بود؛ در بسیاری از خیابانها، مشروب فروشیها بیش از مغازههای مواد غذایی بود! اما غالب مساجد خلوت بودند که نهایتا چند پیرمرد میتوانستند در آن نماز بخوانند. کسی امیدی نداشت که اسلام در چنین جامعهای زنده شود.نیمه شب به خانه امام(ره) ریختند و او را بردند و حتی به کسی نگفتند که چرا و کجا میبرند!! تا مدتی کسی نمیدانست ایشان کجاست و بعد از آن نیز مدتی محصور بوده و کسی حق ملاقات با ایشان را نداشت؛ بعد هم که به ترکیه و نجف تبعید شدند. حدود پانزده سال گذشت و روز به روز نیز دستگاههای امنیتی و ساواک با روشهای پیشرفتهتر بر مردم مسلط میشدند.
اما خداوند متعال از لطف خودش کسی که زندگی بسیار سادهای داشت را چنان عزت بخشید که رئیسجمهور آمریکا نیز موقع سخنرانی وی، برنامهاش را قطع میکرد تا ترجمه سخنانش را گوش کند و البته تا امروز هم که 40 سال از آن تاریخ میگذرد، تمداران کارکشته غرب، به دنبال آماده کردن طرحی هستند که این نظام اسلامی را که یک در رأس آن قرار دارد از بین ببرند، اما ناتوانند.
خداوند یک کشور قدرتمند و امن با سفرهای غنی برای شما گسترانیده است تا شما را بیازماید. قدرتها و سلطنتها عوض میشوند تا افراد آزمایش شوند؛ چرا که اصلا آفرینش عالم به گونهای است که انسان، باید خودش با انتخاب خود، مسیرش را انتخاب کند.
نعمتی که امروز نصیب ما شده، در طول تاریخ بشریت کمنظیر است؛ در زمان هیچ پیامبری، شرایطی که امروز برای تکامل، تعالی و ترقی انسانی و تقرب به خدا فراهم شده است، وجود نداشت.
یکی از نعمتهای خداوند برای ما، رهبری است که در طول تاریخ زندگیاش، نمیتوان نقطه تاریکی یافت و یا اثبات کرد که ایشان در مسئلهای اشتباه کرده باشد! اگر دشمنان یک نقطه ضعف پیدا کرده بودند، صدها بار بزرگنمایی کرده و تبلیغ میکردند!
امروز شخصیتهای اول دنیا میگویند تا چنین رهبری دارید، شکست نمیخورید، آیا این نعمت، شکر ندارد؟! در دنیایی که رئیسجمهور پیشرفتهترین کشورها، مورد عار و ننگ مردم است و مفاسدش عیان است، نعمت وجود چنین رهبری، نعمتی بس بزرگ است.
شناخت و انگیزه، دو عامل رشد انسان
عنصر اصلی رشد انسان در شناخت و انگیزه است. شناخت اسلام با دو رکن قرآن و عترت، مربوط به مقوله شناخت است؛ البته اگرچه شناخت، لازم است، اما کافی نیست؛ در کنار آن باید انگیزه عمل نیز وجود داشته باشد.
فرمایشات رهبر معظم انقلاب بهترین راه برای اجرای کلیات دین است. حداقل چهل سال تجربه تأیید میکند که راهی که ایشان نشان میدهد، همان راه صحیح است. از همین امروز بنا بگذاریم تا اسلام و فرمایشات ایشان را یاد بگیریم و آنچه را یادگرفتیم، عمل کنیم.
توسل و گدایی در خانه اهل بیت(ع)یکی از نعمتهایی است که شیعیان از آن برخوردارند، اگر کسی صادقانه از اهلبیت بخواهد تا نعمتهایی که خداوند داده پایدار بماند و بتواند وظیفهاش را در قبال آن انجام دهد، قطعا اهل بیت نیز به او عنایت خواهند کرد.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی(دام ظله) در دیدار با شرکت کنندگان در دوره آموزشی خط امام(ره) از استان آذربایجان شرقی؛
قم؛ 26 / 4 / 1398 .
بسم الله الرحمن الرحیم
پیروزی انقلاب اسلامی برای بسیاری قابل پیشبینی نبود و با این پیروزی چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاد، مشکلات متعددی در مسائل داخل و خارجی کشور وجود داشته و دارد؛ اما این انقلاب در سایه لطف خداوند و عنایت امام عصر(عج) به چهلسالگی خود رسیده و روز به روز بالندهتر و کاملتر میشود.
تنها انقلابی که تقریباً همه دنیا مخالف آن بودند، انقلاب اسلامی بود. مؤید این سخن، مواضع کشورهای مختلف در 8 سال دفاع مقدس بود که کشورهای بسیاری به كمك صدام آمده و پیشرفتهترین سلاحها را در اختیار وی میگذاشتند؛ در حالیکه ما حتی از خرید سیم خاردار هم محروم بودیم.
اسلام و شعار نه شرقی نه غربی»، راز مخالفت ابرقدرتها با ایران
راز مخالفت ابرقدرتها با انقلاب اسلامی عنصر اصلی این انقلاب است که در هیچ انقلاب دیگری وجود نداشته و آن عنصر اسلام است. همه انقلابهای دنیا، برای اغراض مادی و دنیوی بود؛ اما انقلاب اسلامی، برای برقرار شدن احكام اسلام بود و حاکم شدن اسلام قطعاً به نفع هیچ یک از نظامهای سلطهگر شرق و غرب عالم نخواهد بود. بعد از پیروزی انقلاب، دشمنان مقاطع زمانی چندماهه و چندساله را برای پایان یافتن این انقلاب پیشبینی کرده بودند، اما همه پیشبینیهایشان اشتباه از آب درآمد.
برخی از جامعهشناسان معتقدند که انقلاب نیز یکی از پدیدههای دنیاست که روزی به دنیا آمده و کمکم رشد میکند و به مرور نیز از بین میرود. بر اساس این نظریه، حیات انقلاب اسلامی نیز تدریجاً به پایان خواهد رسید. اما ما بر اساس آیات قرآنكریم معتقدیم این امر کلیت ندارد؛ زیرا خداوند متعال وعده داده است که اسلام عالمگیر خواهد شد و همه دنیا تحت پوشش اسلام قرار خواهد گرفت.
البته باید توجه داشته باشیم كه تحقق وعدههای خدا، شروطی دارد؛ ایمان، عمل صالح و صبر و استقامت از جمله این شروط هستند که با رعایت آنها، وعده الهی نیز محقق میشود؛ بقای این انقلاب نیز در گرو رعایت همین شروط است و بدون آنها ضمانتی برای بقاء انقلاب وجود ندارد. همچنانکه زمانی مسلمانان تا اندلس نیز پیشروی كرده و آنجا را فتح کردند، اما بعد از مدتی به خاطر غفلتشان از شروط لازم، مسیحیان، اندلس را پس گرفتند و این امر تا جایی ادامه یافت که در برخی مقاطع مسلمانان تبدیل به نوکرهایی برای کشورهای سلطهگر شدند، به گونهای که لیست نمایندگان مجلس شورای ملی ایران توسط سفیر آمریکا تعیین میشد. خداوند با این انقلاب، آن ذلت را به عزت تبدیل کرد، حال باید ببینیم این عزت تا کی ادامه پیدا میكند و مناسب است که در این زمینه نیز حرکت علمی شایسته، سنجیده و مستدلی صورت بگیرد.
توجه به آفات، مهمتر از دلخوشكردن به موفقیتها
همیشه باید بشارت و انذار در کنار هم باشد، علاوه بر توجه به نعمتها و دلگرم و امیدوار بودن از وجود آنها، لازم است خطرات، آفات و آسیبها هم مورد توجه قرار بگیرد. اهمیت این مسئله به حدی است كه در قرآن کریم، انذارها بیش از بشارتهاست؛ این امر یعنی توجه به خطرات، مهمتر است و نباید فقط به زمینههای مثبت، دلخوش کرد.
اهمیت و ارزش انقلاب ما به خاطر این است که این انقلاب برای احیای ارزشهای الهی محقق شد؛ حال اگر این امر هدف در آن ضعیف شود و شروطی مثل ایمان، عمل صالح، صبر و استقامت کمرنگ شود، دیگر ضمانتی برای بقای انقلاب وجود نخواهد داشت.
مسائل فرهنگی و دینی جامعه اهمیت بیشتری نسبت به مسائل مادی دارد، اگر زمانی برسد که اهداف اصلی انقلاب به فراموش سپرده شده و فقط به مسائل اقتصادی و رفاه و معیشت که در انقلابهای مارکسیستی نیز مطرح بوده، مشغول شدیم، از خط اصلی انقلاب انحراف پیدا کردهایم.
بر اساس آیات قرآن كریم تنها تئوری بدون استثنا این است که :لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ إِنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» (اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را ) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است)، اگر قدردان نعمتهای الهی باشیم، قطعاً این نعمتها روز به روز بیشتر میشود؛ اما اگر کفران نعمت کردیم، باید نگران عذاب الهی باشیم. بنابراین تا زمانی که به این شروط عمل کنیم، انقلاب نیز با عزت و مستحکم باقی خواهد ماند و هر زمان عمل به شروط کمرنگ شد، ضمانت بقای انقلاب نیز کمرنگ میشود.
فرهنگ، یعنی باورها و ارزشها
فرهنگ، عامل تمایز انسان از حیوان و اساس فرهنگ، باورها و ارزشها است. حقیقت فرهنگ، در یک کلمه، دین است؛ اعتقاد به توحید و اینکه این عالم خدایی دارد که عالم را تدبیر میکند و مسائلی از این قبیل كه لازمه پذیرش وجود خداست، مربوط به بخش اول فرهنگ، یعنی باورها است؛ بخش دیگر فرهنگ نیز رفتار بر اساس سنتهای الهی و خدمت به خلق خدا در جهت رضای الهی است كه جزء ارزشها است؛ اگر این دو عامل در جامعه ما رو به ضعف نهاد، باید نگران شویم.
اگر دیدیم دیگر افرادی مانند حسین فهمیده تربیت نمیشوند، اگر خیابانهای شهرهای ما رنگ و بوی کشورهای بیدین را به خود گرفت، اگر دیدیم بر خلاف گذشته كه رباخواری كاری زشت و ناپسند بود، در بازار مسلمانان و بانکهای کشور، روز به روز رباخواری بیشتر میشود، اینها نشانه این است كه فرهنگ ما در حال افول است و باید به فکر چاره باشیم.
مسئول رسیدگی به فرهنگ جامعه، ت و مسئولان فرهنگی هستند، باید با شناسایی عوامل ضعف فرهنگی، آنها را از میان برداشت و در جهت تقویت فرهنگ، برنامهریزی و حركت كرد؛ اگر چنین کردیم وعده افزایش نعمتها و بقاء انقلاب نیز شامل حالمان میشود؛ اما اگر پست، مقام، درآمد و منافع شخصی و حزبیمان ترجیح یافت، شامل وعید عذاب الهی میشویم.
همه ما باید از خدا بخواهیم کمکمان کند تا اشتباهاتمان را بفهمیم و گمان نکنیم هر چه انجام میدهیم صحیح است؛ مسئولان نیز باید احتمال بدهند که در برخی برنامهریزیها و امضا کردن برخی قراردادها اشتباه كردهاند؛ با چنین احتمالی ممكن است كه در صدد جبران خطاهای خود برآیند. اما اگر مسئولان کشور به سادگی از کنار ارزشها گذشتند و گفتند كه دین ربطی به ما ندارد و كار ما فقط رسیدگی به امور دنیای مردم است، این تكرار كلام مارکسیستها است و نشانه آن است که در حال دور شدن از هدف انقلاب هستیم؛ در این صورت تفاوت انقلاب ما با انقلابهای مارکسیستی چیست؟!
گاهی برخی از نهادها چنین وانمود میکنند که هدف اصلی انقلاب، فقط رفع فقر و محرومیتی بوده که رژیم گذشته برای مردم ایجاد كرده بود و میگویند: ما انقلاب کردیم كه رژیم پهلوی را بیرون کنیم و خودمان به جای آنها بنشینیم! اگر چنین است، پس تفاوت انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر در چیست؟ مگر انقلاب ما از انقلاب پیامبر(ص) سرچشمه نگرفت؟ مگر مسلمانان سه سال در شعب ابیطالب زجر نکشیدند تا انقلابشان را به ثمر برسانند؟ سرانجام نیز همین صبر و مقاومت سبب شد تا خداوند آنها را پیروز کند.
تجلی دوراندیشی امام راحل(ره) در شعار نه شرقی، نه غربی»
زمانی كه خداوند دید مسلمانان در انجام وظیفهشان پایدار هستند، رحمت و نصرت خود را بر آنها نازل کرد و اسلام پیروز شد. ما هم باید راهی را برویم که پیامبر اكرم (ص) رفت و همان برنامهای را اجرا کنیم که او برای ما بیان کرده است؛ نه برنامهای که لنین و مارکس یا لیبرالهای غربی گفتند. بر همین اساس بود كه امام راحل(ره) با دوراندیشی شعار نه شرقی، نه غربی» را سر داد.
اگر ما فقط به دنبال راحتطلبی، تنبلی و سیر كردن شکم باشیم، نمیتوانیم ادعا كنیم كه انقلابمان، اسلامی است. نشانه اسلامی بودن انقلاب ما چیست؟ آیا وضعیت داخلی كشور و اوضاع حاكم بر شهرها و بازار و نیز روابط خارجی و نحوه رفتارمان با دشمنان، اسلامی بودن این كشور را تأیید میكند؟ نظام ما در صورتی اسلامی است و اسلامی باقی خواهد ماند که تقوا، عمل صالح، استقامت و در یک کلمه عمل به وظیفه بر جامعه ما حاكم باشد و هیچگاه این اصول را فراموش نکنیم.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با سردار نقدی
و جمعی از اعضای جنبش مردمی چهل سالگی انقلاب اسلامی؛ قم؛ 4 /11 / 1397 .
۱۳۹۸/۱۲/۰۷
بسم الله الرحمن الرحیم
سعادت دنیا و آخرت انسان در گرو پیروی از انبیاست، نه تنها اجر اخروی و بهشت جاودان پاداش زندگی پیروی از ایشان است؛ بلکه راحتی همین زندگی دنیا نیز بدون تبعیت از این بزرگواران میسر نخواهد بود.
موفقیتهایی که برای انبیا در طول تاریخ فراهم شد، سیری پلکانی داشتهاست، در ابتدا، شرایط ساده بود، در این شرایط، دستوراتی که داده میشد نیز دستورات سادهای بود و به دنبال آن مخالفتهایی نیز که با ایشان میشد، با وسایل و ابزارهای ساده بود، اما با رشد تدریجی بشر و آشنایی انسان با علوم و صنایع، کار انبیا نیز پیچیدهتر شده و دشمنیها نیز سختتر گردید.
کسانی که به مقتضای سنشان از اوائل انقلاب خاطراتی دارند، میدانند چه مشکلاتی اکنون به وجود آمده که در اوائل انقلاب اثری از آنها نبود و حتی به ذهنها نیز خطور نمیکرد. برای مثال در اوایل انقلاب، اصلا کسی حتی تصوری از این شیطنتهایی که از راه رسانههای مجازی انجام میگیرد، نداشت.
قیام امام خمینی(ره)، مظهر لطف خدا
خدای متعال در این دوران لطفی را در حق مسلمانها و همه انسانیت انجام داد و آن قیام حضرت امام(ره) بود. اقران و شاگردان ایشان و حتی از بستگانشان نیز کسی باور نمیکرد که ایشان در مدت کوتاهی به چنین موفقیتی دست پیدا کند و این جهش عظیم را در کل جامعه انسانی به وجود بیاورد.
تبیین اهمیت این انقلاب و برکاتش از عهده بنده و امثال بنده خارج است؛ خدا را شکر میکنیم که ما در این زمان آفریده شدهایم و شاهد این پدیده اعجازگونه هستیم؛ بعد از وفات امام(ره) نیز کسی متصدی این مقام شد که در روی زمین بهتر از او برای این کار سراغ نداریم. این هم لطف دیگری از خدا بود که اگر شبانهروز فقط شکر همین نعمتها را بهجا بیاوریم حق آن ادا نخواهد شد.
در مقابل جمهوری اسلامی، بزرگترین کشورهای دنیا قرار دارند که از ثروت فراوان و تکنولوژی پیشرفته و سایر امکانات چیزی کم ندارند،همه دشمنیها برای از بین بردن نظامی است که تحقق آن خواست خدا و آرزوی انبیا بود.
البته دشمنیهای شیاطین با نظام اسلامی، منحصر به دولتهای خارجی نیست؛ در داخل کشور خودمان هم شاگردان شیاطین هستند که از آن شیاطین الهام میگیرند؛ آنها هم به صورتهای مختلفی این نظام را تضعیف میکنند، گاهی آگاهانه و با کمال پررویی و بیشرمی و گاهی هم در اثر جهل و کماطلاعی و کمبصیرتی.
برخی کجفهمیها در بین خودیها و مسلمانان یکی از مشکلات جامعه اسلامی است. البته این کجفهمیها از زمان ظهور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، در دو طرف افراط و تفریط، مشکلاتی برای دعوت پیغمبر اکرم و بعد هم ائمه اطهار بهوجود میآورد. در کنارش هم کسانی بودند که آگاهانه و از روی عناد و گاهی به صورت منافقین که مسئولیتهای خاصی را به دست میآوردند، این خیانتها را نسبت به اسلام مرتکب میشدند.
بحمدالله اکثریت مردم ما این توطئهها را شناخته و خیانتها را درک میکنند،ولی بالاخره شیطانی که قسم خورده است که همه را گمراه کند، به همین راحتی دستبردار نیست؛ لذا کسانی که این مسائل را بهتر درک میکنند و توطئههای شیطان را بهتر میشناسند، مسئولیت بزرگی درباره دیگرانی دارند که در معرض توطئههای شیاطین هستند.
نگاه افراطی و تفریطی درباره زن
نگاه افراطی و تفریطی به جایگاه زن در اجتماع یکی از کج فهمیهایی است که حتی بین مؤمنان رواج داشت کسانی با نیتهای خیر میگفتند: اصلاً زن در جامعه نباید به فعالیتهای اجتماعی بپردازد؛ وظیفه زن، محصور در محیط خانه است و باید فقط کار خانه را انجام بدهد. این یک فرهنگی تثبیت شده در اذهان بود که به آسانی قابل مبارزه نبود؛ در حالی که آیات قرآن صریحاً برخلاف این گرایش دلالت دارد.
این نوع نگاه به زن در طول هزار سال مانع از این بود که نصف جمعیت کشور اسلامی ما، به آن نقشی که دارند توجه کنند و مسئولیت خودشان را ایفا کنند.
در اجتماعیترین و یترین کارها آیهای درخصوص زنها وجود دارد؛ وقتی پیغمبر اکرم از مکه به مدینه مهاجرت کردند؛ کسانی که ایمان آورده بودند نیز تحت فشار کفار، مخفیانه مهاجرت میکردند؛ در بین ایشان ن نیز وجود داشتند. در آن زمان رسمی شدن عضویت در یک جامعه به وسیله بیعت صورت میگرفت؛ خدا در آیه قرآن حتی به بیعت ن و قبول بیعت آنها از سوی پیامبر در صورت تعهد ایشان به پذیرش احکام اسلام تصریح میکند. طبیعتا این مسئله، کار فردی و داخل خانه نبود، بلکه یترین کارهای اجتماعی بود؛ این از ابتدای اسلام وجود داشت.
ممکن است در مواردی، هریک از زن و مرد بر اساس ویژگیها و آمادگیهای جسمی و روحیشان، وظایف خاصی داشته باشند، اما در اصل تقرب و سعادت، فرقی با هم ندارند،برخی کارها فقط از عهده ن برمیآید؛ وظایفی که بر عهده ن نهاده شده، مطابق با روح و جسم و فطرت آنهاست، اما در آنچه موجب تقرب به خدا و سعادت آخرت و زندگی ابدی میشود، بین مرد و زن هیچ فرقی نیست. این است که طبق آیات قرآن برخی ن الگوی همگان حتی مردها هستند؛ همسر فرعون و حضرت مریم از جمله این ن هستند.
امروز هم به بهانه تساوی زن و مرد، از زن به عنوان وسیلهای برای شهوترانی مردها استفاده میشود. از آن طرف گاهی گفته میشد که زن باید علاوهبر چادر و مقنعه، روبنده نیز داشته باشد! چه کسی گفته است این امر شرعا واجب است؟! برخی از این نگاهها سبب میشد که بسیاری از خانمها در استفاده از مزایای زندگی اجتماعی از جمله تحصیل و کارهای دیگر محروم شوند. این در حالی است که در صدر اسلام نیز خانمها در کارهای اجتماعی شرکت داشتند؛ حتی در جنگها حضور مییافتند و زخمیها را پرستاری میکردند.
یکی از آفات بزرگی که مانع استفاده از معارف اسلام و برکات دین خدا شده، کج فهمیهای افراط آمیز یا تفریط آمیزی است که از ناحیه خود مسلمانان بوده است، جلوگیری از این افراط و تفریطها،خود نوعی جهاد است؛ چرا که سبب میشود چهره واقعی دین نمایان شده و کسانی به اسلام گرایش پیدا کنند.
یکی از برکات انقلاب که از آغاز آن وجود داشت، حضور چشمگیر ن بود. حتی در بسیاری از موارد، خانمها مؤثرتر از آقایان بودهاند. خیلی از مردانی که به تظاهرات و مبارزه با شاه آمده بودند با راهنمایی و هدایت ن بود؛ حتی بنده به یاد دارم که برخی ن به همسرانشان گفته بودند شما خانهداری کنید و ما به مبارزه و تظاهرات میرویم و همین سبب خجالت مردها و در نتیجه حضور آنها در میدان شده بود.
جدا کردن مسائل اجتماعی و ی از دین یکی دیگر از کج فهمیهای مسلمانان است که از صدر اسلام نیز وجود داشته است. هنوز جنازه پیغمبر اکرم دفن نشده بود که این مسئله در بین مسلمانها ایجاد شد که کار دین مربوط به رابطه انسان با خداست و مسائل دنیایی و اجتماعی مردم ربطی به دین ندارد. اصلا کاری به این نداشتند که هفتاد روز قبل پیامبر، حضرت علی(ع) را به عنوان ولی بعد از خود معرفی کرده است؛ یعنی اصلا ذهنیتی وجود نداشت و لذا خودشان برای تعیین خلیفه اقدام کردند.
حتی حدود پانصد سال بعد از ظهور اسلام نیز همین فکر ادامه یافت و کمکم با هوشیاری و زمینهسازی خواجه نصیرالدین طوسی، صفویه به عنوان یک حکومت شیعی تشکیل شد،اما این تفکر که حکومت و مسائل اجتماعی به علما و دین ربطی ندارد، همچنان در ذهن مردم وجود داشت؛ کسی که جرأت کرد این سد را شکسته و با تمام صراحت و قاطعیت با این کجاندیشی مقابله کند، امام(ره) بود که امروز این میراث امام(ره) به دست ما رسیده است. امام(ره) خوندلها خورد تا این مطلب را حتی در محیطهای فقهی جا بیندازد.
نقش ولایت فقیه در جلوگیری از نفوذ و سلطه دشمنان
نعمت عظیم نظام اسلامی که در رأس آن یک فقیه عالم به عنوان نائب امام زمان(عج) قرار داشته باشد، از برکات حرکت امام (ره) بود،باید مراقب بود؛ چرا که شیاطین سعی میکنند این خدمت امام(ره) به اسلام و همه مسلمین سراسر عالم را کمرنگ کند؛ اگر میبینید بسیاری از فشارهای اقتصادی صنعتی، تحریمها و چیزهای دیگر وارد میشود، دلیل اولش این است که مسئله ولایتفقیه از بین برود؛ چرا که ولایتفقیه تنها مانع تسلط دشمنان است.
امروز در بسیاری از جوامع اسلامی حتی در زادگاه اسلام، حاکمانی بر سرکارند که دستنشانده آمریکا هستند، آنچه که راه نفوذ و تسلط دشمنان را گرفته است، همین ولایت فقیه است؛ اما با این همه اهمیت، باز هم حتی در بین انسانهای خوب، کج فهمیهایی در این زمینه وجود دارد.
شاید اگر برخی از فروع فقهی مورد توجه قرار نمیگرفت و اثبات نمیشد، اصل اسلام ضربه چندانی نمیخورد؛ اما وقتی مسئله ولایتفقیه و حکومت اسلامی ضربه بخورد، اساس هویت جامعه اسلامی از بین میرود. لذا در همین دوران اخیر تمام اندیشمندان ی جهان تصریحاً یا تلویحاً اعتراف کردند آنچه باعث شکست آمریکا و اروپاییها شد فکر ولایتفقیه، بود. اگر او نبود هیچ کدام از این پیشرفتها حاصل نمیشد.
ولایتفقیه عمود خیمه اسلام است که هرقدر این عمود محکمتر شود، امید بقای اسلام و گسترش و رواج و شکوفایی اسلام در عالم بیشتر خواهد بود.
فراموش نکنید که عزت دنیا و آخرت شما، در سایه اسلام و حکومت اسلامی است که عمود آن مسئله ولایتفقیه است؛ امام(ره) فرمود: ولایتفقیه را حفظ کنید تا هیچ کسی نتواند با شما مبارزه کند؛ حقوق شما را از بین ببرد؛ این نظام، ضامن حفظ حقوق حتی غیرمسلمانانی است که در ذمه اسلام زندگی میکنند و در سایه حکومت اسلامی حقوقشان بهتر از همه کشورهای دیگر تأمین میشود.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از خواهران، مشهد،29 / 11 / 1398 .
باید برای مصونیت از توطئهها درسهای روز ۹دی را زنده نگه داریم/
سعی کنیم اصلح را انتخاب کنیم/
غفلت از دام دشمنان و خستگیِ راه، دو مانع پیشرفت
گروه معارف-رجانیوز: آیت الله مصباح یزدی به مناسبت مراسم بزرگداشت ایام الله نهم دیماه که در مسجد اما صادق(ع) تهران برگزار شد پیامی تصویری منتشر کردند. که فیلم کامل آن به همراه گوشه هایی از متن آن را در اختیار مخاطبین رجانیوز قرار میگیرد:
درفرهنگ اسلامی، اوقاتی که برخی حوادث در آن واقع شده است، به نام ایام الله» نامیده میشود. علی الظاهر این یک واژه خاص قرآنی است و در حد اطلاع ما جای دیگری این واژه به کار نرفته است.
قرآن این کلمه را در آیه وَ ذَکِّرهُم بِأیّامِ الله»(ابراهیم، 5) استفاده کرده است و روزهایی را به نام روز خدا نامیده است که دراین روزها خدا بهتر شناخته میشود و آثار الهی بیشتر ظهور پیدا میکند. هم رحمتهای خدا بیشتر آشکار میشود و هم راه خدا بیشتر ثابت و استوار میشود.
غفلت از دامها و خستگیِ راه، دو مانع پیشرفت
نظام جمهوری اسلامی ایران که برخاسته از انقلاب عظیمی است و در تاریخ ما بلکه در تاریخ بشریت کمنظیر است، از حوادث عبرت آموز» و ایام الله» برخوردار است.
جریاناتی در طول این چهار دهه اتفاق افتاده است که از یک طرف هشدار دهنده برای انسانها است که مراقب باشند، در درههای هولناک سقوط نکنند و در دام شیاطین بزرگ و کوچک نیفتند و از آن طرف اعتمادشان به خدا و یاری خدا بیشتر شود و هیچ وقت یأس و نا امیدی از خدا را در خود راه ندهند.
آنچه مانع پیشرفت انسان میشود، یا غفلت از مشکلات و دامهایی است که دشمنان میگسترانند و انسان ناخودآگاه در آنها واقع میشود، و یا در اثر خستگی و صعوبت راه و برخورد با مشکلات است که آرام آرام روح دلسردی بلکه یأس و ناامیدی در او پدید میآید.
ضرورت بازبینی حوادث گذشته
قرآن کریم یادآوری حوادث گذشتهای که میتواند از طرفی هشداری باشد برای جلوگیری از سقوط در درههای هلاکتبار و از طرفی موجب افزایش امید به موفقیت و یاری خدا باشد را ایام الله» نامیده است.
طبق این آموزه قرآن کریم، ما باید از این درس الهی استفاده کنیم و حوادثی را که در گذشته و مخصوصا در این چهار دهه پس از انقلاب برای ما اتفاق افتاده است بازبیینی کنیم، چه آن حوادثی که در اثر توطئههای دشمنان قسم خورده موجب مشکلاتی برای مردم شده است و چه آنها که موجب امیدواری بیشتر میشود.
ما از طرفی باید حوادث گذشته را از این زاویه نگاه کنیم که چه خطرهایی برای گذشتگان پیش آمده است و یا چه غفلتهایی از دامهای شیاطین برایشان پیش آمده که موجب عقبماندگی یا کندی کارشان شده است و از طرفی باید از این زاویه نگاه کنیم که مددهای الهی و غیبی و نصرتهای خدا و وعدههایی که برای پیروزی مومنین و غالب شدن بر کفار و دشمنان گفته شده، چگونه رخ داده است.
۹ دی ۸۸ از ایام الله انقلاب
در این تاریخ چهل ساله ما، یکی از ایامی که شایسته است آن را از ایام الله حساب کنیم و از مصادیق این اصطلاح قرآنی ایام الله» بدانیم، روز نهم دی سال ۸۸ است که سالروز این یوم الله را باید همواره سعی کنیم زنده نگه داریم و خاطراتش را بازگو کنیم تا آیندگان فراموش نکنند،
هم در جهت مثبتش که بهرهمندی از نصرتهای الهی و کمکهای غیبی و فوق انتظار را از آن دوره عبرت بگیریم، و هم از آن اتفاقات عبرت بگیریم تا در دام شیاطین گرفتار نشویم و پیشبینی کنیم که آنها چه نقشههایی را برای ما دارند ترسیم میکنند و چه مقدماتی را برای تضعیف ما دارند فراهم میکنند و برای مقابله با آنها و مقاومت در مقابل برنامههای سختی که برای ما پیشبینی میکنند و برای رویارویی با این مشکلات و پیروزی بر دشمنان، خودمان را آماده کنیم.
ایمان به خدا عامل اصلی موفقیت ملت ایران
دشمن در طول این چهار دهه همه این راهها را طی کرده است و از همه تواناییهای خودش در عرصههای مختلف برای براندازی این نظام و جلوگیری از گسترش قدرت و نفوذش در منطقه و جهان، بهره گرفته و توطئههایی چیده است،
ولی خوشبختانه به یاری خدا از هیچ کدام از این نقشهها و توطئهها طرفی بر نبسته و مجموعا همه اینها به نفع جمهوری اسلامی و نظام الهی تمام شده است و آنها روز به روز عقب نشینی کرده و احساس شکست کردهاند.
تا این که به این نتیجه رسیدهاند که ما باید با عامل اصلی موفقیت این مردم که این نظام را به پا کردند، مبارزه کنیم. پس به دنبال کشف این عامل رفتند و بنا را بر این گذاشتند که اگر بتوانند این ریشه اصلی را بخشکانند.
بالاخره دانشمندان و محققانشان به این نتیجه رسیدند که عامل اصلی پیروزی ملت انقلابی ایران ایمان به خدا» است و از نتایج ایمان به خدا، پیروی از ولایت فقیه است.
ثمرات ایمان مردم
دشمنان متوجه شدهاند که ایمان به خدا باعث میشود مردم در هیچ حالی ناامید نشوند و از دستورات الهی برای رفتارهای خودشان استفاده کنند و از تجربههای گذشته که بخصوص در کتابهای الهی آمده است بهره ببرند و بالاخره در سایه پیروی از دستورات الهی دل به یک رهبر الهی ببندند،
رهبری که از جهات مختلف شایستگی رهبری این ملت را دارد و میتواند عامل پیروزی و وحدت این مردم باشد؛ یعنی همان که در فرهنگ ما به نام ولایت فقیه شناخته میشود.
در واقع ولایتمداری فرعی از ایمان به خدا است و اگر مردم ایمان به خدا نداشتند نتیجهاش ولایتمداری نمیشد.
باید درسهای روز ۹ دی را مرور کنیم
برای استفاده از ایام الله و بزرگداشت حوادث امروز و بهرهمندی از درسهای آموزنده این جریان تاریخی باید از طرفی سعی کنیم آگاهیهای دینیمان را افزایش بدهیم تا آنها موفق نشوند به نام دین و برخی مذاهب مطالبی را به خورد جامعه بدهند که آن ها را از مسیر اصلی دور کند.
طرفی نیز باید آگاهیهای ی اجتماعیمان را گسترش بدهیم تا با تبلیغات سوئی که انجام میدهند نتوانند نسل آینده ما و حتی برخی از افراد ناآگاه جامعه فعلی را فریب بدهند و چنان القاء کنند که شما قدرت مقاومت ندارید و شکست می خورید و القاء کنند که یکی از راههای شکست شما نیز همین تحریمهای اقتصادی است.
برای مصونیت از توطئهها و موفقیت در مقابل دشمن، باید درسهای روز ۹دی را مرور کنیم و آن را زنده نگه داریم، تا هم برای نسل موجودمان بازگو و یادآوری شود، و هم جلوگیری شود از این که نقشههایشان برای نسل آینده ما به ثمر برسد.
سه راهکار اصلی برای مقاومت در برابر دشمن
کار اصلی ما برای مقاومت در مقابل این توطئه های دشمنان، افزایش معلومات دینی، کسب بصیرت اجتماعی، تقویت روح توکل بر خدا، ایمان به خدا، اطاعت اوامر الهی و از جمله اطاعت از مقام ولایت فقیه است که جانشین امام معصوم و او جانشین رسول خداست و او نیز اطاعتش پرتوی از اطاعت الهی است.
ما عموم مردم خوب است که بر اساس آموزه قرآن کریم به همدیگر سفارش کنیم اإِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر،2 .3) ما باید به همدیگر سفارش کنیم که هرکس در هر مقامی هرجایی در هر شرایطی هست سعی کند:
1 هر روز اندکی بر معلومات دینی خودش بیافزاید،
2اندکی بصیرت اجتماعی ی اش را افزایش دهد تا عمق بیشتری پیدا کند،
3 ندکی در راه اطاعت خدا و پیغمبر (ص) و رهبر دینی ما که جانشین امام معصوم هست روحیه تسلیم و انقیاد و اطاعت بیشتر پیدا کند.
باید اصلح را انتخاب کنیم! اصلح یعنی چه؟
ما عموم مردم باید سعی کنیم اصلح را انتخاب کنیم.
اصلح یعنی چه؟ یعنی کسی که دین را بهتر شناخته باشد، مصالح جامعه را بهتر درک کند، و ملکه تقوا و دینمداری او از دیگران قویتر باشد. برای نمایندگی مجلس یا هر پست دیگری که مردم به نحوی دخالت در تحقق آن دارند، این سه شاخص را باید ملاک اصلی قرار بدهیم.
البته شاخصهای فرعی بعدی هم هست؛ کارآمدی و تجربه و اینها هم هست که در درجه دوم قرار میگیرد. ولی شاخصهای اصلی همان سه چیزی است که ملاک صلاحیت برای مقام رهبری جامعه است و مرتبه نازله آن در مسئولین کشور ظهور پیدا میکند، مسئولینی که طبق عرف فرهنگی و ی ما در قوای سه گانه ظهور پیدا میکنند و شناخته میشوند.
سعی کنیم هرچه می توانیم کسانی سر کار بیایند که در این شاخص ها بر دیگران اولویت داشته باشند.
فراموش نکنیم که موفقیت در همه فعالیتهای انقلابی و خصوصا انتخاب مسئولین و نمایندگان اصلح، مرهون توکل بر خدا و توسل به اولیاء خداست.
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند متعال، میخواهد بندگانش شاکر نعمتها باشند و البته اولین اثر شکر، افزایش نعمتها برای خود شاکران است؛ یکسری برکاتی هستند که همگان میتوانند آن را درک کنند؛ از این رو مقایسهای کوتاه بین شرایط حال حاضر و قبل از انقلاب، به خوبی این برکات را یادآوری میکند؛ زمانی حتی برای تعمیر جنسهای خریداری شده از آمریکا، نیازمند آمریکاییها بودیم و مبلغی شبیه اصل آن باید هزینه میشد تا آن جنس تعمیر شود، اما امروز در زمینههای متعددی پیشرفت داشتیم که حتی میتوانیم در تولید آنها به دیگران هم کمک کنیم.
برکات پیدا و پنهان انقلاب اسلامی
همچنین نعمتی مانند امنیت قابل درک برای همگان است؛ زمانی حتی در برخی خانوادهها، فرد از برادر خود نیز احساس خطر میکرد و احتمال میداد ساواکی باشد؛ چه رسد به دوست و همسایه و دیگران. اما امروز براحتی در بین محافل از شخصیتهای مهم کشور انتقاد میشود.
اما برکات انقلاب، محدود به همین امور نمیشود؛ درک برخی نعمتها سختتر است و عموم افراد آن را درک نمیکنند؛ به عنوان نمونه اگر کسی بگوید وقتی مؤمنانی جمع میشوند و خدا و اهل بیت(علیهمالسلام) را یاد میکنند، گروهی از فرشتگان در این فضا رفت و آمد کرده و برایشان دعا میکنند، شاید به خوبی برای ما قابل درک نباشند، اما این برکات وجود دارند و روایات متعددی بر این امر تصریح کردهاند. در سایه انقلاب اسلامی نیز برکاتی از همین سنخ برای کشور حاصل شده است که ما قادر به درک آن نیستیم.
امام، مصداق کامل بندگی خدا
آنچه سبب شد تا این همه برکات شامل امام(ره) شود، این بود که امام(ره) به دنبال بندگی خدا» بود؛ بنده صرف خداوند که هر چه خداوند گفت باید انجام دهد؛ لذا سعی کرد ببیند خدا از او چه میخواهد؛ البته برای بندگی نیز دو رکن لازم است؛ اول تلاش برای شناخت وظیفه و دوم اخلاص در عمل. امام(ره) سالها در حوزه زحمت کشید تا وظیفه خودش را در هر شرایطی بشناسد و از طرف دیگر نیز با اخلاص تمام به وظیفهاش عمل کرد؛ برای او تفاوتی نمیکرد که مردم بگویند زنده باد خمینی(ره) یا – خدای ناکرده – عکس آن را بگویند؛ او به دنبال بندگی و رضای الهی بود.
گاهی اوقات نزدیکترین افراد به ایشان، نظر دیگری داشتند، اما ایشان وظیفه خود را امر دیگری تشخیص میداد؛ از اینرو سرزنشهای صریح و غیر صریح را تحمل میکرد، ولی وظیفهاش را ترک نمیکرد؛ خواه دیگران خوششان بیاید یا بدشان بیاید.
نتیجه بندگی خداوند، این بود که هیچ وقت از هیچ چیزی نمیترسید؛ لذا خطرهایی که میتوانست هر کسی را متزل کند، نتوانست کوچکترین خللی در اراده و انجام وظیفه امام(ره) به وجود آورد.
او زمانی قیام کرد که ایران حیاط خلوت آمریکا و همچون ابزاری در خدمت اهداف آنها بود؛ اما امروز به برکت همان حرکت، ایران به رقیب آمریکا تبدیل شده است به گونهای که رئیسجمهور آمریکا وقتی میخواهد دشمنش را معرفی کند، ایران را نام میبرد و نه حتی کشورهای بزرگی مانند چین و روسیه! ایران به اینجا نرسید، مگر به واسطه یک ی که چیزی جز بندگی خدا نداشت. آیا این برای ما درس نیست؟!
امام(ره) به ما یاد داد تا بندگی کنیم؛ شاگردی که خوب از او درس گرفت، همانی است که امروز جای او نشسته است؛ هیچ کس مانند خداوند نمیدانست چه کسی بهترین گزینه برای این سمت است؛ البته شخص رهبری نیز دنبال پست و مقامی نبود و تلاش میکرد که این مسئولیت سنگین بر عهدهاش نیاید، اما خدا میدانست او برای این کار مناسبتر است؛ چون به بهترین وجه درس بندگی را از استاد آموخته بود.
نعمت بیبدیل رهبری و وم شکر آن
باید از راه امام و رهبری درس بگیریم. اگر در همه کارها، بندگی خدا را سرلوحه همه کارهایمان قرار دادیم، از امام درسگرفتهایم؛ اما اگر در هر کاری اول به فکر بودیم که چه چیز عاید ما میشود و چه منافعی برای خانواده و هم حزبیهایمان دارد، نمیتوانیم ادعای پیروی راه امام را بکنیم.
اول باید دنبال این باشیم که وظیفه ما چیست و خداوند در هر شرایطی از ما چه میخواهد.بزرگترین نعمتی که خداوند به ما داده است، وجود رهبری است که به بهترین شیوه، وظیفه ما در شرایط مختلف را برایمان بیان میکند؛ چه بسا پزشکان حاذقی که در طول دوره طبابت خود، در موارد متعددیاشتباه کردهاند و البته جای تعجب هم نیست، اما اینکه فردی به مدت 30 سال در مسندی بنشیند و با پیچیدهترین مسائل اجتماعی روز مواجه باشد و نتوان یک نمونه بیان کرد که ایشاناشتباهی داشته باشد، جای تعجب است. آن هم در دنیایی که رهبران عالم روزانهاشتباهات متعددی دارند.
چنین رهبری را مقایسه کنید با رئیسجمهور قدرتمندترین کشور دنیا که رئیسکنگره آمریکا در مورد او میگوید ترامپ حتی ارزش این را ندارد که او را استیضاح کنیم! بنده چنین تعبیری را از هیچ تمداری نشنیده بودم. اما در مورد رهبر ایران، بزرگترین شخصیتهای ی دنیا میگویند تا ایران چنین رهبری دارد، شکست نمیخورد. این چه نعمت عظیمی است که خداوند به کشور ما داده است؛ از خداوند متعال باید عاجزانه درخواست کنیم که توفیق شکر این نعمتها را به ما بدهد. چنین انسانی، فرشتگان در مقابلش خضوع میکنند.
سجده فرشتگان در برابر حضرت آدم (ع) نمادی از این بود که این آفریده خداوند عزتی نزد خداوند دارد و میتواند به مقامی برسد که فرشتگان باید در مقابلش به خاک بیفتند. این ویژگی را خداوند در وجود همه ما قرار داده است؛ اگر به دنبال بندگی خداوند بودیم، به همان میزان میتوانیم به رسیدن به مراتبی از آن امیدوار باشیم.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در جمع مدیران ارشد هلدینگ فدک (بزرگترین مجموعه فعال در زمینه حملونقل ریلی کشور)؛ قم؛25 / 12 / 1397 .
زلال بصیرت
عرضه معارف دین، متناسب با فرهنگ و زبان مخاطب
۱۳۹۹/۰۱/۲۷
علاوه بر اینكه زمینهای فراهم شده تا بتوانیم دین را بشناسیم، خداوند نعمتی به ما عنایت كرده است كه در گذشته، وجود نداشت و آن حركت نهضت اسلامی به دست امام (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی است كه به سبب آن، ت بهتر توانستند در دانشگاه حضور پیدا كنند و به تبیین معارف اسلامی بپردازند. طبیعتا وظیفه سنگینی هم بر عهده ت آمده است كه قبلا چنین تكلیفی وجود نداشت. لذا این مسئله ،هم نعمتی بزرگ و هم وظیفه بزرگی بر عهده امثال شماست.
در رژیم پهلوی بخصوص پهلوی اول، نه تنها ت جایگاهی نداشت، بلكه شدن، مایه شرمساری بود. اما خداوند ورق را به گونهای برگرداند كه شما امروز استاد و مربی كسانی هستید كه قرار است بالاترین مسئولیتهای كشور را بر عهده بگیرند.
سنت الهی تدریج
پیشرفتهای فكری و ذهنی افراد، تدریجی است؛ حتی جامعه اسلامی نیز بتدریج تشكیل شد؛ در اوایل بعثت، به جز دو سه نفر، همه بتپرست متعصب بودند و حاضر بودند برای حفظ مقدساتشان، هرجرم و جنایتی را مرتكب شوند. كسانی هم كه در ابتدا به پیامبر(صلی الله علیه و آله)ایمان آوردند، از ضعیفترین اقشار جامعه بودند، اما هنوز چند دهه نگذشته بود كه اسلام، چند امپراتوری مهم دنیا را در مقابل خود خاضع كرد.
پدیدههای الهی نیز تدریجی هستند؛ لذا اگر قرار شد در دانشگاههای ما، معارف اسلامی تدریس شود، به این معنا نیست كه به یك مرتبه، همه معارف به طور كامل و صحیح و دستهبندی شده، به دانشجویان منتقل شده و زمینه اجرای آن فراهم شود؛ طبیعتا نقصها، ضعفها و مشكلاتی خواهد داشت؛ باید به مرور كسانی با پشتكار، كمبودها را شناسایی و رفع كنند و آن را كاملتر كنند تا به درخت باروری تبدیل شود كه ثمرات آن در هر زمانی در جامعه ظاهر شود. براساس آیه:خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییاش، تکلیف نمیکند»(بقره/ 276) برخی كارها را به تنهایی نمیتوانیم انجام دهیم، اما میتوانیم با همفكری و همكاری با دیگران، آن را به انجام برسانیم؛ از اینرو ایجاد تشكیلات و كار جمعی، از توانمندیهای ماست که در صورتی كه مفید باشد، باید به آن بپردازیم و نمیتوان به بهانه عدم توان فردی برای انجام كاری، از انجام آن به صورت گروهی سر باز زد.
ت، مدافعان خط مقدم تهاجم فرهنگی دشمن
كمبودها در چند جهت محتمل است، یكی از كمبودها، كمبود علمی است؛ طبیعتا همه ما عالم به همه سطوح دین و عمق آنها نیستیم. آنچه كه دروس رسمی حوزه به شمار میرود نیز وما پاسخگوی همه نیازهای دینی جامعه در این عصر و در کشور جمهوری اسلامی ایران نیست. تنها این کشور است که به اجرای دین اهتمام دارد و بقیه جوامع اگر اهتمامی به دین داشته باشند به صورت کمرنگ و در حاشیه است. این است که تمام عوامل شیطانی برای تضعیف دین در این کشور دست به كار شدهاند.
امروز قدرتهای استكباری صریحا گفتهاند كه قصد تغییر نظام اسلامی را دارند، طبیعتا كسانی كه در صف اول مقابله با هجومهای دشمن بر ضد دین و نظام قرار دارند، ت هستند؛ باید ببینیم تا چه حد برای پاسخگویی به نیازهای جامعه خودمان آمادگی داریم تا جوانان مسلمان خودمان را از دست ندهیم و آنان پاسخ شبهاتی را كه عقاید آنها را نشانه گرفته است، یاد بگیرند. از اینرو ابتدا باید كمبود علمی خود را رفع كنیم. برای اینکه دین، زنده بماند و به ما برسد، زحمات بسیار زیادی كشیده شده است. ماجرای تحمل سختیها توسط مسلمانان در شعبابیطالب فقط یك نمونه از آنهاست؛ مسلمانان حتی آب برای بچههای خود نداشتند، چه رسد به غذا! مسلمانان این سختیها را تحمل كردند تا امروز اسلام به دست ما رسیده است؛ آیا درست است كه اکنون تا جنسی گران شود، فریاد برآوریم كه دیگر نمیشود زندگی كرد؟! آیا ما در این شرایط تكلیف شرعی نداریم؟!
وم رعایت اخلاق در عرضه معارف دینی
امروز جهان، تشنه معارف اسلامی است، باید فرهنگ، زبان و آداب مخاطبان را شناخت و به گونهای سخن گفت كه مخاطب، محتوا را متوجه شود؛ نمیتوان همان اصطلاحات و الفاظ و مفاهیمی كه در حوزه خواندیم را برای دانشجویان بازگو كنیم، بلكه باید محتوا را بر اساس زبان و فرهنگ مخاطب، تبیین كنیم.
باید اخلاق، رفتار و مشیمان نیز به گونهای باشد كه جوان امروز با شرایط فعلی و با این همه شبهاتی كه درگیر آن شده، رغبت پیدا كند كه با ارتباط برقرار كند و سؤالات خود را مطرح نماید. شیطان از همه ما عالمتر است؛ صرف یادگرفتن مفاهیم دینی، هنر نیست، بلكه باید بر اساس آموختههای دینی، رفتار نیز دینی باشد؛ اگر ضعف اخلاقی در رفتار، بینش و منش ما باشد، قطعا موفق نخواهیم بود.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از اساتید معارف استان مركزی؛ قم ؛5 / 7 / 1397 .
شُرور و بلایا ؛ وظایف ما-بخش نخست
آیتالله مصباح یزدی
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از شیوع ویروس کرونا، برخی شبهات فکری در جامعه درخصوص چیستی و چرایی بلایا در نظام خلقت رونق زیادی پیدا کرد.مطلب پیشرو، حاصل سه جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ از حضرت آیتالله مصباح یزدی است که در اسفند ماه سال 1398 و پس از شیوع بیماری کرونا در کشور ایراد شده است. ایشان در این بحث به این نکتهاشاره میکنند که دربارة بلایا و شُرور از دو جهت میتوان بحث کرد: یکی از جهت نظری و دیگری از جهت عملی. بدین معنا که یک بار میخواهیم بدانیم که اساساً با توجه به علم و حکمت پروردگار، وجود این بلایا چه توجیه یا فلسفهای دارد و بار دیگر میخواهیم تشخیص دهیم که در این موارد و در زمان وقوع بلایا و بیماریها و حوادث و به تعبیر دیگر، شُرور، به عنوان یک مؤمن، چه واکنشی باید از خود نشان دهیم، چه از جهت قلبی و عمل جوانحی (رضایت یا عدم رضایت) و چه از نظر ظاهری و اعمال جوارحی.ایشان سپس به پاسخ دو پرسش مزبور میپردازند و با استفاده از مقدمات عقلی و همچنین آیات و روایات،گرههای ذهنی موجود درباره این مسائل را به خوبی میگشایند.
بخش نخست این مطلب از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
مقدمه
این روزها صحبت از بلاها و مصیبتها و بیماریهای واگیر و بخصوص مسئله کرونا در میان است که بسیاری از کشورها را دربرگرفته و روز به روز هم شیوع بیشتری پیدا میکند. درباره اینگونه مسائل، سؤالات فراوانی از قشرهای مختلف در سطوح متفاوت فهم و تحصیل و معرفت و ایمان مطرح میشود، از جمله میپرسند: این آفات و بلیاتی که پدید میآید و گاهی گسترش پیدا میکند و بسیاری از کشورها را در برمیگیرد، حتی افراد بیگناه و اطفال را مبتلا میکند چه حکمتی دارد؟به نظر رسید که یک بحث نسبتاً جامعی که دستکم شامل تیترهای آن باشد هر چند در هربخش آن بهطور کامل بحث نشود میتوان طرح کرد.
امکان طرح بحث در دو حوزه نظر و عمل
این بحث در دو حوزه قابل طرح است: یکی حوزه نظری و یکی حوزه عملی. منظور این است که یک وقت ما از نظر عقلی و فلسفی میخواهیم بفهمیم وجود این بلاها و آفتها و به اصطلاح، این شُرور، چه توجیه عقلانی دارد و چرا و چگونه در عالم تحقق پیدا میکند(بحث نظری) و یک وقت میخواهیم ببینیم وظیفه انسان درباره اینها چیست (بحث عملی). بنابراین بحث را بهطور کلی میشود به دو بخش تقسیم کرد: 1. بخش نظری؛ 2. بخش عملی.
طرح مبحث شُرور از قدیمالایام در میان فیلسوفان و متکلمان
در بخش نظری تا آنجا که ما با بحثهای اعتقادی و فلسفی پیشین آشنا هستیم، از قدیمیترین مباحثی که درباره شناخت عالم و هستی مطرح بوده، بحث درباره شُرور بوده است. بالاخره در این عالم چیزهایی وجود دارد که انسان از آنها منتفع میشود، لذت میبرد و شادی بخش است و نیز چیزهای دیگری هم وجود دارد که یا موجب درد و رنج و الم میشود و یا مانع کارهای خیر و تحقق خیرات بیشتر میگردد.
نگرش ماتریالیستی در این مسئله و نقد اجمالی آن
گرایشی که به دهریون نسبت میدهند و مقتضای گرایش ماتریالیستی است این است که همة اینها لازمة طبیعت این عالم است. براساس نگرش ماتریالیستی، نمیتوان برای عالم، برنامه منظم حساب شدهای تعیین کرد که چگونه بوده و چگونه هست و چگونه خواهد شد. براساس اصول ماتریالیستی، این پرسشها جواب قطعی ندارد. این عالمی که ما در آن زندگی میکنیم همین است که هست، تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است! این گرایشی است که اصلاً وارد مباحث الهی و خداشناسی و حکمتهای آفرینش و این مطالب نمیشود. این افراد، تدبیر حکیمانهای را بر عالَم حاکم نمی دانند.
طبعاً ما هم این گرایش را به کلی کنار میگذاریم و میگوییم: آن موضوع نظری که ما به دنبال آن هستیم برای کسانی مطرح میشود که قائل به آفریدگار حکیم باشند.
چنین کسانی بهراحتی میپذیرند که آفرینشِ خوبیهای این عالم از روی حکمت و مصلحت بوده، و صفات حُسنای الهی باعث این شده که اینها را خلق کند، اما به شُرور که میرسیم کار، دشوار میشود.
نگاه ثنوی در مسئله خیر و شرّ
به همین جهت از دورانهای باستان کسانی قائل به ثنویت شدند و گفتند: این عالم دو مبدأ دارد: مبدأ خیر و مبدأ شرّ. بعضیها این دو مبدأ را در عرض هم قائل بودند که میتوانیم آن را ثنویت عرضی بنامیم، چنانکه به بعضی از حکمای قدیم چنین گرایشی نسبت داده شده که قائل به دو مبدأ مستقل از هم (یکی منشأ خیرات و دیگری منشأ شُرور) بودهاند، آن یکی ذاتش اقتضای خیر دارد و مبدأ همه خیرات عالم است و آن دیگری ذاتش اقتضای شرّ دارد و مبدأ همه شُرور عالم است. این یک گرایش بوده است.
کسان دیگری قائل شدند که خدا (اهورا مزدا) همه چیز را آفرید و از جمله آنها اهریمن بود که مبدأ شُرور عالم شد؛ این شُرور از اهریمن است و انتساب آن به خدای آفریدگار، بهواسطه اهریمن است؛ چون او خالق اهریمن است، خالق کارهای او هم حساب میشود، نام این ثنویت را ثنویت طولی میگذاریم. چه بسا این افراد بگویند که خدا از آفرینش اهریمن و افعال او خشنود نباشد، چیزی شبیه آنچه در تورات آمده که خدا بعد از آفریدن آدم و حواء و خوردن ایشان از درخت ممنوعه، از خلقت آنها پشیمان شد!
اما آنچه مستقیماً با اعتقادات توحیدی و ادیان الهی و بخصوص دین اسلام ارتباط پیدا میکند این است که ما قائل باشیم به اینکه کل هستی یک آفریدگار دارد و او واجد همه کمالات و صفات خیر است و هیچ نقص و شرّی در وجودش نیست؛ همه چیز آفریده اوست و او همه چیز را براساس حکمت و مصلحت آفریده است.
یک پرسش مهم در مسئله شُرور
بعد از طرح اجمالی دیدگاه توحیدی در این مسئله، سؤال مهمی در اینجا مطرح میشود و آن این است که: شُرور را خداوند برای چه خلق کرده است»؟ به تعبیر دیگر، از نظر عقلی چگونه میتوان توجیه کرد که خدای حکیمی این شُرور را بیافریند که هیچ صفت زشتی ندارد، هیچ عامل شرّی در وجودش نیست، خیر محض است و جز خیر چیزی را نمیخواهد؟
پاسخ مشهور فلسفی به این پرسش
بحثهای بسیار عمیق و طولانی در اینباره، در طول دورههای مختلف تاریخ اسلام در بین اندیشمندان واقع شده و مشهورترین پاسخ فلسفی این است که این شُرور در واقع اموری عدمی هستند و در حقیقت، عنوان خلق» و ایجاد» و صدور» و مانند آنها بر این امور صدق نمیکند.
این تحلیل، هر چنداشکال دقیق فلسفی مربوط به مناسبات علت و معلول را برطرف میکند (یعنی ایناشکال را که چگونه از علتی که خیر محض است، معلولی صادر میشود که شرّ است)، این سؤال همچنان باقی میماند که چرا عالَم بهگونهای خلق نشده که این امور عدمی از آنها انتزاع نشود؟ آتشی که میسوزاند، بیماریای مانند بیماری سرطان یا بیماری کرونا که انسان را از پا در میآورد و امثال اینها، اموری وجودی هستند، هرچند با تحلیل عمیقی بگوییم که حیثیت شرّ بودن آنها به عدم بر میگردد. بالاخره این سؤال مطرح میشود که چرا خدای حکیم و مهربان، این امور زیانبار را خلق کرده است؟
همچنین همة مسلمانها بلکه اهالی همه ادیان معتقدند که در عالم ابدی، دو سرا هست؛ یک سرای بهشت است که هیچ شرّی در آن نیست و دیگری سرای جهنّم که هیچ خیری در آن نیست. سؤال میشود که اگر خدای متعال جهنّم را خلق نمیکرد چه میشد؟
تقسیم شُرور به شُرور دنیوی و اخروی
در پاسخ به اینگونه سؤالات میتوان گفت: این مخلوقهایی که ما آنها را شرّ مینامیم به دو دسته قابل تقسیم هستند: یک دسته شُروری که در این عالم تحقق پیدا میکنند و یک دسته شُروری که مربوط به عالم ابدی است.
شُرور این عالم، به نوبه خود، به دو دسته تقسیم میشوند: یک دسته شُروری است که بدون دخالت انسان یا موجود مختار دیگری پدید آمده است و برای اینکه اصطلاحی داشته باشیم میگوییم شُرور ابتدایی»؛ و دسته دیگر شُروری است که جنبه ثانوی یا عکسالعملی دارد؛ یعنی موجودی کاری را انجام میدهد و در اثر آن، شرّی تحقق پیدا میکند، چنانکه انسانی گناه میکند و به آثار سوء آن گناه مبتلا میشود، اینها را میگوییم شُرور ثانوی یا عکسالعملی.
نسبی بودن شُرور دنیوی
دربارة شُرور دنیوی بحثهایی انجام گرفته مبنی بر اینکه شرّ بودن اینها نسبی است؛ مثلاً آتش کاغذ را میسوزاند، ولی باعث میشود که غذا پخته شود و باعث میشود که هوا گرم شود و جلو سرمازدگی و بیماریهای ناشی از آن را بگیرد. پس این شُرور نسبی است، یعنی برای بعضی چیزها خیر است و برای بعضی چیزها شر.
آنچه محل بحث است و بیشتر شبهات در اطراف آن دور میزند، این است که چرا خدای متعال شُروری را در این عالم خلق کرده است که موجب درد و رنج و ناراحتی و بیخوابی و گرفتاریها میشود.
وم توجه به فلسفه آفرینش انسان در دنیا
پاسخ این سؤال هنگامی روشن میشود که ما بفهمیم اصلاً خداوند حکیم، چرا آدمیزاد را در این عالم خلق کرده است. توضیح آنکه: خدای متعال بعد از اینکه همه عوالم را آفرید (از عوالم عِلوی، فرشتگان مقرب و عالین»،(1)تا فرشتگان متوسط و مربوط به عالم برزخ و مثال، تا فرشتگانی که مربوط به این عالَم هستند)، از آنجا که همه اینها ظرفیت خاص داشتند: وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ»(2)،خداوند به حسب ظرفیت آنها، فیضی به آنها مرحمت کرد: بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ».(3)خاصیت ملائکه این است که توان محدودی برای یک کار خاص یا کارهای خاصی دارند: مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا یَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا یَنْتَصِبُونَ»(برخی از ایشان دائما در حال سجده هستند و برخی دیگر همواره در حال رکوع). (4) هیچ وقت به فکر گناه و تخلف هم نمیافتند. جای موجودی خالی بود که بتواند از راه اختیار خودش عالیترین مرتبه فیوضات الهی را دریافت کند.(5) این بود که خدای متعال به فرشتگان فرمود إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهًْ»(من در زمین جانشینی برای خود قرار میدهم)(6)چنین موجودی آنقدر میتواند تکامل یابد که جانشین خدا شود و رفتارهای خدایی از او ظهور پیدا کند و به بالاترین کمالات وجودی (غیر از کمالاتی که مخصوص حق تعالی و واجب الوجود است) نائل شود؛ و انسان هنگامی لیاقت این فیض را پیدا میکند که مسیر خودش را با انتخاب تعیین کند.
شُرور، زمینهساز انتخاب برای انسان
برای اینکه موجود انتخابگری بهوجود بیاید و بتواند در عرصههای مختلف به مراتب مختلفی از کمال اختیاری برسد و به یک تعبیر مظهر اختیار الهی» شود، باید در عالمی آفریده شود که طبیعت آن اقتضاء تغییرات مختلف داشته باشد. ضرورت این مطلب از آن روست که برای تحقق انتخاب باید دو راه وجود داشته باشد: یکی راه صعود و دیگری راه سقوط، یکی خیر و دیگری شرّ، یکی مطلوب و دیگری نامطلوب، تا زمینهای برای امتحان و انتخاب آگاهانه فراهم شود. پس خدای متعال این عالم را خلق کرده برای اینکه موطن تغییرات گوناگون باشد و این تغییرات بتواند زمینهها را برای انتخابهای بسیار پیچیده و مختلف در عرصههای متفاوت فراهم کند، تا آن انتخاب مطلوب تحقق پیدا کند و انسان از این طریق، لایق عالیترین فیض الهی گردد و از فرشتگان نیز بالاتر رود، و لذا هنگامی که ملائکه گفتند: أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ»(آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟! زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بهجا میآوریم، و تو را تقدیس میکنیم)خداوند فرمود:إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»(من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید)؛(7) یعنی شما نمیدانید که چرا این موجود میتواند خلیفه شود، اما شما نمیتوانید خلیفه شوید و ظرفیت آن را ندارید. بنابراین، میتوان گفت که عامترین حکمت وجود شُرور، نقایص، آفات و بلاها در این عالَم، آن است که زمینه انتخاب را برای انسانها فراهم کند تا بتوانند با انتخاب صحیح خودشان، طرف خیر را انتخاب نموده و لیاقت و استحقاق دریافت عالیترین کمال وجودی و فیض الهی را پیدا کنند.
مقصود بالعرض بودن شُرور
نتیجه این سخن آن است که وجود شُرور، مقصود بالذات نیست بلکه مقصود بالعرض است؛ یعنی برای این استکه زمینه انتخاب فراهم شود تا موجودی که ظرفیت ممتازی دارد، بتواند با اختیار و انتخاب خودش، لیاقت دریافت عالیترین فیض الهی را پیدا کند. به تعبیر دیگر، پاسخ این سؤال که چرا خداوند حکیم این شُرور را آفریده است، آن است که این شُرور مانند دردها، رنجها، غصهها، فراقها، عذابها، شکنجهها و. مقدمه و وسیلهای هستند برای اینکه انسانهایی بتوانند انتخاب صحیح داشته باشند و به عالیترین فیوضات الهی نائل شوند. حصول آن کمالات انسانی مقصود بالذات است و تحقق این شُرور، مقصود بالعرض.
عدم کفایت غلبه کمّی خیر بر شر
در اینجا بیمناسبت نیستاشاره کنیم به سخنی که از بعضی از حکما نقل شده و آن این است که گفتهاند هر چند وجودشُرور در این عالم فیالجمله حکمتهایی دارد، نهایتاً باید تعداد خیرها بر شُرور بچربد و نباید شرّ غالب شود ولی ظاهراً این جواب هم جواب کاملی نیست، برای اینکه ملاک غلبه، فقط غلبه کمّی نیست، زیرا اگر انسانی پیدا شود که لیاقت پیدا کند که به انتخاب خودش عالیترین فیض وجود را دریافت کند، مثل وجود مقدس پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، به همه عالم میارزد و جا دارد همه آنها فدا شوند برای اینکه یک چنین انسانی پیدا شود؛ ومی ندارد که تعدادشان زیاد باشد. به هر حال این هم بین پرانتز بود که بعضیها شرط کردهاند که خیر باید غالب بر شر باشد یعنی غلبه کمّی داشته باشد، ولی ظاهراً برهانی ندارد.
وجود شُرور خاص در کنار شُرور عام
حالا در این مسیر، یک مسئله فرعی مطرح میشود و آن این است که انسانها مراتب مختلفی از تکامل برایشان میسّر است، ظرفیتهای آنها متفاوت است، عرصههای تکاملی آنها هم مختلف است؛ از این رو، حکمت اقتضا میکند که به دنبال فعل و انفعالات و تأثیر و تأثرات متقابل، عرصههای مختلفی از خیر و شرّ پدید بیاید تا شرایط مختلفی برای تکامل طولی و عرضی فراهم شود. همچنین با توجه به ظرفیتهای مختلفی که در وجود انسان است و حتی میتواند مدتی راه خیر را انتخاب کند و بعد تغییر مسیر بدهد، چنانکه عکس این هم ممکن است؛ باید شرایط انتخاب همواره قابل تغییر باشد، بهگونهای که اگر کسی دهها سال هم عبادت خدا کرده، امکان این را داشته باشد که آخرالامر مبتلا به معصیت و راه شرّ شود؛ عکس این هم صادق است. پس باید انواع و اقسام عواملی که زمینههای خیرات و شُرور را جابهجا کنند، وجود داشته باشد. پس غیر از آن شُرور ابتدایی و اولیه که برای کل عالم به طور عام در نظر گرفته شده، برایاشخاص هم شُرور خاصی در نظر گرفته میشود تا زمینه امتحانهای جدیدی فراهم شود.
بلاها و شُرورى برای قطع دلبستگی به دنیا
از مسائل فرعی دیگر این است که کسانی در اثر فریفتگی در برابر لذتهای دنیا و سپس دلبستگی به آنها انتخاب غلطی میکنند، ولی اصل ایمان و معرفت آنان هر چند خیلی کمرنگ در عمق دلشان باقی میماند. لطف الهی اقتضا میکند که حتی برای آنها هم زمینهای برای بروز و ظهور کمال و رشد فراهم شود. یکی از راهها این است که مبتلا به بلا و یا شُرور شوند تا بفهمند لازمه زندگی این دنیا چه شُروری است و بدین وسیله تعلقشان به دنیا کم شود و چه بسا باعث این شود که از گناهان گذشته هم توبه کنند؛ وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»(به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) میچشانیم، شاید بازگردند!)(8)
زمینهسازی برای ابتلای دیگران به خیر یا شرّ
مسئله فرعی دیگر هم این است که گاهی خود شخص مرتکب کاری نشده که موجب شرّ باشد، اما از شرّ دیگری به او سرایت میکند، مثل شرهای اجتماعی؛ عکس آن در خیرات هم وجود دارد؛ یعنی خود شخص، مرتکب چیزی نشده که موجب استفاده از نعمتها شود، بلکه دیگری کاری را انجام داده که زمینه انتخاب مطلوب را برای این شخص فراهم میکند. در واقع این هم نوعی امتحان است: وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ» (و آنها را با نیکیها و بدیها آزمودیم).(9) حسنات هم میتوانند عامل آزمایش شوند: وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَهًْ»(و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم)،(10) پس رفتار کسی ممکن است زمینه انتخاب و امتحان را برای دیگران فراهم کند، چنانکه رفتار خوب گذشتگان ممکن است زمینههایی برای اعمال خیر نسل بعدی فراهم کند: وَکانَ أبُوهُما صالِحاً».(11)
شُرور بمثابه لوازم تکامل اختیارى انسان
حاصل جواب کلی این است که شُرور این عالم (به آن معنایی از شرّ که بر امور وجودی اطلاق میشود(12) مقصود بالتبع هستند؛ یعنی ارادة حکیمانه الهی اولا و بالذات به آن تعلق گرفته است که موجودی همچون انسان پدید آید که بتواند در سایة انتخاب و اختیار خویش، به بالاترین کمالات امکانی برسد، و انتخاب انسان مقتضی وجود نظامی است که خوب و بد و خیر و شرّ، هر دو در آن موجود باشند و در نتیجه، این عالَم به همراه شُرور آن نیز متعلق ارادة الهی قرار میگیرد. به تعبیر دیگر، اراده حق تعالی، مستقلاً و اصالتاً به این شُرور از آن جهت که شرّ است تعلق نمیگیرد، بلکه وجود این شُرور، از آن جهت که از لوازم تکامل اختیاری انسان هستند، بالتبع مورد اراده حق تعالی قرار میگیرد.
بخش دوم و بخش عملی بحث، یعنی پاسخ به این پرسش که در مقابل این شُرور، چه موضعی باید اتخاذ کرد و چه رفتار اختیاری باید انجام داد»، در شماره بعدی این مقاله ارائه میشود.
پینوشتها:
ـــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. عالین» نام گروهی از موجودات یا فرشتگان مقرب الهی است که در آیه 75 سوره ص» بدانها اشاره شده است.برای اطلاع از تفسیر آن ر.ک: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 17، ص 226.
2. صافات، 164.
3. انبیا، 26-27.
4. فرازی از خطبه اول نهجالبلاغه درباره گروهی از فرشتگان.
5. البته ملائکه هم یک نوع اختیار دارند یعنی کار خیری را که انجام می دهند از سر علاقه انجام می دهند و از انجام آن هم لذت می برند. به این معنا آنها هم اختیار دارند، اما انتخاب به معنای اختیار بین خیر و شرّ و ترجیح یکی بر دیگری ندارند.
6و 7. بقره، 30.
8. سجده، 21.
9.اعراف، 168.
10.انبیاء، 35.
11. کهف، ۸۲.
12. مراد از شرّ در این اصطلاح، موجودی است که به موجود دیگری آسیب رسانده و باعث سلب کمالی از او می شود.
زلال بصیرت
بسم الله الرحمن الرحیم
از نظر اسلام ارزش کارهای انسان تابع دو عامل است؛
زلال بصیرت
بسم الله الرحمن الرحیم
حوادثی که در دهههای اخیر در منطقه اتفاق افتاده است، در تاریخ کمنظیر است و میتوان آنها را به برخی حوادث صدر اسلام تشبیه کرد.
درباره این سایت