محل تبلیغات شما

بــصـیــــــرت



زلال بصیرت
 
پاسخگویی به شبهات، زمینه‌ساز پذیرش اسلام انقلابی توسط نسل آینده
 
۱۳۹۸/۰۹/۰۱
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
دوران زندگی بشر، دائماً در حال تحول بوده است، در میان این تحولات، آنچه سبب تحول سریع شده و آثارش نیز تا مدتی باقی می‌ماند، انقلاب نامیده می‌شود.
  عمده انقلاب‌هایی که در دنیا واقع شده تحت تأثیر نیازهای مادی و جسمی بوده است، البته گاهی امور جانبی دیگری هم که جنبه ارزشی دارند، در شکل‌گیری یا شدت یك انقلاب تأثیراتی داشته‌اند. توجه به این نكته نیز لازم است كه ارزش‌ها متفاوتند؛ برخی ارزش‌ها را همه انسان‌ها پذیرفته‌اند و برخی دیگر تنها برای عده‌ای یا جامعه خاصی ارزش تلقی می‌شود.
انقلاب صنعتی اروپا و برخی انقلاب‌های دیگر سبب تحولات متعددی در جهان شد كه سلطه‌طلبی و رونق گرفتن استعمار یكی از آثار آن به شمار می‌رود. امروزه نیز برخی کشورهایی که از نظر صنعت، تکنولوژی و ی، پیشرفته‌ترند، به دنبال سلطه بر سایر کشورها هستند.
گاهی جنگ‌ها، تحولات و انقلاب‌ها در اثر عوامل غیرمادی و با رویكرد ارزشی و معنوی- ‌صرف‌نظر از حق یا باطل بودن آنها‌ـ رخ می‌دهد، از این انقلاب‌ها به عنوان انقلاب فرهنگی یاد می‌شود؛ جنگ‌هایی که در نتیجه نژادپرستی واقع شده، نمونه‌ای از این انقلاب‌هاست؛ به عنوان مثال جنگ جهانی دوم ریشه در نژادپرستی داشت؛ چون در واقع عده‌ای كه نژادپرستی را ارزش می‌دانستند، بدون هیچ پایه و اساس علمی و منطقی و صرفاً به خاطر اعتقادی كه ارزش منفی دارد، جنگی را به راه انداختند که خسارت‌های زیادی به كشورهای مختلف جهان وارد كرد.
برخی جنگ‌ها نیز در نتیجه عوامل ارزشی مثبت واقع شده. افرادی، ارزش‌های مثبتی را پذیرفته بودند و به دنبال ترویج آن بودند؛ اما كسانی به خاطر منافع خودشان مانع انتشار این ارزش‌ها می‌شدند؛ دفاع گروه اول از اعتقاداتشان و ممانعت گروه دوم از ترویج این اعتقادات سبب ایجاد درگیری و جنگ بین این دو گروه می‌شد؛ به عبارت دیگر تلاش برای گسترش ارزش‌های مثبت ایجاب می‌کرد كه به دفاع در مقابل دشمنان بپردازند.
البته کسانی با انگیزه‌های مادی و برای سلطه‌جویی و تأمین منافع خودشان به اسم دین جنگ‌هایی را انجام دادند كه نباید آنها را به حساب دین گذاشت؛ مانند جنگ‌هایی که امپراطوری عثمانی به اسم دین انجام داد و حتی تا قلب اروپا نیز پیش رفت. خلاصه اینکه جنگ‌ها و تحولات گاهی صرفا با انگیزه مادی صورت گرفته، گاهی نیز ارزش‌های غیرمادی دیگری در آنها مطرح بوده است؛ گاهی نیز انگیزه مادی موجب راه‌اندازی یك جنگ شده، اما بانیان آن این كار را به اسم ارزش انجام داده‌اند.در تاریخ گذشته به غیر از حرکت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حركتی که واقعاً به مفهوم جامعه‌شناختی بتوان آن را انقلاب دینی نامید، یافت نمی‌شود، در دوران معاصر نیز فقط انقلاب اسلامی یک حرکت سریع اجتماعی بود که بر اساس ایده دینی و ایدئولوژی صحیح شکل گرفت و پس از گذشت چهل سال هنوز آثارش در دنیا قابل مشاهده است.
البته برای ما ساده است که باور کنیم عامل اصلی در این انقلاب، دین بوده و رهبر آن نیز یک عالم دینی بوده که برای احیاء ارزش‌های دین قیام کرده و از روز اول تا آخر، عمده‌ترین دغدغه‌اش اسلام بود؛ اما برای یک تاریخ‌نویس و جامعه‌شناس دشوار است که باور کند یک مذهبی بتواند چنین انقلابی را رقم بزند و مردم نیز برای دفاع از دین جانشان را به خطر بیندازند.
جامعه امروز ما در ادامه سیر تکوینی خود در دوران پرنشاط جوانی به سر می‌برد؛ یعنی دوران طفولیت و خردسالی را پشت‌سر گذاشته و زمان رفتارهای کودکانه و هوسبازانه‌اش گذشته است؛ اما قرار نیست هر جوانی كه سالم و قوی بود، صالح هم باشد؛ خیلی از افراد از نیروی بدنی و امکاناتشان سوءاستفاده می‌کنند و جنایت‌های عظیمی را انجام می‌دهند؛ در طول تاریخ بشریت هم نمی‌توان برهه‌ای را نشان داد که همه مردم یا اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه صالح و درستکار باشند؛ بلکه شواهد تاریخی و مؤیدات قرآنی گواه عکس این مطلب است؛ اما کسانی که از استعداد و توانمندی برخوردارند و دلسوز خود و دیگران هستند، باید راه بهره‌برداری از این نعمت‌ها را پیدا کرده و با صبر و حوصله راه صحیح را بپیمایند و دیگران را نیز در این مسیر با خود همراه کنند.
شخص حضرت امام(ره) که پرچمدار این انقلاب بود و یاران ایشان و کسانی که هنوز هم واقعا پیرو ایشان هستند، ادعایشان این است که عنصر اصلی این انقلاب دین» بود و معتقد بودند که باید ارزش‌های اسلامی پیاده و با دشمنان دین مبارزه شود؛ اما برای همه ـ‌مخصوصاً نسل جوانی که می‌خواهد صرفاً تقلیدکننده نباشد و برای فكر و رفتار خود به دنبال دلیل متقن می‌گردد- پذیرش این مسئله آسان نیست؛ لذا در همین جا این سؤال مطرح می‌شود که آیا اصلا درست است که دین در تحولات اجتماعی و انقلاب نقش داشته باشد؟ بسیاری اعتقاد دارند دین یک امر فردی و محدود به دعا و مناجات انسان با خدا و نهایتاً كارهایی از قبیل کمک به فقرا و مهربانی با دیگران است، این عده معتقدند که دین به مسائل دنیا و ت ربطی ندارد؛ طبیعتاً این تعریف از دین با دینی که امام راحل(ره) آن را تعریف کرد بسیار متفاوت است؛ اما وظیفه ما در برابر كسانی كه این عقیده را ترویج می‌کنند چیست؟ آیا باید با آنها بجنگیم یا وظیفه دیگری داریم؟
ضرورت پاسخگویی به سؤالات و شبهات جوانان و اقناع آنها
 فکر و اعتقاد دیگران را نمی‌توان با زور و اجبار عوض کرد و نسل جوان امروز که به درستی برای کارهایش به دنبال دلیل می‌گردد را نمی‌توان قانع کرد که بر اساس تقلید، اعتقادی را بپذیرند؛ چه‌بسا برخی از آنها شیوه پدرانشان را ‌اشتباه بدانند؛ شاید بعضی از ایشان معتقد باشند این همه جنگ و ویرانی و کشته و معلول شدن این تعداد انسان چه فایده‌‌ای داشت؛ آیا نمی‌شد راه کم‌هزینه‌تری را برای رسیدن به اهداف انقلاب انتخاب کرد؟
حتی اگر پذیرفته شد که دین باید در امور اجتماعی و ی دخالت کند، سؤال دیگری مطرح می‌شود و آن این است كه آیا روشی که جمهوری اسلامی در پیش گرفته، روش درستی است و حتی اگر روش جمهوری اسلامی را در گذشته درست بدانیم، آیا در ادامه هم باید با همین شیوه جلو رفت یا با تغییر شرایط باید به گونه دیگری عمل کرد؟ آیا امروز هم لازم است از شعارهای اول انقلاب حمایت کرد یا باید راه‌های دیگری را بیابیم تا ضرر کمتری داشته باشیم؟
اگر بخواهیم نسل آینده ما اسلام انقلابی را باور داشته باشد و در این مسیر تلاش کند، باید پاسخ این سؤالات به خوبی برایش تبیین شود؛ مخصوصاً با توجه به اینکه دشمنان ما دائماً چنین سؤالاتی را به شیوه‌های مختلف مطرح می‌كنند و حتی اگر در ذهن جوانی این شبهات وجود نداشته باشد، دشمنان برای او این سؤالات را طرح خواهند کرد.
همه این سؤالات جواب دارد، مسئله مهم این است که چگونه و با چه روشی باید به این سؤالات پاسخ داد؟ آیا می‌توان در پاسخ دادن به این سؤالات، صرفاً فرمایشات رهبر معظم انقلاب را به عنوان سند قرار داد، یا می‌توان در پاسخ به همه افراد از آیات قرآن به عنوان دلیل استفاده کرد؟ چه‌بسا برخی قرآن را قبول نداشته باشند و یا كسانی که آن را قبول دارند، بگویند برداشت ما از آیات قرآن چیز دیگری است؛ چون برخی آیات قرآن متشابه است؛ مگر نه اینكه خوارج هم از آیات قرآن برای جنگ با حضرت علی(ع) استفاده می‌کردند؟! لذا ابتدا باید عقل انسان برخی مطالب را بپذیرد و قانع شود و سپس به وسیله عقل، به سمت قرآن هدایت شود.
عده‌ای معتقدند دورانی که رهبر جامعه مطلبی را بگوید و دیگران هم بدون کم و کاست آن را بپذیرند، تمام شده است، در اینجا لازم است به این نكته توجه شود كه یکی از حکمت‌های صدور بیانیه گام دوم انقلاب این است که بدانیم اتفاقاً هنوز دوره انقلاب تمام نشده است؛ بلکه هنوز فقط یک گام از آن برداشته شده و این انقلاب دائمی خواهد بود؛ چون عامل آن امری فطری و تغییرناپذیر است؛ آن عامل با فراهم شدن شرایط، موجب ایجاد یك انقلاب شد و ما باید آن شرایط را حفظ کنیم تا آن عامل همیشه اثر خود را ببخشد و هر گامِ آن ما را به ظهور نزدیک‌تر کند. البته باید توجه داشته باشیم که قرار نیست همگان با این سخنان قانع شوند.
ترویج روح لذت‌طلبی، برای تشکیک در مبانی انقلاب
روح همه دستاویزهایی که برای تشکیک در انقلاب از آنها سوءاستفاده می‌شود و با زبان‌ها و بیانات و سطوح مختلف و شیوه‌های متعدد (اعم از فیلم و تئاتر و شعر و مطالب علمی و.) آن را بیان می‌کنند، یک چیز است و آن روح این است که ما باید در زندگی دنیا خوش باشیم؛ یعنی خوب بپوشیم، خوب بخوریم، خوب لذت جنسی ببریم و سرانجام هم راحت بخوابیم. دشمنان انقلاب هرگاه بخواهند شما از مسائل ارزشی فاصله بگیرید و در آنها تشکیک کنند، همین امور را مطرح می‌کنند. البته استفاده صحیح از نعمت‌های دنیوی نه تنها مذموم نیست، بلکه مطلوب است؛ اما سخن در این است که آیا اصل، لذت بردن از زندگی دنیا است و هدف والاتری برای انسان در نظر گرفته نشده است؟ ما باید ابتدا خودمان را بشناسیم که چه هستیم و کمال وجودی ما چیست؟ به عنوان مثال کمال وجودی یک شتر این است که بار ببرد؛ اما کمال گوسفند بارکشی نیست، او باید شیر بدهد و گوشت خوب تولید کند؛ همچنانكه کمال حیوانات شکارچی این است که بر حیوانات دیگر غالب شوند؛ حال ما باید ببینیم کمال ما چیست؟ لذا ابتدا باید خودمان را بشناسیم تا کمال حقیقی خود را بدانیم، در وهله بعد باید راه رسیدن به این کمال را یاد بگیریم؛ یعنی در سایه عقل، وحی را بشناسیم و با ضمیمه کردن عقل و وحی- ‌كه همان شیوه صحیح دین اسلام است‌-پایه‌های مستحكمی برای شناخت انسانیت خود به دست آورده‌ایم که می‌توان بر روی آنها بنای استواری را ساخت؛ اما اگر این پایه لغزان باشد، هر ساختمانی بر آن بنا شود، زود فرومی‌ریزد. بنابراین ابتدا ما باید شناخت خودمان را نسبت به خود، هستی و خدا به یقین برسانیم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در دیدار با
 گروهی از دانشجویان شرکت‌کننده در دوره طرح ولایت»؛ مشهد؛ 19 / 5 / 1398 .

 زلال بصیرت
رهبر انقلاب، از مفاخر بشریت در حکومتداری
   ۱۳۹۸/۰۷/۲۴
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
نعمت عظیم انقلاب اسلامی و برپایی نظامی بر اساس دین آرزوی همه انبیا و اولیای الهی بوده است، هر چند مراتبی از نظام دینی در طول 1400 سال گذشته واقع شده است، اما نسبت به نظام اسلامی که از چهل سال پیش در کشورمان ایجاد شده است، بسیار متفاوت است؛ در طول تاریخ اسلام، زمانی و پدیده‌ای را که بتوان با انقلاب اسلامی ایران مقایسه کرد سراغ ندارم. شاید عده‌ای گمان کنند این نظام نیز مانند نظام‌های دیگری است که در این کشور وجود داشته‌اند، نهایت اینکه خدمات بیشتری در این نظام نسبت به دوره پهلوی و قاجار صورت گرفته است. لذا اولین وظیفه این است که بخوبی برای همگان به خصوص نوجوانان تفاوت این انقلاب با سایر انقلاب‌ها و کودتاها تبیین شود و فرق اساسی آن نیز بیان شود. در تشکیل همه حکومت‌ها و سلسله‌های شاهنشاهی ، هدف اصلی رسیدن به حکومت و قدرت و امور مادی و دنیوی بوده است،اما در این انقلاب، بنیانگذار انقلاب اسلامی، حتی یک روز هم به فکر منفعت شخصی خود یا بستگانش نبود؛ از روز اولی که حرکتش را آغاز کرد، صرفا برای انجام وظیفه الهی عمل کرد و تا آخرین روزهای عمر نیز دغدغه اصلی‌اش همین بود. در این راه برایش شکنجه و شهادت و مرگ طبیعی و حتی مرگ فرزند، فرقی نمی‌کرد؛ فقط انجام وظیفه برایش مهم بود و بس. چنین شخصی را جز با انبیا و اولیای الهی نمی‌توان مقایسه کرد،بالاخره امام(ره) بعد از پیروزی انقلاب، قریب به یک دهه، این کشتی را هدایت کرد؛ اما همه نگران بودند که بعد از امام(ره) چه خواهد شد؛ دشمنان نیز بی‌صبرانه منتظر چنین روزی بودند که انتقام خود را بگیرند؛ حقیقت این بود که نه تنها بنده که هیچ یک از دوستان باور نمی‌کردیم که کسی بتواند نقش رهبری امت را مانند امام(ره) ایفا کند. ما رهبر معظم انقلاب را از قبل می‌شناختیم، اما باور نمی‌کردیم که ایشان چنین قدرتی داشته باشند، از طرف دیگر افرادی هم بودند که خود یا طرفدارانشان احساس می‌کردند بتوانند کشور را مدیریت کنند و لذا خوف اختلاف نیز وجود داشت؛ اما خداوند لطف کرد و ظرف چند ساعت – و علی‌رغم اینکه ایشان از پذیرفتن این پست ابا می‌کردند – بدون هیچ اختلافی، مسئله حل شد و در حال حاضر نیز حدود 30 سال بر این مسند قرار گرفت و جای امام(ره) را به خوبی پر کرد. تاریخ آینده ثابت خواهد کرد که یکی از مفاخر انسانیت در مسند حکومت، رهبر معظم انقلاب است. اینکه کسی 30 سال پست دشواری را بر عهده داشته باشد و هیچ کجا نتوان اشتباه قطعی از وی نشان داد و حتی معاندینی که دنبال گرفتن یک نقطه ضعف از ایشان هستند، نتوانند چیزی پیدا کنند، چیزی شبیه معجزه است. از سخن گفتن و عمل کردن گرفته تا شیوه زندگی و رفتارهای خانوادگی ایشان، عاری از هرگونه نقطه ضعف است؛ آن هم در روزگاری که رهبر پیشرفته‌ترین کشورها، فردی است که دیوانگی او زبانزد است و مایه ننگ مردم آن کشور است؛ حتی رئیس‌مجلس نمایندگان آمریکا درباره‌اش می‌گوید ترامپ ارزش استیضاح کردن ندارد!»؛ در چنین زمانی خداوند چنین رهبری به ما داده است. تفاوت اصلی امام(ره) و رهبر معظم انقلاب با سران کشورهای دنیا در این است که ایشان به دنبال انجام وظیفه الهی، آن هم خالصانه برای خدا هستند. همین اخلاص هم سبب پیروزی انقلاب اسلامی، عزت و پیشرفت‌های کشور شده است؛ اگر در آینده نیز مسئولان کشور، از این دست باشند، چنین روحیه‌ای داشته باشند و همکارانشان را از کسانی انتخاب کنند که این روحیه را داشته باشند، سنت الهی همان سنت یعنی پیروزی مردم پا بی‌اتکا به هیچ قدرتی است.
ضرورت همفکری و هم‌افزایی نیروهای انقلاب
 باید توجه داشته باشیم که ما امروز ریزه‌خوار سفره پابرهنگان مستضعفی هستیم که به‌خاطر خدا، امام (ره) را اطاعت کردند؛ اگر همین مسئله را برای نسل آینده نیز تبیین کنیم تا همگان به دنبال انجام وظیفه برای خدا باشند، این پیروزی‌ها تداوم خواهد داشت. در انتهای گام دوم ما زنده نیستیم، اما این ملت زنده خواهد بود؛ اگر کسانی که در گهواره هستند تا کسانی که نوجوان هستند، امروز درست تربیت شوند و این مسئله برایشان تبیین شود و انگیزه کار برای خدا پیدا کنند، این انقلاب نیز تا ظهور حضرت حجت(عج) با قوت به راه خود ادامه خواهد داد؛ اما اگر این ارتباط قطع شد و روحیه‌ها عوض شد، نتیجه مطلوب نیز نخواهد داشت. حتی امام(ره) نیز سال‌ها در درس خود شاگردانی تربیت کرد و سپس با کمک یاران مخلص، حرکت خود را آغاز کرد. تأکید امام (ره) و رهبر معظم انقلاب نیز بر همفکری و هم‌افزایی نیروهای انقلاب است؛ کار گروهی سبب رشد تصاعدی کار می‌شود و لذا خداوند هم بر تعاون دستور داده است. حتی در امر به معروف و نهی از منکر دستور داده شده است که به صورت جمعی باشد تا اثرگذار باشد.
تربیت نسل جدید با فکر صحیح
 تا قبل از نهضت امام (ره) نه تنها کار گروهی در متدینان رواج نداشت، بلکه طبق تفسیر‌ها و تحلیل‌های اشتباه، انزوا و عزلت‌گزینی برای افراد متدین، مطلوب تلقی می‌شد،امام(ره) بود که کار گروهی و تکالیف اجتماعی را احیا کرد؛ بنده سراغ ندارم قبل از نهضت امام(ره)، در حوزه‌های علمیه، درس خارج امر به معروف و نهی از منکر گفته شده باشد؛ در رساله‌ها نیز شرایطی نوشته می‌شد که یکی از آن شرایط احتمال تأثیر و عدم ضرر برای امر به معروف‌کننده بود و لذا خیلی‌ها آن را ترک می‌کردند. بی جهت نبود که امام(ره) شخصیت اول دنیا شد. امتیازاتی در او بود که زمینه را آماده می‌کرد و لذا یک نفر سبب این همه برکت در عالم شد. در ابتدا باید اجتماعیات اسلام یا به فرمایش امام (ره) بخش اعظم فقه را بشناسیم و باور کنیم که غیر از تکالیف فردی، تکالیف سنگین‌تر و مهم‌تری نیز داریم که سعادت دنیا و آخرت در گرو انجام آنهاست و غفلت از این بخش دین، سبب می‌شود تا دین بسیار ناقص و ضعیف باشد. در این راه قدم اول توسعه گفتمان اسلامی انقلابی است ؛ همان گفتمانی که امام(ره) بذر آن را افشاند و نهالش را غرس کرد و به دست رهبر معظم انقلاب رشد کرد و درخت تناور چهل‌ساله شد. باید بدانیم تا فکر تصحیح نشود، عمل اصلاح نمی‌شود. شاید تا پیش از امام(ره) از کسی نشنیده بودیم که حفظ نظام از نماز هم واجب‌تر است؛ اما امام(ره) آن را زودتر و بهتر از دیگران فهمید و به ما فهماند؛ لذا اگر ما باور داریم، باید گفتمان امام(ره) را توسعه بدهیم و نسل آینده را با فکر صحیح رشد دهیم. امروز تکنولوژی علی‌رغم ایجاد فرصت‌ها، به سادگی با ابزاری به اندازه کف دست، فرزندان را از والدین جدا کرده است و فرزندان مشغول این ابزارها شده‌اند و اتفاقا دشمنان نیز از این راه‌ها هر آنچه که بخواهند در ذهن بچه‌های ما وارد می‌کنند؛ برنامه را طوری تنظیم می‌کنند که از همان کودکی طوری ساخته شوند که به این مسائل بی‌تفاوت باشند؛ طبیعتا نسلی که چنین تربیت شود، در آینده در جهت مطلوب، تأثیرگذار نخواهند بود. هنوز در دانشگاه‌های جمهوری اسلامی، اساتیدی تدریس می‌کنند که هم نسبت به ضروری‌ترین مسائل دینی و هم نسبت به نظام شک و تردید ایجاد می‌کنند و هم نسبت به روش مبارزه با شاه و استکبار جهانی ایجاد شبهه می‌کنند. گاهی به‌گونه‌ای وانمود می‌کنند که امام(ره) اشتباه کرد و با دشمنی با شاه و آمریکا، این همه کشته و ویرانی به وجود آورد. باید با مذاکره، حق را گرفت! آیا چنین تحلیل‌هایی برای جوانانی که با سرگرمی‌ها و بازی‌ها مأنوس شده‌اند، جذاب‌تر خواهد بود یا ایستادن در مقابل دشمن، ولو به قیمت شهادت؟! طبیعی است جوانی که با بازی‌ها و سرگرمی‌های بی‌هدف رشد کرده، به دنبال سرگرمی بیشتر است.
راهکار رشد فرهنگ دینی
متأسفانه با اینکه چهل‌ سال بعد از انقلاب، فرصت داشته‌ایم، در زمینه رشد فرهنگ دینی کوتاهی کرده‌ایم. به عنوان نمونه از همان اوایل انقلاب، امام (ره) فرمود علوم انسانی باید اسلامی شود؛ چهل سال گذشته است؛ چقدر تا نقطه مطلوب فاصله داریم؟ هر چند در این زمینه خیلی کار شده است، اما نسبت به مطلوب، خیلی فاصله دارد ،لذا باید مشکلات و کمبودهای خودمان را بشناسیم و راه جبران آنها را یاد بگیریم و در صدد حل آنها برآییم. قرار نیست همه یک جور کار کنیم؛ بلکه باید افراد را با توجه به استعدادهایشان در زمینه‌های مختلف به‌کار گرفت. متأسفانه در هر زمینه‌ای هم وارد شویم، کمبود داریم و باید افراد مختلف با استعدادهای مختلف را در زمینه‌های مختلف به‌کار گرفت. در وهله اول باید به دنبال فهم صحیح از اسلام و هدف آن باشیم و در وهله بعد، به دنبال شیوه پیاده کردن احکام و اهداف اسلام در جامعه باشیم. هرچند برای این کار باید نیروهایی تربیت کرد؛ البته نمی‌توان توقع داشت که نیروهای کاملا مطلوب و مناسب، وجود داشته باشند؛ بلکه باید نیروهایی که نسبتا مطلوب هستند را جمع کرد و کمبودهای آنها را با عقل جمعی، جبران کرد تا فکر صحیح‌تر و عمیق‌تری به وجود بیاید. شرط تأثیرگذاری کارها منوط به الهی بودن انگیزه ماست و این نیاز به خودسازی دارد؛ مبادا به اسم دین و انقلاب، به دنبال این باشیم که خودمان به پست و مقامی برسیم.البته خداوند برای رسیدن به این مرتبه نیز راهی برایمان قرار داده است و آن توسل به اهل بیت‌(ع) و گدایی صادقانه از آنان است؛ اگر دلمان را متوجه آنها کنیم و صادقانه از آنها درخواست کنیم، آنها نیز به ما کمک خواهند کرد و دعای امام زمان(عج) نیز همراه ما خواهد بود.
 بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
  دردیدار جمعی از اعضای حزب بیداری ؛ قم ؛26 / 12 / 1397 .
زلال بصیرت روزهای  پنج شنبه منتشر می‌شود. 
  


 زلال بصیرت
پدیده اربعین؛ بی‌نظیر در عالم
۱۳۹۸/۰۷/۱۷

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
پدیده اربعین در عالم کم نظیر نیست، بلکه بی نظیر است؛ هرچند بنده توفیق حضور در راهپیمایی را نداشتم، اما وقتی تصاویر آن را از رسانه‌ها می‌بینم، واقعا تحت تأثیر قرار می‌گیرم؛ مخصوصا وقتی اخلاص زائران و میزبانان را می‌بینیم.
بحمدالله ما شیعیان به گونه‌ای تربیت شده‌ایم که روایات اهل بیت(ع) را باور داریم؛ ولی شیاطینی با سوء استفاده از برخی روایات، به دنبال ایجاد شبهه هستند؛ به عنوان نمونه در برخی روایات آمده است که به ازای هر قدمی در زیارت، ثواب حج و عمره برای زائر نوشته می‌شود. لذا شاید این سئوال در ذهن برخی بیاید – مخصوصا با شیطنت برخی شیاطین -  که چطور ممکن است به خاطر یک قدم در راه زیارت، این اندازه ثواب به زائر داده شود؟
علت تاکید فراوان بر زیارت خانه خدا و اهل بیت(ع)
 گاهی برخی گمان می‌کنند خداوند از اینکه مردم زیادی به مکه بروند و دور خانه کعبه جمع شوند، خوشش می‌آید و به نوعی میل خود را می‌کند؛ در واقع این عده، خدا را به انسان تشبیه می‌کنند که دوست دارد مورد توجه قرار گیرد؛ این در حالی است که خداوند هیچ نیازی ندارد و اگر همه مردم هم کافر شوند، ضرری به خداوند نمی‌رسد؛ همچنین ائمه (ع) نیز همین طور هستند؛ یعنی چنین نیست که خوششان بیاید که مشهور شده و طرفدارانی داشته باشند و مرقد آنها شلوغ باشد؛ حتی امام راحل (ره) نیز چنین نبودند که وقتی مردم درب خانه شان در قم جمع می‌شدند و ایشان از پشت بام برایشان دست تکان می‌دادند، خوشحال شوند؛ بلکه فقط فکر ایشان این بود که خداوند راضی باشد؛ لذا زیارت خانه خدا و اهل بیت (ع) از این رو اهمیت دارد که مردم از راه زیارت به کمال می‌رسند و با کسب ثواب به مقامی می‌رسند؛ در واقع خشنودی خدا و اهل بیت (ع) از حضور زائران، به همین دلیل است.
گاهی زائر به خاطر معرفت کم، خود را نسبت به زیارت شونده، طلبکار می‌داند،این در حالی است که باید سر به خاک بساییم و خداوند را شاکر باشیم که زیارت این بزرگواران را نصیب ما کرده است.
بسیاری از دوستی‌ها ناشی از جذابیت طرف مقابل از جهت یا جهاتی است،در واقع محبت از جاذبه کمرنگی شروع می‌شود و هر چه این جاذبه تکرار شود و استمرار داشته باشد، میل به انس و دوستی بیشتر می‌شود و به جایی می‌رسد که فراق آن دوست، برای فرد دشوار می‌شود. در واقع فلسفه نمازهای یومیه و تکرار پنج باره نماز در طول روز، همین مسأله است که انسان به ارتباط با خدا عادت کند و دوستی وی بیشتر شود.
آثار ارتباط با خدا
خدا را نمی‌توان دید، اما توجه با دل نیز سبب افزایش محبت می‌شود،خداوند برای ما برنامه‌هایی گذاشته که هر روز تکرار کنیم، یک قسمتی از آن لازم است که اگر نباشد، در دام شیطان افتاده و از خداوند دور می‌شویم؛ البته بخش‌هایی را هم برای کسانی قرار داده است که می‌خواهند بیشتر به خدا محبت پیدا کنند و با او انس بگیرند و از این انس لذت ببرند، این قسمت‌ها مستحب هستند، چون کمالی که انسان باید به آن برسد، در گرو ارتباط با خداست.
حال سوال این است که چگونه کمال انسان در گرو ارتباط با خداست؟ برای روشن شدن مثالی می زنم.اگر قطره خونی در یک لیوانی بیفتد، نجس می‌شود؛ در صورتی که اگر آب این لیوان متصل به کر شود، آب و لیوان هر دو پاک می‌شود. همین طور که اتصال به آب کر سبب پاک شدن می‌شود، اتصال به خداوند نیز سبب پاکی روح می‌شود؛ و هر چه این اتصال بیشتر باشد، پاکی نیز بیشتر می‌شود و در واقع تشابه آن با منبع اتصال در پاکی بیشتر می‌شود. لذا اهل بیت (ع) که کاملا متصل به خدا هستند، بیشتر به منبع اتصال شبیه شده و از هر گونه آلودگی و پلیدی دور هستند و خداوند نیز در مورد آنان می‌فرماید: و یطهرکم تطهیرا».ارتباط با خدا کیمیایی است که سبب پاک شدن می‌شود و حتی کسی که با خدا متصل شود، نه تنها خودش پاک می‌شود که قدرت پاک کنندگی دیگران را نیز خواهد داشت.
اهل بیت (ع)، واسطه یاد خدا
 اهل بیت(ع) افرادی هستند که بالاترین اتصال را به خداوند دارند.ارتباط با اهل بیت(ع) در واقع ارتباط با خداوند است. مثل نهر آبی که به دریا متصل است؛ استفاده از نهر آب، در واقع استفاده از آب دریاست.
خداوند در نمازهایی که واجب کرده است نیز یاد اهل بیت(ع) را واجب دانسته است، چون در تشهد باید بر محمد(ص) و آلش صلوات فرستاد.
خداوند در زمان‌ها و مکان ها، چیزهایی را علامت قرار داده که به واسطه آن علامت ها، به یاد خدا باشیم؛ مثلا نماز جمعه، برای یاد خداست. از عمیق‌ترین اموری که می‌تواند این توجه را حاصل کند، این است که انسان چند روز زندگی خود را با یاد اهل بیت(ع) و به عنوان زائر بگذراند. وقتی زائری چند شبانه روز پیاده روی می‌کند و دائم به یاد امام حسین(ع) است، اثری عمیق در وی می‌گذارد و قرار نیست به همین زودی ها آن را فراموش کند؛ این حتی از شرکت در مجالس روضه خوانی و ذکر مصیبت هم اثری بسیار بالاتر دارد. طبیعی است کسی که چنین زیارتی انجام می‌دهد، فوق العاده ترقی می‌کند که قابل حساب نیست؛ طبیعتا ثوابی هم که به ازای هر قدم می‌برد، قابل محاسبه نیست. چرا که این یاد اهل بیت (ع) که واسطه یاد خداوند هستند، از دل نمی‌رود و در قلبشان حک می‌شود.
اتصال به اهل بیت(ع) هم مراتبی دارد،گاه اتصال به حدی است که تمام وجود شخص متصل به معشوق می‌شود و گاه کمتر؛ در واقع مراتب اتصال به خدا، بستگی به معرفت و توجه دارد. با افزایش معرفت و توجه، اثر و اتصال نیز چندین برابر می‌شود. این معرفت و محبت و توجه باید از قبل ایجاد و تقویت شود تا زیارت اثر بیشتری داشته باشد؛ لذا از همین امروز باید برای زیارت‌های آینده، خود را آماده کرد. از مطالعه کتاب‌ها گرفته تا قرائت ادعیه با توجه قلبی می‌تواند در این زمینه تأثیرگذار باشد.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)  در دیدار با جمعی از رؤسای کلانتری‌ها و فرماندهی پاسگاه‌های قضایی سراسر کشور؛ قم21 / 8 / 1398 .

زلال بصیرت
 
شکر نعمت رهبری
 
۱۳۹۸/۰۷/۱۰
 
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‌‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
همه ما باور کرده‌ایم که سعادت دنیا و آخرت ما در گرو دستورات اسلام است،اگر این مسئله را پذیرفته باشیم، اولین قدم، شناخت صحیح اسلام است؛ چون تا آن را به درستی و به دور از انحرافات نشناسیم، نمی‌توانیم به هدف برسیم؛ مخصوصا اینکه از صدر اسلام، افراد متعددی درباره اسلام با هم اختلافاتی داشته‌اند و همین اختلافات نشان می‌دهد که برخی در شناخت اسلام اشتباه کرده‌اند.
نمی‌توان همه گرایش‌های باطل را حذف کرده و از بین برد، اصلا آفرینش عالم نیز به گونه‌ای است که افراد بتوانند در بین راه‌های مختلف، راه صحیح را با اختیار خود انتخاب کنند و آزمایش شوند.حتی در ادیان قطعی الهی اختلافات متعدد  وجود داشته است. تنها دینی که معجزه آن باقی بوده و تحریفی در اصل کتاب آن صورت نگرفته است، دین اسلام است؛ در کنار آن نیز پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه معصومین‌(ع) که خطایی در رفتارشان نیست، برای ما معرفی شده‌اند که اگر رفتاری از آنها برای ما ثابت شد، در حکم فرمایش خداوند است؛ لذا وجود ائمه‌ در کنار قرآن، نعمت دیگر خداوند است که رفتار و گفتارشان برای ما حجت است. این از افتخارات تشیع است و هیچ دین و مذهب دیگری چنین چیزی ندارد.
اسلام؛ گنج ابدی بشریت
اگر واقعا پذیرفته‌ایم که راه سعادت دنیا و آخرت، تنها اسلام است، جای این پرسش وجود دارد که آیا واقعا متناسب با اهمیت آن، با آن رفتار کرده‌ایم؟ به عنوان مثال اگر یک نقشه گنج بی‌حساب را داشته باشیم، با آن چگونه رفتار می‌کنیم؟ آیا دائم از آن مراقبت نمی‌کنیم و نمی‌خواهیم به وسیله آن به سود کلان دست یابیم؟ البته این گنج، هرچه هم باشد، نهایتا در همین دنیا، قابل استفاده خواهد بود، اما اگر گنج ارزشمندی باشد که نتیجه‌ای ابدی و بی نهایت داشته باشد، ارزش آن چگونه خواهد بود؟ آیا رواست که نقشه گنج ابدی یعنی اسلام را کنار گذاشت و سراغ کارهای دیگر رفت؟
متأسفانه از همان صدر اسلام، نسبت به این گنج عظیم بی‌توجهی شد،در همان اوایل، عده‌ای بحث در مورد قرآن را نهی کردند و از طرف دیگر برخی هم فقط ظواهر قرآن را حجت دانستند و نه غیر آن را؛ حال آنکه خود قرآن دستور داده بود که هر چه پیامبر‌گفت باید بپذیرید.
قرن‌ها مفسران واقعی قرآن یعنی ائمه‌‌(ع) دارای محدودیت‌هایی بودند و نمی‌توانستند آزادانه مفاهیم و معارف را بیان کنند، همین امر سبب شد تا شناخت معارف و حقایق ناب اسلام دشوار شود، در این شرایط زحمات‌های زیادی کشیده شد تا اسلام ناب برای طالبان حقیقت باقی بماند.
امروز ما سرسفره‌ای نشسته‌ایم که حدود 1400 سال، برای آن زحمت کشیده شده است. بخشی از آن را خدا ضمانت کرده که به دست ما برسد و معانی و مفاهیم و تفسیرش هم به دست علما و بزرگانی صورت گرفت که سختی‌های زیادی کشیدند و بسیاری از آنها نیز به شهادت رسیدند. امروز ما به سادگی بر سر این سفره نشسته‌ایم؛ آیا انصاف است که حتی به خودمان زحمت ندهیم که ببینیم در این سفره چه وجود دارد و چگونه قابل استفاده است؟ باید اعتراف کنیم که متأسفانه کمابیش، همه ما در این زمینه کوتاهی کرده‌ایم.
انقلاب اسلامی، معجزه قرن
بعد از 1400 سال از صدر اسلام، خداوند متعال، با انقلاب اسلامی، معجزه دوباره‌ای را به جهانیان نشان داد. اگر هشتاد سال پیش را درک کرده بودید و فضای دینی آن زمان را لمس کرده بودید، بهتر معجزه بودن» انقلاب اسلامی را باور می‌کردید.
شرایطی وجود داشت که خانم‌های متدین، در ماه یک مرتبه- آن هم برای حمام واجب - از منزل بیرون می‌رفتند؛ کلاه نمدی بر سر می‌گذاشتند و لباس گشادی می‌پوشیدند و در بین راه هم می‌ترسیدند مأموران آنها را بگیرند که چرا حجاب دارند! حتی تا نزدیکی‌های زمان انقلاب، حضور دختر با حجاب در دانشگاه بی‌معنا بود؛ در بسیاری از خیابان‌ها، مشروب فروشی‌ها بیش از مغازه‌های مواد غذایی بود! اما غالب مساجد خلوت بودند که نهایتا چند پیرمرد می‌توانستند در آن نماز بخوانند. کسی امیدی نداشت که اسلام در چنین جامعه‌ای زنده شود.نیمه شب به خانه امام(ره) ریختند و او را بردند و حتی به کسی نگفتند که چرا و کجا می‌برند!! تا مدتی کسی نمی‌دانست ایشان کجاست و بعد از آن نیز مدتی محصور بوده و کسی حق ملاقات با ایشان را نداشت؛ بعد هم که به ترکیه و نجف تبعید شدند. حدود پانزده سال گذشت و روز به روز نیز دستگاه‌های امنیتی و ساواک با روش‌های پیشرفته‌تر بر مردم مسلط می‌شدند.
اما خداوند متعال از لطف خودش کسی که زندگی بسیار ساده‌ای داشت را چنان عزت بخشید که رئیس‌جمهور آمریکا نیز موقع سخنرانی وی، برنامه‌اش را قطع می‌کرد تا ترجمه سخنانش را گوش کند و البته تا امروز هم که 40 سال از آن تاریخ می‌گذرد، تمداران کارکشته غرب، به دنبال آماده کردن طرحی هستند که این نظام اسلامی را که یک در رأس آن قرار دارد از بین ببرند، اما ناتوانند.
خداوند یک کشور قدرتمند و امن با سفره‌ای غنی برای شما گسترانیده است تا شما را بیازماید. قدرت‌ها و سلطنت‌ها عوض می‌شوند تا افراد آزمایش شوند؛ چرا که اصلا آفرینش عالم به گونه‌ای است که انسان، باید خودش با انتخاب خود، مسیرش را انتخاب کند.
نعمتی که امروز نصیب ما شده، در طول تاریخ بشریت کم‌نظیر است؛ در زمان هیچ پیامبری، شرایطی که امروز برای تکامل، تعالی و ترقی انسانی و تقرب به خدا فراهم شده است، وجود نداشت.
یکی از نعمت‌های خداوند برای ما، رهبری است که در طول تاریخ زندگی‌اش، نمی‌توان نقطه تاریکی یافت و یا اثبات کرد که ایشان در مسئله‌ای اشتباه کرده باشد! اگر دشمنان یک نقطه ضعف پیدا کرده بودند، صدها بار بزرگ‌نمایی کرده و تبلیغ می‌کردند!
امروز شخصیت‌های اول دنیا می‌گویند تا چنین رهبری دارید، شکست نمی‌خورید، آیا این نعمت، شکر ندارد؟! در دنیایی که رئیس‌جمهور پیشرفته‌ترین کشورها، مورد عار و ننگ مردم است و مفاسدش عیان است، نعمت وجود چنین رهبری، نعمتی بس بزرگ است.
شناخت و انگیزه‌، دو عامل رشد انسان
عنصر اصلی رشد انسان در شناخت و انگیزه است. شناخت اسلام با دو رکن قرآن و عترت، مربوط به مقوله شناخت است؛ البته اگرچه شناخت، لازم است، اما کافی نیست؛ در کنار آن باید انگیزه عمل نیز وجود داشته باشد.
فرمایشات رهبر معظم انقلاب بهترین راه برای اجرای کلیات دین است. حداقل چهل سال تجربه تأیید می‌کند که راهی که ایشان نشان می‌دهد، همان راه صحیح است. از همین امروز بنا بگذاریم تا اسلام و فرمایشات ایشان را یاد بگیریم و آنچه را یادگرفتیم، عمل کنیم.
توسل و گدایی در خانه اهل بیت‌(ع)یکی از نعمت‌هایی است که شیعیان از آن برخوردارند، اگر کسی صادقانه از اهل‌بیت‌ بخواهد تا نعمت‌هایی که خداوند داده پایدار بماند و بتواند وظیفه‌اش را در قبال آن انجام دهد، قطعا اهل ‌بیت نیز به او عنایت خواهند کرد.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی‌(دام ظله) در دیدار با شرکت کنندگان در دوره آموزشی خط امام(ره) از استان آذربایجان شرقی؛

قم‌؛ 26 / 4 / 1398 .


 زلال بصیرت
خطرات جدی که طلاب را تهدید می‌کند
  ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب اسلامی سبب جهشی در عالم اسلام و مخصوصا در ایران شد و اتفاق و تحولی که در حوزه‌ها به وقوع پیوست، برای هیچ کس قابل تصور هم نبود. این جهش، نعمتی بود که هرچه به خاطر آن خداوند را شکر گوییم، حقش ادا نمی‌شود.
وجود نعمت رهبر معظم انقلاب به عنوان جانشین و نسخه بدل امام(ره)، دیگر نعمت بزرگ الهی است، این در حالی بود که در اوایل انقلاب، حتی فکر اینکه بعد از امام(ره) چه خواهد شد، برای ما ناراحت‌کننده بود؛ اما خدای متعال از خزانه غیبش چنین شخصی را نصیب ما کرد که کفار و دشمنان ما هم به عظمت و لیاقت ایشان اعتراف دارند.
تصدی مقام ولایت‌فقیه لوازمی دارد، نهاد ولایت‌فقیه اصلا قابل مقایسه با بیوت مراجع نیست؛ زیرا بقدری کار و فعالیت لازم است که شاید رهبری روزانه نتواند حتی چهار–پنج ساعت خواب راحت داشته باشد و دائم باید مشغول فعالیت باشد. طبیعتا نهادها و معاونت‌های مربوط نیز هرکدام به تناسب خود، مسئولیت سنگینی دارند که باید انجام دهند و البته چه بسا مشکلاتی هم داشته باشند که مسائل مادی و بودجه فقط یکی از آنها است.
باید توجه داشت که غالبا حق با فقر توأم بوده است؛ اکثر انبیا و ائمه‌(ع) نیز در زندگی شخصی‌شان با سختی‌هایی روبرو بوده‌اند؛ گویا اراده خدا بر این است که مردم مستضعف کارهای بزرگ را انجام دهند؛ به عنوان نمونه همین انقلاب که تأثیر جهانی داشت، به دست یک عده مردم بی‌سلاح و به قول امام(ره)، پا» صورت گرفت که حتی در جنگ با دنیا، سیم خاردار نداشتند؛ اما امروز به جایی رسیده است که بزرگترین قدرت‌ها از قدرت نظامی ایران هراس دارند.
از سوی دیگر، وضع امروز حوزه – با وجود مشکلات مادی و معیشتی – اصلا قابل مقایسه با حوزه هفتاد- هشتاد سال ‌پیش در زمان پهلوی بخصوص پهلوی اول نیست.
اگر وضع آن روز را با حال حاضر مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که خداوند چه عزتی به ت داده است؛ البته اینکه غالبا حق، با فقر توأم بوده است، به معنای بی‌تفاوتی نسبت به وضعیت معیشت نیست؛ بلکه باید ببینیم وظیفه‌مان چیست و چگونه می‌توانیم به افراد ضعیف‌تر – ولو کافر باشند – کمک کنیم؛ وقتی خداوند کمک به مسکین ولو غیر مسلمان را مطلوب و مأجور می‌داند، قطعا کمک به مسلمان شیعه طلبه اجر فراوانی دارد؛ لذا اگر کاری از دست ما بر می‌آید، نباید کوتاهی کنیم.
هر چند طلاب، با شهریه کم، در مضیقه هستند، اما خطر اصلی که آنها را تهدید می‌کند، کم بودن شهریه نیست؛ بلکه روی آوردن دنیا به افراد، سبب ایجاد نگرانی می‌شود. زمانی که طلبه را در دانشگاه راه نمی‌دادند، از این بابت جای نگرانی برای طلاب نبود، اما امروز ممکن است طلبه به دام بیفتد و در ایمان و رفتارش زاویه پیدا شود.
ضعف اخلاقی، دنیا طلبی و عدم بصیرت خطرات در کمین طلاب
 زمانی کمبودها فقط مادی بود ومدرسه‌ها مخروبه شده بود؛ یادم می‌آید اولین حجره‌ای که با زحمت بسیار در مدرسه فیضیه، در آن ساکن شدم، زیر پله‌ای در یک راهرو بود که سقف نمناکی داشت؛ نه اثاثی و نه فرشی داشت، هیچ وسیله‌ای برای محافظت از خود در سرما و گرما هم نداشتیم؛ اما در عین حال بسیار خوشحال بودیم که بالاخره حجره‌ای نصیبمان شده است! مشکل اصلی این نیست که صرفا تلاش کنیم نان و آبی فراهم شده و حقوقی به طلبه برسد؛ مشکل اصلی احتمال بروز ضعف اخلاقی و دنیاطلبی است که اتفاقا هر اندازه که وسایل رفاه بیشتر فراهم شود، زمینه ظهور این آفات نیز بیشتر می‌شود.
عدم شناخت جریانات اجتماعی و ی و دشمنان داخلی و خارجی از دیگر آفت‌ها و خطراتی است که طلاب را تهدید می‌کند.در همان اوایل انقلاب، کمتر طلبه‌ای، مانند امام(ره) فکر می‌کرد؛ اغلب ون فکر می‌کردند که آمریکا صرفا به دنبال منافع مادی خویش است و اگر منفعتش از نفت ایران تأمین شود، دشمنی‌اش با ما کاسته شده و دچار مشکل نمی‌شویم!
کمبودهای آموزشی در حوزه از دیگر مشکلات حوزه است. مردم باید دینشان را از چه کسی غیر از طلاب یاد بگیرند؟ آیا واقعا دروس امروز حوزه پاسخگوی نیازهای مردم است؟ امروز رسانه‌های مجازی دائما افکار کفرآمیز و شبهات الحادی را به ذهن بچه‌های کوچک هم تزریق می‌کنند؛ ولی حوزه و حتی کسانی که در حوزه دغدغه‌مند بوده‌اند، در این زمینه چه کرده‌اند؟
امروز حوزه مسئولیت بزرگی در مقابل بی‌دین شدن مردم و دین‌ورزی نسل آینده دارد.البته خدا عنایت فرموده و فطرتی پاک به جوان‌های ما داده است که رهبر معظم انقلاب نیز دائما از آن یاد می‌کنند که جای شکر هم دارد؛ اما بالاخره آیا ما وظیفه‌ای در این باره نداریم؟! اینکه خدا خودش چگونه عالم را اداره می‌کند به ما مربوط نیست؛ آنچه به ما مربوط است این است که بدانیم در چنین شرایطی چه وظیفه‌ای‌ داریم.‌
هر چند معیشت سخت طلاب، آنها را واقعا آزار می‌دهد، اما آنها را کافر نمی‌کند؛ البته باز تأکید می‌کنم ما وظیفه داریم به هر ضعیفی کمک کنیم؛ اما این خیلی نگرانی ندارد؛ نگرانی از آن موارد دیگر (ضعف اخلاقی، دنیا طلبی و عدم بصیرت) است. آنچه عمرسعد را عمرسعد کرد، نداشتن مدرسه یا شهریه و این حرف‌ها نبود، عشق به ملک ری بود (که مثال امروزی‌اش نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، استاندار شدن و چیزهایی از این قبیل است)؛ صبح عاشورا نیز اول نماز خواند و بعد گفت یا خیل الله ارکبی(ای سپاه خدا، آماده رزم شوید)؛ به اسم دین و اطاعت خدا و ترویج اسلام، مصیبت و فتنه‌ای آنچنانی در عالم اسلام ایجاد کرد؛ این هم نه اینکه اشتباه کرده باشد؛ بلکه شب تا صبح راه می‌رفت و با خود می‌گفت: به جنگ با حسین بروم یا نه؟ اگر اشتباه کرده بود که تردید نداشت و از اول جنگ را قبول می‌کرد؛ اما آنجا که آدم می‌داند ولی هوای نفس نمی‌گذارد، برای آن باید فکری کرد.
ضرورت برنامه‌ریزی برای تربیت نسل مومن و انقلابی
 جز طلاب، وظیفه چه قشری است که برای این کمبودها و مشکلات فکری بکند؟ اگر روزی از ما بپرسند که چرا هیچ اقدامی نکردی و هیچ حرفی نزدی، چه باید بگوییم؟ اگر بگوییم دلار و سکه گران شده بود، از ما می‌پذیرند؟! اگر بگوییم شهریه‌ها کم بود، می‌پذیرند؟! مخصوصاً اینکه وقتی تجربه نشان داده که افرادی با وجود کمبودهای مادی، قدم‌هایی برداشتند و چقدر خدا به آنها کمک کرده است.
مگر امام(ره) به غیر از اخلاص چه داشت؟ آن وقت که سرلشکر پاکروان آمد و نصف شب امام را برد، همانجا می‌توانست ایشان را به شهادت برساند؛ وقتی هواپیمای فرانسه به ایران می‌آمد، اگر همانجا کسی تیر می‌زد یا اختلال ایجاد می‌کرد چه می‌شد؟ اما در حالی که هر اتفاقی برای امام(ره) قابل پیش‌بینی بود، وقتی خبرنگار از ایشان پرسید چه احساسی دارید، گفت هیچی»: خبرنگار گفت: آخر دوستان شما نگران هستند خطری پیش بیاید؛ امام(ره) فرمود: هرچه خدا بخواهد! من وظیفه‌ای دارم که دارم عمل می‌کنم، هرچه خدا بخواهد.»
باید ببینیم چه باید کرد تا این گونه افراد تربیت شوند؟ چه کسی باید فکر کند، طرح آن را بدهد و مقدمات آن را فراهم کند؟ امروز در گوشه و کنار حوزه، کسانی پیدا می‌شوند که می‌خواهند رهبری را تضعیف کنند، درباره ایشان شبهه ایجاد می‌کنند، با لحن سبک از ایشان یاد می‌کنند، این نعمت‌هایی که خدا به دست ایشان نصیب ما کرده را ندیده می‌گیرند و ناسپاسی می‌کنند؛ با اینکه شاید استصحاب قهقرا را بهتر از من بلد باشند!
در گام دوم انقلاب باید روی این موضوعات بیشتر تکیه کرد؛ اولین و مهمترین وظیفه ما این است که ببینیم برای اینکه در آینده نسلی مؤمن و انقلابی داشته باشیم، چه اقداماتی باید انجام دهیم.
خداوند فراستی به رهبری معظم داده است که نهادهای پاک و زلال این جوانان را به خوبی می‌بیند و لذا به آنها توصیه می‌کند. باید برنامه منظم و قابل اجرایی داشت تا زمینه رشد هر چه بیشتر این جوانان فراهم شود، تا مبادا عده‌ای شیاد به اسم عرفان و اخلاق، آنها را مشغول کنند.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با حجت‌الاسلام محمدیان مسئول ارتباطات حوزوی دفتر رهبر انقلاب؛ قم ؛ 5 / 5 / 98.


زلال بصیرت
  دست‌های مرموزی که برای تحریف اهداف انقلاب به‌کار افتاده‌اند
     ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
 

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم

رهنمودهای رهبر انقلاب همواره ارزنده و کارساز بوده و ما حداقل به‌عنوان شکر نعمت و انجام وظیفه، باید در حد توان در جهت اهداف و رهنمودهای ایشان تلاش کنیم. در واقع، هر کسی که به مصالح بشریت می‌اندیشد و طالب سعادت خودش و دیگران است، باید بیانیه حکیمانه گام دوم انقلاب را مورد توجه قرار داده و از آن استفاده کند. ت نیز وظیفه‌ای بر عهده‌ دارد كه با توجه به جایگاه ت این وظیفه مربوط به اسلامیت انقلاب است.
بنیانگذار این انقلاب، از همان ابتدا بر اسلامی ‌بودن انقلاب تأکید داشت، از نظر امام(ره)، اسلام، هدف اصلی و بقیه اهداف، ثانوی و فرعی بودند.
علت وقوع انقلاب اسلامی و دلایل حفظ آن
 چرا این انقلاب اتفاق افتاد و چرا ما باید آن را حفظ کرده و توسعه بدهیم؟ حقیقت این است که با وجود پیشرفت‌های فکری، روحی و معنوی جامعه ما، به‌خصوص بعد از پیروزی انقلاب كه روزبه‌روز تکامل چشمگیری داشته، اما هنوز جوابِ ساده، روشن، قانع‌کننده و دلپذیری برای این سؤال ارائه نشده است. همه انقلاب‌هایی که در دنیا رقم خورده، برای رهایی از سختی‌ها، ظلم‌ها و فقر و فلاکت بوده است، اما آیا هدف انقلاب اسلامی هم صرفاً همین مسائل مادی بود؟
سوئیس به‌عنوان کشوری امن كه مردم آن در رفاه هستند و در دهه‌های اخیر هیچ جنگی در آن رخ نداده و در هیچ جنگ جهانی هم شرکت نکرده، شناخته می‌شود؛ شاید برخی بگویند چه ‌اشکالی دارد که ما هم برای كشورمان برنامه‌ای مانند آنها داشته باشیم تا هم امنیت، هم پیشرفت و هم رفاه داشته باشیم.
پاسخ به چنین پرسشی مستم بررسی فلسفه وجود انسان در این دنیا است؛ اصلا ما برای چه آفریده شده‌ایم؟ آیا برای خوردن و خوابیدن و زندگی راحت آفریده شدیم و در نهایت با مرگ، همه‌چیز تمام می‌شود؟ این زندگی در بهترین حالت مانند کندوی زنبور عسل است که تعدادی زنبور بدون جنگ و دعوا در آن زندگی می‌کنند، شیرین‌ترین مواد غذایی را از معطرترین گیاهان تهیه می‌کنند و همه از آن غذا استفاده می‌کنند؛ آیا، نهایت هنر ما این است كه شرایطی را فراهم کنیم كه جامعه‌ای مثل کندوی زنبور عسل تشکیل دهیم؟!
هر چند در حال حاضر شرایط جهانی به گونه‌ای است كه سوئیس بعد از جنگ‌های داخلی و مشکلات دیگر کمابیش در امنیت است، اما تضمینی برای بقای چنین امنیتی در همه‌جا نیست؛ مخصوصاًًً برای كشوری كه در منطقه غرب آسیا و در بین کشورهای اسلامی واقع شده و با سوابق كشور ما -‌که مهم‌ترین آن حركت بی‌نظیری بود كه به دست امام راحل(ره) اتفاق افتاد‌- هرگز دشمنان، ما را رها نخواهند کرد؛ اما به فرض که بتوان چنین شرایطی را ایجاد کرد؛ اما این کار به چه قیمتی انجام می‌شود؟
در طول تاریخ بشریت، هرگز عوامل فساد تا این حد گسترش پیدا نکرده بود و هرگز یک کشور اسلامی این اندازه دشمن قسم‌خورده نداشته است. با این شرایط آیا می‌توانیم به‌راحتی به دنبال ایجاد رفاه باشیم و سوئیسی بزرگ‌تر و وسیع‌تر درست کنیم؟ آیا دشمنان اجازه چنین كاری را خواهند داد؟ مسئله مهم‌تر این است که حتی اگر چنین شرایطی ایجاد شد، آیا ما واقعاًً برای این هدف خلق شدیم که مانند سایر حیوانات؛ البته با ظاهری متمدن‌تر‌، فقط به فکر رفاه و آسایش بیشتر خود باشیم؟ آیا آمدن 124 هزار پیامبر و این همه آیات قرآن کریم و بیانات اهل‌بیت(ع) با چنین تفکری تعارض ندارد؟
اگر بعد از مرگ همه‌چیز تمام شود و حسابرسی در كار نباشد، زندگی این دنیا با این همه ظلم و جنایت و کشتار بی‌رحمانه كه در آن انجام می‌شود، عبث خواهد بود.
عدم تضمین ثبات قدم در مسیر حق
بر اساس آیات قرآن کریم سراسر زندگی انسان از تولد تا مرگ را یک جلسه امتحان است، البته این جلسه امتحان طولانی به‌نظر می‌رسد، اما حقیقت این است که عمر انسان در مقابل آخرت که بی‌نهایت است، بسیار ناچیز به شمار می‌رود؛ حتی ناچیزتر از نسبت یک چشم به‌هم زدن به کل عمر انسان. در طول این مدت نیز تمام امكانات مادی و روحی و پست‌ها و مقام‌های اجتماعی، هیچ‌یك خودشان اصالتی ندارند و همه آنها مقدمه و ابزاری برای آخرت است. لذا انسان مانند حیوان نیست که در عمر محدود خود فقط به دنبال شکم و شهوت و رفاه باشد. البته خداوند کسانی که از این مسئله غافل باشند را حتی از حیوانات و چارپایان نیز پست‌تر می‌داند.
پیامبران آمدند تا مردم را از این غفلت برهانند، بهترین پیامبران، حضرت محمد(صلی‌الله علیه و آله) بود كه کامل‌ترین برنامه را برای سعادت بشر ارائه کرد؛ اما خداوند تضمین نکرد که بعد از پیامبر اكرم همه در مسیر حق باقی بمانند؛ همچنان که برخی روایات به این مسئله‌ اشاره دارند كه بعد از وفات آن حضرت به ‌جز سه نفر، بقیه اصحاب از مسیر حق خارج شدند. حال اگر خداوند در این دوران به دست بزرگ‌ترین مصلح عصر، انقلابی را به‌وجود آورد که در طول تاریخ بشریت به سختی می‌توان نظیری با این برکت و وسعت برای آن پیدا کرد، آیا تضمینی وجود دارد که در ادامه این مسیر، همه برقرار و ثابت بمانند؟ مخصوصاًًً با توجه به اینكه امروز نه بنیانگذار آن حضور دارد، نه یاران اولیه و شاگردان و دست‌پرورده‌های او، ‌جز اندکی که بیش از 80 سال سن دارند. با این وجود چه ضمانتی برای بقای این انقلاب وجود دارد؟
وظایف ما در قبال حفظ انقلاب
 حال که چنین ضمانتی وجود ندارد، اولین وظیفه ما این است که آنچه دیگران با تلاش و زحمت و فدا كردن خونشان برای ما به یادگار گذاشتند را حفظ کنیم و نگذاریم ارزش‌های انقلاب کمرنگ شود؛ وظیفه دوم ما هم حفظ این میراث و سپردن آن به‌صورت سالم» به نسل بعد است. چرا که امروز دست‌های مرموزی در کار است که می‌خواهند اهداف انقلاب، برنامه‌های اصلی و راهبردها و راهکارهای آن را تحریف کنند؛ نباید اجازه چنین تحریفی را داد.
وظیفه سوم افزودن بر دستاوردهای انقلاب است. چه بسیار افرادی که برای این انقلاب زحمت‌ها کشیدند، هزینه‌ها کردند و خون‌ها دادند؛ ما هم در این گام دوم باید با تلاش و فداكاری بر این دستاوردها بیفزاییم. مخصوصاًًً با عنایت به این بشارت رهبر انقلاب كه نسل كنونی از گذشتگان بهتر هستند، امکاناتشان بیشتر، انگیزه‌شان قوی‌تر و استعدادهای فروان‌تری دارند و شرایط اجتماعی نیز مهیاتر شده است.
صدور بیانیه گام دوم رهبر انقلاب از یک سو هشداری است برای اینکه دستاوردهای گذشته از بین نرود؛ از سوی دیگر رهنمودی است برای اینکه آنکه به دست آوردید، دشمنان از دستتان نربایند؛ علاوه بر اینكه رهنمودی است برای پیشبرد و تکامل بخشیدن به این انقلاب.
باید توجه داشت که گام اول، گام ساده‌تری بود؛ انسان در هر مسیری كه گام می‌گذارد، قدم اول آن ساده است؛ اما هرچه جلو می‌رود، کار مشکل‌تر می‌شود و این سنت الهی در تکامل و رشد تدریجی جوامع بشری است. لذا اگر می‌بینید فساد زیادتر می‌شود، به این دلیل است كه تکامل انسان در سایه انتخاب و اختیار او است و هرچه شرایط سخت‌تر باشد، انتخاب هم مشکل‌تر می‌شود و البته نتیجه آن، كه رشد و تكامل است هم بیشتر خواهد بود.
هرچند شرایط كنونی با ناهنجاری‌ها، مشکلات و فسادهایی همراه است، اما همه اینها موجب می‌شود که انتخاب انتخابگران ارزشمندتر شود و کسانی که راه صحیح را انتخاب می‌کنند، به‌قدری ارزش پیدا می‌كنند که ده‌ها برابر این فسادها هم در مقابل آن قابل ذکر نخواهد بود.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله)
 در دیدار با جمعی از طلاب و فضلای استان قم؛ قم؛5 / 6 / 1398 . 


 زلال بصیرت
خطرات جدی که طلاب را تهدید می‌کند
  ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب اسلامی سبب جهشی در عالم اسلام و مخصوصا در ایران شد و اتفاق و تحولی که در حوزه‌ها به وقوع پیوست، برای هیچ کس قابل تصور هم نبود. این جهش، نعمتی بود که هرچه به خاطر آن خداوند را شکر گوییم، حقش ادا نمی‌شود.
وجود نعمت رهبر معظم انقلاب به عنوان جانشین و نسخه بدل امام(ره)، دیگر نعمت بزرگ الهی است، این در حالی بود که در اوایل انقلاب، حتی فکر اینکه بعد از امام(ره) چه خواهد شد، برای ما ناراحت‌کننده بود؛ اما خدای متعال از خزانه غیبش چنین شخصی را نصیب ما کرد که کفار و دشمنان ما هم به عظمت و لیاقت ایشان اعتراف دارند.
تصدی مقام ولایت‌فقیه لوازمی دارد، نهاد ولایت‌فقیه اصلا قابل مقایسه با بیوت مراجع نیست؛ زیرا بقدری کار و فعالیت لازم است که شاید رهبری روزانه نتواند حتی چهار–پنج ساعت خواب راحت داشته باشد و دائم باید مشغول فعالیت باشد. طبیعتا نهادها و معاونت‌های مربوط نیز هرکدام به تناسب خود، مسئولیت سنگینی دارند که باید انجام دهند و البته چه بسا مشکلاتی هم داشته باشند که مسائل مادی و بودجه فقط یکی از آنها است.
باید توجه داشت که غالبا حق با فقر توأم بوده است؛ اکثر انبیا و ائمه‌(ع) نیز در زندگی شخصی‌شان با سختی‌هایی روبرو بوده‌اند؛ گویا اراده خدا بر این است که مردم مستضعف کارهای بزرگ را انجام دهند؛ به عنوان نمونه همین انقلاب که تأثیر جهانی داشت، به دست یک عده مردم بی‌سلاح و به قول امام(ره)، پا» صورت گرفت که حتی در جنگ با دنیا، سیم خاردار نداشتند؛ اما امروز به جایی رسیده است که بزرگترین قدرت‌ها از قدرت نظامی ایران هراس دارند.
از سوی دیگر، وضع امروز حوزه – با وجود مشکلات مادی و معیشتی – اصلا قابل مقایسه با حوزه هفتاد- هشتاد سال ‌پیش در زمان پهلوی بخصوص پهلوی اول نیست.
اگر وضع آن روز را با حال حاضر مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که خداوند چه عزتی به ت داده است؛ البته اینکه غالبا حق، با فقر توأم بوده است، به معنای بی‌تفاوتی نسبت به وضعیت معیشت نیست؛ بلکه باید ببینیم وظیفه‌مان چیست و چگونه می‌توانیم به افراد ضعیف‌تر – ولو کافر باشند – کمک کنیم؛ وقتی خداوند کمک به مسکین ولو غیر مسلمان را مطلوب و مأجور می‌داند، قطعا کمک به مسلمان شیعه طلبه اجر فراوانی دارد؛ لذا اگر کاری از دست ما بر می‌آید، نباید کوتاهی کنیم.
هر چند طلاب، با شهریه کم، در مضیقه هستند، اما خطر اصلی که آنها را تهدید می‌کند، کم بودن شهریه نیست؛ بلکه روی آوردن دنیا به افراد، سبب ایجاد نگرانی می‌شود. زمانی که طلبه را در دانشگاه راه نمی‌دادند، از این بابت جای نگرانی برای طلاب نبود، اما امروز ممکن است طلبه به دام بیفتد و در ایمان و رفتارش زاویه پیدا شود.
ضعف اخلاقی، دنیا طلبی و عدم بصیرت خطرات در کمین طلاب
 زمانی کمبودها فقط مادی بود ومدرسه‌ها مخروبه شده بود؛ یادم می‌آید اولین حجره‌ای که با زحمت بسیار در مدرسه فیضیه، در آن ساکن شدم، زیر پله‌ای در یک راهرو بود که سقف نمناکی داشت؛ نه اثاثی و نه فرشی داشت، هیچ وسیله‌ای برای محافظت از خود در سرما و گرما هم نداشتیم؛ اما در عین حال بسیار خوشحال بودیم که بالاخره حجره‌ای نصیبمان شده است! مشکل اصلی این نیست که صرفا تلاش کنیم نان و آبی فراهم شده و حقوقی به طلبه برسد؛ مشکل اصلی احتمال بروز ضعف اخلاقی و دنیاطلبی است که اتفاقا هر اندازه که وسایل رفاه بیشتر فراهم شود، زمینه ظهور این آفات نیز بیشتر می‌شود.
عدم شناخت جریانات اجتماعی و ی و دشمنان داخلی و خارجی از دیگر آفت‌ها و خطراتی است که طلاب را تهدید می‌کند.در همان اوایل انقلاب، کمتر طلبه‌ای، مانند امام(ره) فکر می‌کرد؛ اغلب ون فکر می‌کردند که آمریکا صرفا به دنبال منافع مادی خویش است و اگر منفعتش از نفت ایران تأمین شود، دشمنی‌اش با ما کاسته شده و دچار مشکل نمی‌شویم!
کمبودهای آموزشی در حوزه از دیگر مشکلات حوزه است. مردم باید دینشان را از چه کسی غیر از طلاب یاد بگیرند؟ آیا واقعا دروس امروز حوزه پاسخگوی نیازهای مردم است؟ امروز رسانه‌های مجازی دائما افکار کفرآمیز و شبهات الحادی را به ذهن بچه‌های کوچک هم تزریق می‌کنند؛ ولی حوزه و حتی کسانی که در حوزه دغدغه‌مند بوده‌اند، در این زمینه چه کرده‌اند؟
امروز حوزه مسئولیت بزرگی در مقابل بی‌دین شدن مردم و دین‌ورزی نسل آینده دارد.البته خدا عنایت فرموده و فطرتی پاک به جوان‌های ما داده است که رهبر معظم انقلاب نیز دائما از آن یاد می‌کنند که جای شکر هم دارد؛ اما بالاخره آیا ما وظیفه‌ای در این باره نداریم؟! اینکه خدا خودش چگونه عالم را اداره می‌کند به ما مربوط نیست؛ آنچه به ما مربوط است این است که بدانیم در چنین شرایطی چه وظیفه‌ای‌ داریم.‌
هر چند معیشت سخت طلاب، آنها را واقعا آزار می‌دهد، اما آنها را کافر نمی‌کند؛ البته باز تأکید می‌کنم ما وظیفه داریم به هر ضعیفی کمک کنیم؛ اما این خیلی نگرانی ندارد؛ نگرانی از آن موارد دیگر (ضعف اخلاقی، دنیا طلبی و عدم بصیرت) است. آنچه عمرسعد را عمرسعد کرد، نداشتن مدرسه یا شهریه و این حرف‌ها نبود، عشق به ملک ری بود (که مثال امروزی‌اش نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، استاندار شدن و چیزهایی از این قبیل است)؛ صبح عاشورا نیز اول نماز خواند و بعد گفت یا خیل الله ارکبی(ای سپاه خدا، آماده رزم شوید)؛ به اسم دین و اطاعت خدا و ترویج اسلام، مصیبت و فتنه‌ای آنچنانی در عالم اسلام ایجاد کرد؛ این هم نه اینکه اشتباه کرده باشد؛ بلکه شب تا صبح راه می‌رفت و با خود می‌گفت: به جنگ با حسین بروم یا نه؟ اگر اشتباه کرده بود که تردید نداشت و از اول جنگ را قبول می‌کرد؛ اما آنجا که آدم می‌داند ولی هوای نفس نمی‌گذارد، برای آن باید فکری کرد.
ضرورت برنامه‌ریزی برای تربیت نسل مومن و انقلابی
 جز طلاب، وظیفه چه قشری است که برای این کمبودها و مشکلات فکری بکند؟ اگر روزی از ما بپرسند که چرا هیچ اقدامی نکردی و هیچ حرفی نزدی، چه باید بگوییم؟ اگر بگوییم دلار و سکه گران شده بود، از ما می‌پذیرند؟! اگر بگوییم شهریه‌ها کم بود، می‌پذیرند؟! مخصوصاً اینکه وقتی تجربه نشان داده که افرادی با وجود کمبودهای مادی، قدم‌هایی برداشتند و چقدر خدا به آنها کمک کرده است.
مگر امام(ره) به غیر از اخلاص چه داشت؟ آن وقت که سرلشکر پاکروان آمد و نصف شب امام را برد، همانجا می‌توانست ایشان را به شهادت برساند؛ وقتی هواپیمای فرانسه به ایران می‌آمد، اگر همانجا کسی تیر می‌زد یا اختلال ایجاد می‌کرد چه می‌شد؟ اما در حالی که هر اتفاقی برای امام(ره) قابل پیش‌بینی بود، وقتی خبرنگار از ایشان پرسید چه احساسی دارید، گفت هیچی»: خبرنگار گفت: آخر دوستان شما نگران هستند خطری پیش بیاید؛ امام(ره) فرمود: هرچه خدا بخواهد! من وظیفه‌ای دارم که دارم عمل می‌کنم، هرچه خدا بخواهد.»
باید ببینیم چه باید کرد تا این گونه افراد تربیت شوند؟ چه کسی باید فکر کند، طرح آن را بدهد و مقدمات آن را فراهم کند؟ امروز در گوشه و کنار حوزه، کسانی پیدا می‌شوند که می‌خواهند رهبری را تضعیف کنند، درباره ایشان شبهه ایجاد می‌کنند، با لحن سبک از ایشان یاد می‌کنند، این نعمت‌هایی که خدا به دست ایشان نصیب ما کرده را ندیده می‌گیرند و ناسپاسی می‌کنند؛ با اینکه شاید استصحاب قهقرا را بهتر از من بلد باشند!
در گام دوم انقلاب باید روی این موضوعات بیشتر تکیه کرد؛ اولین و مهمترین وظیفه ما این است که ببینیم برای اینکه در آینده نسلی مؤمن و انقلابی داشته باشیم، چه اقداماتی باید انجام دهیم.
خداوند فراستی به رهبری معظم داده است که نهادهای پاک و زلال این جوانان را به خوبی می‌بیند و لذا به آنها توصیه می‌کند. باید برنامه منظم و قابل اجرایی داشت تا زمینه رشد هر چه بیشتر این جوانان فراهم شود، تا مبادا عده‌ای شیاد به اسم عرفان و اخلاق، آنها را مشغول کنند.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با حجت‌الاسلام محمدیان مسئول ارتباطات حوزوی دفتر رهبر انقلاب؛ قم ؛ 5 / 5 / 98.





 زلال بصیرت
 هدف‌گیری دشمن نسبت به ریشه‌های اعتقادی نوجوانان و جوانان
    ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از روش‌های کارآمد تربیتی، استفاده از تمثیلات است، خداوند متعال در آیه‌ای از قرآن کریم درخت ریشه‌دار نیرومندی را مثال می‌زند که شاخه‌های آن رو به آسمان بالا می‌رود و در فرصت‌های مناسب میوه می‌دهد؛ این مثال را خداوند ذکر می‌کند تا انسان بداند که ساختار او نیز مانند این درخت است؛ لذا اساس آن، ریشه است که اگر نباشد، درخت، به‌زودی می‌خشکد. در انسان هم ریشه‌ای وجود دارد که در دل او نهفته است؛ آنچه در عمل او ظاهر می‌شود، میوه‌های درخت است که از همان ریشه تغذیه شده و نشأت می‌گیرند.
افکار و عقاید قلبی‌، به مثابه ریشه در وجود انسان
اگر ریشه‌ای که در دل نهفته است، تقویت و ثابت شود تا نقش خودش را درست ایفا کند، همواره میوه‌ها و ثمره‌های خوبی نیز به بار خواهد آورد. ثمر داشتن انسان در گرو استحکام ریشه در دل است که همان افکار و اعتقادات قلبی است. بنابراین اولا باید ارزش آن ریشه را در دل و قلب خود، درک کنیم و ثانیا به دنبال تقویت و استحکام آن باشیم و از آن مراقبت کنیم تا فاسد نشوند.
انسان همواره در دو راهی‌ها و بین دو دسته عوامل سعادت و شقاوت قرار می‌گیرد و باید با انتخاب خود، یکی از آن راه‌ها را انتخاب کند و همین امر وجه تمایز انسان با سایر موجودات دیگر است. اگر راه سعادت را انتخاب کند، می‌تواند از سایر مخلوقات بالاتر رود و اگر راه شقاوت را انتخاب کند، می‌تواند از سایر موجودات پست‌تر شود.
اینکه امام(ره)، آمریکا را شیطان بزرگ نامید، در واقع از قرآن استفاده کرده بود؛ چون این افراد، دشمن بشریتند و تنها به دنبال لذات و منافع خودشان هستند، حتی اگر همه بشریت از بین برود.
بزرگ‌ترین دام‌های شیطان، فاسد کردن ریشه‌های فکری و اعتقادی است و اگر ریشه را فاسد کرد، دیگر نیازی به زدن برگ و شاخه‌ها نخواهد بود و بعد از چندی، تمام درخت، از بین خواهد رفت.
جوانی و نوجوانی، آغاز ثمردهی و دوران شکوفایی
 وقتی بذر در زمین کاشته می‌شود، در ابتدا یک جوانه کوچکی می‌زند که قادر به حفاظت از خود نیست و نیاز به مراقبت باغبان دارد تا آفت نزند. کم کم تبدیل به نهالی می‌شود که نازک و ظریف است و حتی اگر میوه‌ای هم بیاورد، بسیار اندک است تا کم کم رشد کرده و ریشه‌هایش قوی شود و به مرور تبدیل به درختی شود که میوه‌های فراوانی بدهد. انسان هم، همین‌گونه است؛ وقتی متولد می‌شود، هیچ توانی ندارد و فقط می‌تواند از مادرش تغذیه کند؛ کم‌کم راه می‌رود و کم کم درک بهتری می‌یابد تا به حدی می‌رسد که تبدیل به درختی می‌شود که می‌تواند ثمره بدهد. از نظر اسلام، رسیدن به بلوغ، دوره‌ای است که فرد تازه به ثمردهی رسیده است، اما هنوز اول راه است و چنین نیست که میوه‌هایش بسیار فراوان باشد، بلکه اگر باغبان زمینه تعلیم و تربیت را برایش فراهم کند، می‌تواند رشد کند و ثمرات فراوانی بدهد.
اگر یک نهال به حدی برسد که نوبرانه‌ای داشته باشد، امید می‌رود که در آینده ریشه‌هایش قوی گشته و ثمره دهد؛ اما تا قبل از آن، امید چندانی به ثمردهی و باروری آن وجود ندارد؛ انسان نیز چنین است و از زمانی که به بلوغ می‌رسد امید نسبت به ثمره داشتن آن نیز بیشتر می‌شود.
جوانان، مانند درختی هستند که تازه به بار نشسته‌اند و ظرفیت این را دارند که در آینده ثمرات فراوانی بدهند؛ لذا بیشترین اهتمام را باید در سنین نوجوانی نسبت به افراد داشت،؛ چون زمینه ثمره دادن در آنها به فعلیت رسیده و ابتدای راه هستند و می‌توانند سال‌های سال ثمردهی داشته باشند؛ اهتمام رهبری به جوانان نیز از همین‌روست.
دشمنان‌، در کمین عقاید جوانان
باید توجه داشت همان‌طور که زمینه ثمردهی نوجوان، بسیار فراهم است، دشمنی و زمینه‌های دشمنی علیه آنان نیز بسیار بیشتر است؛ چون دشمنان می‌دانند اگر در این سن بتوانند ریشه را بخشکانند، در آینده هیچ ثمری نخواهند داد و البته همان‌طور که گفته شد، افکار و عقائد، همان ریشه هستند.
دشمن می‌داند که اگر بتواند این‌گونه به نوجوانان و جوانان القا کند که شما آفریده شده‌اید تا بخورید و بخوابید و لذت ببرید، به هدف خود رسیده‌اند؛ معنای واقعی چنین سخنی این است که شما با حیوانات فرقی ندارید و باید صرفا مانند حیوانات، به دنبال تأمین غریزه و نیازهای خود باشید و بعد از چندی هم می‌میرید. اما انبیا در مقابل این دشمنان، آمده‌اند تا به انسان بفهمانند که این دوران، دوران رشد و شکوفایی شماست و اگر توانستید با تلاش و زحمت، به این شکوفایی برسید، نتیجه‌ای ابدی خواهید گرفت.
اولین فایده دین، شناساندن حقیقت وجودی انسان به او و بالا بردن ارزش وجودی او تا بی‌نهایت است، هیچ مکتبی به جز دین، نمی‌تواند به بشر بفهماند که موجودی ابدی و بی‌نهایت است.
همه ما در کلیات، بد و خوب را با عقل خود می‌فهمیم، اما در جزئیات و ریز مسائل، گاهی دچار‌اشتباه می‌شویم، خداوند متعال در کنار عقل، راه دیگری برای شناخت حق و باطل، برای ما قرار داده است و آن وحی است. بنابراین اگر دین را بپذیریم، باب وسیع‌تری از معرفت، پیش روی ما باز می‌شود.
اعتقاد به خدا، قیامت و وحی (نبوت) ریشه‌های اعتقادی است باید تقویت شوند،طبیعتا تقویت این ریشه‌ها به این است که معرفت خود را نسبت به خداوند، معاد و دستورات دین، بیشتر کنیم؛ هر چقدر این ریشه‌ها، تقویت و آبیاری شود، میوه و ثمره بیشتری خواهند داد.
نتیجه اینکه با توجه به اهمیت دوره نوجوانی، باید به نوجوانان بیشتر اهتمام داشت و زمینه تکامل و تعلیم و تربیت آنها را بیشتر فراهم کرد تا بتوانند از امکانات و فرصت‌های بیرونی استفاده کرده و ثمره بدهند؛ اما اگر ریشه خراب شد و زمینه رشد فراهم نشد، شرایط بیرونی، هرچقدر هم که مساعد باشد، تأثیرگذار نخواهد بود؛ هوای خوب و باران مناسب برای چوبی که ریشه ندارد، فایده‌ای ندارد.
باید بیشترین اهمیت را به عقاید بدهیم؛ همان‌طور که دشمنان نیز بیشترین تلاششان را در جهت تضعیف عقاید دارند و سیل شبهات را از طرق مختلف به ذهن نوجوانان و جوانان وارد می‌کنند. باید اعتقادات را تقویت کرده و شبهات ذهنی آنها را سریع پاسخ دهیم؛ آن هم پاسخ‌هایی که برای آنها، روان و قابل فهم باشد تا ریشه‌های فکری آنها تقویت شده و آسیب نبیند و در آینده به  ریشه‌های مستحکمی تبدیل شود که در هر زمانی بتواند ثمره دهد. از سوی دیگر باید رفتارهایی که برآمده از این ریشه‌های فکری و آماده‌کننده ثمرات هستند را مراقبت کرد تا این ثمرات و میوه‌ها، حداکثری باشند.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در دیدار جمعی از مسئولان و دانش‌آموزان اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزی؛
قم؛ 3 / 5 / 1398 .



زلال بصیرت
  رسیدن به کمال، در گرو اطاعت از انبیا، ائمه‌(ع) و ولی‌فقیه
    ۱۳۹۸/۰۶/۱۳
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‌‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
همه انسان‌ها، ابتدا به صورت جنینی در شکم مادر بوده‌اند و پس از تولد هم تا مدتی هنوز نمی‌توانستند درست بشنوند، ببینند و درک کنند؛ بتدریج اندام‌هایشان تقویت یافته و راه رفتن، حرف زدن و نظایر آن را آموختند و به عبارت بهتر، با رشد تدریجی، مسیر تکاملی را پیمودند.
به موازات رشد جسمی، بتدریج درک و شناخت انسان نیز کامل می‌شود و لذا می‌بینیم که کودکان، سؤال‌های زیادی در ذهنشان وجود دارد که گاهی بر زبان می‌آورند. به مرور و با رشد بیشتر سلسله مفاهیمی برای انسان مطرح می‌شود که با حواس ظاهری نمی‌تواند آنها را درک کند. خوب و بد و زشت و زیبا از جمله همین مفاهیم هستند. شناخت چنین مفاهیمی مرز انسانیت با حیوانیت است، همه حیوانات نیز بعد از تولد رشد کرده و بزرگ می‌شوند؛ اما ارزشیابی کارها و شناخت خوب و بد، تنها از انسان برمی‌آید؛ از این رو انسان با این درک از حیوانیت فراتر می‌رود.
انسان میل به کمال دارد و به دنبال یادگیری و فهم است، نوجوانان امروز به سنی رسیده‌اند که حد نصاب انسانیت را دارا هستند. تا قبل از سن بلوغ، هر چند تا حدی خوب و بد، قابل شناخت است، اما انتظاری نیست که فرد غیربالغ به صورت کامل خوب و بد را درک کرده و بر اساس آن رفتار نماید؛ اما بعد از بلوغ، از انسان توقع می‌رود که با شناخت خوب و بد، همراه با کسب علم و معرفت برای به دست آوردن خوبی‌ها تلاش کرده و از بدی‌ها اجتناب کند تا به سمت کمال به پیش برود.
همه ما بیشتر شناخت‌هایمان را از دیگران آموخته‌ایم. اولین خدمتی که والدین، معلمان، اولیای الهی و انبیا به ما کرده‌اند، همین است که قدم‌های اولیه برای رسیدن به کمال را به ما ‌آموخته‌اند.
خداوند، آگاهانه سنت تدریح را در عالم قرار داده است تا کم‌کم از ضعف به قوت از ناآگاهی به آگاهی و از عدم کمال به سمت کمال به پیش رویم.
عقل و دین، عامل پیشرفت در انسانیت
 انسان برای شناخت خوب و بد، افزون بر نیروی درونی عقل، از آموخته‌های مربیان و انبیا نیز بهره می‌گیرد، به عبارت بهتر عقل و دین دو منبع مهم شناخت و تکامل هستند که با عمل به آنها می‌توان به تکامل رسید؛ البته همه آنچه که انسان امروز با عقلش می‌فهمد، به صورت یکباره و همیشگی به دست نمی‌آید؛ گاهی مقدمات آن را از دیگران می‌آموزد؛ اما مهم آن است که انسان هر قدر بهتر و بیشتر دین و قواعدی که خداوند بیان کرده را شناخته و بر اساس آن و آنچه عقل می‌گوید، عمل کرد، به درجات والای انسانیت و تکامل نزدیک می‌شود و در مقابل هرچه در این مسیر تنبلی کرده و درصدد شناخت خوبی‌ها و عمل به آن بر نیامد، به همان میزان به درجه حیوانیت نزدیک شده است.
اتفاقا خداوند متعال نیز برخی انسان‌ها را به خاطر نشناختن خوبی‌ها و بدی‌ها و پیروی از هوای نفس، مذمت کرده و آنان را مانند چارپایان، بلکه پست‌تر از آنان دانسته است. نتیجه آنکه عمل به دین و عقل به معنای پیشرفت در زمینه انسانیت و عمل نکردن به آن به معنای تنزل و سقوط به درجه حیوانیت است.
حال که خداوند نعمت شناخت اسلام و انقلاب را به ما داده است، جا دارد که سعی کنیم انرژی و نیرویمان را در راهی صرف کنیم که رشد و تکامل‌مان بیشتر شود و به انسانیت برسیم.
نوجوانان در این سن قابلیت امر و نهی خدا را پیدا می‌کنند؛ عقلی که خداوند به آنها داده است - و مرز بین انسانیت و حیوانیت است- آنها را به سمت کمال فرا می‌خواند؛ اما رسیدن به کمال، برنامه می‌خواهد؛ برنامه همان است که انبیای ‌الهی و جانشینان آنها یعنی ائمه(علیهم‌السلام) و سپس شبیه‌ترین افراد به معصومین یعنی ولی فقیه ارائه می‌کنند.
کمال انسان در گرو اطاعت از انبیا و جانشینان آنها
 هر چند خداوند راه حق و باطل را نشان داده است، اما باز هم انسان مختار است که راه حق و کمال را بپیماید یا راه باطل و ضلالت و سقوط را.  راه حق همان است که انبیا، ائمه‌(ع) و جانشینان آنها یعنی ولی‌فقیه بیان کرده و می‌کنند. گوش دادن به سخنان آنها و عمل به دستوراتشان حرکت به سمت کمال و سرپیچی از آنها به معنای سقوط و تنزل به مقام حیوانیت است.
اگر در راهی که این پیامبر و آلش و بعد جانشینان آنها نشان داده‌اند، قدم بگذاریم، قدم در مسیر تکامل گذاشته‌ایم؛ البته باید مراقب باشیم که طبق فرمایش قرآن، بزرگترین دشمن ما، شیطان است که پیروی از او بدبختی به همراه دارد، در عوض عبادت خدایی که ما را آفریده و ما را دوست دارد، راه سعادت و تکامل است؛ ناگفته پیداست که هر آنچه پیامبر و ائمه و جانشینان آنها می‌گویند نیز همان دستورات الهی است.
انتخاب دوست خوب یکی از عوامل مهم در رسیدن به سعادت و منحرف نشدن از مسیر مستقیم است. عامل دیگر نیز راز و نیاز با خدا و توسل به اهل بیت‌(ع) برای شناخت حق و منحرف نشدن از مسیر مستقیم است.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی‌(دام ظله) در جمع تعدادی از دانش‌آموزان تازه به تکلیف رسیده مدارس رویش‌های انقلاب اسلامی و علم و فرهنگ به همراه معلمان و والدین آنها؛ قم؛25 / 11 / 1397 .

زلال بصیرت
 
وظیفه جوان انقلابی
 
   ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
Image result for ‫ آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
اغلب حرکت‌های بزرگ اجتماعی به‌وسیله شخص یا اشخاص معدودی شروع می‌شود و کم‌کم به دلایلی طرفدارانی پیدا می‌کند و گروهی را تشکیل می‌دهند که هر کدام در حکم یکی از اندام‌های بدن هستند؛ممکن است هر یک از این اندام‌ها وظایف مختلفی داشته باشند، اما اهداف مشترک است که این اندام‌ها را به هم مربوط می‌کند، همان‌گونه که مغز و قلب و چشم وظایف یکسانی ندارند، اما همکاری این اندام‌ها برای حیات و رشد انسان لازم و ضروری است.
اولین درسی که باید از این مسئله فرا بگیریم این است که توقع نداشته باشیم همه افراد در همه امور مشترک باشند؛ وقتی خداوند حتی انسان‌ها را از نظر جسمانی و روانی مانند هم نیافریده است، طبیعتا گرایش‌ها، افکار، سلیقه‌ها و هزاران اسرار موجود در هرکسی کاملا متفاوت هستند. حتی دوبرادر دوقلو که کاملا شبیه هم باشند، تفاوت‌های متعددی در رفتار دارند. جامعه نیز این‌گونه است؛ هرچه هم به دنبال افراد همفکر و هم‌سلیقه باشیم، نمی‌توانیم کسانی را بیابیم که کاملا مانند خودمان باشند؛ بنابراین مهم این است که هدف مشترکی که انتخاب می‌کنیم هدف ارزشمندی باشد که تحمل اختلاف‌سلیقه‌ها را امکان‌پذیر سازد.
ما معتقدیم اسلام ناب، عامل سعادت دنیوی و اخروی ماست و در بین مذاهب مختلف، پیروان اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام) بهتر می‌توانند به سعادت برسند،حال در بین پیروان اهل‌بیت می‌خواهیم کسانی را پیدا کنیم که بهتر از ایشان تبعیت می‌کنند. برای این‌کار اگر فرد شاخصی را پیدا کنیم که معصوم یا شبه‌معصوم باشد، وظیفه سنگینی از دوش ما برداشته می‌شود در زمینه اینکه هدف اصلی را چه قرار دهیم جهت حرکت برای رسیدن به هدف مشترک را بهتر تشخیص دهیم و نیروها را در آن زمینه متمرکز کنیم تا زودتر به نتیجه برسیم.
شصت سال پیش، هنگامی‌که بنده جوان بودم، بسیار دور از انتظار بود که بتوانیم فردی را بیابیم که قابل اعتماد بوده، اسلام را در همه ابعاد بهتر از دیگران شناخته، واقعا قصد عمل به اسلام را داشته باشد و در این راه مشکلات آن را به جان بخرد. البته در قم، نجف و برخی دیگر از شهرها، مراجع متعدد و عالمان دیگری بودند که هرکدام گوشه‌ای از اسلام را مورد توجه قرار می‌دادند. اما خداوند متعال بر جامعه اسلامی منتی گذاشت که در طول 1400 سال بی‌نظیر بود و کسی را در جامعه ظهور و بروز داد که بر اساس اسباب ظاهری، امری معمول و عادی نبود؛ اما به‌گونه‌ای شد که کمتر کسی بود که ایشان را نپذیرد و به ایشان علاقمند نشود و دل نسپارد و آن حضرت امام(ره) بود. از زمانی که نهضت امام(ره) شروع شد و بیانیه‌ها و موضع گیری‌های خاص ایشان منتشر شد، این امید در مردم پیدا شد که می‌توان یک الگویی را پیدا کرد که حرفش برای ما حجت و رفتارش برای ما الگو باشد. باید توجه داشت که این نعمت عظیم، بعد از 1400 سال نصیب مردم مسلمان شد.
عزتی که خداوند به حضرت امام(ره) داد، مثال زدنی بود،خداوند چنان عزت و ابهتی به امام(ره) داد که حتی بر قلوب کفار هم اثرگذار بود و دشمنان نیز در قلب خود نسبت به او احساس خضوع می‌کردند؛ اما همگان در ارادت به امام(ره) و تبعیت از ایشان، یکسان نبودند؛ لذا حتی در بین شاگردان خود ایشان هم اختلاف‌سلیقه‌هایی وجود داشت.
اسلام؛ هدف مشترک برای تمام سلیقه‌ها
 هر چند اعتقاد داریم که پیامبر‌ اکرم و ائمه معصومین(علیهم السلام) همه معصوم و دارای راه و هدف مشترکی بودند و حلقه‌های یک زنجیره هستند، اما ایشان نیز به‌خاطر وجود شرایط مختلف، رفتارهایی متفاوت با یکدیگر داشته‌اند، نباید توقع داشت همه کسانی که قرار است با آنها کار کنیم، همه تفکراتشان مثل ما باشد؛ بلکه باید هدفی مشترک و ارزشمند مورد لحاظ قرار گیرد. بر اساس بینش ما، هدف ارزشمندی که ارزش تحمل سختی‌ها، مشکلات و اختلاف‌سلیقه‌ها را دارد، همان اسلام است. لذا باید نوعی وحدت بر اساس هدف، بین افرادی که همکاری می‌کنند ایجاد شود تا دسترسی به نتیجه امکان‌پذیرتر شود.
در موارد وجود اختلاف فهم و سلیقه، نقش ممتاز رهبری و کسانی که به عصمت نزدیکترند مشخص می‌شود؛ زیرا آنها باید دیگران را کمک کنند. آنها اسلام را بهتر شناخته و روش‌های آن را بهتر می‌دانند. به عنوان نمونه، قبل از انقلاب، امام(ره) گروه‌های انقلابی را که همه‌شان هم عاشق امام(ره) بودند راهنمایی کردند تا در عین حفظ گروه خود، با دیگر گروه‌ها ائتلاف داشته باشند و لذا هیئت‌های مؤتلفه» به وجود آمد. امام(ره) هم نفرمود: همه ادغام شوید و یک حزب تشکیل دهید؛ چون می‌دانست که افراد سلیقه‌های مختلفی دارند.
توقع اینکه همه افراد همفکر باشند، توقع بجایی نیست؛ چنین توقعی در گروه سبب می‌شود که انشعاب ایجاد شود؛ اما اگر از اول بنا گذاشتیم که دنبال رضای خدا باشیم و نه منافع شخصی، نباید از اختلاف‌سلیقه‌ها و منش‌ها بترسیم. باید سعی کنیم افراد برجسته از گروه‌های مختلف دور هم جمع شوند و تبادل‌نظر کنند؛ البته باز هم نباید انتظار داشت که در این جلسات همگان به نظر واحدی برسند، اما این جلسات می‌تواند سبب افزایش آگاهی‌ها و رفع سوء‌تفاهم‌ها شود. ارتباط بین سران گروه‌ها، هم وحدت گروه‌ها را تقویت می‌کند و هم موجب جلوگیری از انشعاب در گروه واحد می‌شود. این درس را از راهنمایی حضرت امام(ره) می‌توان گرفت؛ حتی همین امروز نیز از سالم‌ترین گروه‌های انقلابی، همین هیئت‌های مؤتلفه هستند که روح انقلابی در آنها وجود دارد. ممکن است انسان برای رسیدن به هدفی متعالی، مراتب پلکانی قائل شود؛ مانند نردبانی که برای رسیدن به سطح بالاتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. باید توجه داشت که خود پله ارزش ذاتی ندارد، بلکه استفاده از آن برای رسیدن به هدف مطلوب است. گاهی در فعالیت‌های اجتماعی، رسیدن به هدف متعالی، در گرو پیمودن مراحلی است که خود این مراحل ارزش ذاتی ندارند، اما اگر جزئی از برنامه قرار گیرند که با نظم صحیح چیده شده‌اند، می‌توانند ما را به هدف برساند.
وم پرهیز از نگاه صفر یا صدی به افراد
 نباید جامعه را دوقطبی کرد و افراد را صفر یا صد دانست؛ چنین نیست که افراد یا ضدانقلابند و یا انقلابی صددرصد هستند؛ بلکه حتی ایمان هم درجاتی دارد. معنای درجات مختلف نیز همین است که کسی که در درجه‌ای قرار گرفت، به لوازم ایمان در همان درجه التزام دارد؛ اما هنوز ظرفیت التزام به درجه بالاتر ایمان را پیدا نکرده است. لذا برخی از مردم، ایمان دارند، نماز و روزه را هم به‌جا می‌آورند، برای امام حسین (ع) هم از جیب خودشان هزینه می‌کنند، اما اگر به ایشان بگویی شرعا نباید دنبال پستی بروی که دیگری برای آن پست از شما بهتر است، قبول نمی‌کنند. حتی کسانی که اوایل انقلاب تا پای جان پیش رفتند، بعدها در برخی جاها که منافع خودشان و فرزندانشان در خطر بود، توقف و عقبگرد کردند و معتقد بودند: زمانی که شاه بود، شاهزادگان استفاده می‌کردند و در حال حاضر هم که ما هستیم، باید نتیجه و بهره زحمت‌هایی که کشیدیم را به دست آوریم!
میان شناخت و گرایش رابطه وجود دارد،این امر تنها در عمل وجود ندارد، بلکه این گرایش‌های باطنی در فکر انسان نیز  اثر می‌گذارد. برخی شناخت‌ها سبب می‌شود برخی گرایش‌ها در انسان تقویت شود و وجود برخی گرایش‌ها سبب برخی شناخت‌ها و پذیرش‌ها در فرد می‌شود. برخی از افراد واقعا بیش از این توان درک ندارند، نه اینکه از ابتدا هم منافق بوده‌اند؛ بلکه فقط مرتبه‌ای از باور را داشتند. توجه به این مسئله سبب می‌شود که در برخورد با کسانی که با ما همسو نیستند افراط نکنیم و خود همین امر موجب دشمنی و اختلاف نشود،ما در کشوری هشتاد میلیونی زندگی می‌کنیم که حداقل ده میلیون انقلابی داریم؛ اگر بخواهیم با آنها ارتباط برقرار کنیم، باید چه کنیم؟ امام(ره) چه کرد که مردم بی‌تفاوت و حتی برخی مردم فرو رفته در انحراف و فساد را به سمت جبهه شهادت بسیج کرد؟ چه شد که یک بچه سیزده ساله بقدری مرد شد که امام(ره) در مورد او فرمود: رهبر ما آن طفل سیزده ساله است؟ هر چند یافتن و ارتباط با افراد همفکر، با فهم و درک عمیق و اراده قوی بسیار مطلوب است، اما نباید فکر کنیم که کار ما فقط همین است، زیرا صرف اینکه چند گروه چند نفری راه بیندازیم، برای شبکه‌سازی کافی نیست.
نقش عنصر دین در حرکت انقلابی اسلامی
سعی کنیم به هیچ حدی از معلومات دینی بسنده نکنیم؛ اگر بتوانیم هر روز یک کلمه بیشتر یاد بگیریم، حتما انجام دهیم؛ فکر نکنیم که ما بارمان را بسته‌ایم و انقلابی هستیم و دیگر نیازی به شناخت بیشتر و افزایش معلومات دینی نیست! این تفکر، قدم اول در مسیر سقوط و بزرگترین دام شیطان است.هیچ وقت نباید به قدرت و کار جهادی خودمان متکی باشیم؛ بلکه باید همه این‌ها را در مقابل یک گوشه چشم امام زمان(عج) و یک عنایت حضرت معصومه‌(س) صفر بدانیم. دست گدایی را پیش اولیای الهی دراز کنیم و موفقیت خودمان را از عنایت آنها بخواهیم؛ مبادا از توسل به درگاه اهل‌بیت‌‌(ع)غافل شویم؛ هر چه بیشتر حقارت خود را  در مقابل اولیای خدا درک کنیم، بیشتر بهره خواهیم برد.همه نعمت‌هایی که خداوند متعال به ما داده است، به خاطر وجود اهل‌بیت ‌(ع) و اولیای الهی است. به عنوان نمونه، اگر حرم حضرت معصومه‌ (س)اینجا نبود، نه حوزه‌ای در اینجا تشکیل می‌شد و نه امام(ره) در این حوزه تربیت می‌شد و نه انقلابی واقع می‌شد.کسب معرفت دینی و توسل به اولیای الهی، در کنار تلاش جهادی ویژگی جوان انقلابی است. وظیفه دیگر جوان انقلابی انجام کار گروهی است؛ باید کسانی را بیابید که همفکر و سلیقه نزدیکی به هم دارید، اما نباید هرکسی با فکر و سلیقه ما مخالف بود را ضدانقلاب و خارج از دین بدانیم. افراد در درجات ایمان متفاوت هستند و  باید سعی کنیم ایمان خود و دیگران را تقویت کنیم و اگر نمی‌توانیم در تقویت ایمان دیگران مؤثر باشیم، لااقل به آن ضرر نزنیم. اما متهم کردن دیگران و جبهه‌گیری علیه آنها و سر و صدا به پا کردن نتیجه مثبتی ندارد.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در دیدار با جمعی از دانشجویان انقلابی تهران؛ قم؛ 25 / 4 / 1398 .

زلال بصیرت
 
ولایت‌فقیه؛ نماد اسلام

  ۱۳۹۸/۰۵/۳۰
 
Image result for ‫ آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر نگاهی به تاریخ بشر از حضرت آدم‌(ع) تا خاتم (‌صلی‌الله‌علیه‌وآله) و از صدر اسلام تا کنون بیندازیم، می‌بینیم که همواره تحولاتی در جوامع صورت گرفته است؛ اما بر اساس آنچه از تاریخ انبیاء و ائمه(‌علیهم‌السلام) به ما رسیده است، نمی‌توان هیچ زمانی را یافت که پیامبر یا امامی به همه اهداف خود در زمینه هدایت مردم رسیده باشد و همگان هدایت شده باشند.
جز حضرت سلیمان، اکثر پیامبران کشته، زندانی یا تبعید شده و مورد ظلم قرار گرفتند؛ به گونه‌ای که حضرت موسی که برانگیخته شد تا قوم بنی اسرائیل را از چنگال فرعون که آنها را به بردگی کشیده بود، نجات دهد، باز هم از طرف همین قومی که نجاتشان داده بود بقدری مورد آزار و اذیت قرار گرفت که خطاب به قوم خود فرمود: چرا مرا اذیت می‌کنید، در حالی که می‌دانید من پیامبر خدا هستم؟!
چنین آزارها و اذیت‌هایی شامل پیامبر خاتم‌(ص) و ائمه نیز شده است،لذا پیامبر اکرم می‌فرماید: هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد. درباره حضرت علی‌(ع) نیز با اینکه ایشان خدمات بسیار مهمی را برای اسلام و جامعه انجام داده بود و مردم نیز به خوبی از آن آگاه بودند، اما مردم بیشترین ظلم‌ها را نسبت به ایشان روا داشتند؛ امام حسن‌(ع) نیز بقدری اذیت شد که برخی صحابه او را مذل‌المؤمنین می‌خواندند! و بالاخره امام حسین‌(ع) را به فجیع‌ترین وضع به شهادت رسانده و خاندان او را به اسارت بردند.
وظایف ما در شرایط حاضر
نباید انتظار داشت با چند سال تلاش و فعالیت، به نظامی دست یابیم که عاری از هرگونه مشکلات باشد؛ چرا که هیچ پیامبر و امامی موفق به این امر نشده است و این آرزویی دست نیافتنی است.
وظیفه ما درشرایط کنونی این است که باید دو معرفت را در خود ایجاد کنیم؛ اول شناخت دین، اوامر و معارف الهی و شناخت اولویت‌ها در شرایط فعلی و دوم شناخت ظروفی که این احکام باید در آنها جاری شود؛ یعنی قدرت تطبیق احکام بر موضوعات عینی و خارجی.
ضرورت شناخت اولویت‌ها
راز سکوت حضرت علی‌(ع) همین امر است؛ همچنین شناخت شرایط و اولویت‌ها، سبب شده تا اهل‌بیت‌(ع) توصیه به تقیه برای حفظ جان کنند؛ چون حفظ جان مؤمن واجب است؛ اما حفظ اصل دین، واجب‌تر است و هرکجا نجات دین متوقف بر دادن جان است، باید جان را فدا کرد و در اینجا تقیه معنایی ندارد.
امروز یکی از واجب‌ترین کارها برای ما ترویج حقایق و معارف الهی و اشاعه دین حق در عالم است تا تشنگان حقیقت که قلبی آماده دارند، بتوانند از نور این معارف بهره‌مند شوند.
البته باید شیوه انجام این واجب را نیز به خوبی بشناسیم؛ هر قومی آداب و فرهنگ مخصوص به خود را دارد و تا زبان و فرهنگ آن قوم را نشناسیم، نمی‌توانیم معارف را به آنها القاء کنیم.
وم پرهیز از افراط و تفریط در بیان حق
برخی بدون در نظر گرفتن شرایط، معتقدند باید به اسم از کسانی که مخالف اهل بیت‌(ع)بودند، ابراز انزجار کرد و از طرف دیگر برخی می‌گویند فقط مشترکات را در نظر بگیریم و اختلافات را فراموش کنیم! در حالی که هم افراط و هم تفریط مانع انجام وظیفه و رساندن حق به دیگران می‌شود. مهم این است که فرصت‌ها را برای تبیین معارف اهل بیت‌(ع) غنیمت بشماریم.
امروز ولایت‌فقیه، نماد اسلام و اساس تقویت اسلام در دنیاست، این مسئله حتی در کشور خودمان نیز نزد بسیاری از افراد، مغفول مانده است؛ در حالی که روایت می‌گوید حتی در سفر چند روزه، اگر چند نفر بودید، حتما یکی از شما حاکم و رهبر باشد؛ آیا نباید برای میلیون‌ها انسان، حاکمی قرار داد؟!
سکولاریسم همان چیزی است که دشمنان اسلام به آن اعتقاد دارند؛ آیا دین فقط نماز و روزه است؟! امام(ره) می‌گفت: حفظ نظام، مهمتر از نماز است! حال آیا درست است که ما خودمان را به شکیات نماز و مطهرات مشغول ساخته و این مسائل مهم و تأثیرگذار اسلام را فراموش کنیم؟!
باید در هر منطقه از جهان، به گونه‌ای سخن گفت که برای مردم آن منطقه قابل شناخت، ساده و دلپذیر باشد؛ محتوا باید روان و متناسب با فهم مردم و با شناخت فرهنگ آنها باشد.این امر، از مقوله فرهنگی است، مسائل فرهنگی مهمترین مسائلی است که انسان با آن سروکار دارد؛ چون فعل انسانی ناشی از فهم و اعتقاد است و انسانیت انسان به همین امور فرهنگی است.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی‌(دام ظله)
در دیدار با جمعی از طلاب خارجی عرب‌زبان؛ قم؛16 / 12 / 1397 .

زلال بصیرت
 
راهکاری موثر برای مواجهه با سیل شبهات
 
   ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
 
Image result for ‫ آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از نقص‌ها و ضعف‌های اکثر انسان‌ها این است که انگیزه‌هایشان برای عمل‌، انگیزه‌هایی مادی و بر اساس غرایز، منافع شخصی و رفع نیازهایشان است؛ به عبارت بهتر انگیزه‌های انسان‌ها بیشتر معطوف به بعد حیوانی آنهاست؛ در حالی که خداوند به انسان ویژگی‌هایی داده است که در دیگر مخلوقات وجود ندارد و این ویژگی‌ها باید در رفتار انسان‌ها تأثیر جدی داشته باشد.
اصالت دادن به مادیات، نقص عمومی بشریت
 زندگی این دنیا، نوعی بازیچه و سرگرمی است و غالب افراد هم به دنبال همین سرگرمی‌ها یعنی ی غرایز و نیازها و تفاخر و تکاثر هستند و به سطحی بالاتر از آن توجه ندارند. حتی وجه اصلی زندگی، برای بسیاری از کسانی که پیرو دین و آیینی هم هستند، همان مسائل مادی است و نه بیشتر.
جدی نگرفتن دین» یکی از کمبودهای عمومی جوامع است. حتی اگر دقت کنیم می‌بینیم که گاهی نمازها و دعاهایی را که می‌خوانیم نیز بدون فهم و درک است؛ یعنی همان‌گونه که ساحران و رمالان، وردهایی بی‌معنا می‌خوانند و معتقدند تأثیرگذار است، ما هم با همین نگاه، دعا و نماز را می‌خوانیم و نمی‌دانیم که اصل آنها چیست و چه تأثیری دارد.
اگر کسی هیچ بهره‌ای از علم نبرده باشد و دسترسی به عالمی نیز نداشته باشد، همین خواندن – ولو بدون فهم و شناخت – نیز خوب است، اما اگر کسانی که چند سالی را صرف کسب علم کرده‌اند، چنین نگاهی به ادعیه و نماز داشته باشند، برایشان نوعی نقص محسوب می‌شود. این در حالی است که نه تنها باید در دعا، شناخت و درک داشت، بلکه باید توجه داشت که در حال صحبت کردن با خالق هستیم.
اگر بدانیم که چه برکات و آثاری در خواندن دعای با توجه و حضور قلب وجود دارد، از اینکه قبلا این‌گونه نبوده‌ایم، پشیمان می‌شویم.
انحراف در عقاید و ملکات اخلاقی، خطر بزرگ جوامع
آنچه گفته شد در مقام عمل و انجام عبادت است و مهمتر از آن، چیزی است که در تمایلات، احساسات، ملکات اخلاقی و اعتقادات وجود دارد. باید دید آیا در تمایلات و بالاتر از آن، ملکات اخلاقی نیز همین نگاه مادی جریان دارد یا خیر؟ به عنوان نمونه امروز هزینه‌های زیادی صرف اموری می‌شود که هیچ فایده‌ واقعی نداشته و ربطی به هدف خلقت ندارد.
دنیاطلبی، مادی‌گرایی و اصالت دادن به جسم و بعد حیوانی، مشکلی اساسی است؛ البته گاهی رسیدن به پول مهم می‌شود و گاهی نیز کسب موقعیت و احترام همگانی. چنین مشکلی در ملکات اخلاقی، خطرناک‌تر است؛ چرا که تغییر در رفتار بسیار ساده‌تر از تغییر در ملکات اخلاقی است و انحراف در اعتقادات عمیق‌تر و خطرناک‌تر از انحراف در ملکات اخلاقی است.همه ما مسلمانان معتقدیم که خداوند متعال، عالم را آفریده است؛ حتی می‌دانیم که خداوند جسم نیست و نیاز به مکان ندارد؛ اما غالبا عظمت، قدرت، خشنودی و غضب او را بر اساس ملاک‌های مادی که خودمان داریم ارزیابی می‌کنیم؛ گمان می‌کنیم خداوند در آسمان‌هاست و بالاخره نیاز به گوشی برای شنیدن سخنان ما و دستی برای انجام کارها دارد. یعنی غالبا به این مسئله مبتلا هستیم و اصالت هستی را جسمانیت آن می‌دانیم.
همه ما توسل به امام عصر (عج) را راه‌گشا می‌دانیم، البته این نگاه، ناشی از قداستی است که در اثر تعلیم و تربیت آموخته‌ایم و بدان اعتقاد پیدا کرده‌ایم؛ اما غالبا ته دلمان این است که امام عصر(عج) توسل ما را به وسیله همین ابزار جسمانی می‌شنود و یا با واسطه‌ای مادی از احوال ما آگاه می‌شود و پاسخ می‌دهد. البته باید توجه داشته باشیم، اگر ما بر اساس تربیت و اعتقادات پدران و مادرانمان، توسل به امام عصر(عج) را راهگشا می‌دانیم، نسل آینده قرار نیست به همین راحتی بپذیرد و به آن باور داشته باشد.
تقویت باورها در برابر سیل شبهات
 امروز،هم فهم و درک افراد رشد کرده و هم وسایل ایجاد و انتقال شبهه گسترش پیدا کرده است؛ امروز وسایل ارتباطی و فضای مجازی براحتی سیل شبهات را به ذهن جوانان ما وارد می‌کند و ذهن نوجوانی که به دنبال کسب شناخت است و به سوی آن می‌رود، با این مغالطات و شبهات، مشوش می‌شود و برای بسیاری از آنها نیز پاسخی نمی‌یابد.
امروز حتی کسانی که هرگز از آنها توقع نمی‌رود نیز تحت تأثیر این شبهات واقع شده‌اند،از این رو باید باورهایمان را تقویت کنیم؛ بدانیم که می‌توان با امام زمان(عج) ارتباط داشت؛ اما نه از سنخ ارتباط فیزیکی و جسمانی؛ انواع دیگری از ارتباط نیز وجود دارد که در آنها شرایطی که در ارتباط مادی معتبر است، معتبر نیست.
امام زمان(عج)، چنان بر ما احاطه وجودی دارند که حتی بدون صحبت کردن نیز متوجه خواسته‌های ما می‌شوند؛ همین که دل را متوجه امام عصر(عج) کنید، این ارتباط برقرار می‌شود؛ اما این ارتباط، مانند سایر ارتباط‌های فیزیکی نیست.
نقص عمومی که اکثر افراد به آن مبتلا هستند، اصالت دادن به ماده و جسمانیت است. این دیدگاه باعث می‌شود چیزی را که قابل حس و جسمانی نباشد واقعی نمی‌دانند.
مراتب وجود، بسیار زیاد است که یکی از آن مراتب، عالم ماده است؛ بسیاری از این ارتباط‌ها، فوق عالم ماده است؛ اگر این مسئله را باور داریم، رابطه‌مان با امام زمان(عج) را تصحیح کنیم و بدانیم هرکجا هستیم با توجه قلبی به ایشان، می‌توانیم با ایشان رابطه پیدا کنیم.
امام زمان(عج) به هدیه‌ای از جانب ما نیازی ندارد، اما نثار هدیه‌‌هایی مانند دعا، صلوات، صدقه و نظایر آن به ایشان، نوعی رعایت ادب است که سبب تقویت توجه قلبی و جلب لطف بیشتر ایشان می‌شود. اگر سعی کنیم همواره به ایشان توسل و توجه داشته باشیم، بزودی آثار عینی‌ آن را در زندگی‌مان خواهیم دید.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در دیدار با جمعی از طلاب حوزه علمیه رشد؛ قم؛ 2 / 3 / 1398 .

زلال بصیرت
 
 تربیت نیروهای کارآمد یک ضرورت و وظیفه برای حوزه‌ها
 
    ۱۳۹۸/۰۵/۱۶
 
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
 
امروز شاهد پیشرفت‌های متعددی در ساحت‌های فردی و اجتماعی هستیم؛ در مقابل این نعمت‌های خداوند، تکالیفی هم بر عهده داریم که باید از این فرصت استفاده شود و این تکالیف را به انجام رساند.
بخشی از تکالیف مربوط به نیروهای مسلح است،انصاف این است  که نیروهای مسلح کشور، خوب عمل کرده و امروز در منطقه، موجب غبطه دیگر کشورها هستند؛ از نظر علمی نیز علوم دانشگاهی و علوم نظامی و تکنولوژی مربوط به سلاح و مقاومت رشد کرده است و بخشی از امنیت و عزت امروز، مرهون زحمات این عزیزان است.
در زمینه اقتصاد نیز فعالیت‌های زیادی شده و افراد زیادی در این زمینه، زحمت کشیده و فداکاری کرده‌اند؛ البته ایادی شیطان سوء‌استفاده‌هایی کرده و وضع اقتصاد را به هم ریخته‌اند. امیدواریم خداوند شر رانت‌خواران و ان را از سر مردم کم کند.
وظایف ون و چالش‌ها و کاستی‌ها
  اما درباره رجال دین و علما، باید دید آنها چه وظیفه‌ای دارند و در انجام این وظیفه چه کرده‌اند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت شرایطی برای ت فراهم نشد تا آن گونه که باید، وظایف را بشناسند و بر اساس آن امکاناتش را فراهم کرده و برنامه‌ریزی کنند؛ هرچند در حدی که میسر بود، کارهایی انجام شده و آثار مطلوبی داشته است و آثار و برکات آن محدود به مرزهای کشور نشده و در خارج از کشور نیز نتایج مطلوبی را شاهد بوده‌ایم؛ ولی بیش از این باید برای انقلاب اسلامی» تلاش کرد.
بخشی از تکالیف ت مربوط به حوزه و درس و بحث می‌شود،هرچند در این زمینه حرکت‌هایی انجام شده، اما شرایط به گونه‌ای نبوده که با سرعت و به قدر وم کار شده باشد. لذا در این جهت عقب‌ماندگی‌هایی وجود دارد؛ هنوز هم برنامه‌های حوزه بر اساس این است که گذشتگان چنین کردند، پس ما هم چنین می‌کنیم. یعنی ارزیابی روند گذشته و برجسته‌سازی نکات مثبت و رفع نقاط منفی، کمتر انجام شده است.
بعد از انقلاب برای ت وظایفی ایجاد شد که تا قبل از آن، سابقه نداشت؛ به عنوان نمونه بعد از انقلاب، این مسئله که در هر نهادی نماینده رهبری و مراجع حضور داشته باشند که اسلامیت نظام تأمین شود، به امری نهادینه تبدیل شد؛ اما شرایط عمومی کار فراهم نبود و کار دست کسانی بود که با فرهنگ غربی تربیت شده بودند و با این موارد میانه خوبی نداشتند و از طرف دیگر هم ت آنچنان‌که باید تلاش نکرد و لذا نقایصی ظاهر شد و خیلی‌ها دلسرد شدند و البته کسانی که از ابتدا با انقلاب مخالف بودند، این نقص‌ها را شاهدی بر ناکارآمدی انقلاب گرفتند.
در نهادهایی که ت باید در آن نقش سازنده‌ای در زمینه رفتار، منش و بینش ایفا کند، آنچنان‌که باید، کار انجام نشد و گاهی کسانی که صلاحیت نداشتند سبب بدبینی بیشتر مردم به این نظام شدند.
وم بازنگری در کارکردهای مساجد
از جمله تحولاتی که بعد از انقلاب به فرمان امام(ره)  صورت گرفت، توجه به وم احیای مساجد و بهره‌برداری کامل از مساجد بود؛از صدر اسلام زمینه همه کارهای اجتماعی در مسجد شکل می‌گرفت. اما بعد از پیروزی انقلاب چند مشکل وجود داشت؛ برای مثال به اندازه پست‌هایی که وجود داشت، نیرو موجود نبود وتعداد انی که بتوانند به این کارها بپردازند، بسیار کمتر بود؛ از این‌رو مجبور به پذیرش افرادی شدند که صلاحیت کمتری داشتند و طبیعتا آثار آن به مرور ظاهر می‌شد.
از لحاظ کیفیت نیز زمینه فراهم نبود؛ چون محور کارها، آموزش و تربیت است؛ یعنی افراد باید هم از لحاظ نظری، آموزش‌های لازم را ببینند و هم در عمل، تربیت شوند؛ طبیعتا در چنین کاری، بیشترین مسئولیت بر عهده حوزه علمیه بود و حوزه علمیه هم آمادگی تربیت چنین افرادی در کوتاه مدت را نداشت؛ لذا طبعا در برخی جاها، کار به دست کسانی افتاد که یا آثار مطلوب را به بار نیاورد یا حتی کار را خرابتر کرد. اما حقش این بود که از همان ابتدا، حداقل به فکر آینده باشیم، اما در این زمینه هم – هر چند مطرح شد، اما – کار جدی چندانی نشد.
در اوایل انقلاب، زمینه‌های تبلیغی ضد انقلاب و ضد اسلام، محدود به کارهای سطحی حزب توده و نظایر آنها بود که بزودی ریشه‌کن شدند و حتی ابزار انتقال پیام نیز بسیار محدود بود؛ اما امروز گروه‌های ضد انقلاب نه تنها رشد کرده‌اند، بلکه تمام قدرت‌های بزرگ دنیا برای تأسیس و تقویت آنها سرمایه‌گذاری کرده، تمام قد از آنها حمایت می‌کنند. آنها ایجاد شبهه در احکام، امامت و ولایت‌فقیه تا اصل دین را در دستور کار قرار داده‌اند، آن هم با استفاده از رسانه‌های مجازی که در دسترس همگان حتی کودکان قرار دارد؛ لذا وضعیت فعلی با اوایل انقلاب در این زمینه، قابل مقایسه نیست.
هرچند در جهت مثبت نیز کارهای بسیار خوبی صورت گرفته است که قابل مقایسه با اوایل انقلاب نیست، اما هیچ تناسبی با حجم عظیم فسادها ندارد.
گذشته از فرافکنی برخی مردم و مسئولان، اگر ما پذیرفتیم که مسجد صرفا جای نمازخواندن نیست و باید محور فعالیت‌های دینی، اعتقادی و حتی نظامی قرار گیرد، باید فکری اساسی برای بازسازی مساجد بکنیم؛ نه بازسازی در و دیوار مسجد، بلکه بازسازی نهاد بندگی خدا. به عبارت دیگر آنچه مربوط به خداست، ریشه در مسجد دارد؛ طبیعتا شاخص مسجد هم امام جماعت است.
ضرورت کادرسازی برای آینده انقلاب
 باید نقاط مثبت را در کنار این آفت‌ها دید که سبب ناامیدی نشود، اما باید توجه داشت که تعلیم و تزکیه باید در کنار هم مورد توجه قرار گیرد و برنامه‌ای برای تربیت افرادی در این زمینه تهیه شود تا کسانی که قرار است به عنوان در نظام اسلامی و مساجد خدمت کنند، هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ اخلاقی تربیت شوند؛ نمی‌توان دست روی دست گذاشت تا چنین کسی خود به خود تربیت شود، بلکه باید با برنامه‌ریزی افراد را این چنین تربیت کرد.
کمابیش چنین فعالیت‌هایی در حوزه انجام شده است، که می‌توان از آن تجربیات استفاده، کمبودهای آن را رفع و برنامه جامعی در این جهت تدوین کرد. شاید بتوان گفت واجب‌ترین وظیفه من و شما، همین مسئله است، زیرا اگر کاری نشود، همه زحماتی که امام(ره) و یارانش انجام داده‌اند و خون‌های زیادی که برای این انقلاب ریخته شده است، بر باد می‌رود.
امروز در کشور جوان‌هایی وجود دارند که از جوانان اول انقلاب کمتر نیستند؛ بلکه چه بسا بتوان گفت بالاترند؛ چرا که در اوایل انقلاب، جنبه‌های احساسی بیشتری وجود داشت، اما امروز جنبه فکری و عقلانی هم دارند.  چنین جوانانی مطالبه می‌کنند و باید به آنها جواب داده شود؛ ولی چه کسی متولی پاسخ به این جوانان است؟
امروز هستند کسانی که مدت زیادی را در حوزه سپری کرده‌اند و بسیاری از بحث‌ها را خوب فهمیده اند، اما در جامعه نمی‌توانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند و از طرف دیگر، برخی که حتی با نیت خیر، وارد دانشگاه می‌شوند، تحت تأثیر برخی افکار اشتباه قرار می‌گیرند و تغییر ماهیت می‌دهند. باید همه این آفت‌ها را دید و برای تربیت نیروی کارآمد فکر کرد.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در دیدار با رئیس‌مرکز رسیدگی به امور مساجد؛ قم؛29 /3 / 98 .

 

 زلال بصیرت

شروط بقاء و تداوم انقلاب اسلامی

    ۱۳۹۸/۰۵/۰۹

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

 بسم الله الرحمن الرحیم

پیروزی انقلاب اسلامی برای بسیاری قابل پیش‌بینی نبود و با این پیروزی چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاد، مشکلات متعددی در مسائل داخل و خارجی کشور وجود داشته و دارد؛ اما این انقلاب در سایه لطف خداوند و عنایت امام عصر(عج) به چهل‌سالگی خود رسیده و روز به روز بالنده‌تر و کامل‌تر می‌شود.
تنها انقلابی که تقریباً همه دنیا مخالف آن بودند، انقلاب اسلامی بود. مؤید این سخن، مواضع کشورهای مختلف در 8 سال دفاع مقدس بود که کشورهای بسیاری به كمك صدام آمده و پیشرفته‌ترین سلاح‌ها را در اختیار وی می‌گذاشتند؛ در حالی‌که ما حتی از خرید سیم خاردار هم محروم بودیم.
اسلام و شعار نه شرقی نه غربی»، راز مخالفت ابرقدرت‌ها با ایران
راز مخالفت ابرقدرت‌ها با انقلاب اسلامی عنصر اصلی این انقلاب است که در هیچ انقلاب دیگری وجود نداشته و آن عنصر اسلام است. همه انقلاب‌های دنیا، برای اغراض مادی و دنیوی بود؛ اما انقلاب اسلامی، برای برقرار شدن احكام اسلام بود و حاکم شدن اسلام قطعاً به نفع هیچ یک از نظام‌های سلطه‌گر شرق و غرب عالم نخواهد بود. بعد از پیروزی انقلاب، دشمنان مقاطع زمانی چندماهه و چندساله را برای پایان یافتن این انقلاب پیش‌بینی کرده بودند، اما همه پیش‌بینی‌هایشان ‌اشتباه از آب درآمد.
برخی از جامعه‌شناسان معتقدند که انقلاب نیز یکی از پدیده‌های دنیاست که روزی به دنیا آمده و کم‌کم رشد می‌کند و به مرور نیز از بین می‌رود. بر اساس این نظریه، حیات انقلاب اسلامی نیز تدریجاً به پایان خواهد رسید. اما ما بر اساس آیات قرآن‌كریم معتقدیم این امر کلیت ندارد؛ زیرا خداوند متعال وعده داده است که اسلام عالمگیر خواهد شد و همه دنیا تحت پوشش اسلام قرار خواهد گرفت.
البته باید توجه داشته باشیم كه تحقق وعده‌های خدا، شروطی دارد؛ ایمان، عمل صالح و صبر و استقامت از جمله این شروط هستند که با رعایت آنها، وعده الهی نیز محقق می‌شود؛ بقای این انقلاب نیز در گرو رعایت همین شروط است و بدون آنها ضمانتی برای بقاء انقلاب وجود ندارد. همچنانکه زمانی مسلمانان تا اندلس نیز پیشروی كرده و آنجا را فتح کردند، اما بعد از مدتی به خاطر غفلتشان از شروط لازم، مسیحیان، اندلس را پس گرفتند و این امر تا جایی ادامه یافت که در برخی مقاطع مسلمانان تبدیل به نوکرهایی برای کشورهای سلطه‌گر شدند، به گونه‌ای که لیست نمایندگان مجلس شورای ملی ایران توسط سفیر آمریکا تعیین می‌شد. خداوند با این انقلاب، آن ذلت را به عزت تبدیل کرد، حال باید ببینیم این عزت تا کی ادامه پیدا می‌كند و مناسب است که در این زمینه نیز حرکت علمی شایسته، سنجیده و مستدلی صورت بگیرد.
توجه به آفات، مهم‌تر از دل‌خوش‌كردن به موفقیت‌ها
همیشه باید بشارت و انذار در کنار هم باشد، علاوه ‌بر توجه به نعمت‌ها و دلگرم و امیدوار بودن از وجود آنها، لازم است خطرات، آفات و آسیب‌ها هم مورد توجه قرار بگیرد. اهمیت این مسئله به حدی است كه در قرآن کریم، انذارها بیش از بشارت‌هاست؛ این امر یعنی توجه به خطرات، مهم‌تر است و نباید فقط به زمینه‌های مثبت، دل‌خوش کرد.
اهمیت و ارزش انقلاب ما به خاطر این است که این انقلاب برای احیای ارزش‌های الهی محقق شد؛ حال اگر این امر هدف در آن ضعیف شود و شروطی مثل ایمان، عمل صالح، صبر و استقامت کمرنگ شود، دیگر ضمانتی برای بقای انقلاب وجود نخواهد داشت.
مسائل فرهنگی و دینی جامعه اهمیت بیشتری نسبت به مسائل مادی دارد، اگر زمانی برسد که اهداف اصلی انقلاب به فراموش سپرده شده و فقط به مسائل اقتصادی و رفاه و معیشت که در انقلاب‌های مارکسیستی نیز مطرح بوده، مشغول شدیم، از خط اصلی انقلاب انحراف پیدا کرده‌ایم.
بر اساس آیات قرآن كریم تنها تئوری بدون استثنا این است که :لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ إِنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» (اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را ) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است)، اگر قدردان نعمت‌های الهی باشیم، قطعاً این نعمت‌ها روز به روز بیشتر می‌شود؛ اما اگر کفران نعمت کردیم، باید نگران عذاب الهی باشیم. بنابراین تا زمانی که به این شروط عمل کنیم، انقلاب نیز با عزت و مستحکم باقی خواهد ماند و هر زمان عمل به شروط کمرنگ شد، ضمانت بقای انقلاب نیز کمرنگ‌ می‌شود.
فرهنگ، یعنی باورها و ارزش‌ها
فرهنگ، عامل تمایز انسان از حیوان و اساس فرهنگ، باورها و ارزش‌ها است. حقیقت فرهنگ، در یک کلمه، دین است؛ اعتقاد به توحید و اینکه این عالم خدایی دارد که عالم را تدبیر می‌کند و مسائلی از این قبیل كه لازمه پذیرش وجود خداست، مربوط به بخش اول فرهنگ، یعنی باورها است؛ بخش دیگر فرهنگ نیز رفتار بر اساس سنت‌های الهی و خدمت به خلق خدا در جهت رضای الهی است كه جزء ارزش‌ها است؛ اگر این دو عامل در جامعه ما رو به ضعف نهاد، باید نگران شویم.
اگر دیدیم دیگر افرادی مانند حسین فهمیده تربیت نمی‌شوند، اگر خیابان‌های شهرهای ما رنگ و بوی کشورهای بی‌دین را به خود گرفت، اگر دیدیم بر خلاف گذشته كه رباخواری كاری زشت و ناپسند بود، در بازار مسلمانان و بانک‌های کشور، روز به روز رباخواری بیشتر می‌شود، اینها نشانه این است كه فرهنگ ما در حال افول است و باید به فکر چاره باشیم.
مسئول رسیدگی به فرهنگ جامعه، ت و مسئولان فرهنگی هستند، باید با شناسایی عوامل ضعف فرهنگی، آنها را از میان برداشت و در جهت تقویت فرهنگ، برنامه‌ریزی و حركت كرد؛ اگر چنین کردیم وعده افزایش نعمت‌ها و بقاء انقلاب نیز شامل حالمان می‌شود؛ اما اگر پست، مقام، درآمد و منافع شخصی و حزبی‌مان ترجیح یافت، شامل وعید عذاب الهی می‌شویم.
همه ما باید از خدا بخواهیم کمکمان کند تا ‌اشتباهاتمان را بفهمیم و گمان نکنیم هر چه انجام می‌دهیم صحیح است؛ مسئولان نیز باید احتمال بدهند که در برخی برنامه‌ریزی‌ها و امضا کردن برخی قراردادها ‌اشتباه كرده‌اند؛ با چنین احتمالی ممكن است كه در صدد جبران خطاهای خود برآیند. اما اگر مسئولان کشور به سادگی از کنار ارزش‌ها گذشتند و گفتند كه دین ربطی به ما ندارد و كار ما فقط رسیدگی به امور دنیای مردم است، این تكرار كلام مارکسیست‌ها است و نشانه آن است که در حال دور شدن از هدف انقلاب هستیم؛ در این صورت تفاوت انقلاب ما با انقلاب‌های مارکسیستی‌ چیست؟!
گاهی برخی از نهادها چنین وانمود می‌کنند که هدف اصلی انقلاب، فقط رفع فقر و محرومیتی بوده که رژیم گذشته برای مردم ایجاد كرده بود و می‌گویند: ما انقلاب کردیم كه رژیم پهلوی را بیرون کنیم و خودمان به جای آنها بنشینیم! اگر چنین است، پس تفاوت انقلاب اسلامی با انقلاب‌های دیگر در چیست؟ مگر انقلاب ما از انقلاب پیامبر‌(ص) سرچشمه نگرفت؟ مگر مسلمانان سه سال در شعب ابی‌طالب زجر نکشیدند تا انقلابشان را به ثمر برسانند؟ سرانجام نیز همین صبر و مقاومت سبب شد تا خداوند آنها را پیروز کند.
تجلی دوراندیشی امام راحل(ره) در شعار نه شرقی، نه غربی»
زمانی كه خداوند دید مسلمانان در انجام وظیفه‌شان پایدار هستند، رحمت و نصرت خود را بر آنها نازل کرد و اسلام پیروز شد. ما هم باید راهی را برویم که پیامبر اكرم (ص) رفت و همان برنامه‌ای را اجرا کنیم که او برای ما بیان کرده است؛ نه برنامه‌ای که لنین و مارکس یا لیبرال‌های غربی گفتند. بر همین اساس بود كه امام راحل(ره) با دوراندیشی شعار نه شرقی، نه غربی» را سر داد.
اگر ما فقط به دنبال راحت‌طلبی، تنبلی و سیر كردن شکم باشیم، نمی‌توانیم ادعا كنیم كه انقلابمان، اسلامی است. نشانه اسلامی بودن انقلاب ما چیست؟ آیا وضعیت داخلی كشور و اوضاع حاكم بر شهرها و بازار و نیز روابط خارجی و نحوه رفتارمان با دشمنان، اسلامی بودن این كشور را تأیید می‌كند؟ نظام ما در صورتی اسلامی است و اسلامی باقی خواهد ماند که تقوا، عمل صالح، استقامت و در یک کلمه عمل به وظیفه بر جامعه ما حاكم باشد و هیچ‌گاه این اصول را فراموش نکنیم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با سردار نقدی
 و جمعی از اعضای جنبش مردمی چهل سالگی انقلاب اسلامی؛ قم؛ 4 /11 / 1397 .



زلال بصیرت
 راهکارشناخت مسیر صحیح زندگی
  ۱۳۹۸/۰۵/۰۲

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‌‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان‌ها نیازهای مختلفی دارند؛ شاید هیچ کس در عالم نبوده است که همه خواسته‌هایش شده باشد؛ اما یک‌سری نیازهای طبیعی هست که همه احساس کرده و به دنبال تأمین آن هستند.
نیاز‌های انسانی و ارزشی (و به عبارت بهتر نیازهای الهی) نیز یک دسته از نیازهای انسان است. کسانی که برای برطرف کردن این نیاز اقدام می‌کنند، زیاد نیستند؛ درصد کمی از مردم به فکر تلاش برای برقراری عدالت، جلوگیری از ظلم و نظایر آن هستند؛ هر چند بسیاری از مردم ظلم را دوست ندارند و چه‌بسا به عدالت نیز علاقمند باشند. در بین هفت میلیارد انسانی که روی زمین زندگی می‌کنند، تعداد کمی از آنها، به دنبال این خواسته‌ها و نیازهای ارزشی هستند که تنها به دنبال ی خواسته‌های حیوانی و نیستند، بلکه به دنبال ارزش‌های والاتری نیز هستند؛ البته در بین این افراد مراتبی وجود دارد؛ برخی حاضرند همه چیزشان را فدای این ارزش‌ها کنند و برخی دیگر کمتر.
مصیبت‌ها و گرفتاری‌های بسیاری در این عالم وجود دارد. این عالم با وجود این اختلافات و مشکلات، تحت تدبیر خداوند آفریده شده است؛ اما سوال اساسی و مهم این است که چرا خداوند متعال باید این عالم را این گونه بیافریند؟ چرا گاهی زن و بچه بی‌گناه در حال خواب، با وقوع زله‌ای کشته می‌شوند و یا آسیب می‌بینند؟ چرا گاهی عده‌ای که مومن و متدین هستند، باید در سختی‌ها و مشکلات زندگی کنند و در مقابل، برخی کفار و کسانی که به دین اهمیت نمی‌دهند، باید بدون دغدغه، زندگی راحتی داشته باشند؟ چرا ما در عالمی با این وضع خلق شدیم؟ اینها سؤالاتی است که در ذهن بسیاری از افراد وجود دارد، اما گاهی به دنبال پاسخ آن نمی‌روند.
فهمیدن پاسخ صحیح به این سوالات در نوع نگاه انسان نسبت به این دنیا و رفتار وی، تاثیرگذار است و جهت حرکت و فعالیت انسان را مشخص می‌کند.
فلسفه مرگ و زندگی، برای امتحان
اجمالا اینکه طبق فرمایش قرآن کریم، خداوند مرگ و زندگی را به خاطر امتحان و آزمایش آفریده است؛ به عبارت بهتر تمام عمر ما مانند یک جلسه امتحان است؛ جلسه امتحانی که مدت آن نسبت به عمر بی‌نهایت آخرت، شبیه صفر است. این عالم با این همه اسباب، زمینه امتحان بشر است و البته همه این اسباب بقدری در هم تنیده است که قابل انفکاک از یکدیگر نیستند و مثلا انتخاب شخصی به عنوان مسئول در یک کشور بر سرنوشت افراد دیگری درکشورهای مختلف، تأثیرگذار است.
خداوند متعال برای یافتن راه صحیح در آزمایش‌های الهی دو ابزار عمومی عقل و وحی را قرار داده است، هر کسی هر راهی را انتخاب می‌کند، باید برای کار خود دلیلی داشته باشد و البته می‌تواند با تکیه بر این دو ابزار، دلیل مناسبی داشته باشد.
وما امتحان الهی و تحولات عالم توأم با شادی‌ها و خوشی‌ها نیست، گاهی حتی عزیزترین افراد، در کربلا به شهادت می‌رسند و اهل‌بیت رسول الله‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به اسارت می‌روند و تازیانه می‌خورند. گاهی هم سلطنتی به سلیمان داده می‌شود که به هیچ کسی داده نشد؛ اما نقطه اشتراک هر دو این است که همراه با امتحان الهی است.
مختار بودن انسان برای تعیین مسیر حرکت در زندگی
 خداوند موجودی آفریده است که خودش سرنوشت خود را تعیین کند؛ انسان مختار می‌تواند از هر فاسدی، فاسدتر و یا از ملائکه بالاتر برود و به نزدیک بی‌نهایت برسد. این صعود یا تنزل، تنها در همین جلسه امتحان (دنیا) صورت می‌گیرد؛ جلسه‌ای که حتی اگر صدها سال هم طول بکشد در مقایسه با زمان بی‌نهایت پس از مرگ، چیزی شبیه صفر است؛ یعنی نسبت آن حتی کمتر از یک چشم بر هم زدن در عمر انسان است.
توجه داشته باشیم که خداوند نسبت به همه بلاها، مشکلات، خونریزی‌ها و سختی‌ها آگاه است و چنین نیست که این امور، ناخواسته اتفاق افتاده باشد و یا وقتی خدا این مشکلات، ظلم‌ها و مصائب را می‌بیند، از کارش پشیمان شود. خدا همین الآن نیز می‌تواند جهان را زیر و رو کند، اما همین جهان با این ویژگی‌ها را می‌خواهد؛ خواست الهی بر این است که انسان در تلاطم زندگی، مسیر حرکت خودش را انتخاب کند.
چنین نیست که خداوند به کمک من و شما نیازمند باشد؛ خداوند می‌خواهد شما رشد و صعود کنید، البته با اختیار خودتان. لذا خداوند چارچوبی را انتخاب کرده است که شما در انتخاب آن چارچوب، اختیاری نداشتید؛ اینکه پدر و مادرتان چه‌کسانی باشند و در چه زمانی به دنیا بیایید و نظایر آن؛ اما در این چارچوب، در موارد متعددی قدرت انتخاب دارید و این همان امتحان شماست.
یکی از وظایف قشر طلبه و این است که علاوه بر اینکه خودش باید نیازهای انسانی و الهی را بفهمد و به دستورات الهی عمل کند، باید دیگران را نیز آگاه کند؛ بلکه این وظیفه به کشور خودمان محدود نمی‌شود، بلکه باید تا جایی که امکان دارد، آن را نشر داد.
تمسک به قرآن و اهل بیت(ع)؛ تعیین‌کننده مسیر زندگی
 جا دارد با خودمان بیندیشیم در رابطه با هدفی که به خاطر آن خلق شده ایم، چه مقدار فکر کرده و چه کاری انجام داده‌ایم؛ چند دقیقه از روزمان را صرف این هدف کرده‌ایم. متأسفانه گاهی آنقدر توجه ما به امور مادی جلب شده است که فرصتی برای تفکر در این مسائل برایمان نمی‌ماند.
بنا بگذاریم در مورد هدف خلقت خودمان و وظیفه‌مان بیشتر بیندیشیم و آن را به نتیجه عملی برسانیم، یکی از نتایج عملی این تفکر، این است که به دنبال این باشیم تا قرآن را بهتر بفهمیم؛ چرا که قرآن است که مسیر را مشخص کرده است و می‌تواند به ما بفهماند کدام مسیر بهتر است؛ بعد از قرآن نیز  از کلمات و سیره اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام) و در این عصر، از فرامین امام خمینی‌(ره) و جانشین شایسته‌شان استفاده کنیم و خود را مطیع آنها بدانیم. مبادا انسان، بقدری توجهش به نیازهای مادی جلب شود که طبق فرمایش قرآن، حتی از چارپایان نیز پست‌تر شود!
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در جمع تعدادی از طلاب و دانشجویان خواهر قم و تهران؛ قم ؛ 6 /10 / 1397 . 



هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند
(زلال بصیرت)
      ۱۳۹۸/۰۹/۰۸
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
ما موظفیم در جهت صلاح کشور و رسیدن به اهداف انقلاب، در حدتوان تلاش کنیم؛ این مسئله یکی از محکماتی است که همواره ثابت است و نباید به خاطر اینکه چند مرتبه تلاش کردیم و نتیجه دلخواه را نداشته است، دلسرد شویم.
کناره‌گیری از فعالیت‌های اجتماعی، دام شیطانی
 بهترین نمونه از سیره اهل‌بیت‌(ع) در این‌گونه مسائل، شرکت امیرالمومنین(ع) در گروه شش نفره‌ای است که خلیفه دوم را تعیین کرد. می‌دانیم که رفتاری که مسلمانان با آن حضرت داشتند چگونه بود؛ اما ایشان نه تنها در م دادن به خلفا مضایقه‌ای نمی‌کردند، بلکه حتی در شورای شش نفره هم شرکت کردند؛ در حالی که ایشان علم یقینی به نتیجه داشتند، اما باز هم شرکت کردند و می‌دانیم که نتیجه هیچ یک از جلسات به نفع ایشان تمام نشد.
این مسئله شاهدی بر این مدعاست که کنار کشیدن از مسائل اجتماعی و عدم تلاش برای تحقق اهداف اسلام قابل قبول نیست؛ مگر در شرایطی که آنقدر تقیه لازم باشد که نتوان حتی یک ادعا را اظهار كرد؛ مانند رفتاری که امام صادق(ع) با منصور دوانیقی و موسی‌بن‌جعفر‌‌(ع) با هارون الرشید داشتند.
شاید شناختن شرایط كنونی جامعه و مقایسه آن با صدر اسلام برای برخی دشوار باشد،اما فرمایشات امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب ـ‌که می‌دانیم شایسته‌ترین افراد برای رهبری مسلمانان هستند‌ـ برای ما حجت است؛ ایشان هم مكرراً تصریح كرده‌اند که دخالت در امور اجتماعی و ی از واجب‌ترین واجبات است. لذا تصور كنار كشیدن از انجام وظیفه اجتماعی به خاطر تجربه شكست‌های ظاهری در گذشته دام شیطان است.
همه افراد نسبت به مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و ی در یک سطح نیستند،توقع اینکه آرمانی داشته باشیم که همه یكسان نسبت به آن معتقد باشند و تا پای جان برای رسیدن به آن صبر و مقاومت كنند، توقع بجایی نیست. مگر نه اینکه برخی از کسانی که به دعوت حضرت سیدالشهدا‌ (ع) و به اطاعت امر ولی امر مسلمین به کربلا آمده بودند، ایشان را رها کردند؟! حتی گروهی از یاران امام حسن‌(ع) ایشان را مذل‌المؤمنین» خواندند!
آیا با وجود اختلاف سطح شناخت افراد، نباید به صورت تشکیلاتی کار کرد و هر کس باید خودش به تنهایی فعالیت کند؟مراجعه به رأی اکثریت آخرین راه حلی است که می‌توان از طریق آن مشکلات ناشی از اختلاف نظر و شناخت را كاهش داد. مطرح شدن بحث مراجعه به رأی و نظر اکثریت از سوی حضرت امام(ره) نیز گویای همین مسئله است که قرار نیست همیشه افراد، هم‌نظر باشند. البته باید سعی کرد با رفتار مناسب و گفتار متین، نظرات دیگران را جلب کرد و حتی مخالفت خود با نظر دیگران را با ملاطفت و ملایمت مطرح کرد.
هوای نفس، سر منشا همه مفاسد
ریشه همه مفاسد عالم، جهل و غفلت یا هوای نفس است. ممكن است برخی افراد واقعا غرض و سوء نیتی نداشته باشند، اما نتوانند حق را بشناسند و در تشخیص‌شان دچار اشتباه بشوند؛ همین الآن باور قلبی برخی از متدینین این است که چاره‌ای جز سازش با آمریکا نداریم و فقط به خاطر احترام به امام(ره) شعارهای تندی كه ایشان علیه آمریکا داد را ادامه دادند؛ اما از نظر آنها واقعیت چیز دیگری است و نمی‌توان با آمریکا مقابله کرد!!
اما عامل دیگری که تأثیر بیشتری در رفتار نادرست افراد دارد، هوای نفس است؛ افرادی به خاطر تنبلی و بی‌حالی دوست ندارند زحمت و دردسر و تهمت‌ها را به جان بخرند یا منافع خود را در خطر می‌بینند؛ لذا تمایلی ندارند كه به حق عمل کنند.
باید از ابتدا مراقب باشیم که هم در تشخیص احکام و وظایف شرعی اشتباه نکنیم و هم خواسته‌های نفسانی پنهان در وجودمان مانع انجام وظایف نشوند. گاهی خواسته‌هایی که در دل افراد پنهان است، موجب می‌شود كه نخواهند در جایی تصمیم درست را اتخاذ کنند و دائم برای کار خود بهانه و توجیه می‌آورند؛ اما ریشه مخالفت با تصمیم درست هوای نفس است.
به عنوان نمونه قصد ما این است که در انتخابات از افراد صالح حمایت کنیم تا دین خدا را یاری کنند؛ اما گاهی نیت قلبی‌مان این است که در کنار یاری دین خدا، ما هم به نوایی برسیم و جایگاهی به دست بیاوریم و با غفلت از اینكه ممكن است رسیدن به منافع شخصی و گروهی برایمان مهمتر از یاری دین شده باشد، دوست داریم مردم، حزب ما را عامل بهبود اوضاع و کارها بدانند! این از دام‌های خطرناک و پنهان است و کمتر کسی می‌تواند خود را از چنین دام‌هایی برهاند.
اگر بخواهیم اوضاع کشور اصلاح شود و انقلاب در مسیر صحیحی پیش برود، باید ابتدا تشخیص خود را درست کنیم تا به شناخت صحیح برسیم و به تهذیب نفس خود برای مقابله با تمایلات شخصی و گروهی بپردازیم، در مرحله بعد هم به دنبال کسانی باشیم که این دو مؤلفه اساسی، یعنی شناخت و تقوا را داشته باشند.
هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند
ابتدا باید مسائل اجتماعی برای خود ما حل شود؛  بعد از آن با روشی صحیح برای دیگران نیز روشنگری شود. گاهی انسان تحت تأثیر وساوس شیطانی تصور می‌کند که مطلبی را به عنوان وظیفه شرعی مطرح می‌کند، اما در واقع برای مطرح کردن خود یا منافع دنیوی دیگر است. لذا همه ما باید با هوای نفس مقابله کرده و خودسازی کنیم و این را به یکدیگر هم سفارش کنیم.
هر کسی باید از خود سؤال کند كه آیا در این دو جهت در حدتوان تلاش کرده است یا خیر. شاید کسی که در میدان ت وارد می‌شود، فقط به پیروزی خود می‌اندیشد تا از این طریق قدرت را در دست بگیرد؛ اما آیا وظیفه شرعی ما همین است؟ و آیا از راه‌های مشروع و خداپسند برای رسیدن به این هدف استفاده می‌کنیم، یا ما هم به شیوه‌هایی از قبیل شایعه‌پراكنی و متهم كردن رقیب متوسل می‌شویم؟ آیا از نگاه ما نیز هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟
در حالی که رهبری بیشترین اهتمام را نسبت به جوانان مؤمن و انقلابی دارند، بسیاری از این جوانان که مخلصانه می‌خواهند وظیفه خود را انجام دهند و برای انقلاب تلاش می‌کنند، تدریجاً سؤالاتی در‌باره برخی رفتارها و عملكرد رهبری برایشان پیش می‌آید؛ طبیعتاً بسیاری از جوانان شرایط و موقعیت لازم برای مشاهده افق بالاتر را ندارند؛ لذا ممكن است از این نكته غفلت كنند که مثلاً اگر رهبری از برخی افراد حمایت نكنند، مشکل یا خطری بزرگ نظام را تهدید خواهد کرد؛ در واقع رهبر با این كار خود دفع افسد به فاسد کرده است. اما کسانی که افسد را نمی‌توانند ببینند، به فاسد انتقاد می‌کنند؛ این همان خطایی است که برخی از اصحاب امام حسن‌(ع) و سایر ائمه طاهرین هم به آن مبتلا شدند.
نكته‌ای كه باید همه به آن توجه داشته باشیم این است كه باور کنیم بهترین راه برای موفقیت، توسل به اهل‌بیت‌(ع) است؛ توسل هم تنها روضه‌خواندن و‌گریه کردن نیست؛ برای انجام هر کاری اول امام زمان(ع)را یاد کنیم و بر ایشان صلواتی بفرستیم و از ایشان بخواهیم تا دستمان را بگیرند. تجربه‌های متعددی نشان می‌دهد افرادی که چنین توسلاتی داشتند در عمل، مورد عنایت آن حضرت قرار گرفته‌اند.
 بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از
شورای مرکزی جبهه پایداری؛ قم‌؛ 31 / 4 / 1397 . 
زلال بصیرت روزهای پنج‌شنبه منتشر می‌شود.


آیت‌الله مصباح یزدی در همایش تبیین بیانیه گام دوم انقلاب و اامات آن»:
بیانیه‌گام دوم خط بطلانی بر نظریه‌های غربی است 
  ۱۳۹۸/۰۸/۱۷
همایش تبیین بیانیه گام دوم انقلاب و اامات آن» با حضور شخصیت‌های حوزوی، کشوری و لشکری در مصلای قدس شهر قم برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، در روز نخست این همایش حجت‌الاسلام و المسلمین سقای بی‌ریا، معاون پژوهشی موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی(ره) و سپس حجت‌الاسلام و المسلمین رجبی، قائم‌مقام این موسسه به بیان سخنانی پیرامون بیانیه گام دوم انقلاب و ابعاد آن پرداختند. سردار اکبری، معاون فرهنگی نیروی قدس نیز به عنوان سخنران اصلی به تشریح اوضاع محور مقاومت در منطقه و وضعیت کنونی عراق پرداخت.
در روز دوم همایش (پنج شنبه) نیز آیت‌الله مصباح یزدی رئیس‌مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، حجت‌الاسلام و المسلمین مرتضی آقا تهرانی نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان، به سخنرانی پرداختند.
آیت‌الله مصباح یزدی در این همایش خاطرنشان کرد: باید راه بهتر استفاده کردن از سرمایه‌های کشور را بشناسیم تا گام دوم انقلاب را موفقیت‌آمیزتر برداریم و باور کنیم که ما توان انجام این کار را داریم.
بیانیه گام دوم خط بطلانی
 بر نظریه‌های غربی
به گزارش ایرنا، وی با ‌اشاره به اینکه هر اندازه درخصوص بیانیه ارزشمند گام دوم انقلاب کار شود باز کم است، خاطرنشان کرد: شماری از روشنفکران تحت تاثیر برخی تئوری‌های جامعه‌شناختی تحلیل می‌کردند که عمر انقلاب اسلامی به ۴۰ سالگی نخواهد رسید و شماری از تمداران خبیث نیز بر اساس این تئوری‌ها نمی‌خواستند اجازه دهند عمر انقلاب اسلامی به ۴۰ سالگی برسد اما بیانیه گام دوم خط بطلانی بر این توطئه‌ها کشید.
رئیس‌ مؤسسه آموزشی پژوهشی‌
امام‌خمینی(ره) با بیان اینکه محدودیتی در عمر با برکت انقلاب اسلامی و گام‌های بسیاری که در پیش روی دارد نیست، افزود: نام بیانیه گام دوم امید می‌دهد که عمر انقلاب طولانی است و نباید تحلیل‌های غلط اثر منفی بر روی دوستداران انقلاب داشته باشد.
در گام دوم پیشرفت‌های بیشتری خواهیم داشت
آیت‌الله مصباح یزدی گفت:‌ در هر گامی که در مسیر حرکت انقلاب اسلامی تدوین می‌شود، باید به مقصد نزدیک‌تر شویم که در همین راستا در گام دوم انقلاب پیشرفت‌های بیشتری خواهیم داشت و به اهداف انقلاب نزدیکتر می‌شویم. وی تصریح کرد: ما برای اینکه گام دوم را برداریم، نباید تنها به دستاوردهای گام اول اکتفا کنیم، بلکه باید تلاش بیشتری کرد تا گام به گام به هدف اصلی نزدیک شویم. استاد برجسته حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: برای اینکه بتوانیم دستاوردهای گذشته را حفظ کنیم و قدم بعدی را با موفقیت بیشتری برداریم، باید نگاه کنیم چه ابزار و ظرفیت‌هایی در اختیار داریم و با شناسایی خطرات احتمالی،‌ اجازه ندهیم این سرمایه‌ها توسط دشمنان از بین رود. رئیس ‌مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: امروز در برابر رشد نعمت‌ها، برخی خطرات هم به‌خصوص در زمینه فرهنگی، معنوی و امور دینی،‌ جامعه ما را تهدید می‌کند.
آیت‌الله مصباح یزدی بیان داشت: در خانواده‌ها نوجوانان چه میزان انس با رایانه دارند؟ به جای انس با درس و خانواده، گاهی اوقات حتی جای نماز و عبادت را هم می‌گیرد. وی افزود:‌ این آفت بزرگی است که می‌تواند سرمایه ایمانی نسل ما را به باد دهد، دشمنان با توطئه می‌خواهند زمینه‌های دینداری را در میان نوجوانان ما تضعیف کنند.
استاد برجسته حوزه علمیه قم ادامه داد: در گذشته این امکان برای نوجوانان فراهم نبود اما اکنون این خطر جدی است که در حال گسترش است، باید در گام دوم به این نکات توجه ویژه‌ای صورت گیرد تا زمینه‌سازی برای تحقق ظهور امام زمان(عج) و تشکیل حکومت جهانی ایشان فراهم شود.
حرکت انقلاب اسلامی پویا
و رو به پیشرفت
حجت‌الاسلام ‌و المسلمین مرتضی آقاتهرانی، نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز در این همایش گفت: مسیر حرکت انقلاب اسلامی با ارائه الگوی زندگی سعادتمندانه در دنیا همراه با نگاه به جهان آخرت،‌ زنده،‌ پویا و روبه ‌پیشرفت است. وی افزود: انقلاب اسلامی مطابق فطرت انسانی بوده و رویکرد جهانی داشته است به همین دلیل مورد پذیرش مردم قرار می‌گیرد.
حجت‌الاسلام ‌والمسلمین آقاتهرانی خاطرنشان کرد: انقلاب با هدایت ولی‌فقیه، ظرفیت بسیاری برای بسیج مردم در مسیر حفظ ارزش‌های دینی دارد که نمونه‌هایی از آن در مناسبت‌های دینی و مذهبی قابل‌مشاهده است. نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ابراز داشت: امروز استقبال پرشور جوانان از ارزش‌های معنوی باعث شده مساجد برای برگزاری آیین‌های معنوی همچون اعتکاف ظرفیت پذیرش همه علاقه‌مندان را نداشته باشند. دبیرکل جبهه پایداری بیان داشت: اهداف و ارزش‌های انقلابی ثابت هستند و باید با تمام توان از آنها دفاع کرد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در انتخابات پیش رو، هرقدر بتوانیم، در راه پیشرفت انقلاب اسلامی و حضور افراد صالح، کارآمد و انقلابی در مجلس شورای اسلامی با گروه‌های دیگر تعامل خواهیم کرد.
نفوذی‌ها تابلوی خودی دارند ولی شناسنامه‌شان را
به دشمن فروخته‌اند
همچنین، حسین شریعتمداری، مدیر مسئول رومه کیهان در این همایش ابراز داشت: بیانیه گام دوم در یک نگاه مشخصه راه ۴۰ ساله‌ای است که طی کردیم و از سوی دیگر نقشه راه ۴۰ سال آینده است. وی با ‌اشاره به اینکه مسئله هسته‌ای بهانه است، گفت: آمریکایی‌ها به گفته رسانه‌های خودشان هزاران بمب هسته‌ای دارند و تنها کشوری است که از این سلاح کشتار جمعی علیه بشریت استفاده کرده است.
به گزارش ایرنا، شریعتمداری با بیان اینکه دشمن همه ترفندهای خود را تاکنون به‌کار گرفته و به نتیجه لازم نرسیده است؛ حتی همه توطئه‌هایش به سمت خودش کمانه کرده است، گفت: اکنون بیشترین تلاش دشمن در زمینه تغییر محاسبات در مسئولان و تغییر باورها در مردم با جنگ روانی و استفاده از رسانه‌ها است.
مدیر مسئول کیهان با بیان اینکه‌ ما در زمینه سخت‌افزار رسانه‌ای محدودیت‌هایی داریم، اما نقطه قدرت ما در ابلاغ پیام است، افزود: ما پیام پرمخاطب داریم که دشمن ندارد به همین دلیل دشمن به‌جای تعامل تهاجم می‌کند. وی بیان داشت: دشمن با انگاره سازی و ساخت تصویری از شرایط که واقعیت نیست اهداف خود را دنبال می‌کنند، آنان تصویری از اسلام و مقاومت می‌سازند که حقیقی نیست اما در این راه نیز شکست را تجربه کرده و خواهند کرد.
شریعتمداری به تشریح دو نوع نفوذ پرداخت و گفت؛ خطرناک‌ترین نوع نفوذ، نفوذ در ساختار نظام است که با هدف تغییر محاسبات مسئولان صورت می‌پذیرد و افزود؛ تابلوی این نفوذی‌ها خودی است ولی شناسنامه‌شان را به دشمن فروخته‌اند. آنها را از نوع برخورد و مواضعشان می‌توان شناخت.



زلال بصیرت
 راه جلب محبت خدا
      ۱۳۹۸/۰۸/۱۵
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله‌ای از قوانین تکوینی بر زندگی انسان‌ها حکم فرماست که توجه به آنها می‌تواند در پیشرفت انسان و شناخت راه صحیح مؤثر باشد، انسان، بسیاری از این قوانین را می بیند، اما در آن تأمل نمی‌کند و با نگاه توحیدی به آن نظر نمی‌افکند.
انسان نیاز روحی دارد که محبوب واقع شود، هر چه شخصی که انسان را دوست دارد و احترام می‌کند، فرد مهم‌تر و عظیم‌تری باشد، نیاز فرد به او بیشتر تأمین می‌شود و ارزش خود را بالاتر می‌داند.
خداوند این نیاز به محبت و احترام را بیهوده در انسان قرار نداده است.اگر انسان، عظمت رهبر معظم انقلاب را بداند و متوجه شود که ایشان او را به صورت خصوصی دعوت کرده است، چقدر خوشحال می‌شود؟ حال اگر عظمت
امام زمان(عج) را درک کرده و بفهمد که می‌تواند امام زمانش را ملاقات کند، چه حسی می‌یابد؟ از این بالاتر اگر انسان روزی بدون واسطه بتواند خدا را ملاقات کند، حال او چگونه خواهد بود؟ این نیاز به دوست داشتن، حکمت خداست که انسان بتواند با شناخت عظمت و قدر و منزلت خداوند به دنبال این باشد که خداوند او را دوست داشته باشد.
راه آسان برای  جلب محبت خدا
گاهی برخی‌ها میلیاردها دلار خرج می‌کنند که بتوانند محبت مردم و رأی آنها را به دست آورند؛ حال اگر یک کسی بتواند کاری کند که خدا او را دوست بدارد، چقدر ارزش دارد؟ آیا ارزش ندارد که میلیاردها خرج کند، زحمت‌ها بکشد تا خداوند او را دوست بدارد؟ اما خدای متعال از کمال رأفتش آسان‌ترین کارها را برای کسب این محبت قرار داده است. در شرایط عادی، برای کسب سود مادی بیشتر، باید سرمایه بیشتری داشته و زحمت بیشتری کشید و البته احتمال ضرر نیز در آن وجود دارد، اما برای جلب محبت خدا که ارزش آن قابل مقایسه با ارزش‌های مادی نیست، می‌توان با ساده‌ترین کارها و کمترین هزینه‌ها، به نتیجه قطعی رسید. فقط انسان باید بپذیرد که بنده خداست و همه آنچه دارد از آن خداست؛ البته باید به دنبال این اعتقاد، عمل نیز باشد نه اینکه صرفا ادعایی دروغین باشد.
بزرگترین لطفی که خداوند از باب محبت ذاتی‌اش، نسبت به بندگان کرده، این است که بنده‌ای آفریده تا بهترین نعمت‌های او را درک کرده و از بالاترین رحمت‌های الهی بهره ببرد؛ چرا که اگر بندگان رشد نکنند و نتوانند به بالاترین رحمت‌های الهی برسند، آن رحمت‌ها، تحقق عینی پیدا نمی‌کند و البته خداوند نیز برای اینکه بنده به این نعمت‌ها و رحمت ها برسد، ساده‌ترین راه را قرار داده است و آن بندگی است. در مسیر بندگی نیز هیچ چیزی که از طاقت انسان فراتر باشد، از او نمی‌خواهد.
راه بندگی کردن
 اولین قدم این است که انسان بفهمد بنده است و باید بندگی کند؛ اما چگونه باید بندگی کند؟ خداوند که قرار نیست هر روز به او وظایف روزانه مربوط به آن روز و طبق شرایط را بیان کند؛ پس چگونه راه اطاعت و بندگی را بیابد؟ اینجاست که پای شناخت به میان می‌آید؛ انسان با شناخت می‌تواند حق را از باطل تمییز داده و وظیفه را تشخیص دهد.
آنچه که عقل می‌فهمد، همان برای ما حجت است، اما در مواردی نیز عقل به خوبی همه مسائل را درک نمی‌کند و خداوند از باب لطف و رحمتش پیامبران را قرار داده تا راه صحیح را به انسان نشان دهند.
رشد تدریجی انسان و برخورداری تدریجی وی از نعمت‌های دنیوی سبب می‌شود تا بهتر بتواند قدر نعمت‌های الهی را بداند؛ چه بسا اگر خداوند از ابتدا همه نعمت‌ها را به انسان بدهد، انسان قدردان نباشد.
در زندگی اجتماعی هر کسی مسئولیتی را بر عهده می‌گیرد، ارزشمندترین کارهایی که در این عالم قابل تصور است، کاری است که در راستای هدف خداوند از خلقت صورت بگیرد؛ این کار، هرگز قابل مقایسه با کارهای دیگر نیست.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در مراسم افتتاحیه
 سال تحصیلی 99-98 حوزه علمیه معصومیه؛ قم؛ 1/ 7 / 1398 .





زلال بصیرت
هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند
      ۱۳۹۸/۰۸/۰۸
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
ما موظفیم در جهت صلاح کشور و رسیدن به اهداف انقلاب، در حدتوان تلاش کنیم؛ این مسئله یکی از محکماتی است که همواره ثابت است و نباید به خاطر اینکه چند مرتبه تلاش کردیم و نتیجه دلخواه را نداشته است، دلسرد شویم.
کناره‌گیری از فعالیت‌های اجتماعی، دام شیطانی
 بهترین نمونه از سیره اهل‌بیت‌(ع) در این‌گونه مسائل، شرکت امیرالمومنین(ع) در گروه شش نفره‌ای است که خلیفه دوم را تعیین کرد. می‌دانیم که رفتاری که مسلمانان با آن حضرت داشتند چگونه بود؛ اما ایشان نه تنها در م دادن به خلفا مضایقه‌ای نمی‌کردند، بلکه حتی در شورای شش نفره هم شرکت کردند؛ در حالی که ایشان علم یقینی به نتیجه داشتند، اما باز هم شرکت کردند و می‌دانیم که نتیجه هیچ یک از جلسات به نفع ایشان تمام نشد.
این مسئله شاهدی بر این مدعاست که کنار کشیدن از مسائل اجتماعی و عدم تلاش برای تحقق اهداف اسلام قابل قبول نیست؛ مگر در شرایطی که آنقدر تقیه لازم باشد که نتوان حتی یک ادعا را اظهار كرد؛ مانند رفتاری که امام صادق(ع) با منصور دوانیقی و موسی‌بن‌جعفر‌‌(ع) با هارون الرشید داشتند.
شاید شناختن شرایط كنونی جامعه و مقایسه آن با صدر اسلام برای برخی دشوار باشد،اما فرمایشات امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب ـ‌که می‌دانیم شایسته‌ترین افراد برای رهبری مسلمانان هستند‌ـ برای ما حجت است؛ ایشان هم مكرراً تصریح كرده‌اند که دخالت در امور اجتماعی و ی از واجب‌ترین واجبات است. لذا تصور كنار كشیدن از انجام وظیفه اجتماعی به خاطر تجربه شكست‌های ظاهری در گذشته دام شیطان است.
همه افراد نسبت به مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و ی در یک سطح نیستند،توقع اینکه آرمانی داشته باشیم که همه یكسان نسبت به آن معتقد باشند و تا پای جان برای رسیدن به آن صبر و مقاومت كنند، توقع بجایی نیست. مگر نه اینکه برخی از کسانی که به دعوت حضرت سیدالشهدا‌ (ع) و به اطاعت امر ولی امر مسلمین به کربلا آمده بودند، ایشان را رها کردند؟! حتی گروهی از یاران امام حسن‌(ع) ایشان را مذل‌المؤمنین» خواندند!
آیا با وجود اختلاف سطح شناخت افراد، نباید به صورت تشکیلاتی کار کرد و هر کس باید خودش به تنهایی فعالیت کند؟مراجعه به رأی اکثریت آخرین راه حلی است که می‌توان از طریق آن مشکلات ناشی از اختلاف نظر و شناخت را كاهش داد. مطرح شدن بحث مراجعه به رأی و نظر اکثریت از سوی حضرت امام(ره) نیز گویای همین مسئله است که قرار نیست همیشه افراد، هم‌نظر باشند. البته باید سعی کرد با رفتار مناسب و گفتار متین، نظرات دیگران را جلب کرد و حتی مخالفت خود با نظر دیگران را با ملاطفت و ملایمت مطرح کرد.
هوای نفس، سر منشا همه مفاسد
ریشه همه مفاسد عالم، جهل و غفلت یا هوای نفس است. ممكن است برخی افراد واقعا غرض و سوء نیتی نداشته باشند، اما نتوانند حق را بشناسند و در تشخیص‌شان دچار اشتباه بشوند؛ همین الآن باور قلبی برخی از متدینین این است که چاره‌ای جز سازش با آمریکا نداریم و فقط به خاطر احترام به امام(ره) شعارهای تندی كه ایشان علیه آمریکا داد را ادامه دادند؛ اما از نظر آنها واقعیت چیز دیگری است و نمی‌توان با آمریکا مقابله کرد!!
اما عامل دیگری که تأثیر بیشتری در رفتار نادرست افراد دارد، هوای نفس است؛ افرادی به خاطر تنبلی و بی‌حالی دوست ندارند زحمت و دردسر و تهمت‌ها را به جان بخرند یا منافع خود را در خطر می‌بینند؛ لذا تمایلی ندارند كه به حق عمل کنند.
باید از ابتدا مراقب باشیم که هم در تشخیص احکام و وظایف شرعی اشتباه نکنیم و هم خواسته‌های نفسانی پنهان در وجودمان مانع انجام وظایف نشوند. گاهی خواسته‌هایی که در دل افراد پنهان است، موجب می‌شود كه نخواهند در جایی تصمیم درست را اتخاذ کنند و دائم برای کار خود بهانه و توجیه می‌آورند؛ اما ریشه مخالفت با تصمیم درست هوای نفس است.
به عنوان نمونه قصد ما این است که در انتخابات از افراد صالح حمایت کنیم تا دین خدا را یاری کنند؛ اما گاهی نیت قلبی‌مان این است که در کنار یاری دین خدا، ما هم به نوایی برسیم و جایگاهی به دست بیاوریم و با غفلت از اینكه ممكن است رسیدن به منافع شخصی و گروهی برایمان مهمتر از یاری دین شده باشد، دوست داریم مردم، حزب ما را عامل بهبود اوضاع و کارها بدانند! این از دام‌های خطرناک و پنهان است و کمتر کسی می‌تواند خود را از چنین دام‌هایی برهاند.
اگر بخواهیم اوضاع کشور اصلاح شود و انقلاب در مسیر صحیحی پیش برود، باید ابتدا تشخیص خود را درست کنیم تا به شناخت صحیح برسیم و به تهذیب نفس خود برای مقابله با تمایلات شخصی و گروهی بپردازیم، در مرحله بعد هم به دنبال کسانی باشیم که این دو مؤلفه اساسی، یعنی شناخت و تقوا را داشته باشند.
هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند
ابتدا باید مسائل اجتماعی برای خود ما حل شود؛  بعد از آن با روشی صحیح برای دیگران نیز روشنگری شود. گاهی انسان تحت تأثیر وساوس شیطانی تصور می‌کند که مطلبی را به عنوان وظیفه شرعی مطرح می‌کند، اما در واقع برای مطرح کردن خود یا منافع دنیوی دیگر است. لذا همه ما باید با هوای نفس مقابله کرده و خودسازی کنیم و این را به یکدیگر هم سفارش کنیم.
هر کسی باید از خود سؤال کند كه آیا در این دو جهت در حدتوان تلاش کرده است یا خیر. شاید کسی که در میدان ت وارد می‌شود، فقط به پیروزی خود می‌اندیشد تا از این طریق قدرت را در دست بگیرد؛ اما آیا وظیفه شرعی ما همین است؟ و آیا از راه‌های مشروع و خداپسند برای رسیدن به این هدف استفاده می‌کنیم، یا ما هم به شیوه‌هایی از قبیل شایعه‌پراكنی و متهم كردن رقیب متوسل می‌شویم؟ آیا از نگاه ما نیز هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟
در حالی که رهبری بیشترین اهتمام را نسبت به جوانان مؤمن و انقلابی دارند، بسیاری از این جوانان که مخلصانه می‌خواهند وظیفه خود را انجام دهند و برای انقلاب تلاش می‌کنند، تدریجاً سؤالاتی در‌باره برخی رفتارها و عملكرد رهبری برایشان پیش می‌آید؛ طبیعتاً بسیاری از جوانان شرایط و موقعیت لازم برای مشاهده افق بالاتر را ندارند؛ لذا ممكن است از این نكته غفلت كنند که مثلاً اگر رهبری از برخی افراد حمایت نكنند، مشکل یا خطری بزرگ نظام را تهدید خواهد کرد؛ در واقع رهبر با این كار خود دفع افسد به فاسد کرده است. اما کسانی که افسد را نمی‌توانند ببینند، به فاسد انتقاد می‌کنند؛ این همان خطایی است که برخی از اصحاب امام حسن‌(ع) و سایر ائمه طاهرین هم به آن مبتلا شدند.
نكته‌ای كه باید همه به آن توجه داشته باشیم این است كه باور کنیم بهترین راه برای موفقیت، توسل به اهل‌بیت‌(ع) است؛ توسل هم تنها روضه‌خواندن و‌گریه کردن نیست؛ برای انجام هر کاری اول امام زمان(ع)را یاد کنیم و بر ایشان صلواتی بفرستیم و از ایشان بخواهیم تا دستمان را بگیرند. تجربه‌های متعددی نشان می‌دهد افرادی که چنین توسلاتی داشتند در عمل، مورد عنایت آن حضرت قرار گرفته‌اند.
 بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از شورای مرکزی جبهه پایداری؛ قم‌؛ 31 / 4 / 1397 . 


زلال بصیرت
پاسخگویی به شبهات،
زمینه‌ساز پذیرش اسلام انقلابی توسط نسل آینده
۱۳۹۸/۰۸/۰۱
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
دوران زندگی بشر، دائماً در حال تحول بوده است، در میان این تحولات، آنچه سبب تحول سریع شده و آثارش نیز تا مدتی باقی می‌ماند، انقلاب نامیده می‌شود.
  عمده انقلاب‌هایی که در دنیا واقع شده تحت تأثیر نیازهای مادی و جسمی بوده است، البته گاهی امور جانبی دیگری هم که جنبه ارزشی دارند، در شکل‌گیری یا شدت یك انقلاب تأثیراتی داشته‌اند. توجه به این نكته نیز لازم است كه ارزش‌ها متفاوتند؛ برخی ارزش‌ها را همه انسان‌ها پذیرفته‌اند و برخی دیگر تنها برای عده‌ای یا جامعه خاصی ارزش تلقی می‌شود.
انقلاب صنعتی اروپا و برخی انقلاب‌های دیگر سبب تحولات متعددی در جهان شد كه سلطه‌طلبی و رونق گرفتن استعمار یكی از آثار آن به شمار می‌رود. امروزه نیز برخی کشورهایی که از نظر صنعت، تکنولوژی و ی، پیشرفته‌ترند، به دنبال سلطه بر سایر کشورها هستند.
گاهی جنگ‌ها، تحولات و انقلاب‌ها در اثر عوامل غیرمادی و با رویكرد ارزشی و معنوی- ‌صرف‌نظر از حق یا باطل بودن آنها‌ـ رخ می‌دهد، از این انقلاب‌ها به عنوان انقلاب فرهنگی یاد می‌شود؛ جنگ‌هایی که در نتیجه نژادپرستی واقع شده، نمونه‌ای از این انقلاب‌هاست؛ به عنوان مثال جنگ جهانی دوم ریشه در نژادپرستی داشت؛ چون در واقع عده‌ای كه نژادپرستی را ارزش می‌دانستند، بدون هیچ پایه و اساس علمی و منطقی و صرفاً به خاطر اعتقادی كه ارزش منفی دارد، جنگی را به راه انداختند که خسارت‌های زیادی به كشورهای مختلف جهان وارد كرد.
برخی جنگ‌ها نیز در نتیجه عوامل ارزشی مثبت واقع شده. افرادی، ارزش‌های مثبتی را پذیرفته بودند و به دنبال ترویج آن بودند؛ اما كسانی به خاطر منافع خودشان مانع انتشار این ارزش‌ها می‌شدند؛ دفاع گروه اول از اعتقاداتشان و ممانعت گروه دوم از ترویج این اعتقادات سبب ایجاد درگیری و جنگ بین این دو گروه می‌شد؛ به عبارت دیگر تلاش برای گسترش ارزش‌های مثبت ایجاب می‌کرد كه به دفاع در مقابل دشمنان بپردازند.
البته کسانی با انگیزه‌های مادی و برای سلطه‌جویی و تأمین منافع خودشان به اسم دین جنگ‌هایی را انجام دادند كه نباید آنها را به حساب دین گذاشت؛ مانند جنگ‌هایی که امپراطوری عثمانی به اسم دین انجام داد و حتی تا قلب اروپا نیز پیش رفت. خلاصه اینکه جنگ‌ها و تحولات گاهی صرفا با انگیزه مادی صورت گرفته، گاهی نیز ارزش‌های غیرمادی دیگری در آنها مطرح بوده است؛ گاهی نیز انگیزه مادی موجب راه‌اندازی یك جنگ شده، اما بانیان آن این كار را به اسم ارزش انجام داده‌اند.در تاریخ گذشته به غیر از حرکت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حركتی که واقعاً به مفهوم جامعه‌شناختی بتوان آن را انقلاب دینی نامید، یافت نمی‌شود، در دوران معاصر نیز فقط انقلاب اسلامی یک حرکت سریع اجتماعی بود که بر اساس ایده دینی و ایدئولوژی صحیح شکل گرفت و پس از گذشت چهل سال هنوز آثارش در دنیا قابل مشاهده است.
البته برای ما ساده است که باور کنیم عامل اصلی در این انقلاب، دین بوده و رهبر آن نیز یک عالم دینی بوده که برای احیاء ارزش‌های دین قیام کرده و از روز اول تا آخر، عمده‌ترین دغدغه‌اش اسلام بود؛ اما برای یک تاریخ‌نویس و جامعه‌شناس دشوار است که باور کند یک مذهبی بتواند چنین انقلابی را رقم بزند و مردم نیز برای دفاع از دین جانشان را به خطر بیندازند.
جامعه امروز ما در ادامه سیر تکوینی خود در دوران پرنشاط جوانی به سر می‌برد؛ یعنی دوران طفولیت و خردسالی را پشت‌سر گذاشته و زمان رفتارهای کودکانه و هوسبازانه‌اش گذشته است؛ اما قرار نیست هر جوانی كه سالم و قوی بود، صالح هم باشد؛ خیلی از افراد از نیروی بدنی و امکاناتشان سوءاستفاده می‌کنند و جنایت‌های عظیمی را انجام می‌دهند؛ در طول تاریخ بشریت هم نمی‌توان برهه‌ای را نشان داد که همه مردم یا اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه صالح و درستکار باشند؛ بلکه شواهد تاریخی و مؤیدات قرآنی گواه عکس این مطلب است؛ اما کسانی که از استعداد و توانمندی برخوردارند و دلسوز خود و دیگران هستند، باید راه بهره‌برداری از این نعمت‌ها را پیدا کرده و با صبر و حوصله راه صحیح را بپیمایند و دیگران را نیز در این مسیر با خود همراه کنند.
شخص حضرت امام(ره) که پرچمدار این انقلاب بود و یاران ایشان و کسانی که هنوز هم واقعا پیرو ایشان هستند، ادعایشان این است که عنصر اصلی این انقلاب دین» بود و معتقد بودند که باید ارزش‌های اسلامی پیاده و با دشمنان دین مبارزه شود؛ اما برای همه ـ‌مخصوصاً نسل جوانی که می‌خواهد صرفاً تقلیدکننده نباشد و برای فكر و رفتار خود به دنبال دلیل متقن می‌گردد- پذیرش این مسئله آسان نیست؛ لذا در همین جا این سؤال مطرح می‌شود که آیا اصلا درست است که دین در تحولات اجتماعی و انقلاب نقش داشته باشد؟ بسیاری اعتقاد دارند دین یک امر فردی و محدود به دعا و مناجات انسان با خدا و نهایتاً كارهایی از قبیل کمک به فقرا و مهربانی با دیگران است، این عده معتقدند که دین به مسائل دنیا و ت ربطی ندارد؛ طبیعتاً این تعریف از دین با دینی که امام راحل(ره) آن را تعریف کرد بسیار متفاوت است؛ اما وظیفه ما در برابر كسانی كه این عقیده را ترویج می‌کنند چیست؟ آیا باید با آنها بجنگیم یا وظیفه دیگری داریم؟
ضرورت پاسخگویی به سؤالات و شبهات جوانان و اقناع آنها
 فکر و اعتقاد دیگران را نمی‌توان با زور و اجبار عوض کرد و نسل جوان امروز که به درستی برای کارهایش به دنبال دلیل می‌گردد را نمی‌توان قانع کرد که بر اساس تقلید، اعتقادی را بپذیرند؛ چه‌بسا برخی از آنها شیوه پدرانشان را ‌اشتباه بدانند؛ شاید بعضی از ایشان معتقد باشند این همه جنگ و ویرانی و کشته و معلول شدن این تعداد انسان چه فایده‌‌ای داشت؛ آیا نمی‌شد راه کم‌هزینه‌تری را برای رسیدن به اهداف انقلاب انتخاب کرد؟
حتی اگر پذیرفته شد که دین باید در امور اجتماعی و ی دخالت کند، سؤال دیگری مطرح می‌شود و آن این است كه آیا روشی که جمهوری اسلامی در پیش گرفته، روش درستی است و حتی اگر روش جمهوری اسلامی را در گذشته درست بدانیم، آیا در ادامه هم باید با همین شیوه جلو رفت یا با تغییر شرایط باید به گونه دیگری عمل کرد؟ آیا امروز هم لازم است از شعارهای اول انقلاب حمایت کرد یا باید راه‌های دیگری را بیابیم تا ضرر کمتری داشته باشیم؟
اگر بخواهیم نسل آینده ما اسلام انقلابی را باور داشته باشد و در این مسیر تلاش کند، باید پاسخ این سؤالات به خوبی برایش تبیین شود؛ مخصوصاً با توجه به اینکه دشمنان ما دائماً چنین سؤالاتی را به شیوه‌های مختلف مطرح می‌كنند و حتی اگر در ذهن جوانی این شبهات وجود نداشته باشد، دشمنان برای او این سؤالات را طرح خواهند کرد.
همه این سؤالات جواب دارد، مسئله مهم این است که چگونه و با چه روشی باید به این سؤالات پاسخ داد؟ آیا می‌توان در پاسخ دادن به این سؤالات، صرفاً فرمایشات رهبر معظم انقلاب را به عنوان سند قرار داد، یا می‌توان در پاسخ به همه افراد از آیات قرآن به عنوان دلیل استفاده کرد؟ چه‌بسا برخی قرآن را قبول نداشته باشند و یا كسانی که آن را قبول دارند، بگویند برداشت ما از آیات قرآن چیز دیگری است؛ چون برخی آیات قرآن متشابه است؛ مگر نه اینكه خوارج هم از آیات قرآن برای جنگ با حضرت علی(ع) استفاده می‌کردند؟! لذا ابتدا باید عقل انسان برخی مطالب را بپذیرد و قانع شود و سپس به وسیله عقل، به سمت قرآن هدایت شود.
عده‌ای معتقدند دورانی که رهبر جامعه مطلبی را بگوید و دیگران هم بدون کم و کاست آن را بپذیرند، تمام شده است، در اینجا لازم است به این نكته توجه شود كه یکی از حکمت‌های صدور بیانیه گام دوم انقلاب این است که بدانیم اتفاقاً هنوز دوره انقلاب تمام نشده است؛ بلکه هنوز فقط یک گام از آن برداشته شده و این انقلاب دائمی خواهد بود؛ چون عامل آن امری فطری و تغییرناپذیر است؛ آن عامل با فراهم شدن شرایط، موجب ایجاد یك انقلاب شد و ما باید آن شرایط را حفظ کنیم تا آن عامل همیشه اثر خود را ببخشد و هر گامِ آن ما را به ظهور نزدیک‌تر کند. البته باید توجه داشته باشیم که قرار نیست همگان با این سخنان قانع شوند.
ترویج روح لذت‌طلبی، برای تشکیک در مبانی انقلاب
روح همه دستاویزهایی که برای تشکیک در انقلاب از آنها سوءاستفاده می‌شود و با زبان‌ها و بیانات و سطوح مختلف و شیوه‌های متعدد (اعم از فیلم و تئاتر و شعر و مطالب علمی و.) آن را بیان می‌کنند، یک چیز است و آن روح این است که ما باید در زندگی دنیا خوش باشیم؛ یعنی خوب بپوشیم، خوب بخوریم، خوب لذت جنسی ببریم و سرانجام هم راحت بخوابیم. دشمنان انقلاب هرگاه بخواهند شما از مسائل ارزشی فاصله بگیرید و در آنها تشکیک کنند، همین امور را مطرح می‌کنند. البته استفاده صحیح از نعمت‌های دنیوی نه تنها مذموم نیست، بلکه مطلوب است؛ اما سخن در این است که آیا اصل، لذت بردن از زندگی دنیا است و هدف والاتری برای انسان در نظر گرفته نشده است؟ ما باید ابتدا خودمان را بشناسیم که چه هستیم و کمال وجودی ما چیست؟ به عنوان مثال کمال وجودی یک شتر این است که بار ببرد؛ اما کمال گوسفند بارکشی نیست، او باید شیر بدهد و گوشت خوب تولید کند؛ همچنانكه کمال حیوانات شکارچی این است که بر حیوانات دیگر غالب شوند؛ حال ما باید ببینیم کمال ما چیست؟ لذا ابتدا باید خودمان را بشناسیم تا کمال حقیقی خود را بدانیم، در وهله بعد باید راه رسیدن به این کمال را یاد بگیریم؛ یعنی در سایه عقل، وحی را بشناسیم و با ضمیمه کردن عقل و وحی- ‌كه همان شیوه صحیح دین اسلام است‌-پایه‌های مستحكمی برای شناخت انسانیت خود به دست آورده‌ایم که می‌توان بر روی آنها بنای استواری را ساخت؛ اما اگر این پایه لغزان باشد، هر ساختمانی بر آن بنا شود، زود فرومی‌ریزد. بنابراین ابتدا ما باید شناخت خودمان را نسبت به خود، هستی و خدا به یقین برسانیم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در دیدار با
 گروهی از دانشجویان شرکت‌کننده در دوره طرح ولایت»؛ مشهد؛ 19 / 5 / 1398 .

تخصصی شدن حوزه، نیاز ضروری امروز جامعه
(زلال بصیرت)
  ۱۳۹۸/۰۸/۲۲

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
توجه داشتن به وجود كمبودها و وم رفع آنها، توفیقی الهی است، بنده به خاطر دارم در اوایل طلبگی كه مصادف با زمان پهلوی دوم بود و سخت‌گیری‌ها نسبت به حوزه كاهش یافته بود، ساعت‌ها فكر می‌كردم كه برای خدمت به مردم چه كاری از دست ما ساخته است، اما چیزی به ذهنم نمی‌رسید! چون اصلاً زمینه‌ای برای بسیاری از كارها فراهم نبود و هیچ امیدی برای خدمت به مردم وجود نداشت؛ اما به بركت انقلاب زمینه خدمت فراهم شده است.
عدم توجه به كمبود‌ها و رضایت به وضع موجود سبب ركود می‌شود، البته باید دانست كه پدیده‌های اجتماعی- ‌‌اعم از مطلوب و نامطلوب-تك عاملی نیستند و عوامل مختلفی در ایجاد آنها نقش دارد. امروز احساس می‌كنیم که این آفت بزرگ در حوزه‌ها وجود دارد كه انگیزه قوی و تحرك لازم برای تحصیل و تحقیق كم است، اما نمی‌توان یك عامل را منشأ این مشكل دانست؛ بلكه مجموعه‌ای از عوامل سبب پیدایش چنین آفتی شده است.
عوامل کاهش تحرک علمی در حوزه
 زمانی خود من در شبانه‌روز فقط دو ساعت برای انجام كارهای ضروری و واجبات و پنج ساعت برای استراحت فرصت داشتم و بقیه وقتم را در حال تحصیل، مطالعه یا مباحثه بودم؛ از برخی بزرگان هم نقل شده كه در گذشته برخی از طلاب و علما بیش از این هم فعالیت داشته‌اند. اما در شرایط امروزی وضعیت طلاب تغییر كرده است.
یكی از عوامل كم شدن مدت زمان تحصیل و مطالعه، پیشرفت تكنولوژی است. تكنولوژی و ابزار جدید با همه فوایدی كه دارد، بخش زیادی از وقت افراد را به خود اختصاص داده و تماشای برنامه‌های مختلف تلویزیون و سرگرمی‌های جدیدی كه در كامپیوترها و گوشی‌های موبایل وجود دارد، آنها را به آفتی برای تحصیل و مطالعه تبدیل كرده است.
تغییر شرایط ساده زندگی گذشته به شرایط زندگی در عصر حاضر یكی دیگر از عوامل كم شدن میزان وقت مطالعه و تحقیق است. در گذشته زندگی‌ غالب مردم بسیار ساده بود؛ اما امروز علی‌رغم وجود گرانی‌های آزاردهنده، زندگی اغلب مردم نسبت به گذشته پرزرق و برق‌تر شده است؛ البته شرایط كنونی جامعه چنین ایجاب می‌كند و نمی‌توان آن را عیب دانست.
اما جای شكرگزاری است كه با بهبود شرایط زندگی و افزایش امكانات، زمینه برای علم‌آموزی و پیشرفت بیشتر فراهم شده است؛ ولی همین تغییر شرایط، مشكلاتی را برای سرپرست خانواده به وجود آورده و او باید برای تأمین نیازهای ضروری زندگی خود و خانواده‌اش، ذهن و وقت خود را صرف كسب درآمد بیشتر كند.
صرف كردن وقت برای كسب درآمد بیشتر جهت تأمین مخارج ضروری زندگی، نه تنها قابل سرزنش نیست، بلكه لازم است؛ اما اگر از حد متعارف بگذرد، تبدیل به آفت می‌شود. این آفت زمانی خطرناک‌تر است که کسی بخواهد با تحصیل و پیشرفت علوم دینی، کسب درآمد بیشتری داشته باشد.
ضعف انگیزه از دیگر عوامل تنبلی و سستی برای تحصیل و تحقیق علوم دینی است. اگر در کنار پیشرفت تکنولوژی، رشد اخلاقی نیز وجود داشته باشد، علاوه‌بر پیشرفت بهتر، تهدیدها نیز به فرصت تبدیل می‌شود؛ بنابراین باید برای ایجاد انگیزه در طلاب تلاش کرد.
افزایش زمینه رشد به برکت انقلاب
 این دنیا محل آزمایش و امتحان‌های الهی است. امروزه با ابزار موجود، بیش از گذشته زمینه برای رشد فراهم است‌؛ در مقابل نیز عوامل فساد و دسترسی به ابزار آن بسیار بیشتر شده تا زمینه امتحان الهی فراهم شود؛ در نتیجه هر چند امتحانات دشوارتر شده، اما سربلندی در آزمون‌های سخت‌تر، رشد بیشتری به دنبال دارد.
به برکت انقلاب زمینه رشد بیشتر فراهم شده است، در چنین شرایطی ما باید ببینیم چه وظیفه‌ای داریم و چه کاری می‌توانیم انجام دهیم که دین، بهتر ترویج شده و زمینه سربلندی در امتحانات الهی و در نتیجه رشد بیشتر برای انسان‌ها فراهم شود.
نکته بسیار مهمی که از آن غفلت شده این است ‌‌که در برنامه‌ریزی‌ها غالبا از تجربه‌های موفق گذشته استفاده می‌شود؛ ‌اما  کمتر به آینده و شرایط متفاوت آن نسبت به گذشته توجه می‌شود.
تاثیر منفی تکنولوژی‌های جدید برعقاید و رفتارهای نسل جدید
 شرایط نسل‌های گذشته با نسل‌های آتی قابل مقایسه نیست، در گذشته هرگز زمینه گناه، این چنین وسعت نداشت؛ از سوی دیگر در خانواده‌های متدین، زمینه آشنایی با دین فراهم بود. اما امروز، وضعیت به گونه دیگری است و عوامل مختلف اجتماعی، از جمله پیشرفت تکنولوژی نسل جدید را به سمت دیگری سوق می‌دهد.
امروز بسیاری از کودکان به کامپیوتر و ابزارهای ارتباطی و سرگرمی‌های جدید دسترسی دارند و علاقه وافر آنها به این ابزار موجب می‌شود كه ساعت‌ها وقت خود را صرف آنها کنند؛ اما علاقه‌ای به خواندن نماز ندارند. امروز زمینه‌های فساد خیلی بیش از گذشته است؛ عواملی که سبب فساد در اعتقادات، ارزش‌ها و رفتار‌ها می‌شود.
از سؤالاتی که به دست ما می‌رسد معلوم می‌شود که شبهات بسیار جدی در زمینه‌های فكری و اعتقادی برای مردم مطرح است؛ امروز عده‌ای در اصل وجود خدا تردید کرده‌اند؛ با این وجود نمی‌توان فقط به تجارب گذشته و رویه سنتی حوزه اکتفا کرد؛ امروز نیازها و در نتیجه تکالیف جدیدی به وجود آمده که باید به آنها توجه کرد.
ضرورت متخصص‌پروری در حوزه
 باید مسئله تخصص و متخصص‌پروری در حوزه مطرح و فراگیر شود؛ یعنی سلسله‌ای از درس‌های عمومی که نیازهای اولیه دینی را در زمینه‌های مختلف تأمین می‌کند در نظر گرفته شود و بعد از آن فراگیری این دروس، طلاب در رشته‌های تخصصی مشغول به تحصیل شوند.
همچنانکه در گذشته یک حکیم‌باشی در همه زمینه‌ها و برای همه امراض نظر می‌داد، اما امروز برای هر اندامی چند رشته تخصصی وجود دارد، در شرایط كنونی نیز نمی‌توان تمام علوم دینی را با روش‌های سنتی و متداول حوزه تبیین کرد، بلكه باید برای هر زمینه‌ای تخصص جداگانه‌ای در نظرگرفته شود.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در مراسم تجلیل از اساتید برتر مؤسسه امام خمینی(ره)؛ قم؛ 98/2/3



زلال بصیرت
 
 فضای مجازی تخریب‌کننده روابط کانون خانواده
 
      ۱۳۹۸/۰۸/۲۹
 
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر پذیرفتیم که ارزش‌ها باید بر اساس واقعیات، تعیین شوند و رأی و نظر دیگران نمی‌تواند ملاک ارزش باشد و پذیرفتیم که این عالم برای هدفی خلق شده است، در این صورت هر چه ما را به آن هدف نزدیک‌تر کند، مطلوب و آنچه مانع رسیدن به هدف شود، نامطلوب خواهد بود. بنابراین هر چیزی که انسان را به کمال نهایی برساند مطلوب و آنچه او را از رسیدن به کمال بازدارد نامطلوب است.
انسان‌ها برای رسیدن به کمال نیازمند زندگی اجتماعی هستند، فعالیت‌های هر فرد در زندگی اجتماعی می‌تواند نفعی برای دیگران نیز داشته باشد و در مقابل، دیگران نیز فعالیت‌هایی دارند که به نفع وی است؛ بنابراین زندگی اجتماعی برای تکامل بشر ضروری است.
تفاوت‌های مرد و زن در بقاء نسل
 تقریبا این کلیات مورد اتفاق همه اندیشمندان است، اما در فروع اختلافات زیادی وجود دارد، در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که آیا همه انسان‌ها می‌توانند به یک شیوه به هم خدمت کنند؟ به عنوان نمونه برای بقاء نسل و جامعه، همه انسان‌ها در این جهت مساوی‌اند و همه می‌توانند یک نقش داشته باشند یا برخی باید یک نقش داشته باشند و برخی نقشی دیگر؟ آیا نقشی که مرد در بقاء انسان دارد با نقشی که زن دارد، یکسان است؟
بقاء نسل، یک نیاز ضروری و اولیه است، اما در همین امر انسان‌ها یکسان نیستند؛ نقش مرد در این امر، محدود و لحظه‌ای است، اما زن نقشی طولانی‌تر دارد  و به طور متوسط حداقل تا سه سال در این زمینه بار سنگین ماجرا را به دوش می‌کشد. بنابراین نقش زن و مرد درخصوص بقاء نسل قابل مقایسه نیست و طبیعتا تحمل این سختی‌ها و تکالیف باید در حقوق زن تأثیرگذار باشد. این حقوق، همان است که در اسلام برای زن با عنوان نفقه در نظر گرفته شده است. اسلام می‌گوید این زن نباید دغدغه‌ای در مورد خوراک و پوشاک و محل زندگی و. داشته باشد بلکه این تکلیف بر عهده مرد گذاشته شده است.
امروز در قوانین جهانی، تنها مکتبی که وظیفه تأمین معیشت زندگی را بر عهده مرد گذاشته اسلام است، این تکلیف مرد نه فقط در هنگام بارداری و زایمان زن، بلکه از ابتدای ازدواج است، و حتی اگر زن نیز درآمد و اموالی داشته باشد، هیچ وظیفه‌ای نسبت به خرج کردن آن برای خانواده ندارد.
دست حکمت الهی، از نظر روحی نیز زن و مرد را متفاوت قرار داده است، اینکه زن بتواند با نهایت مهربانی بسیاری از محدودیت‌ها را تحمل کرده و از آسایش خود کم کند تا فرزند را بپروراند، نیاز به عامل درونی محبت دارد که خداوند آن را در زن قرار داده و کفه احساسات را در وی سنگین‌تر کرده است. طبیعتا وقتی کفه عواطف در زن بیشتر شد، سبب می‌شود تا کفه کارهای فکری و علمی ضعیف شود؛ لذا نمی‌توان از زن انتظار داشت که در عین داشتن این احساسات و عواطف فوق‌العاده، مانند مرد به مطالعه و تحقیق بپردازد و حتی کارهای سنگین و صنعتی را نیز بر عهده بگیرد.
این البته بدان معنا نیست که زن قدرت فکری نداشته باشد، بلکه نباید با توجه به ‌اشتغال زن به امور دیگری که فقط شخص وی قادر به انجام آن است، از او انتظار کارهای دیگر داشت. ‌اشتغال زن به این امور اختصاصی، سبب شده تا زن نتواند به اندازه مرد در امور علمی و فکری ورود کند.
بر اساس آنچه گفته شد، از یک طرف تکالیفی وجود دارد که تنها از یک سنخ افراد بر می‌آید و باید در قانون دیده شود و از طرف دیگر در مقابل آن تکالیف، حقوقی متناسب با آن باید برای افراد قرار داده شود.
تساوی زن و مرد در کمال‌یابی و انسانیت
 زن دو نوع نقش دارد؛ نقشی مختص به خود که غیر زن نمی‌تواند آن را ایفا کند و آن بقاء نسل جامعه انسانی است؛ اما نقش‌های مشترکی نیز وجود دارد که زن می‌تواند آنها را نیز مانند مرد ایفا کند؛ البته اگر این دو نقش با هم تزاحم پیدا کنند، طبیعتا عقل، اولویت را به نقش‌هایی می‌دهد که تنها از وی ساخته است.
زن در اصل انسانیت و رسیدن به کمال، با مرد مشترک است. لذا تعبیراتی که پیامبر اکرم‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل‌بیت‌(ع) درباره حضرت زهرا(س) دارند، بسیار بزرگ است. چه کسی می‌تواند بگوید مقام یکی از ائمه‌ نزد خداوند، بالاتر از مقام حضرت زهرا(س) بوده است؟ پس مرد یا زن بودن، تأثیری در امکان رسیدن به کمال ندارد.
خداوند حضرت مریم(س) و همسر فرعون را الگویی برای همه مردان عالم نیز قرار داده است، اگر زن در انسانیت کمتر از مرد بود، چگونه ایشان الگوی انسان‌های عالم می‌شدند؟
تعیین حقوق و تکالیف زن و مرد براساس نقش و توانایی آنها
 هر چند زن و مرد در انسانیت شریک هستند، اما تقسیم‌کاری که مرتبط با ویژگی‌های تکوینی افراد است موجب می‌شود تا در حقوق و تکالیف تفاوت‌هایی داشته باشند، نقش اختصاصی زن در حیات و بقاء انسان را نمی‌توان نادیده گرفت و از طرفی مرد تأمین زندگی و معیشت همسر و فرزندان را برعهده ‌دارد. مرد به خاطر مسئولیتی که عهده‌دار می‌شود، باید بیش از زن توان کار و کسب درآمد داشته باشد و لذا ن از نظر بدنی ظریف‌ترند و مردان قدرت بدنی بیشتری دارند و همین مسئله سرّ نحوه تقسیم ارث برای مرد و زن نیز هست، چرا که مرد برای تحمل هزینه‌های زندگی، نیاز بیشتری به مال دارد و باید قوانین به گونه‌ای باشد که از نظر مالی، مرد بتواند از پس هزینه‌های زندگی برآید؛ در حالی که زن تکلیفی برای هزینه همان ارثی که می‌برد برای دیگران ندارد.
حقوق و تکالیف باید بر اساس ارتباط زندگی هر موجود با کمال نهایی او تعیین شود، هر چه به رسیدن وی به کمال کمک کند، همان حق اوست؛ البته حق و تکلیف، با هم متناسب و متعادل بوده و به یک معنا نسبی هستند.
بعد از دوره رنسانس، دین از عرصه اجتماع کنار نهاده شد، بعد از انقلاب اسلامی قرار بود احکام اسلام در کشور ما جاری شود و البته در بسیاری از بخش‌ها نیز چنین شد؛ اما شخص امام(ره) نیز فرمود: هنوز بوئی از اسلام آمده است؛ لذا نه ایشان توقع داشت که همه احکام اسلام مو به مو به سرعت در جامعه جاری شود و نه شرایط آن فراهم بود. به مرور بر اثر شرایط اجتماعی، مسائل فرهنگی هم دچار نوسانات زیادی شد؛ گاه مسائل اقتصادی، جلب توجه کرده است و گاهی هم مسائل روانی.
در همه اجتماعات انسانی، غالبا مردها- به خاطر قدرت بدنی بیشتر- به زن‌ها ظلم کرده‌اند و حقوق زن‌ها در هیچ جامعه و دوره‌ای کاملا رعایت نشده است. همین امر سبب شده تا زن در مقابل مرد احساس تحقیرشدگی کند و عکس‌العمل روانی او این باشد که به فکر انتقام بیفتد. برخی ن حداقل منتظر بهانه‌ای هستند که به گمان خودشان، حقوقشان را بازپس بگیرند.
فضای مجازی، تخریبگر روابط خانواده‌ها
 از سوی دیگر، دشمنان اسلام نیز فهمیده‌اند که بهترین روش برای نفوذ در نظام اسلامی و تضعیف آن، ایجاد اختلاف بین زن و مرد است؛ این در حالی است که اولین جایی که دو انسان با هم پیوند برقرار می‌کنند، خانواده است. اگر در این خانواده زن گمان کند که مورد ظلم قرار می‌گیرد، پایه خانواده سست می‌شود و در صدد انتقام برمی‌آید یا حداقل در دلش آن محبت صاف و زلال نسبت به مرد وجود نخواهد داشت. ضمیمه شدن شبهات دشمنان نیز سبب می‌شود این بدبینی بیشتر شود؛ به گونه‌ای که کمتر کسی در جامعه ما یافت می‌شود که تحت تأثیر این شایعات و شبهات واقع نشده باشد.
باید بپذیریم که با گسترش فضای مجازی، فرهنگ انسانی رو به ضعف نهاده است و حتی روابط بین زن و مرد در خانواده‌ها نیز سست‌تر شده است. در بسیاری از خانواده‌ها ملاحظه می‌شود که زن با گوشی خودش مشغول است و مرد نیز همین طور و گویا رابطه‌ای با هم ندارند! رابطه بچه‌ها با پدرها و مادرها نیز کم‌رنگ‌تر شده و دشمنان نیز از علاقه بچه‌ها استفاده کرده و زهر خودشان را تزریق می‌کنند. حال اگر این وضع ادامه پیدا کند، به کجا ختم خواهد شد؟
عامل اصلی که می‌تواند با همه فسادها، به‌خصوص در زمینه شبهات مقابله کند، تعلیم و تربیت صحیح است. هر قدر بتوان نهاد آموزش و پرورش را اصلاح کرد و مربیان فهیم، دانا و کارآمد در آن بیشتر تلاش کنند، آینده روشن‌تر خواهد بود؛ وگرنه باید برای نسل‌های آینده ‌نگران باشیم که شیطان خواب‌های آشفته‌ای برای ما دیده است.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در دیدار با جمعی از بانوان فرهیخته مشهد،97/12/3


زلال بصیرت
تخصصی شدن حوزه، نیاز ضروری امروز جامعه
  ۱۳۹۸/۰۸/۲۲

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
توجه داشتن به وجود كمبودها و وم رفع آنها، توفیقی الهی است، بنده به خاطر دارم در اوایل طلبگی كه مصادف با زمان پهلوی دوم بود و سخت‌گیری‌ها نسبت به حوزه كاهش یافته بود، ساعت‌ها فكر می‌كردم كه برای خدمت به مردم چه كاری از دست ما ساخته است، اما چیزی به ذهنم نمی‌رسید! چون اصلاً زمینه‌ای برای بسیاری از كارها فراهم نبود و هیچ امیدی برای خدمت به مردم وجود نداشت؛ اما به بركت انقلاب زمینه خدمت فراهم شده است.
عدم توجه به كمبود‌ها و رضایت به وضع موجود سبب ركود می‌شود، البته باید دانست كه پدیده‌های اجتماعی- ‌‌اعم از مطلوب و نامطلوب-تك عاملی نیستند و عوامل مختلفی در ایجاد آنها نقش دارد. امروز احساس می‌كنیم که این آفت بزرگ در حوزه‌ها وجود دارد كه انگیزه قوی و تحرك لازم برای تحصیل و تحقیق كم است، اما نمی‌توان یك عامل را منشأ این مشكل دانست؛ بلكه مجموعه‌ای از عوامل سبب پیدایش چنین آفتی شده است.
عوامل کاهش تحرک علمی در حوزه
 زمانی خود من در شبانه‌روز فقط دو ساعت برای انجام كارهای ضروری و واجبات و پنج ساعت برای استراحت فرصت داشتم و بقیه وقتم را در حال تحصیل، مطالعه یا مباحثه بودم؛ از برخی بزرگان هم نقل شده كه در گذشته برخی از طلاب و علما بیش از این هم فعالیت داشته‌اند. اما در شرایط امروزی وضعیت طلاب تغییر كرده است.
یكی از عوامل كم شدن مدت زمان تحصیل و مطالعه، پیشرفت تكنولوژی است. تكنولوژی و ابزار جدید با همه فوایدی كه دارد، بخش زیادی از وقت افراد را به خود اختصاص داده و تماشای برنامه‌های مختلف تلویزیون و سرگرمی‌های جدیدی كه در كامپیوترها و گوشی‌های موبایل وجود دارد، آنها را به آفتی برای تحصیل و مطالعه تبدیل كرده است.
تغییر شرایط ساده زندگی گذشته به شرایط زندگی در عصر حاضر یكی دیگر از عوامل كم شدن میزان وقت مطالعه و تحقیق است. در گذشته زندگی‌ غالب مردم بسیار ساده بود؛ اما امروز علی‌رغم وجود گرانی‌های آزاردهنده، زندگی اغلب مردم نسبت به گذشته پرزرق و برق‌تر شده است؛ البته شرایط كنونی جامعه چنین ایجاب می‌كند و نمی‌توان آن را عیب دانست.
اما جای شكرگزاری است كه با بهبود شرایط زندگی و افزایش امكانات، زمینه برای علم‌آموزی و پیشرفت بیشتر فراهم شده است؛ ولی همین تغییر شرایط، مشكلاتی را برای سرپرست خانواده به وجود آورده و او باید برای تأمین نیازهای ضروری زندگی خود و خانواده‌اش، ذهن و وقت خود را صرف كسب درآمد بیشتر كند.
صرف كردن وقت برای كسب درآمد بیشتر جهت تأمین مخارج ضروری زندگی، نه تنها قابل سرزنش نیست، بلكه لازم است؛ اما اگر از حد متعارف بگذرد، تبدیل به آفت می‌شود. این آفت زمانی خطرناک‌تر است که کسی بخواهد با تحصیل و پیشرفت علوم دینی، کسب درآمد بیشتری داشته باشد.
ضعف انگیزه از دیگر عوامل تنبلی و سستی برای تحصیل و تحقیق علوم دینی است. اگر در کنار پیشرفت تکنولوژی، رشد اخلاقی نیز وجود داشته باشد، علاوه‌بر پیشرفت بهتر، تهدیدها نیز به فرصت تبدیل می‌شود؛ بنابراین باید برای ایجاد انگیزه در طلاب تلاش کرد.
افزایش زمینه رشد به برکت انقلاب
 این دنیا محل آزمایش و امتحان‌های الهی است. امروزه با ابزار موجود، بیش از گذشته زمینه برای رشد فراهم است‌؛ در مقابل نیز عوامل فساد و دسترسی به ابزار آن بسیار بیشتر شده تا زمینه امتحان الهی فراهم شود؛ در نتیجه هر چند امتحانات دشوارتر شده، اما سربلندی در آزمون‌های سخت‌تر، رشد بیشتری به دنبال دارد.
به برکت انقلاب زمینه رشد بیشتر فراهم شده است، در چنین شرایطی ما باید ببینیم چه وظیفه‌ای داریم و چه کاری می‌توانیم انجام دهیم که دین، بهتر ترویج شده و زمینه سربلندی در امتحانات الهی و در نتیجه رشد بیشتر برای انسان‌ها فراهم شود.
نکته بسیار مهمی که از آن غفلت شده این است ‌‌که در برنامه‌ریزی‌ها غالبا از تجربه‌های موفق گذشته استفاده می‌شود؛ ‌اما  کمتر به آینده و شرایط متفاوت آن نسبت به گذشته توجه می‌شود.
تاثیر منفی تکنولوژی‌های جدید برعقاید و رفتارهای نسل جدید
 شرایط نسل‌های گذشته با نسل‌های آتی قابل مقایسه نیست، در گذشته هرگز زمینه گناه، این چنین وسعت نداشت؛ از سوی دیگر در خانواده‌های متدین، زمینه آشنایی با دین فراهم بود. اما امروز، وضعیت به گونه دیگری است و عوامل مختلف اجتماعی، از جمله پیشرفت تکنولوژی نسل جدید را به سمت دیگری سوق می‌دهد.
امروز بسیاری از کودکان به کامپیوتر و ابزارهای ارتباطی و سرگرمی‌های جدید دسترسی دارند و علاقه وافر آنها به این ابزار موجب می‌شود كه ساعت‌ها وقت خود را صرف آنها کنند؛ اما علاقه‌ای به خواندن نماز ندارند. امروز زمینه‌های فساد خیلی بیش از گذشته است؛ عواملی که سبب فساد در اعتقادات، ارزش‌ها و رفتار‌ها می‌شود.
از سؤالاتی که به دست ما می‌رسد معلوم می‌شود که شبهات بسیار جدی در زمینه‌های فكری و اعتقادی برای مردم مطرح است؛ امروز عده‌ای در اصل وجود خدا تردید کرده‌اند؛ با این وجود نمی‌توان فقط به تجارب گذشته و رویه سنتی حوزه اکتفا کرد؛ امروز نیازها و در نتیجه تکالیف جدیدی به وجود آمده که باید به آنها توجه کرد.
ضرورت متخصص‌پروری در حوزه
 باید مسئله تخصص و متخصص‌پروری در حوزه مطرح و فراگیر شود؛ یعنی سلسله‌ای از درس‌های عمومی که نیازهای اولیه دینی را در زمینه‌های مختلف تأمین می‌کند در نظر گرفته شود و بعد از آن فراگیری این دروس، طلاب در رشته‌های تخصصی مشغول به تحصیل شوند.
همچنانکه در گذشته یک حکیم‌باشی در همه زمینه‌ها و برای همه امراض نظر می‌داد، اما امروز برای هر اندامی چند رشته تخصصی وجود دارد، در شرایط كنونی نیز نمی‌توان تمام علوم دینی را با روش‌های سنتی و متداول حوزه تبیین کرد، بلكه باید برای هر زمینه‌ای تخصص جداگانه‌ای در نظرگرفته شود.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در مراسم تجلیل از اساتید برتر مؤسسه امام خمینی(ره)؛ قم؛ 98/2/3



زلال بصیرت
 
 حقوق ن، میان افراط و تفریط
 
۱۳۹۸/۰۹/۰۶
 
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان، کامل‌ترین مخلوقات است که خداوند او را به عنوان خلیفه خودش معرفی کرده،خداوند برای همه مراحل رشد و تکامل انسان کمک‌هایی به او کرده است؛ در مرحله اول، برای شناخت صحیح، عقل را به او داده و در ادامه نیز پیامبران الهی را فرستاده است تا راه صحیح را به او نشان دهند.
در همه افراد انسان ویژگی‌های مشترک وجود دارد، اما با وجود این ویژگی‌های مشترك، همه انسان‌ها یکسان نیستند؛ حتی می‌توان گفت در ویژگی‌های شخصی افراد نمی‌توان دو نفر را مثل هم یافت. از این‌رو نمی‌توان برنامه واحدی برای همه انسان‌ها در راه رسیدن به کمال ارائه داد؛ زیرا هر یك از افراد بشر ویژگی‌های خاصی دارند که بسیاری از آنها قابل تغییر نیست. این مسئله ایجاب می‌کند که برنامه‌های متفاوتی برای تکامل افراد مختلف وجود داشته باشد.
اشتراک انسان‌ها در اصل انسانیت و تکامل
 البته استعدادها، وظایف و حقوق انسان‌ها، دارای جهات مشترکی است؛ زیرا هدف خلقت انسان‌ها یک امر مشترک است و از همین رو برای رسیدن به این هدف باید برنامه مشترکی در نظر گرفته شود و اگر غیر از این باشد، در حق افراد ظلم شده است؛ اما با توجه به تفاوت‌های انسان‌ها، گاهی شیوه رسیدن افراد به آن هدف با دیگران متفاوت است.
همه انسان‌ها، در اصل انسانیت مشترک هستند؛ لذا خداوند برخی حقوق، وظایف و استعدادهای مشترک برای آنها در نظر گرفته است. اما برخی انسان‌ها، مرد و بخش دیگر زن هستند که هر یک ویژگی‌های جسمی، روانی و استعدادهای خاصی دارند. اما تشخیص اینکه مرز مشترک و مرز اختصاصی کجاست، نیاز به دقت دارد و همین امر از دیرباز مورد مناقشه بوده که اشتراکات حقوق و تکالیف زن و مرد و اختلافاتشان کدام است؟ در این‌باره نظریه‌هایی نیز ابراز شده که می‌توان گفت اکثر آنها اشتباه است. مرد و زن در کمال نهایی نیز مشترک هستند و هر دو استعداد رسیدن به این کمال را دارند. این کمال، همان قرب الهی است. اینکه انسان می‌تواند به مقام خلیفه‌اللهی برسد، به خاطر این است که این استعداد را دارد که شبیه خدا شود.
حضرت مریم، همسر فرعون و بالاتر از همه زن‌ها، حضرت زهرا(س) الگویی برای همه ن و مردان عالم هستند. در جهت قرب الهی، فرقی بین زن و مرد نیست و حتی ن می‌توانند در این مسیر الگوی مردان باشند.
ظلم به ن در اثر افراط و تفریط
با وجود تفاوت‌های جسمی و روحی زن و مرد  که مستم تفاوت در برخی حقوق و تکالیف آنهاست، اما این مسئله در طول تاریخ، برای بسیاری از انسان‌ها حتی بسیاری از پیروان ادیان آسمانی، درست حل نشده است. به عنوان مثال یك خانم مسلمان مصری در سخنرانی خود كه در کنفرانسی در سوئیس ایراد كرد، اعلام كرد که ادیان ،زن را انسان نمی‌دانند! حال آنکه در قرآن بوضوح چنین دیدگاهی مردود شناخته شده است.
از سوی دیگر عده‌ای راه افراط را پیموده و معتقدند بین زن و مرد در حقوق و تکالیف هیچ تفاوتی نیست و فقط اختلافاتی جزئی وجود دارد که تأثیری در وظایف، حقوق و مسئولیت‌ها ندارد.
تقریبا در تمام کشورهای عالم، به ن ظلم شده است،شاید نتوان کشوری را یافت که در برهه‌ای از زمان حقوق ن را آنگونه كه شایسته جایگاه انسانی زن است، به وی داده باشند. ن همواره مورد ظلم بوده‌اند؛ حتی امروز نیز به نام طرفداری از زن، ن را فریب می‌دهند! این مسئله حتی در پیروان ادیان و حتی مسلمانان نیز وجود دارد؛ همین مسئله سبب شده تا زن‌ها همواره احساس کمبود، محرومیت و عقب ماندن از حقوق خود داشته باشند و به دنبال عکس‌العملی جهت گرفتن حقوق از دست رفته خود از مردان باشند.
گاهی به عنوان دفاع از حق زن و انتقام از محرومیت‌های گذشته، مجدداً ن مورد ظلم قرار گرفته‌اند. حتی در برخی جوامع اسلامی نیز این احساس در برخی ن وجود دارد که باید انتقام حقوق از دست رفته خود را از مردان بگیرند. شاید حتی در ذهن برخی ن مؤمن و مقید به احکام شرعی نیز این تصور وجود داشته باشد که مورد ظلم قرار گرفته‌اند و  ازهمین رو به ابراز مخالفت با بعضی از احکام اسلامی و افراط و تفریط کشیده شوند.
متأسفانه بسیاری از ن جامعه ما نیز به خاطر همین افراط و تفریط مورد ظلم قرار می‌گیرند، از سویی در برخی نقاط، بخصوص روستاها، علی‌رغم اینکه بیش از توان ن از آنها کار کشیده می‌شود، اما در شأن و منزلت یک انسان مورد تکریم و احترام نیستند و حقوقشان تضییع می‌شود؛ از سوی دیگر افراط و انگیزه مطرح شدن برای انتقام گیری نیز سبب ظلم به خود ن شده است.
مطرح شدن در جامعه، یکی از علل روانی بی‌حجابی
یکی از علل روانی بی‌حجابی‌ها انگیزه مطرح کردن خود در جامعه است، در واقع فرد با این ذهنیت که به زن ظلم شده و باید انتقام بگیرد، می‌خواهد با انجام رفتارهایی خود را مطرح کند. به عبارت بهتر این یک امر طبیعی است که وقتی انسان سرمایه‌ای دارد و کسی قدرش را نمی‌داند، می‌خواهد با مطرح کردن خود، سرمایه‌اش را به دیگران نشان دهد و عده‌ای گمان می‌کنند بی‌حجابی، نوعی مطرح شدن در جامعه است. امروز بین افراط و تفریط قرار داریم و باید اعتراف کنیم که متدینان نیز در این زمینه به وظیفه‌شان عمل نکرده‌اند، برخی از همین متدینان سال‌های طولانی حقوق زن‌ها را آنگونه که باید، ادا نکردند و همین امر سبب شده تا نوعی احساس شکست، افسردگی و عقب‌ماندگی در ایشان به وجود بیاید. عکس‌العمل طبیعی این احساس نیز انتقام از طرف مقابل است که نمودهای آن در جوامع مختلف دیده می‌شود. امروز عده‌ای از غرب‌زده‌ها و روشنفکران با تمسک به ظلم‌هایی که به زن‌ها شده، وضعیت کشورهای به اصطلاح پیشرفته که حجاب را کنار گذاشته‌اند را به عنوان الگو معرفی كرده و چنین القا می‌كنند كه در آن کشورها  به ن حقوقی همانند مردان داده شده و ما هم باید چنین کنیم.
عدم تعادل بین حقوق زن و مرد، از کمبودهای جامعه
 یکی از کمبودهای جامعه اسلامی ما بر هم خوردن تعادل حقوق زن و مرد در جامعه است، از جمله مسائل مهمی که باید به آن توجه کنیم، همین مسئله است؛ انقلاب اسلامی برای این نبود که یک خانواده سلطنتی از حكومت ساقط شود و جای خود را به دیگری بدهد؛ تمام همّ و غم امام راحل(ره) به عنوان بنیانگذار این نظام، اسلام بود؛ نان و آب از دهان امام می‌افتاد، اما اسلام نمی‌افتاد. این یعنی هدف اصلی انقلاب، جاری شدن اسلام در همه زمینه‌ها بود؛ در این مورد نیز هدف اسلام ایجاد تعادل بین حقوق زن و مرد است و انقلاب باید از هرگونه افراط و تفریطی جلوگیری کند.
مرز این افراط و تفریط کجاست؟حتی در فهم این مسئله هم نقص‌ها و کمبودهایی داریم؛ زیرا حتی در برخی منابع، پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌هایی وجود دارد که اجازه فهم درست را از ما می‌گیرد؛ پیش‌فرض‌های افراطی از یک سو و پیش‌فرض‌های تفریطی از سوی دیگر. لذا یکی از وظایف فرهیختگان جامعه ما این است که از لحاظ نظری این پیش فرض‌ها را به صورت دقیق بررسی کنند و در عمل نیز تلاش کنند به عدالت و تعادل نزدیک شوند.
به عنوان نمونه، حق تحصیل برای ن به عنوان یکی از مسائل مطرح در زمینه حقوق ن است،تحصیل علم برای انسانیت است و به قشری از جامعه اختصاص ندارد؛ همان‌گونه که تقرب به خدا و معرفت به او برای همه است، تحصیل علم نیز حق همگان است؛ اما اینکه شرایط زندگی و منطقه‌ای به گونه‌ای ایجاب کند که عده‌ای به دنبال فلان علم بروند یا تزاحماتی بین تکالیف به وجود بیاید که بر اساس آن برخی دنبال علم بروند، مسئله دیگری است؛ اما اصل تحصیل علم اختصاصی به ن یا مردان ندارد. حقوق و تکالیفی که ناشی از انسانیت انسان است، مشترک بین زن و مرد است، صرف نظر از این مشترکات، بر هیچ عاقل منصفی پوشیده نیست که برخی حقوق و تکالیف با توجه به اقتضائات خلقت مرد یا زن است؛ مثلا بقاء نسل انسان دو رکن دارد که هر رکن وظیفه خاص خود را دارد و وظایف آنها قابل تبادل نیست. یکی از مسائلی که حتی بین ن مؤمن و متدین مورد بحث است، مسئله چند همسری است؛ در این زمینه كسانی می‌گویند اگر تعدد همسر جایز است، باید هم برای مرد باشد، هم برای زن! چرا فقط مرد حق ازدواج با چند همسر را داشته باشد؟! این سؤالی است كه به دنبال آن مسائل دیگری نیز مطرح می‌شود و چه بسا ن مؤمن تعبداً نظر اسلام را در‌باره آن بپذیرند؛ اما در ذهنشان چنین سؤالی وجود دارد.
پاسخ بسیاری از سؤالات را می‌توان بر اساس علم، تجربه و تفکر دریافت؛ اما فهمیدن برخی مسائل فقط از طریق وحی ممكن است، ما ابتدائاً حکمت بسیاری از مسائلی را که وحی بیان کرده است نمی‌فهمیم؛ مثل اینکه چرا نماز صبح باید قبل از طلوع خوانده شود؟ شاید در مواردی برخی کلیات را بفهمیم؛ اما درك تمامی جزئیات بسیاری از امور بدون راهنمایی وحی ممکن نیست.
اگر ما واقعا به این مسئله ایمان داریم و پذیرفته‌ایم که وحی راه سعادت ماست، باید به راهنمایی‌های وحی نیز ملتزم باشیم، لازمه ایمان، پذیرش راهنمایی‌های وحی است؛ باید قبول کنیم که عقل در فهم کامل همه امور موفق نیست؛ لذا باید به معارف الهی و فهم معصومان‌(ع)اعتماد کنیم و باور داشته باشیم كه آنها بهتر از ما می‌فهمند و راه سعادت بشر را بهتر از ما می‌شناسند.
باید اعتراف کنیم که حتی در جامعه ما نیز در زمینه حقوق انسانی انسان‌ها که برخی از آنها ویژه ن یا مردان است، خوب عمل نکرده‌ایم.
باید بانوان عالم با تألیف کتاب، تدریس، شرکت در کنفرانس‌های علمی و ارائه، با رعایت حدود شرعی نقش خود را ایفا کنند، اما این کارها نباید به حقوق و تکالیف اختصاصی آنها ضرری بزند؛ ولی وقتی نی عالم شدند، باید جامعه نیز از علم ایشان استفاده کند.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار جمعی از مسئولان جامعهًْ‌اهرا
 و شورای ت‌گذاری همایش کتاب سال بانوان؛ قم؛ 27 / 11 / 1397.

زلال بصیرت
وم استفاده از تکنولوژی و فضای مجازی برای پیشرفت انقلاب
 
  ۱۳۹۸/۰۹/۱۳
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیاری از افراد، رشد انسانی را صرفا در امور مادی لحاظ می‌کنند؛ برخی تمداران رشد را تسلط بیشتر بر دنیا و افزایش گستره قلمرو حکومت خویش می‌دانند؛ برخی از مردم نیز رشد را رفاه بیشتر و بهره‌بردن از غذا و پوشاک و مسکن بهتر می‌دانند؛ حال باید ببینیم تعریف ما از رشد چیست؟
همه رشدها، یکسان نیستند؛ گاهی یک طفل با فراهم بودن زمینه، رشد کرده و بزرگ می‌شود؛ اما این رشد با رشد کسی که تحصیل علم می‌کند تا ارزش‌های انسانی را شناخته و آن را نشر دهد، متفاوت است؛ در سایه انقلاب اسلامی نیز انسانیت رشد کرد؛ چه بسیار رزمندگانی که عاشقانه در راه خدا جهاد کرده و به شهادت عشق داشتند؛ نوجوان 13 ساله‌ای که نارنجک به خود بسته و زیر‌تانک می‌رود، چه چیزی را درک کرده و چه می‌فهمید که چنین کاری کرد؟! انقلاب اسلامی، تفاوتی اساسی با انقلاب‌های دیگر دارد؛ نهایت هدف انقلاب‌های دیگر، سیری شکم و کمتر شدن فقر است، اما هدف اصلی انقلاب ما، رشد انسانیت است، هر چند این امور مادی نیز در سایه این انقلاب، مورد توجه قرار داشت و باید به همراه انقلاب حاصل شود. هدف انبیا نیز رشد انسانیت در جامعه بود، پیامبر اکرم(‌صلی‌الله ‌علیه ‌وآله) در آغاز دعوت علنی خود، مورد خشم مشرکان قرار گرفت و با اندک یاران خود به مدت سه سال در دره‌ای بیرون از شهر محاصره شد؛ شرایط بقدری سخت شد که نه تنها غذا، بلکه گاهی آب خوردنی که بتوانند به کودکان خود بدهند نداشتند! حتی بعد از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه نیز برخی مسلمانان با فقردست و پنجه نرم می‌کردند. آیا اینها برای رفاه مادی، قیام کرده بودند و اسلام آورده‌ بودند؟ همین افراد در سایه اسلام بزرگ‌ترین امپراطوری‌های دنیا را به زانو درآوردند که البته تسلیم کردن امپراطوری‌های بزرگ نیز هدف اصلی آنها نبود؛ هدف اصلی رشد انسانیت و تقرب به خدا بود. انقلاب اسلامی هم از سنخ انقلاب انبیا است؛ از این‌رو از روز اول در سخنان و بیانیه‌های بنیانگذار این انقلاب، اسلام و احکام اسلامی مورد تأکید قرار می‌گرفت. البته همه مسلمانانی که در صدر اسلام، ایمان آوردند، از سر اخلاص نبوده و برخی با اغراض مادی مسلمان شدند،از همین رو بلافاصله بعد از وفات پیامبر این انحرافات آشکار شد و کار به جایی رسید که اولاد پیامبر به بدترین وضع به شهادت رسیدند.
تدریجی بودن رشد معنوی و تکامل
برای رشد و کمال، باید ببینیم برای چه خلق شده‌ایم. آیا برای خوردن و تأمین نیازهای مادی خلق شده‌ایم، یا برای رسیدن به مقام خلیفه اللهی؟ اگر باور داریم که می‌توانیم به مقامی‌فوق مقام ملائکه برسیم، در این جهت گام برداریم و سعی کنیم دیگران را نیز با خود همراه کنیم. اما اگر معتقد شدیم برای شکم و تأمین نیاز‌های مادی خلق شده‌ایم و هدف انقلاب نیز صرفا مبارزه با گرانی و مشکلات اقتصادی بود، طبیعی است که در صورت تحریم و ایجاد مشکلات اقتصادی، انقلاب را بی‌فایده تلقی می‌کنیم. اما می‌دانیم هدف اصلی انقلاب رسیدگی به شکم نبود؛ همان جوانانی که در زندگی هدف خاصی نداشتند، در سایه انقلاب عاشق شهادت شدند؛ بچه‌هایی که علی‌القاعده باید به دنبال بازی و شیطنت‌های نوجوانی‌شان باشند، به جایی رسیدند که عشق شهادت و لقاء‌الله را در دل داشتند! البته رشد معنوی انسان نیز تدریجی است، از همان ابتدای انقلاب باید معارف و حقایق اسلام برای دیگران بازگو می‌شد تا هدف انسان را از فکر شکم فراتر ببرد؛ اما با کدام دانشگاه؟ با کدام مربی؟ از این‌رو می‌بایست از افرادی که اندکی آشنایی بیشتری داشتند استفاده می‌شد و کم‌کم و بتدریج این امر رشد پیدا می‌کرد. به همین جهت از همان ابتدا لازم بود با همان امکانات محدود، کار شروع شود تا به مرور پیشرفت حاصل شده و کار، وسعت بیشتری بگیرد و با تقسیم کار نیازهای جامعه برطرف شود. همین حلقه‌های صالحین یکی از این کارها بود. اما همین معارف چند نوع و در چند سطح هستند که باید به مرور رشد کرده و کامل شوند. امروز دشمنان ما رشد کرده و راه‌های جدیدی در اتخاذ دشمنی علیه نظام و اسلام دارند. امروز فضای مجازی و ارتباط با دنیا و دسترسی به اطلاعات وسیع به وسیله یک ابزار به اندازه کف دست، برای همگان- حتی کودکان نیز- فراهم است؛ طبیعتاً کودک و نوجوان سراغ چیزهایی خواهد رفت که برایش جذابیت دارد؛ در این شرایط آیا می‌توان به همان حلقه‌های صالحین اوایل انقلاب اکتفا کرد؟!  نمی‌شود جلوی فضای مجازی و رشد تکنولوژی را گرفت. باید از همین وسائل برای پیشرفت انقلاب استفاده کرد و این کار نیاز به برنامه‌ریزی و کار و تلاش دارد. تلویزیون را نیز دیگران اختراع کردند، اما آیا ما از آن استفاده نکردیم؟ بنابراین باید در این زمینه نیز از ابزار موجود استفاده کنیم.
وم توجه به محتوای معارف دینی و ابزارهای ارائه آنها
بر اساس آنچه گفته شد به دو نوع آموزش متفاوت نیاز داریم؛ اول آموزش محتوا و معارف دینی و دوم آموزش‌های شکلی و ارائه در قالب‌های مختلف به وسیله ابزار‌های موجود. نمی‌توان در آموزش معارف، تنها یک شیوه ثابت را به کار گرفت؛ همان‌طور که گفته شد، سنت الهی بر تکامل تدریجی است و لذا باید در آموزش و شیوه آن نیز رشد کرد و تکامل یافت. امروز دشمن با ابزارهای جدید شبهات متعددی را علیه اعتقادات جوانان ‌ترویج کرده و روزانه شبهات جدیدی را به شکل‌های متفاوتی مطرح می‌کند، باید محتوا را به خوبی بیاموزیم و از ابزارهای جدید برای مقاوم شدن جوانانمان در مقابل شبهه‌های شیطانی استفاده کنیم. باید ابتدا خودمان به‌صورت عمیق محتوا را شناخته و با بیانی شیوا و ساده آن را تبیین کنیم و از طرف دیگر با ابزارهای مختلف نیز آن را به‌صورتی مطرح کنیم که قابل پذیرش باشد؛ در این صورت است که می‌توانیم نقش خود را در جهت پیشرفت انقلاب، ایفا کنیم.
ضرورت خودسازی و استمداد ازعنایات اهل‌بیت(ع)
 شناخت و معرفت شرط لازم- و نه کافی-  است، صرف دانستن، مشکلی را حل نمی‌کند. شناخت معارف برای این است که به آن عمل کنیم؛ لذا تزکیه و خودسازی نیز در کنار تعلیم و آموزش، باید مورد توجه قرار بگیرد. خدا برای کسانی که واقعاً بخواهند در مسیر حق قدم بردارند و دین خدا را یاری دهند، مسیری کوتاه را قرار داده است و آن توسل به اهل‌بیت‌(ع) است؛ اگر صادقانه در خانه اهل‌بیت رفته و گدایی کنیم، بدون اینکه نیاز به هزینه و ثروت خاصی باشد، راه برای ما باز می‌شود. شاید باور کردن این مسئله سخت باشد، اما تجربه آن آسان است؛ حاجت خود را خالصانه بخواهید و کرامات ایشان را ببینید. اگر تنها بخواهیم کرامات حضرت معصومه‌(س)که جزو چهارده معصوم هم نیستند، بلکه امامزاده هستند را جمع‌آوری کنیم به اندازه یک دائره‌ًْالمعارف بزرگ خواهد شد، همچنین از شهدا نیز مدد بگیریم؛ در این صورت خواهید دید کارها چگونه به پیش می‌رود. انقلاب ما، انقلاب فرانسه نیست؛ انقلاب ما انقلاب انبیاست؛ انقلابی که از درون انسان سرچشمه گرفته است؛ مردمی‌خواستند به وظیفه خود عمل کنند و خدا نیز آنها را یاری کرد. امام(ره) خالصانه برای خدا کار کرد و خدا نیز او را یاری کرد و این انقلاب به پیروزی رسید. امروز نیز اگر خالصانه کار کردیم و هم در جهت معرفت و هم در جهت تزکیه تلاش کردیم، بدانیم ظهور نیز نزدیک است؛ اما اگر چنین نبودیم، وعده الهی نیز به تأخیر می‌افتد؛ باور کنیم که ما در رشد فردی و اجتماعی و سعادت جهانی بشریت که در سایه ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) محقق خواهد شد، نقش داریم.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی(دام ظله) در دیدار با امام جمعه
و جمعی از مربیان حلقه‌های صالحین تویسرکان؛ قم؛16 / 12 / 1397 . 

زلال بصیرت
 
 از خواجه نصیرالدین طوسی تا امام خمینی(ره)

   ۱۳۹۸/۱۲/۰۷

 
Image result for آیت‌الله مصباح یزدی

بسم الله الرحمن الرحیم
نعمت اسلام، بزرگ‌ترین نعمت برای ماست که به سادگی به دست ما رسیده است، تاریخ نشان داده که انبیای الهی همواره مخالفانی داشته‌اند که ایشان را آزار و اذیت کرده و حتی به شهادت رسانده‌اند. از این‌رو اینکه افرادی با اسلام دشمنی کنند، مسئله دور از انتظاری نبود، اما باید دید که چرا برخی از مسلمانان با ادعای پیروی از اسلام، چالش‌هایی را برای اسلام به وجود آوردند و با آن مقابله کردند.
ناسازگاری برخی از امور با منافع شخصی افراد یکی از عمده دلایلی است که سبب شد عده‌ای با نام اسلام در مقابل اسلام بایستند و با روح اسلام مخالفت کنند از صدر اسلام هیچ گروهی از مسلمانان عَلَم مخالفت با نماز و روزه برنداشتند؛ اما وقتی صحبت به احکام اجتماعی اسلام می‌رسید، اختلافات اوج می‌گرفت. از رحلت پیامبر اعظم(‌صلی‌الله‌علیه‌وآله) این اختلافات آغاز شد تا به داستان کربلا و شهادت محبوبترین انسان روی زمین منجر شد. دلیل اصلی هم این بود که اگر به اطاعت امام‌(ع) تن می‌دادند باید از برخی پست‌ها و منافع مادی صرف‌نظر می‌کردند و همین سبب شد که اصل مسئله را نپذیرند تا کار به جایی رسید که روی تاریخ بشریت را سیاه کردند.
عامل دیگری که به اسلام و رواج آن و بهره‌مند شدن مردم جهان از این دین آسیب وارد کرد، فراموشی یا به فراموشی سپردن افکار صحیح اسلامی بود؛ معاویه گفت من با شما نجنگیدم که شما را به نماز و روزه وادار کنم، بلکه جنگیدم تا بر شما حکومت کنم!
چه بسا کسانی با حسن نیت هم رفتار کنند، اما در دام شیطان بیفتند، اگر – همان‌طور که امام(ره) فرمود- بخش اعظم اسلام که همان امور اجتماعی است به فراموشی سپرده شود، چنین آسیب‌هایی دور از انتظار نیست. از این‌رو شیاطین درصددند القا کنند  که دین تنها نماز و روزه است.
نقش خواجه نصیرالدین طوسی در تشکیل حکومت دینی
 بیش از 500 سال از ظهور پیامبر(ص) می‌گذشت در حالی که در عالم اسلام، حتی در یک گوشه کوچکی هم حکومتی به نام شیعه تحقق پیدا نکرد، به خصوص بعد از غیبت صغری که دیگر نواب خاص نبودند مردم کم کم به عدم حضور امام عادت کردند. تا اینکه در اواخر حکومت بنی‌عباس حادثه تلخ حمله مغول به ایران اتفاق افتاد. این حادثه اگرچه بسیار تلخ بود، اما زمینه‌ساز جهشی عظیم را فراهم کرد؛ خواجه نصیرالدین طوسی با فراست خدادادی به وزارت هلاکوخان مغول رسید؛ همان هلاکوخانی که کافر بود. کم‌کم اداره امور کشور به خواجه نصیرالدین سپرده شد و هلاکوخان به همان سلطنت خود و لذت‌هایش مشغول بود. با اقدامات خواجه نصیر، کم‌کم زمینه برای تشکیل یک حکومت بزرگ شیعی یعنی صفویه فراهم شد؛ صفویه‌ای که در کنار دولت عثمانی دو تا از حکومت‌های بزرگ عالم بودند.
در حکومت صفویه نیز دومین پادشاه یعنی شاه طهماسب حکومت علما را پذیرفت و از طرف محقق ثانی اجازه حکومت گرفت. اما این نوسانات و جریانات با اندکی پیشرفت و پسرفت ادامه پیدا کرد و در دوره‌ای به قدری به عقب بازگشت که حتی مدارس علمیه به تعطیلی کشانده شد، لباس ت قاچاق شد و برخی از مدارس در شهرهایی مثل یزد به انبار کالای بازاری‌ها تبدیل شد!
اما خدا بار دیگر عامل جهشی برای حرکت اسلام و جهانی شدن اسلام را فراهم کرد؛ آن زمان به دست خواجه نصیر بود و این زمان به دست امام خمینی(ره).
عزت ایران در زمان حاکمیت ولایت فقیه
یکی از پیچیده‌ترین حیله‌های شیطان این بود که طرحی ریخت تا مردم ولایت‌فقیه را فراموش کنند، به دیگر مسائل اسلام، مثل طهارت و نجاست پرداخته شد، اما مسئله‌ای که مهم‌ترین رکن جامعه اسلامی بوده و هستی جامعه اسلامی به آن بستگی دارد فراموش شد. لذا ما که در زمان تأثیرگذاری ولایت فقیه زندگی کرده‌ایم، باید وظیفه خود را در قبال آن بدانیم.
در زمان شاه، برخی از سربازان کشور به دستور آمریکا به جنگ با گروهی معترض در عمان رفتند. یعنی سربازهای ایرانی را با اسلحه‌های خودشان، مجبور کردند تا به منطقه‌ای حمله کنند که هیچ ارتباطی با آنها نداشت. حتی انتخاب نمایندگان مجلس ما بستگی به تأیید سفارت انگلیس و آمریکا داشت اما امروز ایران بقدری عزتمند شده است که آمریکا در زمینه سلاح هم ایران را رقیب خودش می‌داند و جرات نمی‌کند دست از پا خطا کند. مگر این همان ایران نیست؟ چه چیزی عوض شده؟ آری، اسلام به دست ولی‌فقیه فعال شد.
خدای متعال گاهی نعمت‌هایی می‌دهد که برکاتش قابل پیش‌بینی نیست، چه کسی می‌توانست پیش‌بینی کند که وقتی یک علیه شاه حرف بزند، چه برکاتی خواهد داشت و تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟ این کار، فقط از خدا برمی‌آید.
مهم‌ترین عاملی که در حرکت امام(ره) مؤثر بود، احساس وظیفه امام(ره) بود. برای امام فرقی نداشت که مردم به او بد بگویند یا خوب. او فقط به دنبال کسب رضایت الهی بود.
قدرشناسی و شکرگزاری مردم، عامل مهم دیگری در بهره‌مندی از نعمت‌های خاص الهی است. اگر کسانی قدر این نعمت را دانستند، خدا این نعمت را از ایشان نمی‌گیرد و بهترش را هم به آنها می‌دهد. اما اگر کفران نعمت شد، حرکت اسلام به خطر می‌افتد. هر چند هیچ وقت این نور خاموش نمی‌شود اما برکاتش کم می‌شود. همچنانکه در طول تاریخ این چنین رخدادهایی وجود داشته است.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در جمع تعدادی از طلاب و ون در مدرسه علمیه نواب مشهد؛ مشهد؛28 / 11 / 1398 . 

زلال بصیرت
 
 کج فهمی‌های افراطی و تفریطی، آفت جامعه
 
     ۱۳۹۸/۱۲/۲۱
Image result for آیت‌الله مصباح یزدی

بسم الله الرحمن الرحیم

سعادت دنیا و آخرت انسان در گرو پیروی از انبیاست، نه تنها اجر اخروی و بهشت جاودان پاداش زندگی پیروی از ایشان است؛ بلکه راحتی همین زندگی دنیا نیز بدون تبعیت از این بزرگواران میسر نخواهد بود.
موفقیت‌هایی که برای انبیا در طول تاریخ فراهم شد، سیری پلکانی داشته‌است، در ابتدا، شرایط ساده بود، در این شرایط، دستوراتی که داده می‌شد نیز دستورات ساده‌ای بود و به دنبال آن مخالفت‌هایی نیز که با ایشان می‌شد، با وسایل و ابزارهای ساده بود، اما با رشد تدریجی بشر و آشنایی انسان با علوم و صنایع، کار انبیا نیز پیچیده‌تر شده و دشمنی‌ها نیز سخت‌تر گردید.
کسانی که به مقتضای سنشان از اوائل انقلاب خاطراتی دارند، می‌دانند چه مشکلاتی اکنون به وجود آمده که در اوائل انقلاب اثری از آنها نبود و حتی به ذهن‌ها نیز خطور نمی‌کرد. برای مثال در اوایل انقلاب، اصلا کسی حتی تصوری از‌ این شیطنت‌هایی که از راه رسانه‌های مجازی انجام می‌گیرد، نداشت.
قیام امام خمینی(ره)، مظهر لطف خدا
  خدای متعال در این دوران لطفی را در حق مسلمان‌ها و همه انسانیت انجام داد و آن قیام حضرت امام(ره) بود. اقران و شاگردان ایشان و حتی از بستگانشان نیز کسی باور نمی‌کرد که ایشان در مدت کوتاهی به چنین موفقیتی دست پیدا کند و این جهش عظیم را در کل جامعه انسانی به وجود بیاورد.
تبیین اهمیت این انقلاب و برکاتش از عهده بنده و امثال بنده خارج است؛ خدا را شکر می‌کنیم که ما در این زمان آفریده شد‌ه‌ایم و شاهد این پدیده اعجازگونه هستیم؛ بعد از وفات امام(ره) نیز کسی متصدی این مقام شد که در روی زمین بهتر از او برای این کار سراغ نداریم. این هم لطف دیگری از خدا بود که اگر شبانه‌روز فقط شکر همین نعمت‌ها را به‌جا بیاوریم حق آن ادا نخواهد شد.
در مقابل جمهوری اسلامی، بزرگ‌ترین کشورهای دنیا قرار دارند که از ثروت فراوان و تکنولوژی پیشرفته و سایر امکانات چیزی کم ندارند،همه دشمنی‌ها برای از بین بردن نظامی است که تحقق آن خواست خدا و آرزوی انبیا بود.
البته دشمنی‌های شیاطین با نظام اسلامی، منحصر به دولت‌های خارجی نیست؛ در داخل کشور خودمان هم شاگردان شیاطین هستند که از آن شیاطین الهام می‌گیرند؛ آنها هم به صورت‌های مختلفی این نظام را تضعیف می‌کنند، گاهی آگاهانه و با کمال پررویی و بی‌شرمی و گاهی هم در اثر جهل و کم‌اطلاعی و کم‌بصیرتی.
برخی کج‌فهمی‌ها در بین خودی‌ها و مسلمانان یکی از مشکلات جامعه اسلامی است. البته این کج‌فهمی‌ها از زمان ظهور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، در دو طرف افراط و تفریط، مشکلاتی برای دعوت پیغمبر اکرم و بعد هم ائمه اطهار به‌وجود می‌آورد. در کنارش هم کسانی بودند که آگاهانه و از روی عناد و گاهی به صورت منافقین که مسئولیت‌های خاصی را به دست می‌آوردند، این خیانت‌ها را نسبت به اسلام مرتکب می‌شدند.
بحمدالله اکثریت مردم ما این توطئه‌ها را شناخته و خیانت‌ها را درک می‌کنند،ولی بالاخره شیطانی که قسم خورده است که همه را گمراه کند، به همین راحتی دست‌بردار نیست؛ لذا کسانی که این مسائل را بهتر درک می‌کنند و توطئه‌های شیطان را بهتر می‌شناسند، مسئولیت بزرگی درباره دیگرانی دارند که در معرض توطئه‌های شیاطین هستند.
نگاه افراطی و تفریطی درباره زن
 نگاه افراطی و تفریطی به جایگاه زن در اجتماع یکی از کج فهمی‌هایی است که حتی بین مؤمنان رواج داشت کسانی با نیت‌های خیر می‌گفتند: اصلاً زن در جامعه نباید به فعالیت‌های اجتماعی بپردازد؛ وظیفه زن، محصور در محیط خانه است و باید فقط کار خانه را انجام بدهد. این یک فرهنگی تثبیت شده در اذهان بود که به آسانی قابل مبارزه نبود؛ در حالی که آیات قرآن صریحاً برخلاف این گرایش دلالت دارد.
این نوع نگاه به زن در طول هزار سال مانع از این بود که نصف جمعیت کشور اسلامی ما، به آن نقشی که دارند توجه کنند و مسئولیت خودشان را ایفا کنند.
در اجتماعی‌ترین و ی‌ترین کارها آیه‌ای درخصوص زن‌ها وجود دارد؛ وقتی پیغمبر اکرم از مکه به مدینه مهاجرت کردند؛ کسانی که ایمان آورده بودند نیز تحت فشار کفار، مخفیانه مهاجرت می‌کردند؛ در بین ایشان ن نیز وجود داشتند. در آن زمان رسمی شدن عضویت در یک جامعه به وسیله بیعت صورت می‌گرفت؛ خدا در آیه قرآن حتی به بیعت ن و قبول بیعت آنها از سوی پیامبر در صورت تعهد ایشان به پذیرش احکام اسلام تصریح می‌کند. طبیعتا این مسئله، کار فردی و داخل خانه نبود، بلکه ی‌ترین کارهای اجتماعی بود؛ این از ابتدای اسلام وجود داشت.
ممکن است در مواردی، هریک از زن و مرد بر اساس ویژگی‌ها و آمادگی‌های جسمی و روحی‌شان، وظایف خاصی داشته باشند، اما در اصل تقرب و سعادت، فرقی با هم ندارند،برخی کارها فقط از عهده ن برمی‌آید؛ وظایفی که بر عهده ن نهاده شده، مطابق با روح و جسم و فطرت آنهاست، اما در آنچه موجب تقرب به خدا و سعادت آخرت و زندگی ابدی می‌شود، بین مرد و زن هیچ فرقی نیست. این است که طبق آیات قرآن برخی ن الگوی همگان حتی مردها هستند؛ همسر فرعون و حضرت مریم از جمله این ن هستند.
امروز هم به بهانه تساوی زن و مرد، از زن به عنوان وسیله‌ای برای شهوترانی مردها استفاده می‌شود. از آن طرف گاهی گفته می‌شد که زن باید علاوه‌بر چادر و مقنعه، روبنده نیز داشته باشد! چه کسی گفته است این امر شرعا واجب است؟! برخی از این نگاه‌ها سبب می‌شد که بسیاری از خانم‌ها در استفاده از مزایای زندگی اجتماعی از جمله تحصیل و کارهای دیگر محروم شوند. این در حالی است که در صدر اسلام نیز خانم‌ها در کارهای اجتماعی شرکت داشتند؛ حتی در جنگ‌ها حضور می‌یافتند و زخمی‌ها را پرستاری می‌کردند.
یکی از آفات بزرگی که مانع استفاده از معارف اسلام و برکات دین خدا شده، کج فهمی‌های افراط ‌آمیز یا تفریط ‌آمیزی است که از ناحیه خود مسلمانان بوده است، جلوگیری از این افراط و تفریط‌ها،خود نوعی جهاد است؛ چرا که سبب می‌شود چهره واقعی دین نمایان شده و کسانی به اسلام گرایش پیدا کنند.
یکی از برکات انقلاب که از آغاز آن وجود داشت، حضور چشمگیر ن بود. حتی در بسیاری از موارد، خانم‌ها مؤثرتر از آقایان بوده‌اند. خیلی از مردانی که به تظاهرات و مبارزه با شاه آمده بودند با راهنمایی و هدایت ن بود؛ حتی بنده به یاد دارم که برخی ن به همسرانشان گفته بودند شما خانه‌داری کنید و ما به مبارزه و تظاهرات می‌رویم و همین سبب خجالت مردها و در نتیجه حضور آنها در میدان شده بود.
جدا کردن مسائل اجتماعی و ی از دین یکی دیگر از کج فهمی‌های مسلمانان است که از صدر اسلام نیز وجود داشته است. هنوز جنازه پیغمبر اکرم‌ دفن نشده بود که این مسئله در بین مسلمانها ایجاد شد که کار دین مربوط به رابطه انسان با خداست و مسائل دنیایی و اجتماعی مردم ربطی به دین ندارد. اصلا کاری به این نداشتند که هفتاد روز قبل پیامبر، حضرت علی‌(ع) را به عنوان ولی بعد از خود معرفی کرده است؛ یعنی اصلا ذهنیتی وجود نداشت و لذا خودشان برای تعیین خلیفه اقدام کردند.
حتی حدود پانصد سال بعد از ظهور اسلام نیز همین فکر ادامه یافت و کم‌کم با هوشیاری و زمینه‌سازی خواجه نصیرالدین طوسی، صفویه به عنوان یک حکومت شیعی تشکیل شد،اما این تفکر که حکومت و مسائل اجتماعی به علما و دین ربطی ندارد، همچنان در ذهن مردم وجود داشت؛ کسی که جرأت کرد این سد را شکسته و با تمام صراحت و قاطعیت با این کج‌اندیشی مقابله کند، امام(ره) بود که امروز این میراث امام(ره) به دست ما رسیده است. امام(ره) خون‌دل‌ها خورد تا این مطلب را حتی در محیط‌های فقهی جا بیندازد.
 نقش ولایت فقیه در جلوگیری از نفوذ و سلطه دشمنان
 نعمت عظیم نظام اسلامی که در رأس آن یک فقیه عالم به عنوان نائب امام زمان‌(عج) قرار داشته باشد، از برکات حرکت امام (ره) بود،باید مراقب بود؛ چرا که شیاطین سعی می‌کنند این خدمت امام(ره) به اسلام و همه مسلمین سراسر عالم را کمرنگ کند؛ اگر می‌بینید بسیاری از فشارهای اقتصادی صنعتی، تحریم‌ها و چیزهای دیگر وارد می‌شود، دلیل اولش این است که مسئله ولایت‌فقیه از بین برود؛ چرا که ولایت‌فقیه تنها مانع تسلط دشمنان است.
امروز در بسیاری از جوامع اسلامی حتی در زادگاه اسلام، حاکمانی بر سرکارند که دست‌نشانده آمریکا هستند، آنچه که راه نفوذ و تسلط دشمنان را گرفته است، همین ولایت فقیه است؛ اما با این همه اهمیت، باز هم حتی در بین انسان‌های خوب، کج فهمی‌هایی در این زمینه وجود دارد.
شاید اگر برخی از فروع فقهی مورد توجه قرار نمی‌گرفت و اثبات نمی‌شد، اصل اسلام ضربه چندانی نمی‌خورد؛ اما وقتی مسئله ولایت‌فقیه و حکومت اسلامی ضربه بخورد، اساس هویت جامعه اسلامی از بین می‌رود. لذا در همین دوران اخیر تمام اندیشمندان ی جهان تصریحاً یا تلویحاً اعتراف کردند آنچه باعث شکست آمریکا و اروپایی‌ها شد فکر ولایت‌فقیه، بود. اگر او نبود هیچ کدام از این پیشرفت‌ها حاصل نمی‌شد.
ولایت‌فقیه عمود خیمه اسلام است که هرقدر این عمود محکم‌تر شود، امید بقای اسلام و گسترش و رواج و شکوفایی اسلام در عالم بیشتر خواهد بود.
فراموش نکنید که عزت دنیا و آخرت شما، در سایه اسلام و حکومت اسلامی است که عمود آن مسئله ولایت‌فقیه است؛ امام(ره) فرمود: ولایت‌فقیه را حفظ کنید تا هیچ کسی نتواند با شما مبارزه کند؛ حقوق شما را از بین ببرد؛ این نظام، ضامن حفظ حقوق حتی غیرمسلمانانی است که در ذمه اسلام زندگی می‌کنند و در سایه حکومت اسلامی حقوقشان بهتر از همه کشورهای دیگر تأمین می‌شود.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از خواهران، مشهد،29 / 11 / 1398 . 


زلال بصیرت
 
 کناره‌گیری از وظایف اجتماعی، عذر غیرقابل قبول در نزد خدا
 
۱۳۹۸/۱۲/۱۴
 
Image result for آیت‌الله مصباح یزدی
بسم الله الرحمن الرحیم
  انسان عمر محدودی دارد و نمی‌تواند همه مسائل را تجربه کرده و در آنها متخصص شود، طبیعتاً در مسائل اجتماعی نیز همه ما نمی‌توانیم حد اعلای تخصص را پیدا کنیم.اما آیا می‌توانیم به همین سبب کلا مسائل اجتماعی را کنار بگذاریم؟ مسلما پاسخ منفی است؛ البته شاید باشند کسانی که از جامعه کناره بگیرند، ولی این کار عاقلانه نیست و دین نیز این را نمی‌پذیرد؛ اسلام، همگان را در مقابل مسائل اجتماعی مسئول می‌داند و رهبانیت در اسلام جایی ندارد.
باید وظیفه خود را در زمینه اجتماعی بشناسیم و برای آن حجت داشته باشیم،اصلا قرآن همین مطلب را بیان کرده و اتفاقا پیامبران را فرستاده که هیچ‌کس نتواند بر خدا حجت داشته باشد.
متأسفانه از گذشته‌ها، این فکر القاء شده است که ما وظایف شخصی‌مان را باید انجام بدهیم و بقیه مشکلات اجتماعی به ما مربوط نیست و ان‌شاءالله با ظهور امام زمان(عج) حل خواهد شد؛ بنده این حرف‌ها را از هشتاد سال پیش شنیده‌ام و هنوز هم کمابیش وجود دارد! اما راه مشخص است؛ اگر کسی در دوران غیبت از وظایف اجتماعی کناره‌گیری کند، نزد خدا حجتی ندارد.
نقاط عطف تاریخ اسلام
 در تاریخ 1400 ساله اسلام نقاط عطفی وجود داشته است.مثلا ظهور پیغمبر اسلام‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یکی از نقاط عطف این تاریخ را ایجاد کرد. مردم با او چه کردند؟ اجازه حرف زدن به او نمی‌دادند، زباله و خاکستر روی سر او می‌ریختند، تنها در ایام حج، که خودشان آن ایام را مقدس می‌دانستند، پیامبر ده روز فرصت داشت تا سخنانش را بدون مزاحم بگوید. تازه آنجا نیز پنبه در گوششان می‌گذاشتند تا صدایش را نشنوند! اما طولی نکشید که عقب‌افتاده‌ترین جامعه بشری آن روز، رقیب دو تا از قدرت‌های برتر دنیا شد. همان عرب‌هایی که دختر کوچکشان را زنده به گور می‌کردند، طولی نکشید که با هدایت‌های پیامبراکرم‌ در فهم و عقل و معرفت، آن پیشرفت‌ها را کردند و به ابرقدرتی در کنار امپراطوری روم و ایران تبدیل شدند.
یکی دیگر از نقاط عطف تاریخ اسلام، در دوران ما محقق شد،پنجاه و چند سال قبل شخصی که در جامعه به او توجهی نمی‌شد و ایل و تباری، ثروت هنگفتی  و سپاه و لشکری نداشت، در مقابل بزرگ‌ترین قدرت منطقه‌ایستاد و با همان بیان ساده خود خطاب به شاه گفت: گوشت را می‌گیرم و می‌اندازمت بیرون!» و جای تعجب اینکه این جمله را گفت و انجام داد. آری؛ طبق محاسبات عادی، اینها هیچ توجیهی ندارد، اما بر اساس حساب خدایی که فرمود وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ» (و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) حتما یاری می‌کند)؛ (حج /40) کاملاً توجیه‌پذیر است.
وقتی مسلمانان درجنگ بدر با نیرو و امکانات اندک در مقابل دشمنانی با تعداد و امکانات فراوان، برای خدا کار کردند، خدا فرشتگان را به کمک آنها فرستاد و مسلمانان را پیروز کرد! آری، گاهی اینها را ما نمی‌فهمیم؛ اما نمونه آن را در دوران خودمان دیده‌ایم!
یاری خدا در جنگ 33 روزه لبنان
شخص سیدحسن نصرالله در مورد جنگ 33 روزه با اسرائیل می‌گفت: در این جنگ سلاحمان تمام شده بود؛ پولی نداشتیم و حتی غذایی که بتوانیم رزمندگان را سیرکنیم نداشتیم! تعدادی از رزمندگان بدون سلاح و با گرسنگی تمام، در شکاف کوهی بودند و منتظر مرگ بودند! ما جریان جنگ را خدمت رهبری گفتیم؛ رهبری فرمودند برگردید و با دشمن مقابله کنید و بدانید که شما پیروزید! هرچند باور آن مشکل بود اما به چشم خود دیدیم جنگنده اسرائیل خود به خود در آسمان منفجر شد و اسرائیلی‌ها عقب‌نشینی کردند. در حال شنود از اسرائیلی‌ها شنیدیم که وقتی فرمانده، آنها را توبیخ می‌کند که چرا عقب‌نشینی می‌کنید، گفتند شما سفیدپوشانی را که با شمشیر به ما حمله می‌کنند، نمی‌بینید، ما از پس آنها بر نمی‌آییم!!
پیروزی در دست خداست،اگر با خدا روراست بودیم و برای خدا کار کردیم، خدا نیز یاری می‌کند، اما اگر خواستیم مکر و حیله به کار ببریم، خدا نیز برترین مکرکنندگان است. تجربه امروز نیز به‌روشنی این وعده الهی را نشان داده است.
  سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در دیدار
 با جمعی از اعضای جامعه پزشکان خراسان رضوی، مشهد؛28 / 11 / 1398 . 

 

زلال بصیرت
 
 تقویت اعتقادات نسل آینده، راه قوی شدن کشور
 
۱۳۹۸/۱۱/۳۰
 
Image result for آیت‌الله مصباح یزدی
  بسم الله الرحمن الرحیم
  شاید برای عده‌ای سؤال باشد که چرا باید در ارتش، نهاد عقیدتی ی وجود داشته باشد، بالاتر از این حتی در ذهن بسیاری از تمداران این سؤال مطرح است که وجود مقامی در كشور بالاتر از سایر مقامات، به عنوان مرجع دینی چه ضرورتی دارد که در قانون اساسی ذکر شده است؟ مگر دموکراسی نیست؟! مردم به هر کس خواستند، رأی می‌دهند؛ رهبری یک فقیه در رأس حكومت برای چیست؟! این شبهه در عمق دل بسیاری از تمداران ما وجود دارد و اگر می‌بینیم برخی از آنها در عمل التزامی به فرمایشات رهبری ندارند، به خاطر عدم باور آنها نسبت به این جایگاه است.
دین و معنویات، عامل شکل گیری و تداوم انقلاب
کسانی که چنین سؤالی در ذهنشان وجود دارد، از نکته اصلی غافلند که روح این انقلاب، دین است؛ مردم از همه چیز خودشان گذشتند و انقلاب کردند تا لت کلمهًْ‌الله هی العلیا». مردم فقر و گرفتاری، صف‌های نفت در زمستان‌های سرد، نبود مایحتاج ضروری و بسیاری از مشكلات را تحمل کردند و خم به ابرو نیاوردند، چون هدف اصلی‌شان دین بود. در ابتدای پیروزی انقلاب آنچنان روح معنوی در جامعه نفوذ کرده بود که حتی مهریه‌های نوعروسان، حفظ قرآن و امور معنوی شده بود.
چه بسیار مادرانی که خودشان فرزندانشان را راهی جبهه‌ها کردند؛ مادران شهیدی که هنوز هم سعی می‌کنند به خاطر شهادت فرزندشان ‌اشک نریزند. آیا آموزش نظامی می‌تواند چنین روحیه‌ای در مردم به وجود بیاورد؟ باید توجه داشت كه هم علت محدثه (ایجادکننده) انقلاب، معنویات بود، هم علت مبقیه (نگه‌دارنده) آن همین روحیه است. لذا برای بقاء این انقلاب، باید این عامل را تقویت کرد. ارتش و قوای نظامی ما در صورتی ارزشمند است که روح دین در آن وجود داشته باشد. سرّ پیروزی مردم پا بر قوی‌ترین ارتش منطقه هم همین عامل ایمان بود.
شیطان همیشه با اموری که سبب سعادت انسان‌ها می‌شود، دشمنی می‌کند،نسلی که تربیت می‌شود، قبل از آموزش نظامی، باید آموزش دینی ببیند و برای انجام وظیفه دینی به دنبال آموزش نظامی برود؛ در چنین صورتی نهاد دفاعی شکست‌ناپذیر خواهد بود؛ اما اگر هدف اصلی نیروهای مسلح صرفاً داشتن یک شغل و درآمد باشد، تفاوتی با نیروهای مسلح دیگر کشورها نخواهد داشت.
اگر هدف، دین نباشد و نیت اصلی افراد صرفاً امور مادی و حتی دفاع از خاک باشد، ما با طرف بعثی در جنگ هشت‌‌ساله چه تفاوتی داشتیم؟! او هم برای كسب منافع مادی و در جهت منافع وطن خود به میدان آمده بود! یعنی کشته‌های بعثی با شهدای ما فرقی ندارند؟! آری، کشته شدن برای میهن اسلامی ‌که خاک آن به خاطر برقراری نظام اسلامی در آن ارزشمند شده، مطلوب است؛ اما اگر فدا كردن جان صرفاً برای خاک باشد، ارزش خاصی ندارد؛ آن هم خاکی که مرزهای آن امری اعتباری و قراردادی است و خود انسان هم نقشی در به دنیا آمدن خود در آن ندارد.
اعتقاد به دین، منشا عزت و قدرت کشور
اگر این روحیه دینی را در خودمان تقویت کردیم و جوانانی که برای خدمت در نیروهای مسلح استخدام می‌شوند یا دوره خدمت سربازی را می‌گذرانند نیز با این روحیه تربیت شدند، هیچ نگرانی نباید داشته باشیم؛ حتی گرانی، سختی و کمی ارزاق هم نمی‌تواند آنها را از هدفشان دور کند و پیروزی را از آنها بگیرد.
عامل اصلی عزت، پیروزی و افتخارات کشور اعتقاد به دین است. اگر این حقیقت را مدنظر نداشته باشیم، از اینکه به خاطر تحریم‌ها، گرانی و تورم در کشور زیاد شود، می‌ترسیم و نتیجه می‌گیریم که باید سازش کنیم تا تحریم‌ها رفع شود؛ البته این وعده رفع تحریم نیز دروغین است؛‌اما كسانی كه چنین روحیه‌ای دارند علیرغم افزایش تحریم‌ها دست از این رویه برنمی‌دارند. در حالی‌كه کسی مانند رهبر انقلاب که مسائل را با نور الهی می‌دید، فرمود به این مذاکرات امیدی ندارم، هر چند با آن مخالفت نمی‌کنم.
البته دیدیم که برای چندمین مرتبه ثابت شد كه آمریکا به هیچ وجه قابل اعتماد نیست. با این وجود آیا باز هم می‌توانیم به آنها یا به اروپایی‌ها اعتماد کنیم؟! این مصداق همان ضرب‌المثل سگ زرد، برادر شغال» است. همه آنها یک هدف دارند؛ فقط شكل حقه‌بازی‌های آنها تفاوت دارد؛ آیا باز هم باید فریب آنها را بخوریم؟! با چه منطقی می‌توان این امر را توجیه کرد؟!
وظیفه مردم انقلابی، تربیت اعتقادی نسل آینده
ایشان آنچه را که ما نمی‌توانیم ببینیم، می‌بیند. سنت‌های الهی نقض نمی‌شود؛ اگر دنبال هوای نفس رفتیم، ایمان از بین می‌رود؛ یعنی همان عامل عزت و اقتدار و موفقیت‌ها را از دست می‌دهیم؛ اما اگر به دنبال کسب رضای الهی بودیم، خداوند نیز نصرتش را شامل حالمان می‌کند. از این‌رو یکی از مهم‌ترین وظایفی که بر عهده مردم انقلابی است، تربیت نسل آینده بر اساس اعتقادات قوی و صحیح است؛ اعتقاد واقعی به خدا و نصرت‌های الهی. اگر این اعتقاد نباشد، حداكثر به این نتیجه می‌رسیم که باید از آمریکا و اروپا قوی‌تر باشیم تا خودمان را حفظ کنیم؛ اما کسی که به خدا اعتماد دارد می‌داند كه اگر در راه خدا کم نگذارد، حتی با دست خالی در مقابل تمام دنیا پیروز می‌شود.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در دیدار با جمعی
 از اساتید عقیدتی ی و کارکنان وزارت دفاع؛ قم؛ 9 / 12 / 1397 .

زلال بصیرت
 
دستاوردهای دفاعی پس از انقلاب؛ خیره‌کننده و متمایز!
 
    ۱۳۹۸/۱۱/۲۳
 

Image result for آیت‌الله مصباح یزدی

بسم الله الرحمن الرحیم
در طول 1400 سال تاریخ اسلام، نمی‌توان دوره‌ای را نشان داد که یک جامعه اسلامی رشدی چشمگیر و مطلوب مانند دوره کنونی داشته باشد. این اتفاق به برکت انقلاب پدید آمده و مرهون زحمات حضرت امام(ره) است؛ البته هم رشد و بالندگی امام(ره) و هم فراهم شدن زمینه این انقلاب در جامعه مرهون تلاش علمای گذشته بوده است.
همه افتخارات و عزت‌ها را مدیون امام راحل(ره) و افراد مخلصی هستیم که از آغاز نهضت و در دوران دفاع مقدس از تمام وجودشان مایه گذاشتند. در نتیجه همت و تلاش آنان بود که انقلاب به ثمر رسید و  تثبیت شد. البته بعد از رحلت حضرت امام(ره) نیز خداوند جانشین شایسته‌ای که گویا نسخه دوم همان امام بود را به ما مرحمت کرد؛ حتی خوش‌بین‌ترین افراد هم باور نمی‌کردند که کسی بتواند به این خوبی نقش رهبری را ایفا کند.
دفاع، یک ضرورت حیاتی برای جوامع
 نهاد دفاع از ضروری‌ترین نهادهای یک کشور است که بدون آن زندگی اجتماعی به سامان نمی‌رسد، این مسئله‌ای است که همه جوامع آن را درک کرده‌اند. از این‌رو همیشه توان خود را تقویت می‌کنند تا نه فقط برای دفاع، بلکه برای بازدارندگی در برابر دشمن داشته باشند تا کسی جرأت به خود ندهد.
اگر رشد همین رکن دفاع را نسبت به دوران قبل بسنجیم، متوجه می‌شویم که انقلاب در همین زمینه نیز چه خدمت بزرگی انجام داده است. پهلوی اول علی‌رغم اینکه خودش نظامی بود و به قدرت نظامی اهمیت می‌داد و آن را از اولویت‌های اصلی می‌دانست، زمانی که متفقین به ایران حمله کردند، از مقابله با بیگانگان فرار کرد و به عبارت بهتر به جزیره موریس تبعید شد. نیروهای ارتش هم از سربازخانه‌ها فرار کردند؛ این دفاع ما در مقابل دشمن در زمانی بود که کشور ما از نظر نظامی شرایط خوبی داشت! قبل از آن و در زمان قاجار که وضعیت قوای دفاعی ما بدتر از این بود.
در زمان پهلوی دوم نیز ارتش ایران عاملی در دست آمریکا و گوش به فرمان او بود؛ از همین رو آمریکا به شاه ایران دستور داد سربازان ایرانی را به عمان بفرستد تا جنبش خلق ظفار را سركوب کنند؛ هر چند این مسئله ربطی به ایران نداشت، اما دستور آمریکا بود و شاه نیز حق اظهار نظر و مخالفت نداشت.
دستاوردهای دفاعی چشمگیر بعد از انقلاب
 اما قدرت دفاعی امروز ما با قدرت دفاعی کشور در آن زمان اصلا قابل مقایسه نیست. امروز بزرگ‌ترین کشورهای دنیا از قدرت نظامی ایران اظهار نگرانی می‌کنند و مجموع قوای دفاعی ایران، نه فقط به بهترین شكل دفاع از کشور را انجام می‌دهند، بلکه منطقه را نیز زیر نظر دارند و مشکلات نظامی که دشمنان اسلام برای منطقه پیش می‌آورند را دفع می‌کنند. این مسئله را حتی دشمنان نیز فهمیده‌اند. خود شما نیروهای مسلحی که نوکر آمریکا بودند را با نیروهای مسلحی که رقیب همیشه پیروز برای آمریکا در منطقه است، مقایسه کنید.
مگر امام(ره) به‌عنوان یک فرد چه کرد که امروز کشور ما به چنین عزتی رسیده و نام آن لرزه بر جان دشمنان می‌افکند؟ این عزت حاصل عمل به دستور این آیه از قرآن است که می‌گوید به‌قدری در زمینه نظامی تلاش کنید كه دشمن از شما بهراسد؛ اما سؤال اصلی این است که چگونه كشور ما به این مرحله رسید؟ همین مردم پا و کسانی که در دوران گذشته از سربازخانه‌ها فرار می‌کردند، چگونه متحول شدند که نوجوان سیزده‌ساله‌اش در مقابل ‌تانک می‌ایستد و با آنکه می‌داند که نتیجه كار چه می‌شود، ولی از شهادت استقبال می‌کند.
تفاوت نهادهای دفاعی ایران با تشکیلات دفاعی جهان
 گاهی نوجوانانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده‌اند، دعای اصلی‌شان رسیدن به درجه شهادت است! مگر دفاع در ایران چه تفاوتی با دفاع در کشورهای دیگر دارد که حتی نوجوانانش عشق رفتن به جبهه نبرد و شهادت دارند؟ چرا به اعتراف خود غربی‌ها، بسیاری از سربازان و افسران آنها زمانی كه از جنگ بر می‌گردند، دست به خودکشی می‌زنند، اما نیروهای مسلح ایران، چنین روحیه‌ای ندارند؟
پاسخ این پرسش این است که نهادهای دفاعی در کشورهای مختلف عالم، مانند سایر نهادها، فقط برای تأمین منافع دنیا و لذائذ مادی است و سرباز و افسر آنها به فکر حقوق و استفاده مادی‌شان هستند؛ لذا حاضر نیستند به‌راحتی جان خود را به خطر بیندازند. تفاوت نهاد دفاعی در کشورهای دیگر با چنین نهادی در نظام اسلامی، اعتقاد به خدا و روح معنویت است؛ چرا که نوجوان ایرانی در درجه اول به سعادت معنوی و رضای الهی می‌اندیشد؛ او به دنبال شاد کردن قلب امام زمان(عج) است و زندگی آرام و با امنیت را در کنار و در سایه آن هدف اصلی، در نظر دارد.
البته همه کشورها سعی می‌کنند با ترویج روحیه وطن‌پرستی خلأ این اعتقاد معنوی را پر کنند؛ اما واقعیت این است که به دنیا آمدن در یک خاک، به تنهایی سبب چنین فداکاری‌هایی نمی‌شود؛ ولی آنها با تبلیغات سعی می‌کنند آن را برجسته و مهم جلوه دهند؛ این در حالی است که ایمان به خدا امری حقیقی است که سعادت جاودانه را در پی دارد.
ایمان و اعتقاد راسخ قلبی، عامل جلب نصرت خدا
 از جمله آثار ایمان به خدا نصرت‌های الهی در همین دنیاست، از صدر اسلام تا کنون، هرکجا مسلمانان با ایمان و تلاش در راه خدا، در برابر دشمن حاضر شده‌اند، خداوند امدادهای خود را بر آنان نازل کرده است. به عنوان نمونه، در طول تاریخ 23 ساله رسالت پیامبر اكرم(‌صلی‌الله‌علیه‌وآله) مسلمانان در نهایت سختی و رنج بودند؛ از همان شروع دعوت علنی که سه سال تمام مسلمانان در شعب ابی‌طالب محصور شدند و شدیدترین سختی‌ها را تحمل کردند، اما خداوند آنها را نصرت بخشید. بعد از آن نیز در جنگ بدر در حالی که مسلمانان نسبت به لشکر مشرکان بسیار کم بودند و حتی به تعداد همان تعداد اندک شمشیر نداشتند و شکست همه‌جانبه مسلمانان در مقابل سپاه مجهز کفار به‌راحتی قابل پیش‌بینی بود، مسلمانان با نصرت الهی و امدادهای او به پیروزی رسیدند.
عامل اصلی پیروزی‌های مسلمانان در طول تاریخ، همین ایمان، اعتقاد قلبی و راسخ بودن در عمل بوده است که با تأییدات الهی و نصرت وی به پیروزی ختم شده است. در جریان انقلاب نیز مردم مستضعف و پا با دست خالی، در حالی که تنها سلاحشان شعار آنها بود، در برابر شاهی که اغلب کشورهای دنیا حامی او بودند و تجهیزات مدرن و کاملی در ارتش او وجود داشت، ایستادند و به پیروزی رسیدند. خداوند در جریان پیروزی انقلاب دوباره به ما نشان داد که اگر خالصانه عمل کنید، خدا شما را یاری خواهد داد. همه اینها به برکت اخلاص مردم مستضعفی بود که از راحتی خودشان گذشتند تا به آنچه خداوند دوست دارد، تحقق ببخشند.
پیروزی مردم ایران با دست خالی بر رژیم شاهنشاهی معجزه‌ای الهی بود که قابل تحلیل مادی نیست، تحلیلگران نظامی دنیا هر چه بنشینند و تحلیل کنند كه كدام عامل مادی توانست رژیم مورد حمایت قدرت‌های دنیا را شکست دهد، به نتیجه نخواهند رسید. پیروزی انقلاب اسلامی بر اساس اسباب ظاهری، هیچ توجیهی ندارد. لذا همیشه ادعا می‌کردند که این انقلاب شش ماه بیشتر دوام نخواهد آورد. آنها می‌گفتند: این تحولات ناشی از یک شورش احساسی بوده و بزودی تمام خواهد شد؛ بعد از مدتی گفتند یک سال دیگر انقلاب نابود می‌شود و همین روند را ادامه دادند تا امروز که این انقلاب، چهل‌ساله شده است.
 اگر عده‌ای پیش از انقلاب یا اوایل جنگ می‌ترسیدند و فرار می‌کردند، کمابیش قابل اغماض بود؛ در آن زمان كشورهای دیگر حتی سیم خاردار به ما نمی‌فروختند؛ در مقابل، دشمن هر سلاحی كه اراده می‌کرد، در اختیارش قرار می‌گرفت. لذا اگر کسانی می‌ترسیدند، بر اساس اسباب ظاهری قابل پذیرش بود؛ اما امروز که تجربه عینی امدادهای الهی را با چشم خودمان دیده‌ایم، اگر بترسیم، چه حجتی نزد خدا داریم؟ گناه کسی که یاری و نصرت الهی را به چشم دیده و باز هم به دشمنان خدا اعتماد می‌کند، قابل اغماض نیست.
کسانی که امروز بعد از دیدن نصرت خداوند می‌ترسند و در باطن به دنبال سازش با دشمن هستند، از شمر بدترند؛ چون شمر این همه نصرت‌های الهی را ندیده بود؛ البته روز حسابی هست و خداوند از آنها سؤال می‌کند، همین طور که از من و شما سؤال می‌کند که چه کرده‌ایم. ویژگی انقلاب اسلامی که نقطه تمایز آن با سایر انقلاب‌های دنیاست، وجود معنویت و روح ایمان به خداست، همه انقلاب‌ها فقط جنبه مادی داشت؛ اگر ما این وجه تمایز را باور داریم باید این عنصر را تقویت کنیم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در دیدار با جمعی از اساتید عقیدتی ی و کارکنان وزارت دفاع؛ قم؛9 / 12 / 1397 . 

 

زلال بصیرت
 
دو عامل اصلی فساد
 
 ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
 
Image result for آیت‌الله مصباح یزدی
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا را شکر می‌کنیم که در زمانی زندگی می‌کنیم که بعد از 1400 سال، نظام اسلامی مقتدری در چنین کشوری برقرار است. این نظام به عنوان نمونه‌ای در دنیا ثبت شد و نشان داد یک نظام اسلامی مقتدر نه تنها می‌تواند جامعه را اداره کند، بلکه ثابت خواهد شد که تنها راهی است که می‌تواند سعادت دنیا و آخرت را برای بشر تأمین کند.
خداوند متعال بعد از رحلت حضرت امام(ره) جانشین شایسته‌ای را نصیب ما کرد که امروز مایه افتخار ایران زمین است؛ خداوند رهبری با ویژگی‌های ممتاز و منحصر به فرد برای ما قرار‌داده است. باید بر خود ببالیم در دنیایی که برخی مردم کشورها، از  رهبران خود نفرت دارند – و آنها را مایه ننگ می‌دانند – رهبری داریم که حتی کشورهای دیگر و مردمی در اقصی نقاط عالم افتخار خود می‌دانند که تابع این رهبر باشند. هر قدر در‌باره عظمت این نعمت فکر کنیم، نمی‌توانیم حق آن را ادا کنیم.
وجود یارانی که بازوی رهبری باشند و منویات ایشان را محقق کنند، از دیگر نعمت‌های الهی است. سیر حرکت در هر کدام از ارکان رشدِ امنیت، فرهنگ، اقتصاد و سایر ارکان، مجموعا صعودی بوده است و برآیند کلی نظام، برآیند مثبت و رو به بالا است.
عوامل فساد زا
 امروز – همان‌گونه که بزرگان ما در مواقع مختلف تأکید کرده اند،-  بزرگترین وظیفه ما مبارزه با فسادهاست؛ البته فساد انواعی دارد.
ریشه همه فسادها به دوعامل اصلی بر‌می‌گردد،عامل اول اینکه کسانی – حتی اگر قصد برخورد با فساد را داشته باشند- راه آن را ندانند و جهل داشته باشند؛ اما عامل دوم و بزرگتر این است که عده‌ای بدانند، اما نخواهند؛ یعنی وقتی می‌بینند اگر قرار باشد به وظایف خود عمل کنند، باید قید برخی از منافع خود را بزنند، به وظیفه عمل نمی‌کنند. بنابراین برای برخورد با ریشه اصلی فسادها، باید با این دو عامل مقابله کرد.
برخورد با جهل و هوای نفس وظیفه اصلی انبیای الهی است.یعلمهم و بزکیهم» که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید، همان از بین بردن جهل و تربیت افراد است؛ یعنی مقابله با جهل و هوای نفس. به عبارت بهتر، مردم علاوه بر اینکه باید حق را بیاموزند، باید به گونه‌ای تربیت شوند که به وظایف خود توجه داشته باشند.
به برکت تدبیرهای رهبر معظم انقلاب، حرکت‌های خوبی در هر دو جهت انجام گرفته است، اینها مانند میوه‌هایی است که خداوند به دست ایشان غرس کرده است؛ شاید در عالم، رهبری این چنین که تدبیر جامع، به موقع و با سعه صدر داشته باشد، وجود نداشته باشد، بلکه حتی می‌توان گفت کسی که بتوان او را با رهبر ایران مقایسه کرد، وجود ندارد. خاضعانه از خداوند متعال، سلامتی، طول عمر و توفیقات ایشان را مسألت داریم، چرا که برکات تصمیم‌های ایشان شامل هشتاد میلیون نفر در ایران و صدها میلیون نفر در خارج از کشور می‌شود.
وظایف مدیران در قبال زیر مجموعه‌های خود
 باید سعی کنیم که منویات ایشان و خواسته‌های ایشان از گروه‌های مختلف را شناخته و محقق کنیم؛ گاهی منافع شخصی مانع می‌شود که حتی انسان دقت کند که رهبری از ایشان چه می‌خواهد، از این‌رو سخن رهبری را به‌گونه‌ای تفسیر می‌کند که با منافع وی سازگار باشد؛ این همان وسوسه‌های شیطانی است که مانع نشر برکات ایشان می‌شود. در مرحله بعد نیز در اجرا، روش‌های مناسبی برای تحقق این منویات پیدا کنیم.
وظیفه دیگر هر مدیری در نظام اسلامی این است که در کنار کسب بصیرت، سعی کند روح تقوا، اخلاص، خداخواهی را در خود و نیروی تحت امر خود تقویت کنند؛ چون هرچه این روحیه یعنی تقوا، اخلاص، التزام به انجام وظیفه شرعی و خدامحوری در یک گروهی تزریق و تقویت شود، بازدهی آن گروه بالاتر می‌رود و خدای ناکرده اگر ضعف‌هایی در این زمینه وجود داشته باشد، نتیجه مطلوب محقق نخواهد شد.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با سردار ‌اشتری فرمانده نیروی انتظامی کشور و جمعی از مسئولان و فرماندهان ناجا؛ قم ؛ 15 / 7 / 1398 .

زلال بصیرت
 
 تلاش دشمنان برای تضعیف ولایت فقیه
 
  ۱۳۹۸/۱۱/۰۲
 
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از نعمت‌های خداوند متعال بازداشتن دشمنان از زیان رساندن به مؤمنان در بسیاری از مراحل مختلف زندگی است. شکرانه این نعمت، تقوای الهی یعنی انجام واجبات و ‌ترک محرمات است.
خداوند متعال، بلاهایی را از ملت و نظام ما دور کرد که باید آن را همواره به یاد داشته باشیم و تقوا پیشه کنیم. طبیعتاً وقتی ملتی فتنه بزرگی مانند فتنه 88 را با موفقیت پشت‌سر می‌گذارد، می‌تواند آن را نشانه قدرت و عظمت خود بداند و در مقابل دشمنان با اتکا بر آن، به نمایش قدرت بپردازد؛ اما باید توجه داشت این مسئله ممکن است آفاتی داشته باشد که زیبنده ملت مؤمن نیست و اصل آن آفت، خودمحوری و خودبزرگ‌بینی است؛ این امر ممکن است انسان را از خدا غافل کند و گمان کند این خودش و قدرت خودش بوده که توانسته دشمن را از خود دور کند.
همه پیروزی‌ها و موفقیت‌ها از جانب خداست
مؤمنان باید در همه امور، فقط و فقط به یاری خدا اعتماد داشته باشند؛ حتی به بازو و توان خودشان اعتماد و تکیه نکنند؛ خداوند مؤمنان را تنها به‌وسیله اسباب مادی و ظاهری یاری نمی‌کند، بلکه در صورت توکل بر خدا، امدادهای الهی نیز شامل حال مؤمنان‌ خواهد شد.
در جنگ بدر، از همان ابتدا معلوم بود که مسلمانان با آن تعداد کم و تجهیزات اندک نمی‌توانند پیروز شوند؛ اما واقعاً به خدا استغاثه کرده و بر او توکل کردند و خدا نیز با نزول فرشتگان، آنها را بر دشمن مجهز پیروز کرد. استغاثه و توکل بر خدا، همیشه سبب نصرت الهی می‌شود و عدم توجه به خدا، سبب می‌شود تا خدا شما را به خودتان با همان امکانات‌تان واگذارد.
غیر از شکرگزاری نعمت‌ها، وظیفه دیگری نیز داریم، باید از این نعمت‌های الهی، در راه خدا و کسب رضای او استفاده کرد؛ به فکر حزب، خانواده و جیب خود نبود، بلکه از این نعمت‌ها برای انجام وظیفه بهره بگیریم.
برخی از عوامل سبب می‌شود تا اولا انسان متوجه نباشد که برخی امور، امتحان الهی است. امتحان الهی سنت کلی است و خداوند برای اجتماعی که در مسیر سعادت هستند، با امتحاناتی، زمینه را برای رشد آنها فراهم می‌کند؛ باید مراقب باشیم تا مبادا در این سنت‌ها و امتحانات رد شویم. اولین وظیفه ما در امتحانات الهی این است که دستمان را جلوی خدا دراز کنیم و بدانیم همه امور به دست خداست و حتی اگر بیشترین کمبودها را داشته باشیم، خداوند می‌تواند آن را جبران کند.
چشم امید داشتن به دشمنان، نشانه حماقت و کفران نعمت
بعد از توکل بر خدا نیز نباید مأیوس بود، باید امیدوار بود؛ طبیعی است که گرفتاری، بیکاری، تحریم و حتی تحریم داروی بیماران سبب دلسردی و یأس می‌شود؛ اما این ضعف‌ها را باید با آموزه اسلامی توکل جبران کرد. اگر این درس را گرفتید، پیروزی نهایی از آن شماست، هم بلا رفع خواهد شد، هم رفاه و آسایش همین دنیا نصیبتان می‌شود، بر دشمنتان نیز پیروز‌ خواهید شد؛ اما رسیدن به این نقطه هزینه نیز دارد؛ هزینه‌اش این است که از همه قطع امید کرده و چشم به کمک انسان‌های دیگر ندوزید، مخصوصاًً کسانی که دشمن شما هستند.
آیا احمقانه نیست که انسان امیدش به دشمنانی باشد که به خونش تشنه‌اند و می‌خواهند عزتش را از بین ببرند؟ آیا احمقانه نیست که کسی دست به طرف اینها دراز کند، در خفا به آنها پیشنهاد مذاکره کند و پیام تسلیم و مذاکره برای آنها بفرستد؟! خداوند به شما عزت داده و ضمانت کرده اگر در خانه او بروید، این عزت را حفظ کرده و بر آن می‌افزاید؛ آیا احمقانه نیست که کسی بگوید من عزت را از خدا نمی‌خواهم، خودم عزت را از دشمنانم تقاضا می‌کنم؟!
اگر چنین روحیه‌ای در مردم یا مسئولان جامعه‌ای پیدا شود، به معنای کفران الهی‌خواهد بود که طبیعتاً عذاب الهی را نیز در پی‌خواهد داشت؛ البته بحمدالله در جامعه ما به برکت مکتب اهل‌بیت‌‌(ع) از بابت این ملت نگرانی نیست؛ چرا که آنها با وجود این همه سختی‌ها، مانند کوه، مقابل دشمن می‌ایستند و خم به ابرو نمی‌آورند و هیچ پیام تسلیم و خضوعی به دشمنان نمی‌دهند.
تلاش دشمنان برای تضعیف ولایت فقیه
جامعه ایرانی ما از اوایل صدر اسلام تاکنون، در طول این 1400 سال تا به حال موفق نشده بود که دولتی بر اساس دین، اطاعت خدا و بزرگداشت ارزش‌های اسلام تشکیل دهد. اما از حدود 41 سال پیش تاکنون خدا نعمتی به ما داده که به هیچ امتی نداده است و آن نعمت برقراری نظام اسلامی به دست نائب امام زمان(عج) است. این نظام اسلامی، از بزرگ‌ترین نعمت‌های اجتماعی است که خدا به ما داده است و یکی از مواردی است که باید شکرگزار آن باشیم.
اما متأسفانه  دست شیطان بسته نیست، دائما در صدد است تا این نعمت را از بین ببرد تا به وظیفه‌ای که ما در قبال این نظام اسلامی و الهی داریم که اصل آن تبعیت از ولایت است را با ایجاد شبهاتی فراموش کنیم و ما را از این نعمت الهی محروم کند. شبهاتی درباره ولایت‌فقیه، رابطه مردم با ولایت‌فقیه و نظایر آن از داخل و بیشتر از خارج با رسانه‌ها و شیوه‌های مختلف وارد می‌کنند تا مردم را از نظام جدا کنند. راز تلاش دشمن نیز معلوم است؛ چون فهمیده‌اند که رمز چهل سال پیروزی نظام اسلامی و شکست دشمنان در عرصه‌های گوناگون، پیروی از این رهبری الهی است.
دشمنان سعی می‌کنند به‌گونه‌ای القا کنند که بسیاری از ضعف‌های جامعه امروز، به‌خاطر رهبری است؛ در حالی که می‌دانیم حتی در زمان رسول‌الله(‌صلی‌الله‌علیه ‌وآله) که خود ایشان عهده‌دار حکومت بودند و مسئولیت هدایت جامعه را داشتند، مشکلات مادی نیز وجود داشت؛ سخت‌ترین و دردناک‌ترین بلاها بر سیدالشهدا‌(ع) که رحمت مجسم بود وارد شد، آن هم توسط همان کسانی که توسط پیامبر‌ مسلمان شده بودند؛ آیا این مشکلات تقصیر رهبر جامعه بود؟! حقیقت این است که امتحانات الهی همواره وجود دارد و افراد در این امتحانات متفاوتند. اما همین بلا و شهادت نیز امتحان الهی بود که سبب شد تا بسیاری از مردم، دینشان را مرهون سیدالشهدا‌(ع) و قیام او باشند.
مهم‌ترین وظیفه ما به‌خصوص ان، حفظ این نعمت، یادآوری آن و آشنا کردن مردم با وظایفشان درخصوص رهبری جامعه است، آن هم رهبری که در طول سی سال زعامت نمی‌توان یک نمونه اشتباه قابل اثبات از ایشان یافت.
وظیفه دیگری که به‌عنوان شکر این نعمت برعهده‌ داریم، این است که هر کس هر پست و شغلی که دارد، سعی کند کسانی در پست‌های کشور سرکار بیایند که بتوانند وظیفه‌شان را به بهترین نحو انجام دهند. کسانی که مسئولیتی برعهده می‌گیرند، باید سه ویژگی داشته باشند، اول شناخت اسلام، دوم شناخت اجتماعی و بصیرت که دشمن را بشناسند و نگاهشان نه به دشمن بلکه به خدا و یاری مردم باشد، سوم هم اینکه کار را با اخلاص و برای خدا انجام دهد و نه منافع شخصی و حزبی.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله)  در مراسم بزرگداشت
حماسه نهم دی مدرسه فیضیه قم؛ 9 / 10 / 1398 .

 

آیت‌الله مصباح یزدی:
 
 برخی نسخه تسلیم را تئوریزه می‌کنند /
 
دشمنی‌ها با تسلیم تمام نمی‌شود
 
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با ابراز تأسف از اینکه برخی در محافل علمی‌ سعی در تئوریزه کردن نسخه تسلیم در برابر دشمن را دارند، گفت: دشمن و زورگویی دشمن با تسلیم تمام نمی‌شود.
آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در جلسه درس اخلاق خود اظهار داشت: یکی از شبهاتی که از اوایل نهضت امام مطرح بود و کسانی به رفتار ایشان خرده می‌گرفتند این بود که نسبت به دستگاه حاکم تندروی می‌شود و اگر آرام‌تر برخورد شود آنها عکس‌العمل شدید نشان نمی‌دهند.
آیت‌الله مصباح یزدی افزود: این تفکر آتش زیر خاکستر بود و به‌صورت‌های مختلف در طول رهبری حضرت آیت‌الله ‌ای خود را نشان داد و فتنه‌هایی در طول سال‌های 78، 88 و 98 رخ داد که نقش دشمن در آنها برای جامعه روشن شد.
وی عنوان کرد: کسانی که ایمان به راه امام و انقلاب داشته باشند در مسیر حرکت می‌کنند و به مبارزه با انحرافات می‌پردازند تا به اهداف عالی انقلاب دست پیدا کنند، البته همیشه مشکلاتی وجود دارد چرا که زندگانی عالم خالی از مشکلات و امتحانات نخواهد بود.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: فرمایش امام مبنی بر اینکه آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند سدها را شکست چرا که کسی جرأت نمی‌کرد اسم آمریکا را بدون احترام ببرد، امروز هم وقتی آمریکا در کلام بزرگان نظام تحقیر می‌شود برخی ادعا می‌کنند که رفتار بد آمریکایی به‌دلیل این مواضع است، متأسفانه گاهی در محافل علمی ‌برای این ادعا منطقی درست می‌شود و سعی می‌کنند به آن جنبه علمی ‌دهند.
آیت‌الله مصباح یزدی تصریح کرد: اساس این منطق این است که آمریکا یک کشور بزرگ، پیشرفته و قدرتمند در زمینه‌های گوناگون است و می‌خواهد از امکانات به نفع خود استفاده کند و نفت و معادن را ارزان‌تر بخرد، اگر کمی ‌از منافع خود صرف‌نظر کنیم بهتر است یا سختی‌ها را متحمل شویم؟» می‌گویند با درک شرایط جهانی باید بپذیریم در درجه چندم قرار داریم و باید به خواسته‌های آمریکا تن بدهیم و با آن بسازیم و دست از تندروی‌ها برداریم.
وی با ابراز تأسف از اینکه برخی در محافل علمی ‌سعی در تئوریزه کردن نسخه تسلیم در برابر دشمن را دارند، گفت: دشمن و زورگویی دشمن با تسلیم تمام نمی‌شود.
نعمت الهی به ملت ایران
به گزارش رسا، آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار عضو فقهای شورای نگهبان در جلسه درس اخلاق خود، با‌ اشاره به شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی اظهار داشت: در هفته‌های اخیر شخصیت با عظمتی مانند حاج قاسم سلیمانی را از دست دادیم که بیش از 40 سال مجاهدانه و جان برکف در خدمت اسلام و انقلاب بود، حاج قاسم انسانی بود که عجب نداشت و اعمال خود را بالا نمی‌دانست اما دیدیم که خداوند متعال چه تجلیلی از او انجام داد و دل‌ها را متوجه او کرد.
آیت‌الله شب‌زنده‌دار با‌ اشاره به اخلاص ویژه رهبر معظم انقلاب و اهتمام ایشان بر رعایت رضایت الهی اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب با وجود زحمات زیادی که برای اسلام و انقلاب کشیدند مخلصانه و در مسیر رضایت الهی کار خود را ادامه می‌دهند و وجود چنین رهبری یکی از نعمت‌های الهی به کشور و موالیان اهل‌بیت(ع) است.

زلال بصیرت
 
نیروی پای کار‌، نیاز امروز اسلام و جامعه
 
   ۱۳۹۸/۱۰/۲۵

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز دشمنان با استفاده از رسانه‌ها و به‌خصوص فضای مجازی دائما در حال شبهه‌پراكنی علیه انقلاب و اسلام هستند؛ به عبارتی فضای مجازی آخرین ابزار و حربه دشمنانی است كه در عرصه‌های مختلف نظامی و فتنه‌انگیزی در نظام اسلامی به بن‌بست خورده‌‌اند. بسیاری از اختراعات و حتی رسانه‌های سنتی مانند رادیو و تلویزیون ابتدا با ابتكار بیگانگان ساخته شده و در اختیار دشمن بود؛ اما با تدبیرهای الهی‌– مخصوصا بعد از انقلاب- بسیاری از آنها در خدمت نظام و اسلام قرار گرفت؛ از طریق آنها تبلیغ هایی كارآمد برای اسلام شد كه بنده شخصا آثار آن را در شرقی‌ترین كشورهای عالم تا غربی‌ترین آنها دیده‌ام. لذا آنچه كه دشمنان، مخترع و مبتكر آن بوده‌اند، می‌تواند در مسیر صحیح قرار بگیرد؛ و باید فضای مجازی به فرصتی برای ترویج معارف ناب اسلام و انقلاب قرار گرفته و به ابزاری برای تقویت نظام تبدیل شود. طبق فرمایش خداوند سیئات می‌توانند به حسنات تبدیل شوند و تهدیدها، تبدیل به فرصت شوند. یكی از مشكلات جدی كه هر روز نیز عیان‌تر می‌شود این است كه برخی از مسئولین كشور گرایش‌هایی دارند كه با اسلام و انقلاب سازگار نیست؛ فارغ از اینكه علت این گرایش، جهل، تبلیغات دشمنان، تأثیرپذیری از دروسی كه در غرب خوانده‌اند و یا معاشرت با برخی افراد و‌در هر صورت ناشی از ضعف نفس آنهاست، این واقعیت در جامعه وجود دارد و متاسفانه بسیاری از مسئولین اعتقادی به ولایت فقیه و دخالت دین در عرصه اجتماعی و ی ندارند و حتی اگر گاهی طرفداری هم می كنند، به‌خاطر برخی مصالح و جو عمومی جامعه است.
تبیین مبانی نظام اسلامی، اصلی‌ترین وظیفه ت
 جدی‌ترین وظیفه ت در حال حاضر تبیین مبانی اسلام و نظام اسلامی است؛ اما متأسفانه بعد از گذشت بیش از 40 سال از پیروزی انقلاب، هنوز نهاد حوزه علمیه به خوبی به این وظیفه خود پی نبرده است و یا حداقل كار چندانی نمی شود؛ متأسفانه در همین حوزه‌های علمیه كسانی هستند كه اصلا حكومت و نظام اسلامی را قبول ندارند و یا اگر دارند می‌گویند فقط مختص به معصومین‌(ع) است و نهایتا اگر فقیهی، ولایتی داشته باشد مربوط به امور اضطراری محدودی است و نه اداره یك جامعه! این در حالی است كه امام (ره) در نجف ضرورت این مسئله را درك كرد و ولایت‌فقیه را مطرح كرده و به تبیین آن پرداخت و آن را به عنوان یكی از مسائل فقهی كه حتی رعایتش از نماز هم واجبتر است، پایه ریزی كرد. این كاری بود كه فقط از عهده مردی مانند امام (ره) بر می‌آمد؛ بر اساس آن نیز حركتی شروع كرد كه در عالم نظیر نداشت و البته خداوند نیز چنان او را یاری كرد كه چنین نصرت الهی‌ای كم‌نظیر بود. خداوند به یك استاد عادی حوزه كه از شهرت فراری بود و مال و امكانات و حزب و طرفدارانی نداشت، چنان عزت بخشید كه به اول فرد عالم انسانی تبدیل شد و حتی دشمنانش نیز در برابر او خضوع داشتند!‍ امروز اولین وظیفه انحصاری ت این است كه به تقویت پایه‌های مبانی نظام اسلامی بپردازند و آن را ترویج كنند به‌گونه‌ای كه شبهات دشمنان نتواند آن را متزل كند. از سوی دیگر دشمن ممكن است از ضعف های اعتقادی مسئولین استفاده كند؛ كما اینكه برخی از مسئولین ته دلشان این است و اعتقاد دارند كه ما در مقابل آمریكا نمی‌توانیم كاری كنیم، چرا كه چیزی نداریم كه بتوانیم جلوی آنها بایستیم، حال اگر با جمهوری‌خواهان نتوانستیم كنار بیاییم، باید برنامه‌ریزی كنیم برای دو سال بعد كه دموكرات‌ها سركار می‌آیند و با آنها كنار بیاییم!
نیروی پای کار، نیاز امروز برای تحقق اسلام
تبیین علمی معارف و مبانی اسلامی تا زمانی كه مسئولین آن را باور نداشته باشند و این تفكرات را متحجرانه بدانند كه به درد اداره جامعه نمی‌خورد، بی نتیجه و ابتر است، لذا برای تحقق آن نیز نیروی پای كار می‌خواهد، باید با استمداد از اولیای الهی سعی كنیم كسانی سركار بیایند كه به این تفكر باور و اعتقاد داشته باشند. این چیزی فراتر از كار علمی و مدرسه‌ای است، بلكه كار میدانی و عملی است، باید در جامعه به روشنگری پرداخت و شاخصه‌ها و ریشه مشكلات را بیان كرد تا مردم كسانی را انتخاب كنند كه تفكر صحیحی داشته باشند.باید بر عمق تحقیقات و كارهای علمی خود بیفزاییم و در جامعه نیز از تهمت و ناسزا نهراسیم تا بتوانیم وظیفه خود را به انجام برسانیم.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله)  در سی و ششمین نشست انجمن فارغ التحصیلان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی‌(ره)؛ قم؛ دی‌ماه98

زلال بصیرت
 
مبارزه با آمریکا‌، در گرو جهاد فکری
 
  ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
 
 
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
 جهاد از منظر قرآن با برداشتی که گاهی در محاورات عرفی از جهاد می‌شود، متفاوت است، جهاد، یکی از فروع دین است و آنچه در ابتدا از واژه جهاد به ذهن می‌رسد، جهاد نظامی است؛ اما کاربردهای واژه جهاد در قرآن کریم، به گونه‌ای است که گویا جهاد مسئله‌ای است که انسان هر روز و هر شب، با آن سر و کار دارد.
براساس آیه‌ 10 سوره صف‌، خداوند وقتی می‌خواهد همه مسلمانان را به تجارتی پرسود راهنمایی کند که نجات از عذاب الهی و برخورداری از رحمت الهی را در پی دارد، آنها را بعد از ایمان، به جهاد در راه خدا با اموال و انفس دعوت می‌کند. از لحن آیه بر می‌آید که این کار، امری دائمی و همیشگی است؛ نه صرف جهاد نظامی با دشمنان که گاهی اتفاق می‌افتد.
جهاد نظامی، اقتصادی و ی از انواع جهاد‌ها هستند؛ گاه دشمن با سلاح پیش می‌آید و باید با او به جهاد نظامی برخاست؛ گاهی هم در بازار و مسائل اقتصادی و گاهی نیز در زمینه مسائل ی و تسلط و مدیریت جامعه به شما حمله می‌کند که باید در مقابل آنها به جهاد متناسب با آنها پرداخت.
جنگ نرم و جنگ سخت
با پیروزی انقلاب و روی کار آمدن نظام اسلامی، قسم دیگری از جهاد نیز مصداق پیدا کرد. جهاد فرهنگی، قسم دیگری از جهاد دشمنان علیه ماست که به برکت فرمایشات امام(ره) و رهبری نسبت به آن، آگاهی یافتیم. امروزه در ادبیات عام ی دنیا، دوگونه جنگ مطرح می‌شود؛ جنگی که با ابزارهای نظامی انجام می‌شود و جنگ دیگری که با ابزار فکری و برای تأثیرگذاری در اذهان دیگران انجام می‌شود.
جهاد نظامی با سردمداران کفر و گماشتگان استکبار جهانی در داخل کشور قبل از انقلاب و همچنین هشت‌ سال دفاع مقدس، از جمله جهادهای نظامی بود، هرچند برخی مبارزه با شاه را جنگ نظامی نمی‌دانند، اما واقعیت این است که خیلی‌ها در زندان‌ها و زیر شکنجه و برخی نیز در تظاهرات و کف خیابان، جان خود را در این مسیر تقدیم کردند و از این‌رو این جهاد در واقع جهادی نظامی بود؛ البته در آن زمان، هنوز اهمیت جنگ نرم به خوبی درک نشده بود و نهایتا به عنوان یک ابزار ضمنی در کنار جنگ نظامی به کار گرفته می‌شد و مثلا به عنوان تبلیغات در کنار جنگ، سعی می‌شد اراده طرف مقابل سست شود. اما جنگ نرم به عنوان یک جنگ اصیل و مستقل، کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت. اما امروز، جنگ اصلی، جنگ نرم است.
در قرآن آیاتی وجود دارد که از وم جهاد مداوم در طول زندگی سخن می‌گوید، طبع انسان به دنبال یک زندگی آرام و  بی‌دغدغه است، اما خداوند انسان را به جهاد فرا می‌خواند و طبق بینشی که انبیا برای ما به ارمغان آورده‌اند، سراسر زندگی دنیا، جهاد است. به عبارت دیگر، وقتی انسان پا به مرحله انسانیت می‌گذارد، وارد جنگ می‌شود و تا آخرین مرحله باید در میدان باشد؛ مگر اینکه نخواهد انسان باشد و بخواهد مانند حیوانات رها باشد. چرا خداوند چنین بساطی را راه انداخته است که انسان باید دائم جهاد کند؟ چرا خدایی که می‌خواهد رحمت خودش را شامل حال بندگان کند، چنین کرده است؟ چرا عده‌ای باید مورد ظلم قرار بگیرند و انسان دائما در جنگی باشد که تمامی ندارد؟ چنین عالمی چرا آفریده شده است؟ چرا باید بهترین بندگان خدا، بالاترین سختی‌ها را تحمل کنند و به فجیع‌ترین وضع به شهادت برسند؟
رسیدن به رحمت خاصه خدا در گرو تلاش ویژه
 پاسخ اجمالی این است که خداوند نوعی رحمت دارد که باارزش‌تر از همه رحمت‌های دیگر است و هر موجودی- حتی ملائکه-  نمی‌توانند چنین رحمتی را درک کند. برای اینکه موجودی بتواند چنین رحمتی را درک کند، باید با انتخاب خودش حرکت کند تا لیاقت درک رحمت را پیدا کند. لازمه درک چنین رحمتی این است که موجودی مختار وجود داشته باشد و همیشه در کش ‌و ‌قوس‌های متعدد و جاذبه‌های مختلف، ناچار به انتخاب باشد تا در صورت دل کندن از جاذبه‌های دیگر و انتخاب مسیر صحیح، رشد کند و بتواند بفهمد که چنین لذتی وجود دارد و آن را درک کند. همان‌گونه که کودک نابالغ هیچ درکی از لذت جنسی ندارد و باید رشد کند تا بتواند چنین درکی پیدا کند، انسان نیز برای درک رحمت‌های الهی، باید رشد کند. شخصی چون پیامبر(‌صلی‌الله‌ علیه ‌وآله) به بالاترین نهایت رشد و کمال رسیده و می‌تواند این رحمت را به صورت کامل درک کند؛ البته این راه برای انسان‌های دیگر هم وجود دارد و هرکس به میزان رشدش می‌تواند به رحمت الهی برسد.
خداوند ما را در عالمی خلق کرده ‌است که جاذبه‌های متعددی در آن وجود دارد و هرکدام انسان را به سمت خود فرا می‌خواند تا انسان با انتخاب صحیح، بتواند در مسیر رشد قرار بگیرد. از این‌رو لحظه‌لحظه عمر ما، امتحان الهی است، به عبارت دیگر در لحظه‌لحظه عمرمان باید مشغول جهاد باشیم.
ضرورت جهاد در تمام لحظه‌های زندگی
اینکه خداوند می‌فرماید‌ان تنصرو الله ینصرکم»؛ اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند،(محمد/7)، به این معنا نیست که قدرت خدا کم است و به نصرت و یاری دیگران نیاز دارد؛ چرا که اصلا هرکس هرچه دارد، خداوند به او داده است؛ بلکه این ما هستیم که باید راه را بشناسیم و مسیری را انتخاب کنیم که نزد او محبوب‌تر باشد.
جهاد اکبر یا جهاد با نفس‌، جنگی است که همیشه انسان درگیر آن است. وقتی دشمنی داریم که هیچ وقت از ما جدا نمی‌شود، طبیعتا سراسر زندگی ما جنگ با دشمن خواهد بود؛ البته علاوه ‌بر این جنگ، وظیفه جنگ با دشمن‌های بیرونی را نیز داریم.
براساس آیه چهاردهم از سوره تغابن، گاهی فرزندان و همسر انسان، دشمن او و مانع رسیدن او به خدا می‌شوند! البته گاهی نیز عکس این قضیه صادق است و همسران و فرزندان زمینه رشد و تعالی انسان‌ها را فراهم می‌کنند. به هر حال باید حواسمان نسبت به دشمنان جمع باشد؛ از درون خودمان، دشمن وجود دارد تا در خانواده، همسایه، شهر تا کل دنیا و ما نیز باید با همه این دشمنان مبارزه کنیم؛ یعنی نه تنها همواره باید در حال جهاد باشیم، بلکه گاهی در یک لحظه با چندین دشمن باید بجنگیم.
اگر این جهاد دائمی برای انسان نبود، وجود او در این عالم، توجیه منطقی نداشت؛ خداوند انسان را برای امتحان و ابتلا خلق کرده است تا با تلاش در امتحانات، پیروز شود و رشد کند؛ البته در این شرایط امکان سقوط و پست شدن نیز برای انسان وجود دارد.
جهاد فکری، مهم‌ترین جهاد
 مهم‌ترین جهادها جهادی است که با فکر انسان‌ها سر و کار دارد‌، سایر جهادها نیز مبتنی بر همین جهاد فکری است؛ اگر می‌خواهیم با آمریکا بجنگیم، باید فکرمان را اصلاح کنیم؛ وگرنه کسانی که آمریکا را با این همه امکانات، شکست‌ناپذیر می‌دانند و مقهور قدرت او هستند، هرگز نمی‌توانند او را دشمن خود بدانند و با او بجنگند. آمریکا ما را تحریم می‌کند، اگر بخواهیم در برابر تحریم بایستیم، ابتدا باید فکر را اصلاح کنیم؛ باید بفهمیم و باور کنیم که می‌توانیم؛ بفهمیم که باید برخی سختی‌ها را تحمل کرده و با تلاش در میدان اقتصاد و صنعت، اثرات تحریم را از بین ببریم؛ از این‌رو ابتدا جهاد فکری نیاز است و بعد جهاد اقتصادی.
جوهره انسان، فکر اوست و اگر قرار بود نیندیشد، طبق فرمایش قرآن، بشر با چهارپایان تفاوت چندانی نداشت، آنچه برای همه ما در همه حالات واجب است و هیچ‌وقت بازنشستگی ندارد، جهاد فکری است؛ اگر نقصی در فکرمان هست و کمبودی در شناخت اسلام و فکر صحیح اسلامی داریم، برطرف کنیم و این فکر را به دیگران هم منتقل کنیم و برای حرکت جهادی در زمینه‌های گوناگون، ایجاد انگیزه کنیم تا آنچه خدا می‌خواهد تحقق پیدا کند.
هوای نفس و دلبستگی به امور دنیوی، مهم‌ترین مانع در راه انجام وظیفه است. گذشته از کسانی که اعتقاد چندانی به خدا ندارند، چند درصد زندگی افراد خوب و متدین جامعه ما برای خداست و چند درصد آن برای کسب اموری مثل ثروت، مقام و احترام اجتماعی است؟
هرکجا دیدیم محور کارمان آن چیزی است که دلمان می‌خواهد، به معنای این است که در راه خدا قدم نمی‌گذاریم، وظیفه ما جهاد دائمی است؛ از جهاد در مقابل خواست دل و هوای نفس گرفته تا بزرگ‌ترین مظهر دشمن که امام‌(ره) از آن به عنوان شیطان اکبر تعبیر می‌کرد؛ حواسمان باشد که دشمنان ما نمی‌خواهند به مقام انسانیت برسیم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با پیشکسوتان و رزمندگان دفاع مقدس و جانبازان استان یزد؛ قم؛20 / 9 / 1397 . 

زلال بصیرت
 
 معیارهای صلاحیت افراد برای تصدی مسئولیت در قوای سه گانه
 
   ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
 

Image result for ‫ آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم
این یكی از آموزه های قرآن کریم است که تذكر حوادث گذشته نقش مهمی در ساختن آینده انسان‌ها و جلوگیری از سقوط در دره‌های هلاکت‌ بار دارد و می‌تواند راهنمایی برای انتخاب مسیر صحیح در زندگی باشد.
ضرورت زنده نگهداشتن یوم الله 9 دی
نظام جمهوری اسلامی ایران برخاسته از انقلابی عظیم و كم‌نظیر در تاریخ بشریت است،در طول چهار دهه از پیروزی این انقلاب چنین حوادثی بسیار اتفاق افتاده که از یک‌سو هشداری است برای جلوگیری از تكرار اشتباهات گذشته، مراقب باشیم در دام شیاطین بزرگ و کوچک نیفتیم؛ از سوی دیگر اعتماد و توكل ما را به خدا افزوده و موجب می‌شود یأس و ناامیدی به خود راه ندهیم. این دو نوع هدایت الهی است که نقش بسیار مهمی در فعالیت انسان‌ها و موفقیت آنها در رسیدن به اهداف صحیحی که دنبال می‌کنند دارد.
غفلت از مشکلات و دام‌هایی که دشمنان می‌گسترانند و دلسردی، یأس و ناامیدی ناشی از صعوبت راه و برخورد با مشکلات ، دو مانع اصلی در راه پیشرفت انسان است. طبق آموزه‌های قرآن کریم ما باید با یادآوری حوادث گذشته توجه داشته باشیم كه چه خطاها و خطراتی موجب عقب‌ماندگی یا کندی حركت گذشتگان شده، تا برای آنها راه حلی بیندیشیم؛ از سوی دیگر امیدمان به امدادهای غیبی و توکل و اعتماد ما به یاری خدا افزایش پیدا کند.
نهم دی‌ماه سال 88 یكی از مصادیق برجسته ایام‌الله است. ما باید همواره سالروز این یوم‌الله را زنده نگه بداریم و خاطرات آن را بازگو کنیم تا آیندگان آن را فراموش نکنند.
آنچه در این فرصت مناسب است مورد تأکید قرار گیرد این است که به حسب ظاهر دشمنان ما از جهات مختلف نسبت به ما برتری دارند و ما در برابر آنها در ضعف قرار داریم و چاره‌ای جز تسلیم و تن دادن به خواسته‌های آنها نداریم. همچنین دشمن در طول چهار دهه گذشته همه توانایی خودش را در عرصه‌های مختلف برای براندازی این نظام و جلوگیری از گسترش آن در منطقه و جهان به كار گرفته است؛‌ ولی خوشبختانه به یاری خدا از هیچ کدام از توطئه‌های پیچیده و برنامه‌های خود طرفی بر نبسته و همه آنها به نفع جمهوری اسلامی تمام شد و دشمنان روز به روز مجبور به عقب‌نشینی شدند.
تلاش دشمنان برای تضعیف ایمان مردم و جایگاه رهبری
دشمنان قسم خورده این نظام الهی به دنبال شكست‌های پی‌درپی خود به این نتیجه رسیدند که باید عامل اصلی موفقیت این انقلاب را کشف کنند تا بتوانند آن را تضعیف کنند. آنها در نهایت متوجه شدند كه عامل اصلی پیروزی ملت انقلابی ایران ایمان به خداست. این ایمان باعث می‌شود که ملت ایران در هیچ حالی ناامید نشوند و با تبعیت از دستورات الهی و سرمشق گرفتن از تجربه‌های گذشتگان که در کتاب‌های آسمانی، بخصوص در قرآن کریم ذكر شده، دل به یک رهبر الهی ببندند و گوش به فرمان او باشند.
این عامل پیروزی، وحدت، امیدواری و پیشرفت مردم انقلابی ایران همان است که در فرهنگ ما به نام ولایت فقیه» شناخته می‌شود و در واقع یكی از فروع ایمان به خداست.
با بهره‌مندی از ایمان به خدا، در پرتو راهبردهای اسلام و راهنمایی‌های قرآن کریم و با استفاده از رهبری‌های رهبران الهی همچون حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب مردمی تربیت شدند که همانند کوه در مقابل همه حوادث مقاومت می‌کنند و خم به ابرو نمی‌آورند. لذا دشمنان برای به زانو در آوردن این ملت در صدد برآمدند كه موقعیت رهبری را در جامعه ما تضعیف کنند.
امروز با ده‌ها رسانه مجازی روبرو هستیم كه دائماً به روش‌های مختلف، حتی در قالب طنز و داستان‌های کودکانه افکار جوانان ما را هدف قرار داده است و نقطه تمركز همه آنها تضعیف ایمان مردم و تضعیف جایگاه رهبری در جامعه اسلامی است.
افزایش آگاهی های ی و اجتماعی، خنثی‌کننده توطئه دشمنان
 ما باید با بهره‌مندی از درس‌های آموزنده جریان تاریخی یوم‌الله نهم دی، از یک‌سو سعی کنیم آگاهی دینی خود را افزایش دهیم تا دشمنان موفق نشوند به نام دین مطالب باطلی را به خورد جامعه ما بدهند؛ از سوی دیگر با افزایش آگاهی‌های ی‌ـ ‌اجتماعی‌مان جلوی فریب‌های آنها را بگیریم.
دشمنان می‌كوشند تا با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی خود چنین القا کنند که ما قدرت مقاومت در برابر آنها را نداریم و سرانجام شکست می‌خوریم. یکی از شیوه‌های دشمن هم همین تحریم‌های اقتصادی است.
برای مصونیت یافتن در برابر توطئه‌های دشمنان و غلبه بر آنها و تحقق آیه شریفه: وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ» (و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند) (1)  وَ لَیُمَکِنَنَّ دینَهُم الذَّیِ إرتَضی لَهُم؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت)(2)  باید درس‌های یوم‌الله نهم دی را مرور کنیم و با زنده نگه‌داشتن آنها، هم این آموزه‌ها را برای نسل موجودمان یادآوری کنیم، هم از اجرای نقشه‌های دشمن برای نسل‌های آینده جلوگیری کنیم.
کار اصلی ما برای مقاومت در مقابل توطئه‌های دشمنان افزایش معلومات دینی، کسب بصیرت اجتماعی، تقویت روحیه توکل و ایمان به خدا و اطاعت از اوامر الهی، از جمله اطاعت از مقام ولایت فقیه است.
وم انتخاب افراد اصلح برای مسئولیت‌ها
 بر اساس آموزه‌های قرآن کریم در كنار این كارها جا دارد که ما به عنوان همه مردمی که توده جامعه را تشکیل می‌دهند یكدیگر را سفارش کنیم به اینکه هر کس در هر مقامی، هرجایی و در هر شرایطی سعی کند هر روز اندکی بر معلومات دینی و بصیرت اجتماعی‌ـ‌ ی خود بیفزاید و بكوشد روحیه تسلیم و انقیاد و اطاعت بیشتری از خدا، پیغمبر و رهبر دینی داشته باشد.
 یكی دیگر از وظایف ما در این مقطع این است كه سعی کنیم به کمک مردم برای تصدی پست‌های رسمی کسانی سر کار بیایند که دین را بهتر شناخته باشند، مصالح جامعه را بهتر درک کنند و ملکه تقوا و دینمداری‌شان از دیگران قویتر باشد؛ این یعنی بكوشیم افراد اصلح را انتخاب کنیم.
این سه شاخص، ملاک اصلی تشخیص اصلح است؛ البته شاخص‌های فرعی دیگری مثل کارآمدی و تجربه هم در مرتبه بعد باید مورد توجه قرار گیرد.
این معیارها به عنوان ملاک‌های صلاحیت برای تصدی مسئولیت در قوای سه‌گانه کشور اسلام است.باید هرچه می‌توانیم تلاش کنیم کسانی سر کار بیایند که در این شاخص‌ها نسبت به دیگران برتری داشته باشند و فراموش نکنیم که موفقیت در همه امور مرهون توکل بر خدا و توسل به اولیای خدا است.
پیام تصویری آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)  به مراسم بزرگداشت سالروز نهم دی‌ماه در مسجد امام صادق (ع) تهران، 8 / 10 / 1398 .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- حج/40.
2. نور/55.

حضرت آیت الله مصباح یزدی

باید برای مصونیت از توطئه‌ها درس‌های روز ۹دی را زنده نگه داریم/

سعی کنیم اصلح را انتخاب کنیم/

غفلت از دام‌ دشمنان و خستگیِ راه، دو مانع پیشرفت

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم

گروه معارف-رجانیوز: آیت الله مصباح یزدی به مناسبت مراسم بزرگداشت ایام الله نهم دیماه که در مسجد اما صادق(ع) تهران برگزار شد پیامی تصویری منتشر کردند. که فیلم کامل آن به همراه گوشه هایی از متن آن را در اختیار مخاطبین رجانیوز قرار میگیرد:

درفرهنگ اسلامی، اوقاتی که برخی حوادث در آن واقع شده است، به نام ایام الله» نامیده می‌شود. علی الظاهر این یک واژه خاص قرآنی است و در حد اطلاع ما جای دیگری این واژه به کار نرفته است.

قرآن این کلمه را در آیه وَ ذَکِّرهُم بِأیّامِ الله»(ابراهیم، 5) استفاده کرده است و روزهایی را به نام روز خدا نامیده است که دراین روزها خدا بهتر شناخته می‌شود و آثار الهی بیشتر ظهور پیدا می‌کند. هم رحمت‌های خدا بیشتر آشکار می‌شود و هم راه خدا بیشتر ثابت و استوار می‌شود.

غفلت از دام‌ها و خستگیِ راه، دو مانع پیشرفت

نظام جمهوری اسلامی ایران که برخاسته از انقلاب عظیمی است و در تاریخ ما بلکه در تاریخ بشریت کم‌نظیر است، از حوادث عبرت آموز» و ایام الله» برخوردار است.

جریاناتی در طول این چهار دهه اتفاق افتاده است که از یک طرف هشدار دهنده برای انسان‌ها است که مراقب باشند، در دره‌های هولناک سقوط نکنند و در دام شیاطین بزرگ و کوچک نیفتند و از آن طرف اعتمادشان به خدا و یاری خدا بیشتر شود و هیچ وقت یأس و نا امیدی از خدا را در خود راه ندهند.

آن‌چه مانع پیشرفت انسان می‌شود، یا غفلت از مشکلات و دام‌هایی است که دشمنان می‌گسترانند و انسان ناخودآگاه در آنها واقع می‌شود، و یا در اثر خستگی و صعوبت راه و برخورد با مشکلات است که آرام آرام روح دلسردی بلکه یأس و ناامیدی در او پدید می‌آید.

 ضرورت بازبینی حوادث گذشته

قرآن کریم یادآوری حوادث گذشته‌ای که می‌تواند از طرفی هشداری باشد برای جلوگیری از سقوط در دره‌های هلاکت‌بار و از طرفی موجب افزایش امید به موفقیت و یاری خدا باشد را ایام الله» نامیده است.

 طبق این آموزه قرآن کریم، ما باید از این درس الهی استفاده کنیم و حوادثی را که در گذشته و مخصوصا در این چهار دهه پس از انقلاب برای ما اتفاق افتاده است بازبیینی کنیم، چه آن حوادثی که در اثر توطئه‌های دشمنان قسم خورده موجب مشکلاتی برای مردم شده است و چه آنها که موجب امیدواری بیشتر می‌شود.

ما از طرفی باید حوادث گذشته را  از این زاویه نگاه کنیم که چه خطرهایی برای گذشتگان پیش آمده است و یا چه غفلت‌هایی از دام‌های شیاطین برایشان پیش آمده که موجب عقب‌ماندگی یا کندی کارشان شده است و از طرفی باید از این زاویه نگاه کنیم که مددهای الهی و غیبی و نصرت‌های خدا و وعده‌هایی که برای پیروزی مومنین و غالب شدن بر کفار و دشمنان گفته شده، چگونه رخ داده است.

۹ دی ۸۸ از ایام الله انقلاب

در این تاریخ چهل ساله ما، یکی از ایامی که شایسته است آن را از ایام الله حساب کنیم و از مصادیق این اصطلاح قرآنی ایام الله» بدانیم، روز نهم دی سال ۸۸ است که سالروز این یوم الله را باید همواره سعی کنیم زنده نگه داریم و خاطراتش را بازگو کنیم تا آیندگان فراموش نکنند،

هم در جهت مثبتش که بهره‌مندی از نصرت‌های الهی و کمک‌های غیبی و فوق انتظار را از آن دوره عبرت بگیریم، و هم از آن اتفاقات عبرت بگیریم تا در دام شیاطین گرفتار نشویم و پیش‌بینی کنیم که آنها چه نقشه‌هایی را برای ما دارند ترسیم می‌کنند و چه مقدماتی را برای تضعیف ما دارند فراهم می‌کنند و برای مقابله با آنها و مقاومت در مقابل برنامه‌های سختی که برای ما پیش‌بینی می‌کنند و برای رویارویی با این مشکلات و پیروزی بر دشمنان، خودمان را آماده کنیم.

ایمان به خدا عامل اصلی موفقیت ملت ایران

 دشمن در طول این چهار دهه همه این راه‌ها را طی کرده است و از همه توانایی‌های خودش در عرصه‌های مختلف برای براندازی این نظام و جلوگیری از گسترش قدرت و نفوذش در منطقه و جهان، بهره گرفته و توطئه‌هایی چیده است،

ولی خوشبختانه به یاری خدا از هیچ کدام از این نقشه‌ها و توطئه‌ها طرفی بر نبسته و مجموعا همه اینها به نفع جمهوری اسلامی و نظام الهی تمام شده است و آنها روز به روز عقب نشینی کرده و احساس شکست کرده‌اند.

تا این که به این نتیجه رسیده‌اند که ما باید با عامل اصلی موفقیت این مردم که این نظام را به پا کردند، مبارزه کنیم. پس به دنبال کشف این عامل رفتند و بنا را بر این گذاشتند که اگر بتوانند این ریشه اصلی را بخشکانند.

بالاخره دانشمندان و محققانشان به این نتیجه رسیدند که عامل اصلی پیروزی ملت انقلابی ایران ایمان به خدا» است و از نتایج ایمان به خدا، پیروی از ولایت فقیه است.

ثمرات ایمان مردم

دشمنان متوجه شده‌اند که ایمان به خدا باعث می‌شود مردم در هیچ حالی ناامید نشوند و از دستورات الهی برای رفتارهای خودشان استفاده کنند و از تجربه‌های گذشته که بخصوص در کتاب‌های الهی آمده است بهره ببرند و بالاخره در سایه پیروی از دستورات الهی دل به یک رهبر الهی ببندند،

رهبری که از جهات مختلف شایستگی رهبری این ملت را دارد و می‌تواند عامل پیروزی و وحدت این مردم باشد؛ یعنی همان که در فرهنگ ما به نام ولایت فقیه شناخته می‌شود.

 در واقع ولایتمداری فرعی از ایمان به خدا است و اگر مردم ایمان به خدا نداشتند نتیجه‌اش ولایت‌مداری نمی‌شد.

باید درس‌های روز ۹ دی را مرور کنیم

برای استفاده از ایام الله و بزرگداشت حوادث امروز و بهره‌مندی از درس‌های آموزنده این جریان تاریخی باید از طرفی سعی کنیم آگاهی‌های دینی‌مان را افزایش بدهیم تا آنها موفق نشوند به نام دین و برخی مذاهب مطالبی را به خورد جامعه بدهند که آن ها را از مسیر اصلی دور کند.

طرفی نیز باید آگاهی‌های ی اجتماعی‌مان را گسترش بدهیم تا با تبلیغات سوئی که انجام می‌دهند نتوانند نسل آینده ما و حتی برخی از افراد ناآگاه جامعه فعلی را فریب بدهند و چنان القاء کنند که شما قدرت مقاومت ندارید و شکست می خورید و القاء کنند که یکی از راه‌های شکست شما نیز همین تحریم‌های اقتصادی است.

برای مصونیت از توطئه‌ها و موفقیت در مقابل دشمن، باید درس‌های روز ۹دی را مرور کنیم و آن را زنده نگه داریم، تا هم برای نسل موجودمان بازگو و یادآوری شود، و هم جلوگیری شود از این که نقشه‌هایشان برای نسل آینده ما به ثمر برسد.

سه راهکار اصلی برای مقاومت در برابر دشمن

کار اصلی ما برای مقاومت در مقابل این توطئه های دشمنان، افزایش معلومات دینی، کسب بصیرت اجتماعی، تقویت روح توکل بر خدا، ایمان به خدا، اطاعت اوامر الهی و از جمله اطاعت از مقام ولایت فقیه است که جانشین امام معصوم و او جانشین رسول خداست و او نیز اطاعتش پرتوی از اطاعت الهی است.

ما عموم مردم خوب است که بر اساس آموزه قرآن کریم به همدیگر سفارش کنیم اإِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر،2 .3) ما باید به همدیگر سفارش کنیم که هرکس در هر مقامی هرجایی در هر شرایطی هست سعی کند:

1 هر روز اندکی بر معلومات دینی خودش بیافزاید،

2اندکی بصیرت اجتماعی ی اش را افزایش دهد تا عمق بیشتری پیدا کند،

3 ندکی در راه اطاعت خدا و پیغمبر (ص) و رهبر دینی ما که جانشین امام معصوم هست روحیه تسلیم و انقیاد و اطاعت بیشتر پیدا کند.

 باید اصلح را انتخاب کنیم! اصلح یعنی چه؟

ما عموم مردم باید سعی کنیم اصلح را انتخاب کنیم.

اصلح یعنی چه؟ یعنی کسی که دین را بهتر شناخته باشد، مصالح جامعه را بهتر درک کند، و ملکه تقوا و دین‌مداری او از دیگران قوی‌تر باشد. برای نمایندگی مجلس یا هر پست دیگری که مردم به نحوی دخالت در تحقق آن دارند، این سه شاخص را باید ملاک اصلی قرار بدهیم.

البته شاخص‌های فرعی بعدی هم هست؛ کارآمدی و تجربه و اینها هم هست که در درجه دوم قرار می‌گیرد. ولی شاخص‌های اصلی همان سه چیزی است که ملاک صلاحیت برای مقام رهبری جامعه است و مرتبه نازله آن در مسئولین کشور ظهور پیدا می‌کند، مسئولینی که طبق عرف فرهنگی و ی ما در قوای سه گانه ظهور پیدا می‌کنند و شناخته می‌شوند.

سعی کنیم هرچه می توانیم کسانی سر کار بیایند که در این شاخص ها بر دیگران اولویت داشته باشند.

فراموش نکنیم که موفقیت در همه فعالیت‌های انقلابی و خصوصا انتخاب مسئولین و نمایندگان اصلح، مرهون توکل بر خدا و توسل به اولیاء خداست.


زلال بصیرت
 
دشمن، اعتقادات جوانان را هدف گرفته است
 
     ۱۳۹۸/۱۰/۰۴
 
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
فشارهای اقتصادی را که گاهی به واسطه تحریم‌ها صورت می‌گیرد، مردم بیشتر درک می‌کنند؛ دشمن از این راه می‌خواهد مسئولان و مردم کشور را به زانو در بیاورد؛ اما خطر مهم‌تری که اهل حق را تهدید می‌کند، فریب و گمراهی است؛ خطری که سابقه‌ای طولانی داشته و شیطان بر انجام آن قسم خورده است. امروز نیز شیطان بزرگ به عنوان یکی از نوکرهای ابلیس، همان کار را انجام می‌دهد؛ متأسفانه بسیاری از افراد که سروکارشان با مسائل عمومی و اقتصادی است، این مسئله را درک نمی‌کنند. حتی بسیاری از تمداران ریزبین و نکته‌سنج نیز از آن غافل هستند و میزان اهمیت آن را درک نمی‌کنند. روشن است که وقتی متوجه خطری نباشند، با آن مبارزه نیز نخواهند کرد.
 کفر، شیطان‌پرستی و الحاد بزرگ‌ترین خطری است که معنویت و انسانیت جامعه را تهدید می‌کند، امروز به اعتراف اکثر صاحب‌نظران، دشمنان اسلام و انقلاب از بسیاری از نقشه‌هایی که کشیدند ناامید شده‌اند. آنان راه‌های مختلفی را از ابتدای انقلاب شروع کردند، ابتدا تصور می‌کردند که تا شش ماه دیگر فاتحه انقلاب را خواهند خواند، جنگ تحمیلی به راه انداختند و بعد از جنگ نیز راه‌های مختلفی را امتحان کردند، اما بحمدالله سرشان به سنگ خورد و به برکت دعای امام زمان(عج)، عنایات حضرت امام رضا‌(ع) و رهبری رهبر معظم انقلاب، راه به جایی نبردند؛ اما راهی که برای موفقیت خودشان دیدند، همان جهات فکری و اعتقادی است و تلاش خود را در این زمینه متمرکز کرده‌اند.
نسل آینده انقلاب، هدف فعالیت‌های دشمنان
دشمن فعالیت خود را روی نسل آینده انقلاب متمرکز کرده است، از این‌رو شبانه‌روز و به صورت‌های مختلف، برنامه‌هایشان را در افکار جوانان تزریق می‌کنند و برای تأثیرگذاری بیشتر، توجه بسیاری بر جنبه‌های روان‌شناسی کارشان دارند.
حتی اگر کسی خطر فرهنگی را بالاتر از خطر اقتصادی و ی نداند، دست‌کم شکی در این نیست که دور کردن جوان‌های پاک از باورها و ارزش‌های اسلامی، خطری بزرگ است. وقتی حتی برخی بزرگ‌ترها و کسانی که از آنها توقعی نمی‌رود، تحت تأثیر این تهاجمات قرار می‌گیرند، طبیعی است که جوانان را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از تبلیغات دشمنان که نخبگان و فرهیختگان جامعه را نشانه گرفته است، این است که آنان در صدد القای این نکته هستند که ان و علما، رجال دین هستند؛ اما اداره کشور باید به دست رجال ت باشد. دین به اموری مانند نماز و روزه می‌پردازد و سایر امور اجتماعی، به دین ارتباطی ندارد؛ به عبارت دیگر سکولاریسم را ترویج کرده و هرگونه دخالت دین در امور اجتماعی و اداره حکومت را نفی می‌کنند.
شبهه افکنی شیاطین برای سکولاریزه کردن جامعه
 متأسفانه گاهی در مجامع علمی نیز چنین بیان می‌شود که وظیفه دین، ارتباط انسان با خداست و ربطی به امور مادی ندارد. امام(ره) هم از احساسات مردم استفاده کرد و توانست به اسم دین، شاه را ساقط کند؛ اما حقیقت این است که دین، ربطی به این مسائل ندارد!
ابتدا نخبگان باید نظر واحدی در مورد جامعیت دین و شمول گستره آن نسبت به ساحت‌های مختلف زندگی داشته باشند و این مسئله را برای خودشان حل کنند، در مرحله بعد باید سعی کنند این مسئله را چنان در جامعه ترویج دهند که جزئی از فرهنگ جامعه شود و شبهه‌افکنی شیاطین در این زمینه بی‌اثر باشد.
علوم (شناخت‌ها) و ارزش‌ها از ارکان هویت انسان هستند، یکی از نکاتی که درباره علم باید در نظر گرفته شود، مسئله هدف علم است؛ مثلا هدف اقتصاد، کسب درآمد و رفاه جامعه است و هدف پزشکی سلامت افراد جامعه است.
غالب علوم، نهایت فایده‌ و هدفشان به همین دنیا خلاصه می‌شود، اما علومی نیز وجود دارد که نتیجه آن تا سال‌ها بلکه بی‌نهایت ادامه دارد، این علم همان دین است.
باید این مسئله که آیا دین از مقوله شناخت است یا ارزش‌ها بررسی شود. دین از مقوله شناخت‌هاست، اما شناختی که ما را به سلسله‌ای از ارزش‌ها می‌رساند. بسیاری از ارزش‌ها مانند فرهنگ ناسیونالیستی یا توجه به لباس‌های محلی و نظایر آن، بر اساس اعتبارات و تمایلات شکل گرفته است، اما دین تابع قراردادهای اجتماعی نیست.
حقایق دین از خداشناسی آغاز می‌شود، ما معتقدیم خدا حقیقتی فوق حقایق دیگر است و هرچه که بهره‌ای از حقیقت داشته باشد، آن را از عنایت الهی دریافت کرده است و در واقع عاریه‌ای در دست اوست. ازطرف دیگر عمل کردن به دین نیز دارای مصالحی است، اما نه مصالح محدودی که فقط چند سالی در این دنیا، همراه با انسان باشد؛ بلکه تا بی‌نهایت ادامه دارد.
بسیاری از مردم، بهترین دانش را دانش تجربی می‌دانند، از نگاه این افراد، هر معرفتی که به غیر از راه تجربی به دست بیاید، شخصی و غیرعلمی است. روشن است که طرفداران این دیدگاه اعتقادات و ادیان را اموری شخصی می‌دانند و قائل به پلورالیسم شده‌اند؛ یعنی معتقدند حقیقت نهایی یک چیز است، اما راه‌های مختلفی وجود دارد؛ یکی از مسیر اسلام می‌رود و دیگری از مسیر مسیحیت؛ اما هدف همه یکی است و همه هم صحیح است!
این افراد معتقدند انتخاب دین نیز مانند تمایل و علاقه به رنگ‌های مختلف است؛ یکی رنگ سبز را دوست دارد و یکی صورتی؛ به هیچ کدام نیز نمی‌توان گفت ‌اشتباه می‌کنی. بلکه امروز یک فرهنگ جهانی الحادی در تمام کشورهای دنیا ترویج می‌شود و آن این است که اصل بر این است که انسان از چیزی خوشش بیاید؛ حتی اگر بچه هم تربیت می‌کنید، وقتی گفت از چیزی خوشم می‌آید یا دلم می‌خواهد، دیگر حرف نزنید و دخالت نکنید!
باید اعتقادات بر مبانی محکم و منطقی استوار باشد و صرف تقلید یا تمایل شخصی، حجت‌آور نیست، معروف است که دین به سه بخش اعتقادات، اخلاق و ارزش‌ها تقسیم می‌شود. اما بخش اصلی و ریشه‌ای، اعتقادات است؛ اگر ریشه متزل شد، اثری از شاخ و برگ نیز نخواهد ماند.
مسئولیت خطیر ون در قبال نسل آینده
امروز حتی یک بچه کوچک نیز می‌خواهد هر چیزی را با دلیل بشناسد؛ این لطف الهی است و یک رشد عمومی است که در انسان‌ها پیدا شده است. ما باید به این فطرت الهی پاسخ دهیم و در مرحله اول در عقاید به خوبی کار کنیم و عقاید صحیح را با ادله متقن و غیرقابل تشکیک، بشناسیم و باور کنیم و در مرحله بعد، زمینه باور را در دیگران نیز بارور کنیم. بعد از اثبات این ریشه‌هاست که نوبت به ارزش‌ها و احکام علمی می‌رسد. اگر ریشه سالم ماند می‌تواند برگ و بار داده و میوه‌های شیرین بدهد.
امروز مسئولیت ما در مقابل نسل آینده بسیار خطیر است؛ با این تشکیکاتی که دائماً از راه رسانه‌های مجازی تزریق می‌شود، کتاب‌هایی که نوشته می‌شود و آن مطالبی که گاهی متأسفانه در کلاس‌های دانشگاه نیز مطرح می‌شود، عقائد جوانان در معرض خطر است؛ این ریشه است که باید ثابت باشد.
اصولی که از این ریشه سرچشمه می‌گیرد، با سایر رفتارها و ارزش‌ها یکسان نیست، ظلم و عدالت برای معتقد به خدا، یکسان نیست؛ اعتقاد به خدا با اینکه به خاطر منافع مادی در مدت کوتاهی چند هزار نفر را با بمب اتم نابود کند، نمی‌سازد.
جوان‌ها، امیدهای آینده ما هستند و انگیزه تحقیق در دل‌هایشان موج می‌زند، آنها می‌خواهند حقایق را بهتر درک کنند و رفتارشان را  بر اساس آنها تنظیم کنند و حتی نسبت به انسان‌های دیگر احساس مسئولیت می‌کنند. این یکی از ارزش‌های اسلامی است؛ یعنی ما همان‌گونه که فکر منفعت خودمان هستیم، باید فکر منفعت دیگران نیز باشیم؛ از این‌رو نسبت به هدایت و کمک به دیگران برای رسیدن به سعادت، تکلیف داریم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در همایش
اخلاق و سلوک انقلابی»، مشهد؛ 4 / 9 / 1398 . 

زلال بصیرت
 
ضرورت توجه به سرمایه‌های سه گانه در کشور
 
  ۱۳۹۸/۰۹/۲۷
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
هر چقدر در مورد بیانیه گام دوم بیندیشیم و از آموزه‌هایش بهره‌مند شویم و از نکته‌هایش برای زندگی آینده‌مان، استفاده کنیم، حقش ادا نمی‌شود؛ این بیانیه بقدری ارزشمند است که اعتراف به اینکه بنده به عمقش نمی‌رسم، برای من افتخار است.
بیانیه گام دوم، خط بطلانی بر نظریات جامعه‌شناسی و توطئه‌های دشمنان حتی نامگذاری این بیانیه بسیار حکیمانه بوده و نکات ارزشمندی را به همراه خود دارد،یکی از نکات این نامگذاری ، ابطال یک نظریه جامعه‌شناسی است که معتقد است هر پدیده اجتماعی، روزی به وقوع می‌پیوندد، رشد می‌کند و کم کم به افول و سپس به مرگ نزدیک می‌شود؛ رهبری با نامگذاری بیانیه به گام دوم، بیان کردند که این انقلاب به عنوان یک پدیده اجتماعی چنین نیست و هنوز گام اول را برداشته و گام‌های دیگری در راه است. هر چند دشمنان و برخی تمداران خبیث با استناد به این نظریه و توطئه‌های متعدد و فشارهای مختلف سعی داشتند که نگذارند این انقلاب، چهل سالگی خود را ببیند و بقدری از توطئه‌های خود مطمئن بودند که صراحتا می‌گفتند که این انقلاب، به چهل سالگی نخواهد رسید، اما این بیانیه با این نامگذاری ، خط بطلانی بر این نظریه جامعه‌شناسی و نیت‌های پلید دشمنان کشید.
شاید عده‌ای گمان کنند، منظور از بقای انقلاب، ادامه این نتایج و دستاوردهایی است که تا امروز حاصل شده است، اما عنوان گام دوم، نشان می‌دهد که هنوز کارهای انجام نشده‌ای وجود دارد که باید انجام شود؛ نتایجی که تاکنون حاصل شده، از گام اول بوده است و در گام دوم، نه تنها نتایج قبلی باید به قوت خود باقی بماند، بلکه با برداشتن گام بعدی، دستاوردهای دیگری نیز در راه است.
از سوی دیگر نامگذاری بیانیه به گام دوم به این معناست که اکتفا به دستاوردهای گام اول صحیح نیست. تازه از پله اول بالا رفته‌ایم، افزون بر اینکه نباید عقبگرد و سقوط کنیم، باید از پله‌های دیگر نیز صعود کنیم تا به هدف اصلی برسیم. چون این گام‌ها، هدف نهایی نیستند، بلکه حرکت به سوی هدف هستند.
حفظ دستاوردهای گذشته و برداشتن گام‌های موفق بعدی دو شرط اساسی دارد،شرط اول این است که باور کنیم توان انجام آن را داریم و شرط دوم اینکه سرمایه‌های خود برای پیمودن این مسیر را بشناسیم و راه استفاده از این سرمایه‌ها را بدانیم و با آفت‌ها و خطراتی که این سرمایه‌ها را تهدید می‌کند، مقابله کنیم و نگذاریم این سرمایه‌ها از ما گرفته شود.
معمولا آنچه در این عالم صورت می‌گیرد، به وسیله امکانات مادی موجود است، حتی امدادهای غیبی و نصرت الهی نیز بر اساس استحقاقی است که بندگان مؤمن با همان امکانات ــ ولو محدود - کسب کرده‌اند. جنگ بدر نمونه بارز آن است که مسلمانان هر چه در توان داشتند را به صحنه آوردند و در مسیر حق، ثابت‌قدم بودند؛ خداوند نیز آنها را نصرت بخشید.این نصرت الهی، تنها محدود به واقعه بدر نبود؛ بلکه در هر کجا بندگان و مؤمنان، شرایط را داشته باشند، خداوند هم یاری خواهد کرد.
وم توجه به سرمایه‌های کشور
1. سرمایه مادی
سه نوع سرمایه در کشور باید مورد استفاده قرار بگیرد،یک نوع آن سرمایه‌های مادی، منابع زیر زمینی و علم صحیح استفاده از آنهاست. تا قبل از انقلاب، ایران به مثابه برده‌ای شده بود که منابع و سرمایه آن را به غارت می‌بردند. به عنوان نمونه نفت ایران را به قیمت ناچیز می‌بردند و در قبال آن اسلحه‌های خود را با قیمتی چند برابر به ایران می‌فروختند و تأسف‌بار‌تر اینکه ایران تنها حق داشت از این سلاح‌ها در جهت منافع آمریکا بهره ببرد؛ لذا سرباز ایرانی باید به خاطر منافع آمریکا به کشور عمان برود و با جنبش خلق ظفار بجنگد؛ اما اگر سؤال پرسیده می‌شد، چرا؟ می‌گفتند: چرا ندارد؛ دستور است!
اگر زمانی گفته می‌شد که ایران به جایی خواهد رسید که به رقیب آمریکا بدل خواهد شد و رئیس‌جمهور آمریکا ایران را به عنوان رقیب اصلی خود ذکر خواهد کرد، نه تنها کسی باور نمی‌کرد که موجب تمسخر بود؛ اما خداوند طبق وعده‌ای که داده، عمل می‌کند.
2. نیروهای انسانی و جوانان پای کار
 سرمایه دوم مهمتر از سرمایه مادی است.‌در کشور ما نیروهای انسانی و جوان‌های پاک‌سرشت، کم نظیر بلکه بی‌نظیری وجود داشتند که کسی قدر آنها را نمی‌دانست؛ مانند جواهراتی غبار‌گرفته بودند و کسی آنها را نمی‌شناخت و امام(ره) با شناخت خوب آنها، کاری کرد که این جواهرات نمایان شدند؛ به جایی رسیدند که امام(ره) با آن عظمتش گفت: رهبر من آن طفل سیزده ساله است. این در حالی است که سال 42 که نهضت آغاز شد، حتی کسی تصور نمی‌کرد که امام(ره) بتواند یاران صدیقی بیابد که تا پای جان، در این مسیر قدم بردارند.
سر بسته بگویم که برخی قشرها، سخنان امام(ره) را برای تمسخر و لطیفه برای یکدیگر تعریف می‌کردند! اما وعده خداوند تخلف‌ناپذیر است؛چنانکه می‌فرماید:خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آنچنانکه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. (نور/ 55)
3.ایمان به خدا
ایمان به خدا سرمایه سومی است که خداوند به برکت اهل‌بیت (ع) و علما به مردم ما ارزانی داشته .زمانی، فرهنگ الحادی از همان دبستان به دانش‌آموزان تزریق می‌شد و در دانشگاه به اوج خود می‌رسید، به گونه‌ای که ایمان به خدا، نصرت الهی و امدادهای غیبی، خرافات به شمار می‌رفت و حتی به کسانی که از آنان انتظار نمی‌رفت هم سرایت کرده بود. اثرات این فرهنگ تا سال‌ها ادامه داشت؛ بگونه‌ای که اگر صحبت از خشکسالی می‌شد، اولین راه حلی که به ذهنشان می‌رسید، بارور کردن ابرها با تکنولوژی و علم روز بود؛ حتی اندکی هم به فکر توسل، دعا، استغاثه و نماز استسقاء هم نمی‌افتادند!
هر چند بخش‌هایی از معارف دین، مغفول مانده بود، اما زمینه رشد ایمان در جوانان پاک‌سرشت بسیار مساعد بود و این امام (ه) بود که آن را شناخت و از آن بهره‌برداری کرد.امام شعار ما می‌توانیم» را سر داد و گفت بهتر که از ما نفت نمی‌خرند؛ در دوره‌ای که کسی جرأت نمی‌کرد نام آمریکا را بدون احترام ببرد، امام(ره) فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند». امام قدر همه انواع سرمایه‌ها را دانست و با ایمان به خدا کارش را پیش برد و بعد از او نیز نسخه بدل وی، جانشینش شد که همان راه را ادامه می‌دهد.
خطرات تهدید‌کننده دین و فرهنگ
 هر چقدر نعمت الهی بیشتر باشد، آفات و خطراتی که آن را تهدید می‌کند نیز بیشتر می‌شود، در طول تاریخ اسلام، هر کجا رشدی وجود داشته، سختی‌ها و خطرات بزرگتری هم اسلام را تهدید کرده است. لذا امروز که زمینه‌های رشد و ترقی بیشتر فراهم شده، خطرات بیشتری نیز وجود دارد و در مقابل، ما نیز وظیفه سنگین‌تری بر عهده داریم.
خطراتی که امروز انقلاب را تهدید می‌کند، بیش از خطرات گذشته است؛ بخصوص خطرهایی که متوجه دین و فرهنگ است. لذا باید مراقب باشیم تا دشمن این سرمایه ایمانی نسل جوان ما را نرباید و ما نیز با شناخت این نعمت‌ها، از آن در جهت رضای الهی بهره‌برداری کنیم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
درهمایش گام دوم انقلاب و اامات آن»؛ قم؛16 / 8 / 1398 . 

 

 زلال بصیرت
 
نقش ت در اجرای گام دوم انقلاب
 
  ۱۳۹۸/۰۹/۲۰
Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم
در سایه انقلاب اسلامی، تحولات بسیار خوبی در حوزه‌های علمیه صورت گرفت. اگر مقایسه تحولات عملی که بعد از انقلاب در حوزه علمیه قم تحقق پیدا کرده است را با قبل از آن مقایسه کنیم، چه بسا میزان تحولات، بیش از 5 قرن گذشته باشد؛ البته اینها، هنوز قدم اولیه است که به لطف الهی و دعای امام زمان‌(عج) و تلاش‌های سربازان مخلص ایشان در اجتماع ایجاد شد.
امروز بزرگ‌ترین قدرت نظامی دنیا، رقیب خود را ایران معرفی می‌کند. همان ایرانی که نوکر بی‌جیره و مواجب آمریکا بود. البته این پیشرفت به خودی خود حاصل نشد؛ به برکت تلاش‌های مخلصانه امام(ره) و شجاعت و جرأت بی‌نظیر وی، با لطف  خداوند متعال به موفقیت‌هایی رسیدیم که حتی خواب آن را نمی‌دیدیم. این مسئله، حجت را بر نسل آینده ت تمام می‌کند.
وقتی رهبری تعبیر گام اول را برای 40 سال اول انقلاب به کار می‌برند، خیلی معنا دارد؛ چون گام اول، بدون پیش‌زمینه‌های لازم و بدون امکانات بود؛ مانند کسی که در سنگلاخ می‌خواست حرکت کند؛ اما در این 40 سال، جاده صاف شد؛ موانع برداشته شد، زمینه‌های متعدد فکری و عملی به وجود آمد؛ نقاب از چهره منافقین کنار رفت و لذا گام دوم باید سریع‌تر و بلندتر برداشته شود.
نقش ت در هدف‌گذاری 40 سال دوم انقلاب در زمینه دینی
الحمدلله در حوزه فضلای جوانی به سنت‌های الهی ایمان پیدا کرده و با توکل بر خدا و به امید مددهای او، بدون کمترین امکانات و بودجه‌ای، حرکت را آغاز کردند و برکات آن نیز در حوزه روز به روز بیشتر می‌شود. حالا نوبت ماست؛ اگر آنها با دست خالی قیام کردند، امروز میراث آنها در اختیار ماست؛ امام (ره) در آغاز حرکت، هر روز و هر لحظه در معرض ترور بود، اما ایشان تنها با توکل بر خدا و برای انجام وظیفه به پیش رفت؛ به برکت اخلاص وی و زحمات یارانش، این دستاوردها در اختیار ماست؛ اما ما چه کرده و چه می‌کنیم؟
برخی معتقدند این دستاوردها در معرض خطر است و وظیفه ما حفظ این دستاوردهاست، اما حقیقت این است که نه تنها حفظ دستاوردها لازم است، بلکه وقتی آنها با دست خالی قدم اول را برداشتند، ما باید قدم‌های بعدی را بلندتر و کامل‌تر برداریم؛ چون امروز زمینه‌های علمی و اجتماعی بیشتری فراهم شده است.
باید طرح کاملی برای گام دوم انقلاب آماده کرده و از الان هدف خود را برای 40 سال دوم مشخص کنیم، باید بدانیم رسیدن به این هدف چه لوازمی دارد و چه کمبودهایی داریم. طبیعی است مسئول بخشی از گام دوم که در زمینه دین است، ت و دین‌شناسان هستند و این توقع از دیگران نمی‌رود.
حقیقت این است که ما در بخش‌های عظیمی از مفاهیم دینی کوتاهی کرده‌ایم؛ حتی اگر به خاطر شرایط، معذور هم باشیم، اما به هر حال این معذور بودن، عقب‌افتادگی را جبران نمی‌کند. متأسفانه، در اثر کوتاهی‌ها، دین در مسائل فقهی فردی خلاصه شده، اما اموری که مسائل روزمره مسلمانان است، مورد توجه قرار نگرفته است؛ از شبهه‌پراکنی‌ها در ساده‌ترین عقاید گرفته تا مسائل پیچیده مانند مسائل حکومت اسلامی و ولایت‌فقیه و همچنین تطبیق احکام بر مصادیق خود با توجه به زمان و مکان و فرهنگ هر جامعه، کوتاهی و کمبود وجود دارد.
گام دوم انقلاب باید از ریشه شروع شود و اسلام در جامعیتش تبیین شود، هر چند نیروی کافی در همه ابعاد اسلام نداریم، اما از همفکری و هم‌افزایی همه نیروهای موجود استفاده کنیم تا بتوانیم به تدریج کمبودهایمان را جبران کنیم. سپس در اثر این هم‌افزایی‌ها طرحی کلی برای چهل سال آینده تبیین کنیم؛ اینکه ما در چهل سال آینده در هر بخش باید به کجا برسیم و نسبت به اکنون در چه مسائلی باید پیشرفت کنیم.
انسان باید در هر جهتی با کسانی که به وی از نظر فکری نزدیک‌ترند، همگرایی و ارتباط ایجاد کند؛ ابتدا بین شیعیان، سپس بین شیعه و اهل‌سنت کاری کنیم که ارتباط‌ها با خوش‌بینی به یکدیگر بیشتر شود. این همگرایی در مرحله بعد با اهل کتاب در زمینه‌هایی که مشترک هستند و دستور صریح قرآن است، صورت می‌گیرد. اگر با این روش برخورد کنیم، طبیعتا بدبینی‌ها کمتر می‌شود و زمینه مساعد برای شناخت حق بیشتر می‌شود، اما اگر آفات شخصی مانع این کارها شود، خیانت به نظام اسلامی و خون‌های شهداست.
ضرورت اهتمام حوزه به رفع شبهات
یکی از کم‌کاری‌های حوزه علمیه در زمینه مسائل تربیت دینی است، متأسفانه برخی در حوزه علمیه همان حرفی را می‌زنند که تفکر سکولاریسم غرب می‌گوید! اسلام را در همین فقه و امور فردی خلاصه می‌دانند؛ در حالی که اسلام همه ابعاد زندگی بشر را فرا می‌گیرد؛ آیا در زمینه روابط زن و شوهر، اسلام دستوری ندارد؟ باید از قرآن، سنت و سیره اهل بیت(‌علیهم‌السلام) دستورات و سفارشات در این زمینه جمع‌آوری و دسته‌بندی شود تا مورد استفاده قرار بگیرد؛ چه بسا منابع ما در این زمینه‌ها، بیش از منابع ما در زمینه فقه فردی باشد.
مکاسب شیخ در مجموع چند روایت را مورد استناد قرار داده است؟ چند آیه قرآن در مکاسب مطرح می‌شود؟ در عین حال ما چنین فقه غنی‌ای داریم؛ چون در این زمینه کار شده است و مورد بررسی قرار گرفته است؛ آن هم با چند آیه و چند روایت؛ اما در مقابل علی‌رغم وجود ده‌ها آیه در زمینه مسائل خانوادگی و صدها آیه درباره مسائل اخلاقی، چه میزان درباره آن بحث کرده و آنها را مورد بررسی قرار داده‌ایم؟
در زمینه احتجاجات و مسائل عقلی و اعتقادی چقدر روایت داریم، اما ما چه میزان در این زمینه کار کرده‌ایم؟ آن هم زمانی که شبهات متعدد از طریق رسانه‌های مختلف، ذهن جوانان ما را بمباران می‌کند! ما چند دستگاه رسانه‌ای داریم که با آنها بحث کرده و جواب اقناع‌کننده به آنها بدهد؟ بگذریم که حتی گاهی از این شبهات بی‌اطلاع هستیم.
اقدامات اولیه‌ای در این زمینه‌ها، توسط آیت‌الله صدر و آیت‌الله هاشمی شاهرودی انجام گرفت و قدم اول را آنها برداشتند؛ حال اگر ما نسبت به این مسائل بی‌تفاوت باشیم، آیا برای تنبلی‌مان توجیه داریم؟! روشن است که نه تنها توجیهی وجود ندارد که اگر درست بیندیشیم به خاطر استفاده نکردن، گناه کبیره کرده‌ایم و به دین و کسانی که در این زمینه زحمت کشیده‌اند، خیانت کرده‌ایم.
وم برنامه‌ریزی برای 40 سال دوم انقلاب
 بنابراین وظیفه اول تهیه طرح کلی برای چهل سال آینده و سپس برنامه‌ریزی برای اجرای این طرح است؛ چه بسا برنامه‌ریزی تا اجرای آن، بیست سال طول بکشد، اما این نباید سبب شود که اقدامی انجام ندهیم؛ بلکه هر چه ما دیرتر اقدام کنیم، نتیجه هم دیرتر حاصل می‌شود. بدانیم تنبلی در این زمینه گناه است.
در مرحله بعد باید شیوه ترویج و نشر این دستاوردهای علمی را فراهم آورد؛ بلکه از هم‌اکنون ابزارها و شیوه‌های لازم مورد بررسی قرار بگیرد تا بعد از تهیه محتوا بدانیم چگونه باید با اقوام و فرهنگ‌های مختلف تعامل کرد و حقیقت را به نحوی به گوش آنها رسانید که از آن استقبال کنند. گاهی مطلبی به افرادی گفته می‌شود و نمی‌پذیرند، اما همان مطلب را می‌توان به شیوه و بیانی دیگر گفت تا مورد پذیرش قرار گیرد.
هر چند عناد و دشمنی نسبت به دین وجود دارد، اما نسبت به شناخت حقایق نیز عطش وجود دارد. حتی در رهبران ادیان دیگر نیز طالب حق وجود دارند و اگر قدرت تبلیغی مناسبی داشته باشیم، حتی می‌توانیم در آنها نیز تأثیرگذار باشیم.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با فرزند آیت‌الله هاشمی شاهرودی (مسئول بنیاد فقه و معارف اهل بیت‌) و همراهان؛ قم؛ 23 / 12 / 1397 .

زلال بصیرت
 
رنج جامعه از ضعف‌ها و کمبودهای اخلاقی
 
   ۱۳۹۹/۰۲/۱۰
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
علی‌رغم اینکه پیشرفت‌های بسیار زیادی در زمینه‌های مختلف علمی، فرهنگی، ی، نظامی و نظایر آن داشته‌ایم، اما متأسفانه در زمینه اخلاق، پیشرفت چندانی نداشته‌ایم، بلکه می‌توان گفت در برخی زمینه‌ها، اصلا حال و هوای اوایل انقلاب وجود ندارد و حتی پسرفت نیز داشته‌ایم.
ما موظفیم سیاه‌نمایی نکنیم اما در عین حال باید ضعف‌ها و کمبودها را شناسایی کنیم؛ البته کمبودها در یک سطح نیستند و در عرصه‌های مختلف، نیاز به چند نوع برنامه‌ریزی و کار در زمینه فرهنگی وجود دارد.
انتقاد از عدم تبیین درست و دقیق اخلاق در چهل سال گذشته
 اگر دکتری خود به نوعی بیماری مبتلا باشد، ولی آن بیماری را نشناسد و نداند  که بیمار است، قطعا نمی‌تواند آن بیماری را در جامعه علاج کند؛ متأسفانه دستگاه‌هایی که باید ضعف معنوی جامعه را بشناسند و با برنامه‌ریزی، آنها را جبران کنند، نه تنها این ضعف‌ها را نمی‌شناسند، بلکه همان ضعف‌ها و بیماری‌های معنوی را صحت و سلامتی معرفی می‌کنند! آیا احتمال ندارد برخی به این ضعف مبتلا باشند و به جای خدمت به جامعه، خیانت کنند و عامل سرایت و شیوع بیماری فرهنگی شوند؟!
باید ابتدا از خودمان شروع کنیم و ببینیم اصلا معنای اخلاق را درست فهمیده‌ایم یا خیر، آیا اخلاق، به معنای لبخند زدن به همگان و راضی نگه داشتن آنها – ولو با فریب و دروغ – است؟! آیا اخلاق به معنای تساوی، عدالت و برابری است؟! آیا به معنای تغییر رفتار یا تغییر ارزش‌ها بلکه تغییر باورهاست؟!
آیا کار در این زمینه را به نیت انجام وظیفه در مقابل خدا می‌دانیم یا برای انجام شغل و کسب درآمد کار می‌کنیم؟ روشن است که این نیت با غرض اصلی منافات دارد.
در عرصه اخلاق در رسانه نیز ابهام‌های زیادی از جمله ابهام در معنای اخلاق وجود دارد، بنده بعد از 70 سال طلبگی هنوز تعریف واحدی برای اخلاق سراغ ندارم؛ این در حالی است که از روز اول طلبگی به مسئله اخلاق، اهتمام داشتم. باید دید اصلا اخلاق، کجای دین قرار دارد؟ ارتباط اخلاق با باورها و اعتقادات مذهبی چیست؟ متأسفانه بعد از گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی، هنوز حتی پرسش‌های این موضوع به خوبی تنظیم نشده است، چه رسد به پاسخ‌های روشن و جامع؛ البته داوطلبی نیز برای کار در این زمینه وجود ندارد و همین مشخص می‌کند که این مسئله برایمان مهم نبوده است، در حالی که پیامبر اکرم‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»، براستی که من مبعوث شدم تا شرافت‌های اخلاقی را کامل و تمام کنم [و به مردم بیاموزم[ (بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج 10، ص 323، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق)
عدم رعایت اخلاق توسط برخی از مسئولان، نتیجه عدم تلاش در این مسئله است، در بین مسئولان افرادی هستند که انقلاب اسلامی را انقلابی مانند سایر انقلاب‌های دنیا می‌‌‌‌دانند و آن را صرفا به عنوان تحولی ی ارزیابی می‌کنند که طی آن قدرتی، کنار رفته و قدرت دیگری جای آن را گرفته است؛ لذا حتی برخی از آنها از بیان اسم اسلام نیز پرهیز دارند و برای اینکه به تحجر و کهنه‌پرستی متهم نشوند به جای گفتن ارزش‌های اسلامی، از واژه ارزش‌های ملی استفاده می‌کنند؛ دلیل آن هم این است که در این چهل سال برای اخلاق، کار صحیح و جامعی صورت نگرفته است.
نقش اساسی رسانه ملی در نهادینه کردن اخلاق در جامعه
 در این شرایط ما چه وظیفه‌ای داریم؟ ابتدا باید معنای اخلاق را به خوبی تبیین کنیم؛ آیا می‌توان خوب و اخلاقی بود، اما دین نداشت؟ همان‌گونه که عده‌ای معتقدند می‌توان دین نداشت، اما با اخلاق بود! آیا مراد ما از اخلاق صرفا خوشرو بودن و لبخند زدن است؟ ما به عنوان مسلمانی که پیامبرشان، هدف بعثت خود را اتمام مکارم اخلاق ذکر می‌کند، در این زمینه بسیار ضعف و کمبود داریم.
حال باید برای تبیین اخلاق به کجا رجوع کرد؟ باید سراغ کانت و ویل دورانت و ویلیام جیمز رفت و آثار آنها را ترجمه کرد و در دانشگاه‌ها تدریس کرد یا راه دیگری وجود دارد؟!
رسانه ملی نقشی تعیین‌کننده در جامعه دارد،یکی از وظایف رسانه این است که همین دغدغه و کمبود اخلاق را با ادبیات صحیح و بر اساس درک اقشار مختلف، به مردم جامعه منتقل کند تا در قدم اول، همه متوجه باشیم که در زمینه اخلاق کمبود داریم؛ چرا که تا به وجود ضعف اخلاقی در جامعه باور نداشته باشیم، کاری برای درمان و علاج آن صورت نخواهد گرفت. از این‌رو رسانه ملی ابتدا باید این تلنگر و هشدار را در جامعه ایجاد کند.
تا توجه ما به خارج و فلان کشور و فلان حزب و دعواهای ی و نظایر آن باشد، وضع همین است و حتی متوجه وجود چنین ضعفی در جامعه نمی‌شویم.
باید برای سؤالات در زمینه اخلاق، پاسخ‌های صحیحی بیابیم و بدانیم ملاک خوب بودن و بد بودن و به عبارتی فلسفه اخلاق چیست؟ موضوعی که تا قبل از شهید مطهری‌(ره) اصلا مفهوم نداشت و بعد از ایشان نیز چندان پیگیری نشد.
اول اینکه هسته اولیه کار، باید با حضور با اخلاص‌ترین‌ها شکل بگیرد؛ کسانی‌که واقعا دغدغه مسائل اخلاقی را داشته و دلسوز باشند و دوم اینکه توکل به خدا و توسل به اولیای الهی را فراموش نکنیم؛ بنده در طول هفتاد سال طلبگی، بارها تجربه‌ کرده‌ام که اگر برای انجام هرکاری ابتدا سراغ خدا و اهل بیت‌(علیهم‌السلام )و حضرت معصومه ‌(س)برویم، کار بهتر پیش خواهد رفت.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)  در دیدار با مسئولان برگزاری همایش اخلاق و رسانه؛ قم ؛13 / 9 / 1397 .

زلال بصیرت
درسبندگی» در مکتب امام(ره)
 
۱۳۹۹/۰۲/۰۳
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند متعال، می‌خواهد بندگانش شاکر نعمت‌ها باشند و البته اولین اثر شکر، افزایش نعمت‌ها برای خود شاکران است؛ یک‌سری برکاتی هستند که همگان می‌توانند آن را درک کنند؛ از این رو مقایسه‌ای کوتاه بین شرایط حال حاضر و قبل از انقلاب، به خوبی این برکات را یادآوری می‌کند؛ زمانی حتی برای تعمیر جنس‌های خریداری شده از آمریکا، نیازمند آمریکایی‌ها بودیم و مبلغی شبیه اصل آن باید هزینه می‌شد تا آن جنس تعمیر شود، اما امروز در زمینه‌های متعددی پیشرفت داشتیم که حتی می‌توانیم در تولید آنها به دیگران هم کمک کنیم.
برکات پیدا و پنهان انقلاب اسلامی
همچنین نعمتی مانند امنیت قابل درک برای همگان است؛ زمانی حتی در برخی خانواده‌ها، فرد از برادر خود نیز احساس خطر می‌کرد و احتمال می‌داد ساواکی باشد؛ چه رسد به دوست و همسایه و دیگران. اما امروز براحتی در بین محافل از شخصیت‌های مهم کشور انتقاد می‌شود.
اما برکات انقلاب، محدود به همین امور نمی‌شود؛ درک برخی نعمت‌ها سخت‌تر است و عموم افراد آن را درک نمی‌کنند؛ به عنوان نمونه اگر کسی بگوید وقتی مؤمنانی جمع می‌شوند و خدا و اهل بیت‌(علیهم‌السلام) را یاد می‌کنند، گروهی از فرشتگان در این فضا رفت و آمد کرده و برایشان دعا می‌کنند، شاید به خوبی برای ما قابل درک نباشند، اما این برکات وجود دارند و روایات متعددی بر این امر تصریح کرده‌اند. در سایه انقلاب اسلامی نیز برکاتی از همین سنخ برای کشور حاصل شده است که ما قادر به درک آن نیستیم.
امام، مصداق کامل بندگی خدا
آنچه سبب شد تا این همه برکات شامل امام(ره) شود، این بود که امام(ره) به دنبال بندگی خدا» بود؛ بنده صرف خداوند که هر چه خداوند گفت باید انجام دهد؛ لذا سعی کرد ببیند خدا از او چه می‌خواهد؛ البته برای بندگی نیز دو رکن لازم است؛ اول تلاش برای شناخت وظیفه و دوم اخلاص در عمل. امام(ره) سال‌ها در حوزه زحمت کشید تا وظیفه خودش را در هر شرایطی بشناسد و از طرف دیگر نیز با اخلاص تمام به وظیفه‌اش عمل کرد؛ برای او تفاوتی نمی‌کرد که مردم بگویند زنده باد خمینی(ره) یا – خدای ناکرده – عکس آن را بگویند؛ او به دنبال بندگی و رضای الهی بود.
گاهی اوقات نزدیکترین افراد به ایشان، نظر دیگری داشتند، اما ایشان وظیفه خود را امر دیگری تشخیص می‌داد؛ از این‌رو سرزنش‌های صریح و غیر صریح را تحمل می‌کرد، ولی وظیفه‌اش را ترک نمی‌کرد؛ خواه دیگران خوششان بیاید یا بدشان بیاید.
نتیجه بندگی خداوند، این بود که هیچ وقت از هیچ چیزی نمی‌ترسید؛ لذا خطرهایی که می‌توانست هر کسی را متزل کند، نتوانست کوچک‌ترین خللی در اراده و انجام وظیفه امام(ره) به وجود آورد.
او زمانی قیام کرد که ایران حیاط خلوت آمریکا و همچون ابزاری در خدمت اهداف آنها بود؛ اما امروز به برکت همان حرکت، ایران به رقیب آمریکا تبدیل شده است به گونه‌ای که رئیس‌جمهور آمریکا وقتی می‌خواهد دشمنش را معرفی کند، ایران را نام می‌برد و نه حتی کشورهای بزرگی مانند چین و روسیه! ایران به اینجا نرسید، مگر به واسطه یک ی که چیزی جز بندگی خدا نداشت. آیا این برای ما درس نیست؟!
امام(ره) به ما یاد داد تا بندگی کنیم؛ شاگردی که خوب از او درس گرفت، همانی است که امروز جای او نشسته است؛ هیچ کس مانند خداوند نمی‌دانست چه کسی بهترین گزینه برای این سمت است؛ البته شخص رهبری نیز دنبال پست و مقامی نبود و تلاش می‌کرد که این مسئولیت سنگین بر عهده‌اش نیاید، اما خدا می‌دانست او برای این کار مناسب‌تر است؛ چون به بهترین وجه درس بندگی را از استاد آموخته بود.
نعمت بی‌بدیل رهبری و وم شکر آن
 باید از راه امام و رهبری درس بگیریم. اگر در همه کارها، بندگی خدا را سرلوحه همه کارهایمان قرار دادیم، از امام درس‌گرفته‌ایم؛ اما اگر در هر کاری اول به فکر بودیم که چه چیز عاید ما می‌شود و چه منافعی برای خانواده و هم حزبی‌هایمان دارد، نمی‌توانیم ادعای پیروی راه امام را بکنیم.
اول باید دنبال این باشیم که وظیفه ما چیست و خداوند در هر شرایطی از ما چه می‌خواهد.بزرگ‌ترین نعمتی که خداوند به ما داده است، وجود رهبری است که به بهترین شیوه، وظیفه ما در شرایط مختلف را برایمان بیان می‌کند؛ چه بسا پزشکان حاذقی که در طول دوره طبابت خود، در موارد متعددی‌اشتباه کرده‌اند و البته جای تعجب هم نیست، اما اینکه فردی به مدت 30 سال در مسندی بنشیند و با پیچیده‌ترین مسائل اجتماعی روز مواجه باشد و نتوان یک نمونه بیان کرد که ایشان‌اشتباهی داشته باشد، جای تعجب است. آن هم در دنیایی که رهبران عالم روزانه‌اشتباهات متعددی دارند.
چنین رهبری را مقایسه کنید با رئیس‌جمهور قدرتمندترین کشور دنیا که رئیس‌کنگره آمریکا در مورد او می‌گوید ترامپ حتی ارزش این را ندارد که او را استیضاح کنیم! بنده چنین تعبیری را از هیچ تمداری نشنیده بودم. اما در مورد رهبر ایران، بزرگ‌ترین شخصیت‌های ی دنیا می‌گویند تا ایران چنین رهبری دارد، شکست نمی‌خورد. این چه نعمت عظیمی است که خداوند به کشور ما داده است؛ از خداوند متعال باید عاجزانه درخواست کنیم که توفیق شکر این نعمت‌ها را به ما بدهد. چنین انسانی، فرشتگان در مقابلش خضوع می‌کنند.
سجده فرشتگان در برابر حضرت آدم (ع) نمادی از این بود که این آفریده خداوند عزتی نزد خداوند دارد و می‌تواند به مقامی برسد که فرشتگان باید در مقابلش به خاک بیفتند. این ویژگی را خداوند در وجود همه ما قرار داده است؛ اگر به دنبال بندگی خداوند بودیم، به همان میزان می‌توانیم به رسیدن به مراتبی از آن امیدوار باشیم.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)  در جمع مدیران ارشد هلدینگ فدک (بزرگ‌ترین مجموعه فعال در زمینه حمل‌ونقل ریلی کشور)؛ قم؛25 / 12 / 1397 .


زلال بصیرت

عرضه معارف دین، متناسب با فرهنگ و زبان مخاطب

  ۱۳۹۹/۰۱/۲۷

Image result for آیت‌الله مصباح یزدی
بسم الله الرحمن الرحیم
بین تکالیف انسان و نعمت‌ها و توانمندی‌هایی كه خداوند به او داده است، تناسب وجود دارد، البته روزی نسبت به تكالیفی كه بر عهده داریم، باید پاسخگو باشیم.

علاوه بر اینكه زمینه‌ای فراهم شده تا بتوانیم دین را بشناسیم، خداوند نعمتی به ما عنایت كرده است كه در گذشته، وجود نداشت و آن حركت نهضت اسلامی به دست امام (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی است كه به سبب آن، ت بهتر توانستند در دانشگاه حضور پیدا كنند و به تبیین معارف اسلامی بپردازند. طبیعتا وظیفه سنگینی هم بر عهده ت آمده است كه قبلا چنین تكلیفی وجود نداشت. لذا این مسئله ،هم نعمتی بزرگ و هم وظیفه بزرگی بر عهده امثال شماست.
در رژیم پهلوی بخصوص پهلوی اول، نه تنها ت جایگاهی نداشت، بلكه ‌شدن، مایه شرمساری بود. اما خداوند ورق را به گونه‌ای برگرداند كه شما امروز استاد و مربی كسانی هستید كه قرار است بالاترین مسئولیت‌های كشور را بر عهده بگیرند.
سنت الهی  تدریج
پیشرفت‌های فكری و ذهنی افراد، تدریجی است؛ حتی جامعه اسلامی نیز بتدریج تشكیل شد؛ در اوایل بعثت، به جز دو سه نفر، همه بت‌پرست متعصب بودند و حاضر بودند برای حفظ مقدساتشان، هرجرم و جنایتی را مرتكب شوند. كسانی هم كه در ابتدا به پیامبر(صلی الله علیه و آله)ایمان آوردند، از ضعیف‌ترین اقشار جامعه بودند، اما هنوز چند دهه نگذشته بود كه اسلام، چند امپراتوری مهم دنیا را در مقابل خود خاضع كرد.
پدیده‌های الهی نیز تدریجی هستند؛ لذا اگر قرار شد در دانشگاه‌های ما، معارف اسلامی تدریس شود، به این معنا نیست كه به یك مرتبه، همه معارف به طور كامل و صحیح و دسته‌بندی شده، به دانشجویان منتقل شده و زمینه اجرای آن فراهم شود؛ طبیعتا نقص‌ها، ضعف‌ها و مشكلاتی خواهد داشت؛ باید به مرور كسانی با پشتكار، كمبودها را شناسایی و رفع كنند و آن را كامل‌تر كنند تا به درخت باروری تبدیل شود كه ثمرات آن در هر زمانی در جامعه ظاهر شود. براساس آیه:خداوند هیچ کس را، جز به اندازه توانایی‌اش، تکلیف نمی‌کند»(بقره/ 276) برخی كارها را به تنهایی نمی‌توانیم انجام دهیم، اما می‌توانیم با همفكری و همكاری با دیگران، آن را به انجام برسانیم؛ از این‌رو ایجاد تشكیلات و كار جمعی، از توانمندی‌های ماست که در صورتی كه مفید باشد، باید به آن بپردازیم و نمی‌توان به بهانه عدم توان فردی برای انجام كاری، از انجام آن به صورت گروهی سر باز زد.
ت، مدافعان خط مقدم تهاجم فرهنگی دشمن
 كمبودها در چند جهت محتمل است، یكی از كمبود‌ها، كمبود علمی است؛ طبیعتا همه ما عالم به همه سطوح دین و عمق آنها نیستیم. آنچه كه دروس رسمی حوزه به شمار می‌رود نیز وما پاسخگوی همه نیازهای دینی جامعه در این عصر و در کشور جمهوری اسلامی ایران نیست. تنها این کشور است که به اجرای دین اهتمام دارد و بقیه جوامع اگر اهتمامی به دین داشته باشند به صورت کمرنگ و در حاشیه است. این است که تمام عوامل شیطانی برای تضعیف دین در این کشور دست به كار شده‌اند.
امروز قدرت‌های استكباری صریحا گفته‌اند كه قصد تغییر نظام اسلامی را دارند، طبیعتا كسانی كه در صف اول مقابله با هجوم‌های دشمن بر ضد دین و نظام قرار دارند، ت هستند؛ باید ببینیم تا چه حد برای پاسخگویی به نیازهای جامعه خودمان آمادگی داریم تا جوانان مسلمان خودمان را از دست ندهیم و آنان پاسخ شبهاتی را كه عقاید آنها را نشانه گرفته است، یاد بگیرند. از این‌رو ابتدا باید كمبود علمی خود را رفع كنیم. برای اینکه دین، زنده بماند و به ما برسد، زحمات بسیار زیادی كشیده شده است. ماجرای تحمل سختی‌ها توسط مسلمانان در شعب‌ابی‌طالب فقط یك نمونه از آنهاست؛ مسلمانان  حتی آب برای بچه‌های خود نداشتند، چه رسد به غذا! مسلمانان این سختی‌ها را تحمل كردند تا امروز اسلام به دست ما رسیده است؛ آیا درست است كه اکنون تا جنسی گران شود، فریاد برآوریم كه دیگر نمی‌شود زندگی كرد؟! آیا ما در این شرایط تكلیف شرعی نداریم؟!
وم رعایت اخلاق در عرضه معارف دینی
 امروز جهان، تشنه معارف اسلامی است، باید فرهنگ، زبان و آداب مخاطبان را شناخت و به گونه‌ای سخن گفت كه مخاطب، محتوا را متوجه شود؛ نمی‌توان همان اصطلاحات و الفاظ و مفاهیمی كه در حوزه خواندیم را برای دانشجویان بازگو كنیم، بلكه باید محتوا را بر اساس زبان و فرهنگ مخاطب، تبیین كنیم.
باید اخلاق، رفتار و مشی‌مان نیز به گونه‌ای باشد كه جوان امروز با شرایط فعلی و با این همه شبهاتی كه درگیر آن شده، رغبت پیدا كند كه با ارتباط برقرار كند و سؤالات خود را مطرح نماید. شیطان از همه ما عالم‌تر است؛ صرف یادگرفتن مفاهیم دینی، هنر نیست، بلكه باید بر اساس آموخته‌های دینی، رفتار نیز دینی باشد؛ اگر ضعف اخلاقی در رفتار، بینش و منش ما باشد، قطعا موفق نخواهیم بود.
 بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)  در دیدار با جمعی از اساتید معارف استان مركزی؛ قم ؛5 / 7 / 1397 .


زلال بصیرت
 
سه شرط مهم برای ایجاد تحول در حوزه
 
 
  ۱۳۹۹/۰۲/۱۷
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
 پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام اسلامی در یک کشور بزرگ، نعمتی کم‌نظیر بلکه بی‌نظیر بود، دوست و دشمن، حتی تصور تحقق چنین پدیده‌ای را نمی‌کردند؛ حال که این نعمت برای ما فراهم شده، باید ببینیم جایگاه ت و حوزه‌های علمیه نسبت به انقلاب، چه جایگاهی است و آیا حوزه وظایف خود را درست شناخته و عمل کرده یا خیر؟ البته اگر بخواهیم ببینیم جایگاه ت در یک نظام چیست، باید ببینیم جایگاه دین در زندگی انسان چیست.
به طور کلی مردم دنیا به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند؛ عده‌ای اصلا به خدا و دین باور ندارند و تحقق این عالم را اتفاقی می‌دانند، از این‌رو مسئولیت و هدفی غیر از اهداف مادی و حیوانی، برای خود قائل نیستند. گروه دیگر، دین را یکی از ارکان زندگی انسان می‌دانند؛ اما دیدگاه افراد درباره اینکه ارکان دین چیست و تا چه حد در زندگی ما اهمیت دارد و هنگام تزاحم دین با منافع مادی، کدام مقدم است، دارای درجات مختلفی است.
قبل از انقلاب، دین، در نماز و روزه و برخی عبادت‌های فردی منحصر می‌شد. این انقلاب تحولی در دیدگاه‌های افراد کشور و حتی دیگر کشورها به وجود آورد که هنوز نمی‌توان ثمرات و برکات آن را درک کرد. بنده که تا حد زیادی دغدغه داشته و درباره آن نیز اندیشیده‌ام، اعتراف می‌کنم که این نعمت، از آنچه ما فکر می‌کنیم، بسیار عظیم‌تر است و البته وظایف ما نیز سنگین‌تر از آن چیزی است که عمل کرده‌ایم.
نظام جمهوری اسلامی در عالم بی‌نظیر است و رهبر آن نیز به اذعان دوست و دشمن، نظیر ندارد، خداوند این نعمت‌ها را به ما ارزانی داشته است باید ببینیم که از این نعمت‌ها چگونه باید استفاده کنیم و وظیفه ما نسبت به آنها چیست؟
این سؤال مطرح است که جایگاه دین در زندگی انسان چیست و چه وظیفه‌ای در قبال آن داریم؟ ما معتقدیم دین برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، ضروری است؛ اما وظیفه ما به عنوان طلبه چیست؟ در دوران ستمشاهی شرایطی بود که زمینه انجام برخی وظایف از ما سلب شده بود؛ اما امروز این‌گونه نیست و زمینه‌ای فراهم شده است که ما بتوانیم به وظایف خود عمل کنیم.
وم تحول در حوزه با تغییر روش‌ها و برنامه‌ها
هرچند بعد از انقلاب به برکت رهنمودهای امام (ره) و رهبری،پیشرفت‌های بسیار خوبی در حوزه صورت گرفته است، اما حوزه تا رسیدن به نقطه مطلوب، فاصله زیادی دارد.
تحصیل طلاب علوم دینی از بیش از یکصد کشور دنیا در ایران یکی از پیشرفت‌های حوزه است. گرچه این پیشرفت‌ها، بسیار خوب است، اما آیا وظیفه حوزه و ت، بیش از این نبوده است؟! گذشته از وظیفه طلاب برای صدور انقلاب و معارف اسلام به سایر کشورها، آیا وظایف خود را در داخل کشور به خوبی انجام داده‌ایم؟!
البته همین پیشرفت‌های امروز حوزه، حتی برای دشمنان نیز قابل تصور نبود و بنده نیز اگر نقاط ضعف را یادآوری می‌کنم برای سیاه‌نمایی نیست؛ یادآوری این نکات از این جهت است که بعد از گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی که یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداوند در این عالم است، آن طور که باید شکر آن را به جای نیاورده‌ایم؛ به زبان ساده‌تر تحولی که باید ایجاد می‌کردیم، هنوز محقق نشده است.
هنوز جوانان ما در بسیاری از مراکز آموزشی کشور، در مورد مسائل اساسی دین، دچار مشکل هستند. همچنین هرچند فضای مجازی، امروز گسترش یافته و سیل شبهات به سرعت در اذهان جوانان کشور، شکل می‌گیرد، اما آنها زمینه و فرصت پیدا کردن پاسخ را ندارند. آیا جا ندارد بعد از گذشت چهل سال از انقلاب، حداقل مسائل ابتدایی و اساسی دین را در کشور خودمان حل کرده باشیم؟!
امروز حتی در امکان شناخت واقعیت، تشکیک ایجاد کرده‌اند! امروز از این مسائل اولیه گرفته تا مسائل ی اسلام و ولایت‌فقیه، مورد تهاجم شبهات است! ما برای تبیین آن ،چه کرده‌ایم؟! کار به جایی رسید که حتی برخی از مسئولان بلندپایه (اسبق)، نظام جمهوری اسلامی بصراحت بیان کردند که لیبرالیسم، اوج تفکر بشری است! البته بسیاری از مسئولان دیگر نیز ته دلشان این است، اما جرأت نمی‌کنند بگویند.
ته دل برخی از مسئولان این است که حرکتی در کشور شروع شد و در این حرکت، جوّی پیش آمد که امام (ره) توانست حکومت را به دست بگیرد؛ وگرنه قرار نبود حکومت ی درست شود! کدام دین و آیه و حدیث، چنین حکومتی را تجویز می‌کند؟! وای به روزی که خدای ناکرده یک استاد درس خارج در حوزه علمیه قم، در درسش هم به این شبهات و سخنان دامن بزند؟!
آیا غیر از این است که باید درباره برنامه‌ها و کارهایمان تجدید نظر کنیم؟ آیا وظیفه ما صرفا تأمین معیشت است و یا وظیفه داریم تا پای جان برای دین بایستیم؟
البته از همان روزهای اول انقلاب، امام(ره) به این مطلب توجه داشت که باید در مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها  تحول ایجاد شود؛ چرا که آینده کشور به دست آنهاست؛ اما سؤال این است که چه اندازه متخصص امر در حوزه داشته و داریم و تا چه اندازه به وظیفه خود عمل کرده‌ایم و در صدد جبران ضعف‌ها برآمدیم؟!
وظایف سه‌گانه ون
 ما به عنوان ، سه نوع وظیفه داریم که باید انجام دهیم؛ اول اسلام را در جامعیتش بشناسیم و بشناسانیم و نه فقط در احکام فردی فقهی. دوم داشتن بصیرت است؛ زیرا اسلام گزاره‌هایی کلی است و برای پیاده کردن احکام آن در جامعه، باید شرایط عینی جامعه را در نظر گرفت و راه اجرای آن را با مقدماتش شناخت؛ در این راه باید هم امکانات و استعدادهای خود را بشناسیم و هم شیطنت‌های دشمن را تا مبادا فریب بخوریم. لذا به بصیرت ی و اجتماعی نیاز داریم. سوم نیز خودسازی است تا بر هوای نفس خود غالب باشیم و منافع خودمان را بر مصالح جامعه و اسلام ترجیح ندهیم.
اگر عالمی خودسازی نداشته باشد، ضررش بیش از نفع وی خواهد بود، چرا که که با چراغ آید، گزیده‌تر برد کالا». صرف دانستن و آگاهی کافی نیست، بلکه باید آماده فداکاری، ایثار و شنیدن تهمت‌ها و تمسخرها در این راه باشیم و تا پای جان در راه اسلام بایستیم. البته خدا نمونه آن را به ما نشان داده است و آن امام(ره) است که تابع محض اوامر الهی بود و در هرکجا حضور داشت، تنها به انجام وظیفه خود در مقابل خداوند فکر می‌کرد و حتی کشته شدن فرزندش را در این راه از الطاف خفیه الهی دانست.  باید توجه داشته باشیم که اسلام‌شناسی، جامعه‌شناسی و خودسازی سه شرط مهم برای انجام وظیفه است.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در جمع طلاب
و اساتید مجتمع آموزشی عالی فقه؛ قم؛ 12 / 9 / 1397 . 

 

زلال بصیرت
 
 وظایف وارثان انقلاب
 
  ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
در دوره پهلوی عزم جدی شده بود تا شجره دین و ت به عنوان مروجان دین را بخشکانند؛ لذا مدارس دینی که موقوفه طلاب بود، تبدیل به انبار کالای بازاری‌ها شده بود. در شهر دارالعباده یزد که مدارس دینی متعدد وجود داشت، تعداد طلاب ورودی به حوزه، نزدیک به صفر بود. مجالس عزاداری هم که محل تلاقی ت و مردم بود، ممنوع بود و لذا رابطه مردم نیز با ون کمتر شد؛ در آن شرایط حتی لباس ت هم ممنوع بود.
دین فردی، نسخه دیگری از سکولاریسم
 بعد از سال 1320 و فرار پهلوی اول و در حالی که نظم خاصی بر کشور حاکم نبود، برخی ون توانستند موقعیت را غنیمت بشمارند و تا حدی دوباره حوزه‌های علمیه را احیا کنند، یکی از مواریث نامیمون آن دوره، نگاه حداقلی به دین بود و نهایت چیزی که به عنوان دین تلقی می‌شد، فقه فردی بود. یعنی با تبلیغات گسترده چنین القا شده بود که دین، تنها در حوزه فقه و آن هم فقه فردی تعریف می‌شود؛ این همان چیزی است که با عنوان سکولاریسم شناخته می‌شود.
بر اساس این دیدگاه، دین چیزی است که بود و نبودش در زندگی اجتماعی انسان تأثیری ندارد، اما وم آزادی در جامعه ایجاب می‌کند اگر کسی خواست مسلمان باشد، با او مخالفت نشود؛ البته دین اسلام هم که در نظر آنها، فقط فقه است!، شاید هنوز هم در برخی محافل دینی، علوم دینی را منحصر در همین فقه بدانند. هدف از چنین دینی هم این است که حاشیه زندگی انسان را سامان بدهد.
بر اساس نگاه سکولار، دخالت یک در امور اجتماعی نیز هیچ توجیهی ندارد، اما با آغاز نهضت اسلامی توسط حضرت امام‌(ره) بود که برخی نگاه‌ها اصلاح و بعد از 14 سال به انقلاب اسلامی منجر و به نقطه عطفی در تاریخ معاصر تبدیل شد و امروز بعد از گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی شاهد کارهایی هستیم که توسط ت انجام می‌گیرد و در گذشته مطرح نبوده است؛ در واقع بعد از انقلاب ت به عنوان یکی از اقشار مؤثر در جامعه قلمداد شد و وظایف متعددی بر عهده‌اش آمد.
امام(ره) این حرکت را در دوره‌ای آغاز کرد که کتاب‌هایی مبنی بر اینکه دین افیون توده‌هاست نوشته شده بود و دین مانع پیشرفت تلقی می‌شد و موج چنین تفکری بعد از صدها سال به ایران هم رسیده بود. اما بعد از نهضت اسلامی، مشخص شد که ت مهم‌ترین قشری است که می‌تواند در سرنوشت جامعه تغییر ایجاد کند و حتی اول شخص کشور باید ولی‌فقیه و باشد؛ تمام قوانین کشور باید بر اساس اسلام و زیر نظر اسلام‌شناسان یعنی ت باشد؛ قوه قضائیه یعنی کل دستگاه قضایی باید زیر نظر باشد.
این یعنی خداوند به وعده‌اش عمل کرد: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین» (ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!)(قصص/5)؛ یکی از مصادیق این آیه به برکت انقلاب، در سال 57، عینیت یافت.
وظایف ما در قبال انقلاب و دین
 امروز وظیفه ما به عنوان وارث این انقلاب و دستاوردهای آن - که در سایه فداکاری‌ها و شکنجه‌ها و جان دادن‌ها حاصل شده - چیست؟ به نظر می‌رسد به حکم عقل دو نکته ضروری است: اول اینکه بدانیم چه کارهایی می‌توان در راستای رشد و بالندگی این انقلاب انجام داد و دوم اینکه بدانیم چه آسیب‌هایی ممکن است به این انقلاب وارد شود و راه جلوگیری از آنها چیست. لذا دو نوع معرفت نیاز داریم. مقدمه این معرفت‌ها این است که دین را در جامعیت آن بشناسیم، باید ببینیم آیا دین امری فردی است که در زندگی انسان نقشی ندارد و یا برعکس، مهم‌ترین نقش را در زندگی دارد و ما متصدیان اجرای این نقش هستیم؟
البته مفروض این است که ما واقعا باور داریم که دین راه رسیدن به هدف خلقت است و تمام ابعاد زندگی انسان را در بر می‌گیرد و از قبل تولد تا هنگام مرگ برای انسان برنامه دارد و البته همه اینها مقدمه‌ای برای زندگی اصلی و ابدی انسان‌هاست. اصلی‌ترین نهاد در زندگی انسان، دین است و آن است که باید راه و رسم زندگی را بیان کند. بر اساس این دیدگاه، فقه، بخشی از دین خواهد بود، عقائد و اخلاق نیز بخش‌های دیگری از دین است؛ این در حالی است که تا مدت‌ها، دین در حوزه‌های علمیه در بخش فردی فقه خلاصه شده بود.
این به معنای کوتاهی بزرگان ما در این زمینه نیست؛ بلکه در گذشته به‌خصوص در دوره پهلوی، بر جامعه و علما تحمیل شده بود؛ حتی کار به جایی رسیده بود که مرحوم کاشانی که به همراه سید محمد تقی و سید احمد خوانساری سه شاگرد برجسته آقاضیاء بودند، فقط به خاطر اینکه وارد مسائل ی شده بود، در جامعه جایگاه چندانی نداشت! هر چند در آن شرایط، فردی مانند مدرس هم سر بلند کرد و گفت: ت ما، عین دیانت ماست، اما تلقی عمومی این نبود و او را نیز به شهادت رساندند.
افتخار این تحول که در جامعه اسلامی بلکه در عالم اسلام اتفاق افتاد، نصیب امام (ره) شد؛ کار ایشان به‌قدری بزرگ و باعظمت بود که هر چه در مورد اهمیت و وسعت برکات آن فکر کنیم، نمی‌توانیم همه آن را درک کنیم.
اولین کاری که باید انجام دهیم آن است که باید هم خودمان باور کنیم و هم سعی کنیم تا دیگران نیز درک کرده و باور کنند که دین تمام ابعاد زندگی انسان را دربر می‌گیرد و هیچ کار انسانی، خارج از عرصه دین نیست. در وهله بعد ببینیم در جامعه ما، به کدام‌یک از بخش‌های دین یعنی عقائد، احکام و اخلاق بیشتر نیاز است و برای انتخاب یک رشته دینی جهت تحصیل و تحقیق، بر اساس حجت شرعی بین خود و خدا اقدام کنیم.
اگر انگیزه، الهی باشد، هر قدمی که بر می‌داریم و هر کاری اعم از مطالعه و تحقیق که انجام می‌دهیم، اجر و ثواب بسیاری دارد و سبب شادی قلب امام زمان (عج) و روح شهدا می‌شود.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از دانش‌پژوهان و فارغ‌التحصیلان رشته مشاوره مرکز تخصصی امام خمینی(ره)؛ قم؛ / 12 / 1397 . 

زلال بصیرت
 
خطرات جهل» و هوای نفس»
 
۱۳۹۹/۰۲/۲۴
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
بر اساس آیات قرآن همه پیامبران الهی، مورد تمسخر مردم قرار می‌گرفتند؛ حتی گاهی قرآن تعابیری که استهزاء کنندگان درباره پیامبران به کار می‌بردند را نیز آورده است. معمولا عده کمی به پیامبران ایمان می‌آوردند. همچنین به جز چند نفر از انبیا هیچ‌کدام به حکومت نرسیدند و قدرت چندانی در جامعه نداشتند.
هر چند انتظار می‌رفت که با گذشتن چند نسل از همان اندک کسانی که ایمان آورده‌اند، تعداد مؤمنان زیادتر شود، اما باز هم تاریخ ثابت کرده است که کم‌کم این ایمان به فراموشی سپرده می‌شود یا افراد طبق تحلیل‌های نابه‌جا و عوامل دیگر، از دین منحرف می‌شوند؛ حتی اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبود؛ هنوز مدت زیادی از وفات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله ) نگذشته بود که عده‌ای دچار انحراف شدند.
عوامل انحراف انسان‌ها
چهل‌ سال پیش نهضتی که یکی از فرزندان صالح پیامبر‌(ص)در ایران شروع کرده بود، به پیروزی رسید و کاری کرد کارستان؛ او با اخلاص برای خدا گام برداشت و خداوند نیز با همراهی یاران مخلص و فداکار، او را یاری کرد و توانستند طاغوت را بیرون و نظام اسلامی را تشکیل دهند؛ اما سؤال این است، آیا ما مصون از انحراف هستیم یا ممکن است به بیراهه برویم؟
هیچ فرد و هیچ قومی از انحراف مصون نیست، حتی گاهی انحراف به اسم دین صورت می‌گیرد؛ همان‌گونه که به نام دین، فرزندان رسول خدا را به شهادت رساندند.
یکی از عوامل انحراف، جهل است. در بسیاری از موارد انسان به خاطر نشناختن حق، به بیراهه می‌رود؛ اما افرادی نیز هستند که حق را شناخته و در عین حال، منحرف شده‌اند. هوای نفس عامل دیگر انحراف است؛ کسی که به دنبال هوای نفس است، وقتی می‌بیند که پایبندی به حق، سبب به خطر افتادن منافع و خواسته‌هایش می‌شود، از آن رویگردان می‌شود.
در داستان بلعم باعورا،خداوند درباره وی تعبیری را به کار می‌برد که فقط درباره پیامبران به کار می‌رود، می‌فرماید: ما به او آیات خود را دادیم، اما همین فرد کارش به جایی رسید که قرآن او را تشبیه به سگ می‌کند. هوای نفس باعث شد که از مقام یک مستجاب‌الدعوه به حدی سقوط کند که خداوند او را به سگ تشبیه کند؛ تشبیهی که در هیچ جای دیگر قرآن سابقه ندارد.
وم اطاعت از ولی‌فقیه
امام (ره) احیا‌کننده نظریه ولایت‌فقیه بود.پیش از امام(ره) دین تنها در نماز و روزه خلاصه شده بود و هر چند مسئله ولایت‌فقیه در دین وجود داشت، اما مطرح نمی‌شد. نتیجه قیام امام(ره) و تبعیت از ولایت‌فقیه این شد که امروز بزرگ‌ترین قدرت‌های عالم، ایران را رقیب خود می‌دانند و در منطقه از ایران شکست می‌خورند.
همان‌گونه که بعد از پیامبر(ص) اطاعت از ائمه‌(ع) واجب است، زمانی که امام معصوم‌ غائب است نیز ولی‌فقیه واجب الاطاعه است. اما آیا همه ما و همه مسئولان، این امر را باور دارند و طبق آن عمل می‌کنند؟!
اطاعت از ولی‌فقیه‌ مانند اطاعت از ائمه معصومین‌(ع) واجب است؛ هر چند که ولی‌فقیه معصوم نیست و ممکن است بین هزاران تصمیم،‌اشتباهی نیز بکند. همان‌گونه که به حکم عقل اطاعت از فرمانده واجب است، اطاعت از ولی فقیه نیز واجب است؛ سربازان باید از فرمانده اطاعت کنند؛ بله، ممکن است فرمانده نیز تصمیمی‌اشتباه بگیرد، اما این مسئله دلیل بر ترک اطاعت از فرمانده نیست؛ وگرنه تفرقه ایجاد می‌شود و قدرتی باقی نمی‌ماند. البته فرق فرمانده و ولی‌فقیه این است که هدف ولی فقیه، جلب رضای الهی است و طبیعتا خداوند نیز او را به حال خود وا نمی‌گذارد، حتی اگر این ویژگی نیز نبود، باز هم اطاعت از او به اندازه یک فرمانده لازم بود.
این بیان بسیار ساده‌ای از ولایت‌فقیه است؛ البته خود امام(ره) و برخی بزرگان سال‌ها برای تبیین این مسئله کار کرده‌اند. بزرگانی چون آیت‌الله مؤمن(ره) که هر کسی او را می‌شناسد، به خوبی می‌داند که اصلا به دنبال هوای نفس نبود و یک زندگی ساده طلبگی داشت، سال‌ها بحث علمی ولایت‌ فقیه را مطرح می‌کرد.
وم مقابله با دو عامل انحراف؛ جهل و هوای نفس
باید باورهایمان را تصحیح کرده و بر اساس استدلال صحیح، آنها را بپذیریم و نه صرفا بر اساس تقلید؛ اما کسانی‌ بوده‌اند که عالم بوده و حتی کتاب‌هایی نوشته‌اند، اما هوای نفس، آنها را از مسیر حق منحرف کرده است؛ بنابراین افزون بر رفع جهل، باید به دنبال خودسازی باشیم و بنا را بر این بگذاریم که هرچه را فهمیدیم عمل کنیم. فهم صحیح و خودسازی، دو عامل مهم برای انجام وظیفه الهی و عدم انحراف است.
سعی کنیم برنامه‌ عملی ثابتی – ولو اندک و کوچک – به صورت مستمر داشته باشیم و آن را تکرار کنیم و باز سعی کنیم این برنامه عملی به هیچ قیمتی ترک نشود. فلسفه تکرار روزانه برخی عبادات مانند نماز هم همین است که سبب می‌شود تا روح انقیاد و اطاعت در انسان تقویت شود. تکرار عبادت سبب تقویت روح بندگی و تثبیت آن در قلب می‌شود.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در دیدار با  جمعی از کارکنان ناجا؛ قم؛ 25 / 1 / 1398 .

زلال بصیرت
 
توجه به قرآن و توسل به اهل‌بیت‌(ع)، وظیفه مردم و حوزه‌ها
 
۱۳۹۹/۰۳/۰۷
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
هیچ نعمتی از نظر بزرگی و عظمت، به اندازه نعمت قرآن، برای عموم انسان‌ها و بخصوص مسلمان‌ها،  وجود ندارد؛ حتی اثبات نبوت پیامبر اکرم‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله)نیز به وسیله قرآن صورت می‌گیرد؛ یعنی وقتی ثابت شود که قرآن، کلام خداست، معلوم می‌شود که آورنده آن نیز از سوی خداوند فرستاده شده است.
در قرآن کریم از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مسائل یعنی توحید و معاد گرفته تا مباحث مربوط به رفتارهای ساده انسانی، مورد توجه قرار گرفته است و در عین فصاحت و بلاغت کامل، نکته‌های اساسی زندگی و‌تربیتی، در نهایت زیبایی بیان شده است.
بی مهری و بی‌توجهی مسلمانان و حوزه‌ها به قرآن
 مهم‌ترین منبعی که برای شناخت دین، باید به آن رجوع کرده و آن را بشناسیم، قرآن کریم است، اما متأسفانه این کتاب باعظمت با برکات بی‌شمارش، نه تنها از طرف سایر انسان‌ها،  بلکه حتی از سوی مسلمانان نیز مورد بی‌مهری قرار گرفته است؛ تا آنجا که این امر بر پیامبر عظیم‌الشأن نیز گران آمده و علی‌رغم اینکه رحمهًْ للعالمین است و نسبت به امتش بسیار محبت دارد، اما روز قیامت از امتش به‌خاطر مهجور گذاشتن قرآن شکایت می‌کند. یعنی اهمیت قرآن بقدری است که پیامبر رحمت نیز به‌خاطر آن، نزد خدا از امت خویش شکایت می‌کند.
نه تنها قرآن توسط عموم مردم، مورد بی‌مهری قرار گرفته، بلکه این نعمت عظیم و منبع بی‌نهایت، در حوزه‌های علمیه که وظیفه اصلی‌شان شناخت دین و‌ترویج آن در سطح جامعه است نیز مورد کم‌توجهی قرار گرفته است. البته خداوند متعال در این عصر به ما لطف کرده و افرادی مثل علامه طباطبایی(ره) در این زمینه پیشگام شده‌اند که حق بزرگی بر گردن ما و حوزه‌های علمیه دارند و با اندک مسامحه‌ای می‌توان گفت ما هرچه از قرآن آموختیم، به برکت همین بزرگواران است.
اهمیت توجه به تفسیر موضوعی
قرآن نه تنها منبع غنی شناخت اسلام و راهنمای ما در بسیاری از عرصه‌هاست، بلکه حتی بهترین وسیله برای وحدت بین مسلمانان و پرهیز از تفرقه است و تمسک به قرآن و معرفی آن به‌عنوان عامل وحدت، می‌تواند نقش مهمی‌در از بین بردن تفرقه و رفع توطئه دشمنان داشته باشد.
نمی‌توان توقع داشت که چنین منبعی با چنین مراتب معرفتی عمیق را به‌صورت کامل بشناسیم، وقتی که بزرگان علما با تفکر در یک حدیثی مانند حدیثی که مربوط به قاعده استصحاب است و صرف وقت چندین ساله، کتاب‌هایی در مورد آن می‌نویسند، در مورد قرآن نیز باید با تفکر و تعمق، تلاش کرد، هر چند نمی‌توان همه معارف عمیق آن را شناخت؛ از سوی دیگر نمی‌توان به این بهانه، آن را رها کرد و به آن نپرداخت. باید اولویت‌هایی در شناخت قرآن در نظر گرفته شود و بر اساس آنها،  برای شناخت اقدام شود. یکی از روش‌های اولویت‌بندی، دسته‌بندی معارف قرآن به موضوعات مختلف و تبیین آنهاست که در اصطلاح به آن تفسیر موضوعی می‌گویند.
وقتی بر اساس اولویت، موضوعاتی مشخص شد، باز هم باید تحقیق و بررسی کرد که چه روشی را باید به کار گرفت تا سریع‌تر ما را به هدف برساند و نیازها را برطرف کند.
کار اصلی ت حفظ و‌ترویج دین است. استفاده از قرآن، بهترین راه برای حفظ اسلام از انحرافات است؛ چرا که هم از نظر سند و هم از نظر دلالت متقن بوده و مورد قبول همگان است.
خطر سیل شبهات و وظیفه حوزه‌ها
 باید توجه داشته باشیم که شرایط امروز با گذشته بسیار متفاوت است؛ شاید در گذشته، همان مقدار معارف دین که یک فرد در مکتبخانه یاد می‌گرفت تا آخر عمر برایش کافی بود، اما امروز با سیل شبهاتی مواجه هستیم که حتی وقتی تحصیل‌کرده‌های دینی هم که در مقابل آن قرار می‌گیرند، مضطرب می‌شوند؛ چه رسد به دیگران.
چه کسی به غیراز حوزه و ت باید وظیفه پاسخ به شبهات و تبیین آنها برای مردم و جوانان را بر عهده بگیرد؟متأسفانه این امر به‌خاطر غفلت یا تنبلی، مورد بی‌مهری قرار گرفته است؛ در حالی که برای فهمیدن و فهماندن قرآن، خیلی بیش از اینها باید تلاش کرد.
توسل به اهل‌بیت(ع)، موثرین راهکار موفقیت
توسل به اهل‌بیت‌(ع) و گدایی در خانه آنها، ساده‌ترین، راحت‌ترین و مؤثرترین عامل برای موفقیت در انجام وظایف است. البته این گدایی و توسل، باید صادقانه باشد؛ یعنی توسل ما به آنها نباید از باب تبرک و تیمن و شبیه تعارف باشد، بلکه باید حقیقی و بر اساس باور قلبی باشد؛ در واقع راه تکامل ما، به گدایی در خانه اهل‌بیت‌(ع)است و اگر گدایی ما صادقانه بود، شایستگی رحمت و عنایت اهل‌بیت‌(ع) را می‌یابیم. اگر معتقدیم امروز تلاش در زمینه شناختن و شناساندن قرآن کریم از اوجب واجبات است، باید توسلمان نیز بیشتر باشد؛ بدانیم اهل‌بیت‌(ع) بخلی ندارند و گوشه‌چشمی‌از آنها،  می‌تواند خیلی از کارها را سامان دهد.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار جمعی از اساتید معارف مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛
قم؛24 / 9 / 1397 . 
زلال بصیرت
 
پاسخگوی سیل شبهات باشیم
 
   ۱۳۹۹/۰۳/۲۱
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
 
  بسم الله الرحمن الرحیم
بسیاری از زمینه‌های نعمتی که امروز برای ما فراهم شده به برکت حرکت حضرت امام(ره) بوده است. فعالیت‌های امام(ره) و سپس رهبر معظم انقلاب در گام اول برداشته شده است و باید خود را برای گام دوم آماده کنیم، باید با استفاده از تجارب چهل سال قبل گام‌های استوارتر و محکم‌تری برداشته شود تا هم شکر زحمات پیشینیان را کرده باشیم و هم وظیفه‌ای را که نسبت به آیندگان داریم، به انجام برسانیم.
یکی از نکته‌هایی که باید برای گام دوم مورد توجه قرار دهیم، وظیفه ما نسبت به آیندگان است، ابتدا باید به این سؤال پاسخ داد که آیا نسبت به آیندگان وظیفه‌ای داریم؟ اگر چنین وظیفه‌ای داریم، آن وظیفه چیست و چه طرح و نقشه‌ای برای اجرای آن داریم؟
شباهت جامعه به یک پیکره انسانی
 جامعه مانند یک پیکر است که هر مجموعه‌ای از اعضای آن جهازی را تشکیل می‌دهد و هر یک از عضوهای بدن نیز از میلیون‌ها سلول تشکیل شده است، هر جامعه نیز دارای دولتی است که از چند قوه تشکیل می‌شود و هر قوه‌ای نیز جهازی از جهازهای جامعه به شمار می‌روند و درون هرکدام از آنها، نهادهایی هستند که هزاران عضو دارند. هرچه همکاری این اعضا با هم بیشتر باشد، پیکره جامعه، سالم‌تر است؛ اما هرچه این اعضا از هم پراکنده‌تر باشند- حتی اگر هر کدام به تنهایی سالم باشند- فایده‌ای برای پیکره اجتماع ندارند.
هر فردی در جامعه به تنهایی حکم یک سلول را در پیکره جامعه دارد، در هر گروهی از هر جهاز که باشیم، نسبت به گروه‌های دیگر، مسئولیت هماهنگی، ارتباط و در مفهوم اسلامی وظیفه تعاون داریم. این تعاون، بدون شناخت یکدیگر و ارتباطات لازم، ممکن نخواهد بود. همچنین هرقدر زمینه همکاری بیشتری فراهم شود، جامعه سالم‌تر و قوی‌تری خواهیم داشت.
وم همکاری در چارچوب هدف مقدس
 همان‌طوری که اندام‌ها در یک بدن، می‌توانند در مسیر نادرست قرار بگیرند و مثلا با دست، ی و ظلم صورت بگیرد، در جامعه نیز همین‌گونه است؛ بعد از اینکه اندام جامعه، سالم بودند، باید دید هدف جامعه چیست و در کدام جهت حرکت می‌کند و نتیجه این همکاری‌ها چه می‌شود؛ به عبارت بهتر، همکاری‌ها، مطلوبیت ذاتی ندارند، بلکه زمانی مطلوب خواهند بود که برای هدف مقدس و مطلوبی باشند. همین امروز در دنیا، همکاری‌هایی صورت می‌گیرد که کاملاً شیطانی است؛ چند کشور و دولت و گروه‌های اقتصادی، با هم همکاری می‌کنند، اما غالب آنها، به ضرر بشریت است و برای سرقت از دیگران همکاری می‌کنند.
شناخت هدف زندگی، یک ضرورت و اولویت نخست
 برای همکاری مؤثر، شناخت هدف جامعه ضروری است، همکاری‌هایی که در آن هدف تأثیرگذار باشد، مطلوب خواهد بود. لذا اول باید هدف زندگی را شناخت؛ هم زندگی فردی و هم زندگی اجتماعی؛ چرا که مسلمانان هر کدام مانند سلولی هستند در پیکره امت اسلامی.
اولین وظیفه ما، شناخت هدف زندگی است، حقیقت این است که کمتر انسان‌هایی به هدف زندگی اندیشیده‌اند و حتی کسانی که اندیشیده‌اند نیز کمتر به جواب صحیح رسیده‌اند. هر چند بحمدالله امروز به برکت رشدی که بسیاری از آن در سایه انقلاب صورت گرفت، برای بسیاری از نوجوان‌های ما نیز این سؤال مطرح است که هدف از زندگی چیست و باید چه کنیم؟ این سؤال ابتدا درباره وظیفه شخصی و سپس وظیفه فرد به‌عنوان جزئی از کل جامعه مطرح می‌شود.
یافتن پاسخ این سؤال، ساده نیست، بعد از شناخت هدف، باید دید برای رسیدن به این هدف چه باید کرد؛ عقل در این زمینه چه حکمی‌دارد. هر چند در ادامه نیز بحث‌های معرفت‌شناسی مطرح می‌شود، از جمله اینکه میزان اعتبار آنچه عقل درک می‌کند، چه اندازه است و سؤالاتی نظیر آن. به هر حال اولین وسیله برای معرفت، عقل است؛ اصلا بدون عقل حتی تصدیق انبیا نیز ممکن نیست.
بعد از اینکه با عقل برایمان ثابت شد که خدایی هست، می‌بینیم که اموری نیز وجود دارد که عقل هم از درک آنها عاجز است؛ از این‌رو همین عقل، وم وجود وحی را درک می‌کند و البته وجود پیامبران و معجزات آنها نیز تأیید‌کننده آن است.
اما عقل و وحی نیز قرار نیست بدون تلاش ما و پیمودن راه درست برای استفاده از آنها، هدایتگر باشند. برای شناخت صحیح وحی باید راه صحیح آن پیموده شود؛ این نیاز اقتضا می‌کند که در جامعه کسانی باشند که این مسئولیت را برعهده بگیرند و به تبیین مبانی عقلی و تبیین راه شناخت درست از وحی بپردازند.
حتی کسانی که ده‌ها سال وقت خود را صرف فقه کرده‌اند، هنگام فتوا به احتیاط سفارش می‌کنند؛ لذا طبیعی است که یک نفر به تنهایی نتواند همه ابعاد و بخش‌های دین را بشناسد؛ از این رو سزاوار است که هر گروهی به شناخت مجموعه و بخش‌هایی از دین بپردازد و نتایج آن را در اختیار دیگران نیز قرار دهد؛ همان‌گونه که در یک جامعه نیز نمی‌توان انتظار داشت هر کس، به همه مشاغل، آگاهی کامل داشته باشد و صنف‌های مختلفی وجود دارد که هر یک در رشته‌هایی فعالیت می‌کنند.
باید بتوانیم نگاهی کلی نسبت به پیکره جامعه داشته باشیم و بتوانیم جایگاه خود را در آن بیابیم و وظیفه خود را درک کنیم تا بتوانیم مسئولیتمان را انجام دهیم،البته اگر دین داشته باشیم، دنبال انجام وظیفه در مقابل خداوند هستیم، اما کسانی که خدا را باور ندارند، نهایتا به دنبال انجام وظیفه انسانی خود هستند.
کسانی که خود را بنده می‌دانند، از وقتی از خواب بیدار می‌شوند به دنبال انجام وظیفه هستند. لذا برای اینکه بتوانیم وظیفه خود را به خوبی انجام دهیم باید هدف زندگی را شناخته و جایگاه خود را در زندگی اجتماعی درک کنیم و بدانیم که در این پیکره، چه وظیفه‌ای برای رسیدن به آن هدف بر عهده‌داریم. راه انجام وظیفه را نیز یاد بگیریم و تلاش کنیم وظیفه را انجام دهیم، بخصوص ‌‌که دشمنی نیرومند داریم که به عزت خداوند قسم خورده است که ما را منحرف کند.
شیطان به دنبال گمراهی مردم در هر صنف و مرتبه‌ای که باشند، است؛ از ادعای خدایی گرفته که توسط فرعون صورت گرفت تا ادعای نیابت از امام زمان(عج) که توسط یک طلبه‌ای صورت گرفت که سال‌ها در حوزه علمیه درس خوانده بود! از جمله نمونه‌های اثرات کار شیطان است؛ لذا مقابله با شیاطین فراوان انس و جن، بسیار دشوار است، اما خداوند متعال راهی را برای ما قرار داده است تا از دسیسه شیاطین در امان باشیم و آن راه، توسل به اولیای الهی و امام زمان(عج) است؛ سعی کنیم این حال توسل را تمرین کنیم تا برای ما همیشگی و دائم باشد.
امروز سیل شبهات، جوانان ما را احاطه کرده است، باید آموزش‌ها به‌گونه‌ای باشد که بتواند افرادی را ‌تربیت کند که پاسخگوی این شبهات به زبان روان و قابل فهم برای سطوح مختلف باشند؛ شبهاتی که نه در هیچ کتاب درسی‌ای نوشته شده و نه کسانی که پاسخ آنها را از کتاب و سنت دریافته‌اند، می‌توانند به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم بیان کنند.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله)
در دیدار با جمعی ازطلاب و اساتید مدرسه دارالسلام تهران؛ قم؛ 22 / 1 / 1398 . 

 


 


 زلال بصیرت
 
عظمت رهبری در ایران

۱۳۹۹/۰۴/۱۱
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب اسلامی پدیده‌ای بی‌نظیر در کشور ما بلکه در تاریخ کشورهای اسلامی و چیزی شبیه به معجزه بود. رهبری فرمودند جریانات انقلاب، هر روزش معجزه بود.
متأسفانه، بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز آن‌گونه که باید حق مسئله رهبری جامعه اسلامی ادا نشده است، اجمالا همه می‌دانیم که علی‌رغم تلاش‌های پیامبر اکرم(‌صلی‌الله‌علیه‌واله) که از همان روز اول دعوت علنی مردم به اسلام، ‌علی‌(ع) را به‌عنوان جانشین معرفی کردند و تا روزهای آخر عمر نیز بر آن تأکید داشتند، امت اسلامی به انحراف کشیده شد و هنوز جنازه ایشان دفن نشده بود که عده‌ای جمع شدند تا خودشان برای رهبری جامعه اسلامی تصمیم بگیرند؛ گویا هیچ توصیه‌ای در این‌باره از پیامبر نرسیده بود! بسیاری از مردم نیز از روی ناآگاهی و بی‌بصیرتی توصیه پیامبر را نادیده گرفتند. تنها چند نفر بودند که متوجه اهمیت این موضوع بوده و خواستند در مقابل این عمل بایستند و مقاومت کنند، اما تلاششان به جایی نرسید.
غربت دین و ت در دوران پهلوی‌ها
در طول 1400 سال، این مسئله مورد ابهام و غفلت قرار گرفته بود، در دوره پهلوی اول، آثار دین در کشور محو می‌شد و مدارس علمیه خالی از طلبه شده و به‌عنوان انبار کالاهای بازاری‌ها به شمار می‌رفت؛ حتی لباس ت ممنوع شده و حجاب را از سر ن بر می‌داشتند. از طرفی با حیله‌های شیطانی، حقایق دین را تضعیف و تحریف کرده و حتی ون را متهم کرده و در نظر مردم سبک می‌کردند. بقدری در این زمینه تبلیغ شده بود که در آن دوره حتی متدینان نیز نگاهی‌ترحّم‌آمیز به داشتند! از دین نیز فقط مقداری آداب فردی باقی‌ مانده بود؛ یعنی فقط نماز و روزه برای مردم مانده بود و عزاداری سیدالشهدا(ع) که نمی‌شد آن را از مردم جدا کنند، البته همان عزاداری نیز به‌صورت مخفیانه صورت می‌گرفت. این وضع چندان طول نکشید و با واقع شدن جنگ جهانی دوم و‌ اشغال ایران توسط روس‌ها و انگلیس و آمریکا، پهلوی اول تبعید شد. آنها فقط پسر پهلوی را به‌عنوان سنبلی نگه داشتند تا ظاهرا حکومت کند، اما واقع این بود که وی در حکومت نقشی نداشت و حکومت دست بیگانگان به‌خصوص انگلیسی‌ها بود. همچنین برای طبیعی جلوه‌دادن اوضاع سعی کردند که نوعی آزادی را شکلی در جامعه‌ترویج کنند و با‌ ترویج اعلامیه حقوق بشر و آزادی در جهان وضع، اندکی بهتر شد؛ البته یکی از اهداف آنها نیز تخریب و تحریف و شبهه‌افکنی در دین به بهانه آزادی بود.
برخی ون دلسوز از همین فرصت بسیار ناچیز و محدود برای بازگشایی حوزه‌ها بهره بردند. عنایت امام زمان(عج) و فداکاری رهروان واقعی ایشان سبب شد تا زمینه برای رشد حوزه صورت بگیرد، اما همچنان میراث دوران پهلوی، در جامعه باقی مانده بود؛ چرا که بسیاری از متدینان، سالخورده شده یا فوت کرده بودند، بسیاری از جوان‌ها نیز در وضع غربت اسلام رشد کرده بودند و زمینه‌ای برای فراگیری حقایق دین نداشتند.
اراده الهی بر این تعلق گرفته بود که کسانی که به استضعاف کشیده شده بودند، رشد کنند و کسانی‌تربیت شوند که حاضر باشند همه زندگی‌شان را فدای دین کنند. در این بین تلاش‌های علمای با تقوا و با تدبیر زمینه را برای احیای دین فراهم کرد، اما هنوز وضع، نامناسب بود؛ یکی از مسائلی که به شدت‌ ترویج می‌شد و تا حد زیادی تأثیرگذار هم بود، تبلیغ جدایی دین از امور اجتماعی بود؛ این تبلیغات در درون دانشگاه که محل‌تربیت نخبگان بود و حتی حوزه‌ها نیز رسوخ کرده بود و لذا برچسب ی» بودن برای ون و متدینان، اتهام به شمار می‌رفت.
امام حدود 55 سال پیش، حرکتی را آغاز کرد. او یک بود که ظاهرا از نظر اسباب ظاهری و قدرت و ثروت، از همه اقرانش عقب‌تر بود و زندگی روزانه‌اش به سختی اداره می‌شد؛ نه ثروتی داشت و نه حزبی؛ حتی در درون حوزه نیز غریب بود، اما احساس وظیفه کرد که اسلام واقعی را به جامعه معرفی کند و حاضر شد تا آخرین نفس پای آن بایستد اما حتی در حوزه‌ها نیز عده‌ای با ایشان مخالف بودند.
سربلندی امام در امتحانات سخت الهی
حضرت امام(ره) 15 سال امتحانات الهی را با سربلندی پشت‌سر گذاشت، سنت الهی این است که کسانی که می‌خواهند در این دنیا به مقامی ‌برسند، باید مورد امتحان قرار گیرند؛ برای مثال حضرت ابراهیم‌(ع) به امتحانات متعددی مبتلا شد که آخرین آنها ذبح فرزندش بود و پس از این امتحانات به مقام امامت رسید. امام(ره) نیز 15 سال امتحان ‌داد؛ از هنگامی‌که نیمه‌شب ایشان را دستگیر کرده و اصلا نمی‌دانست ایشان را به کجا می‌برند تا زمانی که اسماعیل (حاج آقا مصطفی) خود را از دست داد. حاج آقا مصطفی حاصل عمر امام و به تعبیر ایشان مجتهدی فهیم و شجاع بود، اما امام از این امتحان نیز سربلند بیرون آمده و صبورانه، فقدان فرزندش را لطف خفیه الهی دانست که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر می‌شود. وقتی امام(ره) از پاریس به ایران آمد، استقبال از او، به حادثه عظیم تاریخی تبدیل شد؛ طولی نکشید که رومه‌های مستقل آن روز نوشتند که شخصیت سال جهان امام خمینی(ره) است. او آمد و امامت امت را برعهده گرفت.
شاید بسیاری از افراد، حتی به ذهنشان هم خطور نمی‌کرد که روزی، انقلاب شود و اسلام حاکم شود. پس از پیروزی انقلاب نیز دنیا علیه ایران بود و حتی در 8 سال دفاع مقدس، از فروش سیم خاردار به ما خودداری کردند؛ اما امروز کار به جایی رسیده است که از سلاح‌های ایرانی می‌ترسند و اعتراف می‌کنند که میلیاردها دلار در خاورمیانه خرج کرده‌اند ولی هیچ فایده‌ای نداشته و دائم شکست خورده‌اند. این مسائل حجت را بر ما تمام می‌کند که نگاهمان فقط به اسباب ظاهری نباشد.
آیت‌الله ‌ای، رهبری بی‌همتا در جهان
 برخی منتظر بودند که امام(ره) از دنیا برود و زمینه را تغییر دهند، حتی نزدیکان و دلسوزان، دغدغه آینده انقلاب پس از امام را داشتند، ولی باز هم خداوند بر مردم مستضعف منت گذاشته و امامی‌برای آنها قرار داد، کسی که وقتی به قم رفت، آیت‌الله حائری به قدری ایشان را دوست داشت که گویا برای ایشان درس خصوصی می‌گفت و ناگفته پیدا بود که ایشان در تحصیل، بسیار موفق خواهد بود؛ اما امتحانی برای ایشان پیش آمد و از این امتحان نیز سربلند بیرون آمد. پدر ایشان بیمار شد و ایشان به‌خاطر پدر به مشهد برگشت.
بعد از وفات امام(ره) در مجلس خبرگان ایشان تقریبا به اتفاق آراء به رهبری برگزیده شد، ولی ایشان هرگز از این مسئله خوشحال نشد، بلکه تلاش کرد تا این‌بار مسئولیت بر شانه ایشان نیاید، اما وقتی تکلیف بر ایشان محرز شد، پا در این راه گذاشت و خدا بار دیگر به ما نشان داد اگر کسی خودش را به خدا سپرد و فقط برای خدا گام برداشت، او را یاری می‌کند. بر اساس آنچه از ایشان سراغ دارم، زندگی ایشان نمونه است؛ و الله العلی العظیم در عالم اسلام نظیری برای رهبر معظم انقلاب سراغ ندارم. علم، تقوا، فراست، دوراندیشی، تدبیر، حلم، سماحت، صبر، شجاعت در ایشان جمع شده است در حالی‌که اگر یکی از آنها در هر فردی باشد، او را در عالم ممتاز می‌کند. اگر بیش از این بگویم، متهم به اغراق گویی می‌شوم، اما اگر می‌شد که آنچه از ایشان می‌دانم را بگویم، متوجه می‌شدید که این سخنان، اغراق نیست. این سنت خداست که هر کس برای خدا کار کند، به اندازه ظرفیتش از نصرت الهی بهره‌مند خواهد شد، باید سعی کنیم از صبح که از خواب برمی‌خیزیم به‌دنبال شناخت و انجام وظایف باشیم، به‌دنبال این باشیم که در قبال دوست و دشمن و جامعه، خدا از ما چه می‌خواهد. حتی دشمنان نیز ناچار به عظمت چنین رهبری اعتراف می‌کنند، یکی ازشخصیت‌های مهم جهان گفته بود که تا ایران چنین رهبری دارد، شکست نخواهد خورد؛ البته او نیز دوست ما نیست و به‌دنبال منافع خودش است، اما نمی‌تواند در مقابل این عظمت سکوت کند.
خداوند نیز هر نعمتی را به هر کسی نمی‌دهد؛ لیاقت مردم سبب شده تا چنین رهبری نصیبشان شود؛ همچنان که اگر مردمی، لیاقت نداشته باشند، حتی در زمان حضور ائمه‌(ع) نیز افراد دیگری بر آنها مسلط می‌شوند.
ابتدا باید وظایف خود را بشناسیم و سپس دیگران را دعوت کنیم، باید روح همه این دعوت‌ها خدا باشد و ببینیم خداوند از ما چه می‌خواهد. با هم همکاری کنیم و کار گروهی و تشکیلاتی انجام دهیم، اما بر اساس موازین اسلامی. اگر ما چنین باشیم بهتر می‌فهمیم که چرا رهبری فرمودند من به آینده خوش‌بینم. ایشان از طرفی به وعده خداوند اطمینان دارد که فرمود ولینصرن الله من ینصره» (و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند)(1) و لیظهره علی الدین کله ولو کره المشر» (او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند)(2) و از طرف دیگر بصیرتی خداوند به ایشان داده است و می‌تواند آینده را به خوبی ‌ترسیم کند.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در گردهمایی سه دهه بصیرت
و مقاومت رهبری؛ مشهد؛ 97/12/4
_____________________
1. حج/40  _  2. توبه / 33

 

آیت‌الله مصباح یزدی:
پیشرفت‌های حوزه شاخه‌هایی از درخت پربرکتی است
 
که امام خمینی(ره) غرس کردند
 
۱۳۹۹/۰۴/۰۶
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
 
پیشرفت‌های حوزه شاخه‌هایی از درخت پر برکت انقلاب اسلامی است.آیت‌الله مصباح یزدی با بیان اینکه پیشرفت‌هایی که در حوزه علمیه صورت گرفته شاخه‌هایی از درخت پربرکتی است که امام خمینی(ره) غرس کردند، بیان داشت: پیشرفت‌های حوزه علمیه در فکر، اخلاص و قیام خالصانه امام خمینی(ره) ریشه دارد.
آیت‌الله مصباح یزدی، رئیس‌مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار حجت‌الاسلام و المسلمین سید حسن ربانی، رئیس‌مرکز خدمات حوزه‌های علمیه و جمعی از مسئولان این مرکز بیان داشت: پیشرفت‌های فراوانی در حوزه صورت گرفته است و حوزه علمیه امروز با حوزه علمیه قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست.
وی با بیان اینکه پیشرفت‌هایی که در حوزه علمیه صورت گرفته شاخه‌هایی از درخت پربرکتی است که امام خمینی(ره) غرس کردند، خاطرنشان کرد: پیشرفت‌های حوزه علمیه در فکر، اخلاص و قیام خالصانه امام خمینی ریشه دارد.
به گزارش رسا، رئیس‌مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان اینکه در ارائه خدمات، محور اصلی را باید پیشرفت ت و تحقق رسالت حوزه بدانیم، گفت: خدمات باید به نوعی ارائه شود که در نتیجه آن ت بتواند بهتر به وظیفه طلبگی خود عمل کند.
آیت‌الله مصباح یزدی ادامه داد: ارائه خدمات نباید خدمت به یک صنف باشد بلکه باید خدمات به صورت هدفمند ارائه شود؛ اگر فعالیت‌هایتان بر اساس این بینش برنامه‌ریزی شود قطعاً خداوند متعال برکاتش را زیاد خواهد کرد.
رئیس‌مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با‌اشاره به سنت خداوند در آفرینش عالم، گفت: هدف از آفرینش انسان در این عالم آفرینش مخلوقی بوده که به اختیار خود حرکت کند؛ سنت‌های الهی این چنین است که اسباب رشد و نزول با هم فراهم باشد.
وی گفت: گاهی یک امر واحد دو لبه دارد از یک طرف عامل پیشرفت و از طرف دیگر عامل سقوط انسانی می‌شود.
آیت‌الله مصباح یزدی اظهار داشت: گاهی برخی انسان‌ها‌اشتباهاتی را انجام می‌دهند که بسیار ناراحت‌کننده است ولی باید بدانیم سنت خداوند این است که هر امری دو لبه داشته باشد و آنها می‌توانستند با انتخاب مناسب خود عروج کنند ولی با‌اشتباه خود سقوط کرده‌اند؛ این سنت الهی است و این اختیار باعث می‌شود که مرتبه انسان‌ها از فرشته‌ها بالاتر شود.
رئیس‌مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: هیچ پیامبر و امامی در طول تاریخ نبوده است که در دوران آنها همه افراد صالح باشند و به وظیفه خود عمل کنند.
آیت‌الله مصباح یزدی ابراز داشت: بعد از رسالت پیامبر اکرم(ص) جنایت‌هایی انجام شد که در طول تاریخ بی‌نظیر است به‌طوری‌که قبل از پیامبر(ص) امکان چنین جنایت‌هایی وجود نداشت.
وی با‌اشاره به وظیفه انسان‌ها در مقابل سنت‌های الهی، گفت: سنت‌های الهی حاکم بر کل جهان هستند و هر کس در محدوده زندگی خود باید به تکالیف خود عمل کند؛ ما باید معرفت خود را بیشتر کرده و شرایط را بهتر درک کنیم.
رئیس‌مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی بهترین نوع حکومت در میان کشورهای اسلامی است و این برکت و نعمت به برکت قیام امام(ره) و یک عمر زندگی مخلصانه ایشان نصیب ما شده است.
آیت‌الله مصباح یزدی گفت: هنوز آن‌طور که باید امام(ره)، مرتبه اخلاص و آثار ایشان را نشناخته‌ایم، هرچه بیشتر دقت می‌کنیم و معرفتمان بیشتر می‌شود بیشتر متوجه امتیازات امام می‌شویم.

زلال بصیرت
 
 بایسته‌های فعالیت تشکیلاتی
 
۱۳۹۹/۰۴/۰۴
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز جوانانی، انجام تکالیف اجتماعی را وظیفه شرعی خود می‌دانند و برای آن زحمت می‌کشند. البته این رشد و درک تا حد زیادی مرهون رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و یکی از برکات ایشان است.
با رشد جوامع و پیچیده شدن امور، نیاز به کار تشکیلاتی احساس می‌شود. پیامبر اکرم‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی همه کارهای مربوط به حکومت را خودشان انجام می‌دادند، اما در زمان ‌امیرمؤمنان‌(ع) شاهد هستیم که ایشان با پیشرفت‌ها و گسترش امور،  نمایندگان مختلفی برای امور داشتند.
در اسلام ارزش‌هایی کلی وجود دارد که قبض و بسط آنها تابع شرایط زمانی و مکانی است، گاهی باید تشکیلاتی شکل گرفته و در تکالیف اجتماعی تقسیم کار صورت بگیرد. باید توجه داشت وقتی گفته می‌شود برای انجام برخی تکالیف اجتماعی، تشکیلات لازم است، بدعت نیست؛ بلکه همان مفهوم ولتکن منکم امهًْ یدعون الی الخیر»؛(باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند.) (آل‌عمران / 104) است. انجام وظیفه، کلی است و شکل آن در شرایط مختلف، تفاوت خواهد داشت.
انجام تکالیفی مانند امر به معروف و نهی از منکرظرفیت‌هایی دارد.اگر بنا باشد که هر کسی به هر زبان و ادبیاتی نسبت به مسئولان، امر به معروف و نهی از منکر کند، در بسیاری از موارد سبب اهانت می‌شود و آثار سویی به‌بار می‌آید.
اگر امر به معروف و نهی از منکر با شیوه صحیح، مؤدبانه و بدون اغراض مادی‌گرایانه باشد، احتمال تأثیر آن بیشتر خواهد بود. در این مسیر و برای ایجاد تشکیلات، کسانی می‌توانند با شما همکاری کنند که هم آگاهی دینی و هم بصیرت اجتماعی داشته باشند. چه بسا افرادی نیت صحیح داشته باشند، اما در معرفت دینی یا بصیرت ی‌شان کمبود داشته باشند.
عمل به وظایف اجتماعی، یک تکلیف لازم
 امروز کسب اطلاعات اجتماعی، یک نوع تکلیف است، البته نباید افراط و تفریط شود. انسان، باید وقتش را مدیریت کند که به سایر کارها هم برسد. به‌عنوان نمونه شهید بهشتی به‌عنوان یک شخصیت ممتاز،وقت خود را به‌گونه‌ای تنظیم کرده بود که وقتی که برای صرف ناهار قرار داده است، همراه با گوش کردن اخبار از رادیو باشد.
امروز شرایط به‌گونه‌ای است که هیچ‌کس نمی‌تواند از وظایف اجتماعی، شانه خالی کرده و به عبادات و فقه فردی بپردازد.
شاید در گذشته اگر مرجع تقلیدی در مسئله ی اظهارنظری می‌کرد، مطرود تلقی می‌شد؛ این امام(ره) بود که کاری کرد کارستان و به جامعه فهماند که تکالیف اجتماعی بخش اعظم فقه را تشکیل می‌دهند و حتی برخی تکالیف اجتماعی از نماز هم واجب‌تر است.
شرایط فعالیت‌های تشکیلاتی
 اولین نکته که باید در تشکیلات رعایت شود، اخلاص در نیت است؛ کار دینی که می‌خواهد برای خدا انجام شود، بدون نیت خالص به جایی نمی‌رسد. بسیاری از کارهاست که برای آن بودجه‌های کلان و سنگین در نظر گرفته شده، اما بازدهی چندانی نداشته است؛ اما کارهایی که با اخلاص بوده، به مراتب تأثیرگذار بوده است.
نمونه بارز آن، شخص حضرت امام(ره) بود که یک زندگی ساده زاهدانه را به سختی می‌گذراند؛ حتی در آغاز نهضت، دفتری برای مراجعات نداشت. هر چند به مرور به یک مدرس برجسته حوزه تبدیل شده بودند، اما اجازه نمی‌دادند که به‌عنوان مرجع به ایشان نگریسته شود؛ امام(ره) با یارانی که به تعبیر خودشان از پابرهنگان بودند، بدون داشتن بودجه، حزب ی و امکانات، حرکتی را شروع کرد و به جایی رسید که برکاتش به اقصی نقاط عالم رسید. می‌توان گفت: تنها دارایی امام(ره) اخلاص امام بود.
امام(ره) کارهایش را فقط برای رضای خدا انجام می‌داد،او از صبح که از خواب بیدار می‌شد به دنبال این بود که خدا از او چه می‌خواهد و تا هنگام خواب، نیز همین نیت را داشت؛ هیچ چیزی جز کار برای رضای خدا، برایش اهمیت نداشت.
برای درک بهتر واکنش امام(ره) نسبت به شهادت فرزندشان باید این نکته را در نظر داشت که نه ما می‌توانیم به خوبی آقا سیدمصطفی را بشناسیم و نه می‌توانیم رابطه عمیق ایشان با امام(ره) را درک کنیم؛ اما وقتی خبر شهادت ایشان را آوردند، امام(ره)، حتی قطره‌اشکی نریختند، بلکه آن را از الطاف خفیه الهی دانستند.
بعد از نیت، در کیفیت عمل نیز باید سعی کنیم که از افراط و تفریط پرهیز کنیم؛ البته گاهی در مصادیق افراط و تفریط تشکیک می‌شود و به کسانی که در خط اسلام ثابت قدم بوده و از افراط و تفریط پرهیز می‌کنند، تندرو می‌گویند، در حالی که این مسئله، اولین مراتب اعتدال است.
نباید انتظار داشت که همه انسان‌ها، مثل هم کار بکنند؛ افراد با توجه به شرایط زمانی و مکانی و جایگاهشان، وظایف مختلفی دارند. در اصل دین، نباید اختلاف کرد، اما در انجام وظیفه در دین، قرار نیست همه یکسان باشند. از طرفی چارچوب کلی باید مشخص شود که از خط قرمزها عبور نشود و از طرف دیگر باید در درون چارچوب، انعطاف وجود داشته باشد.
با تفرّق ،هیچ کار اجتماعی پیش نمی‌رود، اما با ولنگاری و بدون ضوابط هم کاری پیش نمی‌رود، لذا باید چارچوبی داشت که همه کسانی که در این چارچوب عمل می‌کنند را در بر بگیرد و همچنین دانست که در این چارچوب، انعطاف وجود دارد؛ چرا که افراد مثل هم نیستند و شکل عملشان نیز همانند هم نیست. اما باید بنای اعضا بر این باشد که مسیر درست را بپیمایند و اصلح را انتخاب کنند.
در صوتی که این شرایط وجود داشته باشد، اعضا باید آمادگی داشته باشند که در برخی موارد اختلافی، گذشت کنند؛ رعایت نظر اکثریت به این معنا صحیح است؛ یعنی ابتدا یک جمعی کلیات مسئله را پذیرفته باشند و بنایشان نیز بر این باشد که مسیر صحیح را انتخاب کنند، در این صورت و در موارد اختلاف سلیقه، نظر اکثریت پذیرفته شود؛ اما اینکه اصل شناخت حق را متوقف بر نظر اکثریت بدانیم، اشتباه است.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)
در دیدار با جمعی از فعالان فرهنگی؛ قم / 9 / 1398 .

 

 شُرور و بلایا ؛ وظایف ما-بخش نخست

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی

آیت‌الله مصباح یزدی

بسم الله الرحمن الرحیم
پس از شیوع ویروس کرونا، برخی شبهات فکری در جامعه درخصوص چیستی و چرایی بلایا در نظام خلقت رونق زیادی پیدا کرد.مطلب پیش‌رو، حاصل سه جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ از حضرت آیت‌الله مصباح یزدی است که در اسفند ماه سال 1398 و پس از شیوع بیماری کرونا در کشور ایراد شده است. ایشان در این بحث به این نکته‌اشاره می‌کنند که دربارة بلایا و شُرور از دو جهت می‌توان بحث کرد: یکی از جهت نظری و دیگری از جهت عملی. بدین معنا که یک بار می‌خواهیم بدانیم که اساساً با توجه به علم و حکمت پروردگار، وجود این بلایا چه توجیه یا فلسفه‌ای دارد و بار دیگر می‌خواهیم تشخیص دهیم که در این موارد و در زمان وقوع بلایا و بیماری‌ها و حوادث و به تعبیر دیگر، شُرور، به عنوان یک مؤمن، چه واکنشی باید از خود نشان دهیم، چه از جهت قلبی و عمل جوانحی (رضایت یا عدم رضایت) و چه از نظر ظاهری و اعمال جوارحی.ایشان سپس به پاسخ دو پرسش مزبور می‌پردازند و با استفاده از مقدمات عقلی و همچنین آیات و روایات،گره‌های ذهنی موجود درباره این مسائل را به خوبی می‌گشایند.
بخش نخست این مطلب از نظر خوانندگان عزیز می‌گذرد.

مقدمه
این روزها صحبت از بلاها و مصیبت‌ها و بیماری‌های واگیر و بخصوص مسئله کرونا در میان است که بسیاری از کشورها را دربرگرفته و روز به روز هم شیوع بیشتری پیدا می‌کند. درباره این‌گونه مسائل، سؤالات فراوانی از قشرهای مختلف در سطوح متفاوت فهم و تحصیل و معرفت و ایمان مطرح می‌شود، از جمله می‌پرسند: این آفات و بلیاتی که پدید می‌آید و گاهی گسترش پیدا می‌کند و بسیاری از کشورها را در برمی‌گیرد، حتی افراد بی‌گناه و اطفال را مبتلا می‌کند چه حکمتی دارد؟به نظر رسید که یک بحث نسبتاً جامعی که دست‌کم شامل تیترهای آن باشد هر چند در هربخش آن به‌طور کامل بحث نشود می‌توان طرح کرد.
امکان طرح بحث در دو حوزه نظر و عمل
این بحث در دو حوزه قابل طرح است: یکی حوزه نظری و یکی حوزه عملی. منظور این است که یک وقت ما از نظر عقلی و فلسفی می‌خواهیم بفهمیم وجود این بلاها و آفت‌ها و به اصطلاح، این شُرور، چه توجیه عقلانی دارد و چرا و چگونه در عالم تحقق پیدا می‌کند(بحث نظری) و یک وقت می‌خواهیم ببینیم وظیفه انسان درباره اینها چیست (بحث عملی). بنابراین بحث را به‌طور کلی می‌شود به دو بخش تقسیم کرد: 1. بخش نظری؛ 2. بخش عملی.
طرح مبحث شُرور از قدیم‌الایام در میان فیلسوفان و متکلمان

در بخش نظری تا آنجا که ما با بحث‌های اعتقادی و فلسفی پیشین آشنا هستیم، از قدیمی‌ترین مباحثی که درباره شناخت عالم و هستی مطرح بوده، بحث درباره شُرور بوده است. بالاخره در این عالم چیزهایی وجود دارد که انسان از آنها منتفع می‌شود، لذت می‌برد و شادی بخش است و نیز چیزهای دیگری هم وجود دارد که یا موجب درد و رنج و الم می‌شود و یا مانع کارهای خیر و تحقق خیرات بیشتر می‌گردد.
نگرش ماتریالیستی در این مسئله و نقد اجمالی آن
گرایشی که به دهریون نسبت می‌دهند و مقتضای گرایش ماتریالیستی است این است که همة اینها لازمة طبیعت این عالم است. براساس نگرش ماتریالیستی، نمی‌توان برای عالم، برنامه منظم حساب شده‌ای تعیین کرد که چگونه بوده و چگونه هست و چگونه خواهد شد. براساس اصول ماتریالیستی، این پرسش‌ها جواب قطعی ندارد. این عالمی که ما در آن زندگی می‌کنیم همین است که هست، تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است! این گرایشی است که اصلاً وارد مباحث الهی و خداشناسی و حکمت‌های آفرینش و این مطالب نمی‌شود. این افراد، تدبیر حکیمانه‌ای را بر عالَم حاکم نمی دانند.
طبعاً ما هم این گرایش را به کلی کنار می‌گذاریم و می‌گوییم: آن موضوع نظری که ما به دنبال آن هستیم برای کسانی مطرح می‌شود که قائل به آفریدگار حکیم باشند.
چنین کسانی به‌راحتی می‌پذیرند که آفرینشِ خوبی‌های این عالم از روی حکمت و مصلحت بوده، و صفات حُسنای الهی باعث این شده که اینها را خلق کند، اما به شُرور که می‌رسیم کار، دشوار می‌شود.
نگاه ثنوی در مسئله خیر و شرّ
به همین جهت از دوران‌های باستان کسانی قائل به ثنویت شدند و گفتند: این عالم دو مبدأ دارد: مبدأ خیر و مبدأ شرّ. بعضی‌ها این دو مبدأ را در عرض هم قائل بودند که می‌توانیم آن را ثنویت عرضی بنامیم، چنان‌که به بعضی از حکمای قدیم چنین گرایشی نسبت داده شده که قائل به دو مبدأ مستقل از هم (یکی منشأ خیرات و دیگری منشأ شُرور) بوده‌اند، آن یکی ذاتش اقتضای خیر دارد و مبدأ همه خیرات عالم است و آن دیگری ذاتش اقتضای شرّ دارد و مبدأ همه شُرور عالم است. این یک گرایش بوده است.
کسان دیگری قائل شدند که خدا (اهورا مزدا) همه چیز را آفرید و از جمله آنها اهریمن بود که مبدأ شُرور عالم شد؛ این شُرور از اهریمن است و انتساب آن به خدای آفریدگار، به‌واسطه اهریمن است؛ چون او خالق اهریمن است، خالق کارهای او هم حساب می‌شود، نام این ثنویت را ثنویت طولی می‌گذاریم. چه بسا این افراد بگویند که خدا از آفرینش اهریمن و افعال او خشنود نباشد، چیزی شبیه آنچه در تورات آمده که خدا بعد از آفریدن آدم و حواء و خوردن ایشان از درخت ممنوعه، از خلقت آنها پشیمان شد!
اما آنچه مستقیماً با اعتقادات توحیدی و ادیان الهی و بخصوص دین اسلام ارتباط پیدا می‌کند این است که ما قائل باشیم به اینکه کل هستی یک آفریدگار دارد و او واجد همه کمالات و صفات خیر است و هیچ نقص و شرّی در وجودش نیست؛ همه چیز آفریده اوست و او همه چیز را براساس حکمت و مصلحت آفریده است.
یک پرسش مهم در مسئله شُرور
بعد از طرح اجمالی دیدگاه توحیدی در این مسئله، سؤال مهمی در اینجا مطرح می‌شود و آن این است که: شُرور را خداوند برای چه خلق کرده است»؟ به تعبیر دیگر، از نظر عقلی چگونه می‌توان توجیه کرد که خدای حکیمی این شُرور را بیافریند که هیچ صفت زشتی ندارد، هیچ عامل شرّی در وجودش نیست، خیر محض است و جز خیر چیزی را نمی‌خواهد؟
پاسخ مشهور فلسفی به این پرسش
بحث‌های بسیار عمیق و طولانی در این‌باره، در طول دوره‌های مختلف تاریخ اسلام در بین اندیشمندان واقع شده و مشهورترین پاسخ‌ فلسفی این است که این شُرور در واقع اموری عدمی هستند و در حقیقت، عنوان خلق» و ایجاد» و صدور» و مانند آنها بر این امور صدق نمی‌کند.
این تحلیل، هر چند‌اشکال دقیق فلسفی مربوط به مناسبات علت و معلول را برطرف می‌کند (یعنی این‌اشکال را که چگونه از علتی که خیر محض است، معلولی صادر می‌شود که شرّ است)، این سؤال همچنان باقی می‌ماند که چرا عالَم به‌گونه‌ای خلق نشده که این امور عدمی از آنها انتزاع نشود؟ آتشی که می‌سوزاند، بیماری‌ای مانند بیماری سرطان یا بیماری کرونا که انسان را از پا در می‌آورد و امثال اینها، اموری وجودی هستند، هرچند با تحلیل عمیقی بگوییم که حیثیت شرّ بودن آنها به عدم بر می‌گردد. بالاخره این سؤال مطرح می‌شود که چرا خدای حکیم و مهربان، این امور زیانبار را خلق کرده است؟
همچنین همة مسلمان‌ها بلکه اهالی همه ادیان معتقدند که در عالم ابدی، دو سرا هست؛ یک سرای بهشت است که هیچ شرّی در آن نیست و دیگری سرای جهنّم که هیچ خیری در آن نیست. سؤال می‌شود که اگر خدای متعال جهنّم را خلق نمی‌کرد چه می‌شد؟
تقسیم شُرور به شُرور دنیوی و اخروی
در پاسخ به این‌گونه سؤالات می‌توان گفت: این مخلوق‌هایی که ما آنها را شرّ می‌نامیم به دو دسته قابل تقسیم هستند: یک دسته شُروری که در این عالم تحقق پیدا می‌کنند و یک دسته شُروری که مربوط به عالم ابدی است.
شُرور این عالم، به نوبه خود، به دو دسته تقسیم می‌شوند: یک دسته شُروری است که بدون دخالت انسان یا موجود مختار دیگری پدید آمده است و برای اینکه اصطلاحی داشته باشیم می‌گوییم شُرور ابتدایی»؛ و دسته دیگر شُروری است که جنبه ثانوی یا عکس‌العملی دارد؛ یعنی موجودی کاری را انجام می‌دهد و در اثر آن، شرّی تحقق پیدا می‌کند، چنان‌که انسانی گناه می‌کند و به آثار سوء آن گناه مبتلا می‌شود، اینها را می‌گوییم شُرور ثانوی یا عکس‌العملی.
نسبی بودن شُرور دنیوی
دربارة شُرور دنیوی بحث‌هایی انجام گرفته مبنی بر اینکه شرّ بودن اینها نسبی است؛ مثلاً آتش کاغذ را می‌سوزاند، ولی باعث می‌شود که غذا پخته شود و باعث می‌شود که هوا گرم شود و جلو سرمازدگی و بیمار‌ی‌های ناشی از آن را بگیرد. پس این شُرور نسبی است، یعنی برای بعضی چیزها خیر است و برای بعضی چیزها شر.
آنچه محل بحث است و بیشتر شبهات در اطراف آن دور می‌زند، این است که ‌چرا خدای متعال شُروری را در این عالم خلق کرده است که موجب درد و رنج و ناراحتی و بی‌خوابی و گرفتاری‌ها می‌شود.
وم توجه به فلسفه آفرینش انسان در دنیا
پاسخ این سؤال هنگامی روشن می‌شود که ما بفهمیم اصلاً خداوند حکیم، چرا آدمیزاد را در این عالم خلق کرده است. توضیح آنکه: خدای متعال بعد از اینکه همه عوالم را آفرید (از عوالم عِلوی، فرشتگان مقرب و عالین»،(1)تا فرشتگان متوسط و مربوط به عالم برزخ و مثال، تا فرشتگانی که مربوط به این عالَم هستند)، از آنجا که همه اینها ظرفیت خاص داشتند: وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ»(2)،خداوند به حسب ظرفیت آنها، فیضی به آنها مرحمت کرد: بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ».(3)خاصیت ملائکه این است که توان محدودی برای یک کار خاص یا کارهای خاصی دارند: مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا یَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا یَنْتَصِبُونَ»(برخی از ایشان دائما در حال سجده هستند و برخی دیگر همواره در حال رکوع). (4) هیچ وقت به فکر گناه و تخلف هم نمی‌افتند.  جای موجودی خالی بود که بتواند از راه اختیار خودش عالی‌ترین مرتبه فیوضات الهی را دریافت کند.(5) این بود که خدای متعال به فرشتگان فرمود إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهًْ»(من در زمین جانشینی برای خود قرار می‌دهم)(6)چنین موجودی آنقدر می‌تواند تکامل یابد که جانشین خدا شود و رفتارهای خدایی از او ظهور پیدا کند و به بالاترین کمالات وجودی (غیر از کمالاتی که مخصوص حق تعالی و واجب الوجود است) نائل شود؛ و انسان هنگامی لیاقت این فیض را پیدا می‌کند که مسیر خودش را با انتخاب تعیین کند.
شُرور، زمینه‌ساز انتخاب برای انسان
برای اینکه موجود انتخابگری به‌وجود بیاید و بتواند در عرصه‌های مختلف به مراتب مختلفی از کمال اختیاری برسد و به یک تعبیر مظهر اختیار الهی» شود، باید در عالمی آفریده شود که طبیعت آن اقتضاء تغییرات مختلف داشته باشد. ضرورت این مطلب از آن روست که برای تحقق انتخاب باید دو راه وجود داشته باشد: یکی راه صعود و دیگری راه سقوط، یکی خیر و دیگری شرّ، یکی مطلوب و دیگری نامطلوب، تا زمینه‌ای برای امتحان و انتخاب آگاهانه فراهم شود. پس خدای متعال این عالم را خلق کرده برای این‌که موطن تغییرات گوناگون باشد و این تغییرات بتواند زمینه‌ها را برای انتخاب‌های بسیار پیچیده و مختلف در عرصه‌های متفاوت فراهم کند، تا آن انتخاب مطلوب تحقق پیدا کند و انسان از این طریق، لایق عالی‌ترین فیض الهی گردد و از فرشتگان نیز بالاتر رود، و لذا هنگامی که ملائکه گفتند: أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ»(آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را به‌جا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم)خداوند فرمود:إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»(من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید)؛(7) یعنی شما نمی‌دانید که چرا این موجود می‌تواند خلیفه شود، اما شما نمی‌توانید خلیفه شوید و ظرفیت آن را ندارید. بنابراین، می‌توان گفت که عام‌ترین حکمت وجود شُرور، نقایص، آفات و بلاها در این عالَم، آن است که زمینه انتخاب را برای انسان‌ها فراهم کند تا بتوانند با انتخاب صحیح خودشان، طرف خیر را انتخاب نموده و لیاقت و استحقاق دریافت عالی‌ترین کمال وجودی و فیض الهی را پیدا کنند.
مقصود بالعرض بودن شُرور
نتیجه این سخن آن است که وجود شُرور، مقصود بالذات نیست بلکه مقصود بالعرض است؛ یعنی برای این است‌که زمینه انتخاب فراهم شود تا موجودی که ظرفیت ممتازی دارد، بتواند با اختیار و انتخاب خودش، لیاقت دریافت عالی‌ترین فیض الهی را پیدا کند. به تعبیر دیگر، پاسخ این سؤال که چرا خداوند حکیم این شُرور را آفریده است، آن است که این شُرور مانند دردها، رنج‌ها، غصه‌ها، فراق‌ها، عذاب‌ها، شکنجه‌ها و. مقدمه و وسیله‌ای هستند برای اینکه انسان‌هایی بتوانند انتخاب صحیح داشته باشند و به عالی‌ترین فیوضات الهی نائل شوند. حصول آن کمالات انسانی مقصود بالذات است و تحقق این شُرور، مقصود بالعرض.
عدم کفایت غلبه کمّی خیر بر شر
در اینجا بی‌مناسبت نیست‌اشاره کنیم به سخنی که از بعضی از حکما نقل شده و آن این است که گفته‌اند هر چند وجودشُرور در این عالم فی‌الجمله حکمت‌هایی دارد، نهایتاً‌ باید تعداد خیرها بر شُرور بچربد و نباید شرّ غالب شود ولی ظاهراً این جواب هم جواب کاملی نیست، برای این‌که ملاک غلبه، فقط غلبه کمّی نیست، زیرا اگر انسانی پیدا شود که لیاقت پیدا کند که به انتخاب خودش عالی‌ترین فیض وجود را دریافت کند، مثل وجود مقدس پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، به همه عالم می‌ارزد و جا دارد همه آنها فدا شوند برای اینکه یک چنین انسانی پیدا شود؛ ومی ندارد که تعدادشان زیاد باشد. به هر حال این هم بین پرانتز بود که بعضی‌ها شرط کرده‌اند که خیر باید غالب بر شر باشد یعنی غلبه کمّی داشته باشد، ولی ظاهراً برهانی ندارد.
وجود شُرور خاص در کنار شُرور عام
حالا در این مسیر، یک مسئله فرعی مطرح می‌شود و آن این است که انسان‌ها مراتب مختلفی از تکامل برایشان میسّر است، ظرفیت‌های آنها متفاوت است، عرصه‌های تکاملی آنها هم مختلف است‌؛ از این رو، حکمت اقتضا می‌کند که به دنبال فعل و انفعالات و تأثیر و تأثرات متقابل، عرصه‌های مختلفی از خیر و شرّ پدید بیاید تا شرایط مختلفی برای تکامل طولی و عرضی فراهم شود. همچنین با توجه به ظرفیت‌های مختلفی که در وجود انسان است و حتی می‌تواند مدتی راه خیر را انتخاب کند و بعد تغییر مسیر بدهد، چنان‌که عکس این هم ممکن است؛ باید شرایط انتخاب همواره قابل تغییر باشد، به‌گونه‌ای که اگر کسی ده‌ها سال هم عبادت خدا کرده، امکان این را داشته باشد که آخرالامر مبتلا به معصیت و راه شرّ شود؛ عکس این هم صادق است. پس باید انواع و اقسام عواملی که زمینه‌های خیرات و شُرور را جابه‌جا کنند، وجود داشته باشد. پس غیر از آن شُرور ابتدایی و اولیه که برای کل عالم به طور عام در نظر گرفته شده، برای‌اشخاص هم شُرور خاصی در نظر گرفته می‌شود تا زمینه امتحان‌های جدیدی فراهم شود.
بلاها و شُرورى برای قطع دلبستگی به دنیا
از مسائل فرعی دیگر این است که کسانی در اثر فریفتگی در برابر لذت‌های دنیا و سپس دلبستگی به آنها انتخاب غلطی می‌کنند، ولی اصل ایمان و معرفت آنان هر چند خیلی کمرنگ در عمق دلشان باقی می‌ماند. لطف الهی اقتضا می‌کند که حتی برای آنها هم زمینه‌ای برای بروز و ظهور کمال و رشد فراهم شود. یکی‌ از راه‌ها این است که مبتلا به بلا و یا شُرور شوند تا بفهمند لازمه زندگی این دنیا چه شُروری است و بدین وسیله تعلقشان به دنیا کم شود و چه بسا باعث این شود که از گناهان گذشته هم توبه کنند؛ وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»(به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) می‌چشانیم، شاید بازگردند!)(8)
زمینه‌سازی برای ابتلای دیگران به خیر یا شرّ
 مسئله فرعی دیگر هم این است که گاهی خود شخص مرتکب کاری نشده که موجب شرّ باشد، اما از شرّ دیگری به او سرایت می‌کند، مثل شرهای اجتماعی؛ عکس آن در خیرات هم وجود دارد؛ ‌یعنی خود شخص، مرتکب چیزی نشده که موجب استفاده از نعمت‌ها شود، بلکه دیگری کاری را انجام داده که زمینه انتخاب مطلوب را برای این شخص فراهم می‌کند. در واقع این هم نوعی امتحان است: وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ» (و آنها را با نیکی‌ها و بدی‌ها آزمودیم).(9) حسنات هم می‌توانند عامل آزمایش شوند: وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَهًْ»(و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می‌کنیم)،(10) پس رفتار کسی ممکن است زمینه انتخاب و امتحان را برای دیگران فراهم کند، چنان‌که رفتار خوب گذشتگان ممکن است زمینه‌هایی برای اعمال خیر نسل بعدی فراهم کند: وَکانَ أبُوهُما صالِحاً».(11)
شُرور بمثابه لوازم تکامل اختیارى انسان
حاصل جواب کلی این است که شُرور این عالم (به آن معنایی از شرّ که بر امور وجودی اطلاق می‌شود(12) مقصود بالتبع هستند؛ یعنی ارادة حکیمانه الهی اولا و بالذات به آن تعلق گرفته است که موجودی همچون انسان پدید آید که بتواند در سایة انتخاب و اختیار خویش، به بالاترین کمالات امکانی برسد، و انتخاب انسان مقتضی وجود نظامی است که خوب و بد و خیر و شرّ، هر دو در آن موجود باشند و در نتیجه، این عالَم به همراه شُرور آن نیز متعلق ارادة الهی قرار می‌گیرد. به تعبیر دیگر، اراده حق تعالی، مستقلاً و اصالتاً به این شُرور از آن جهت که شرّ است تعلق نمی‌گیرد، بلکه وجود این شُرور، از آن جهت که از لوازم تکامل اختیاری انسان هستند، بالتبع مورد اراده حق تعالی قرار  می‌گیرد.

بخش دوم و بخش عملی بحث، یعنی پاسخ به این پرسش که در مقابل این شُرور، چه موضعی باید اتخاذ کرد و چه رفتار اختیاری باید انجام داد»، در شماره بعدی این مقاله ارائه می‌شود.
پی‌نوشت‌ها:
ـــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. عالین» نام گروهی از موجودات یا فرشتگان مقرب الهی است که در آیه 75 سوره ص» بدانها ‌اشاره شده است.برای اطلاع از تفسیر آن ر.ک: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 17، ص 226.
2. صافات، 164.
3. انبیا، 26-27.
4. فرازی از خطبه اول نهج‌البلاغه درباره گروهی از فرشتگان.
5. البته ملائکه هم یک نوع اختیار دارند یعنی کار خیری را که انجام می دهند از سر علاقه انجام می دهند و از انجام آن هم لذت می برند. به این معنا آنها هم اختیار دارند، اما انتخاب به معنای اختیار بین خیر و شرّ و ترجیح یکی بر دیگری ندارند.
6و 7. بقره، 30.
8. سجده، 21.
9.اعراف، 168.
10.انبیاء، 35.
11. کهف، ۸۲.
12. مراد از شرّ در این اصطلاح، موجودی است که به موجود دیگری آسیب رسانده و باعث سلب کمالی از او می شود.


زلال بصیرت
 
قدرشناسی نعمت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی؛ چرا و چگونه؟
 
  ۱۳۹۹/۰۴/۱۸
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند از فضل خود انسان را آفریده و امتیازاتی به وی داده که به سایر مخلوقات نداده است، به‌خاطر همین ویژگی‌ها و امتیازات است که لقب خلیفه الله را به انسان قبل از خلقتش عطا کرده است. البته برای تکامل و رسیدن به این مقام نیز همه وسایل لازم از جمله فطرت، انگیزه و عقل را به وی بخشیده است.
انسان دارای نقص‌ها و کمبودهایی است که باید با تلاش خود در جهت رفع آنها بکوشد،در بین نقص‌ها، برخی ریشه‌ای‌تر و منشأ نواقص دیگرند که جهل، غفلت و فراموشی از جمله این نقص‌هایند. در واقع انسان نسبت به یک سری امور جاهل است و غفلت دارد و حتی بعد از تلاش و زحمت برای رفع جهل و غفلت، آفت فراموشکاری، وی را تهدید می‌کند.
همه ما به فراموشی نعمت‌های خداوند مبتلا هستیم؛ لذا خداوند متعال از خود، قرآن و حتی پیامبر(ص) بهذکر» تعبیر کرده است که ذکر به معنای یادآوری» است؛ در واقع قرآن نوعی یادآوری برای بشر است، و چنین نیست که وما بشر اموری را بلد نباشد و قرآن به او بیاموزد، بلکه در بسیاری از موارد یادآوری است تا مبادا آنچه می‌داند به فراموشی سپرده شود.
شناخت خداوند و دین؛ برترین نعمت‌ها
 نعمت‌های الهی بسیار زیاد بوده و قابل شمارش نیستند، اما برخی از نعمت‌ها مهم‌تر و منشأ نعمت‌های دیگرند، نعمت شناخت خداوند از همه نعمت‌ها برتر و بالاتر است و همچنین است شناخت راهی که به سوی کمال باید پیمود. برای انسان جاهل، علف هرز و گیاه دارویی شفابخش یکسان است؛ انسان هم باید با خود بیندیشد که آیا او علف هرز است و یا موجودی شفابخش برای جامعه؟ از این رو شناخت خداوند و شناخت مسیر کمال بسیار اهمیت دارد.
گاه انسان در جامعه تبدیل به عامل خطرناکی مانند شمر و صدام می‌شود؛ گاه نیز فردی مانند سلمان از ایران به حجاز می‌رود و پیامبر(ص) را می‌یابد و به جایی می‌رسد که رسول خدا(ص) فرمود: سلمان منا اهل‌البیت»؛ اگر سلمان تنها به فکر شکم و نیازهای مادی خود بود، هرگز سلمان نمی‌شد؛ اما چون خود را شناخت و ارزش خود را دانست، برای شناخت مسیر تکامل به حجاز رفته و به سلمان محمدی تبدیل شد. لذا هر کسی باید با خود بیندیشد که برای چه خلق شده است؟ برای مسموم‌سازی یا شفابخشی جامعه؟ اگر برای شفابخشی است، برای رسیدن به آن ،چه راهی را باید بپیماید؟
بعد از نعمت شناخت خدا، نعمت شناخت راه کمال (یا همان دین) مهم‌ترین نعمت خداست، از همین روست که در روایات ما وارد شده است: اگر امر دایر شد بین اینکه انسان جان خود یا مال خود را بدهد، باید مال خود را فدای جان کند، اما اگر امر دایر شد بین فداکردن جان و دین، دین مهم‌تر است و باید جان (بلکه جان‌ها) را فدای آن کند؛ چرا که ارزش دین بیش از ارزش جان است.
البته نسبت به دین دو نوع بینش وجود دارد، طبق یک نگرش، دین به این دلیل مطلوب و خوب است که سبب می‌شود تا جرم و جنایت کمتر شده، مردم درست کردار باشند؛ و لذا جامعه دینی برای زندگی کردن بسیار خوب می‌شود. در واقع طبق این نظر، اهمیت دین به آن است که سبب می‌شود تا انسان‌ها در این دنیا راحت‌تر زندگی کنند.
با وجود چنین آثاری برای دین،اما این نگرش ناشی از جهل نسبت به اهمیت دین است، در نگرش دوم برخی دین را به‌عنوان راه رسیدن به کمال و سعادت ابدی می‌دانند که دارای ارزشی بی‌نهایت و غیرقابل تصور است و نه محدود و در حد همین دنیا.
وم قدر شناسی از نعمت وجود امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
 زمانی می‌توانیم ارزش نهضت امام خمینی(ره) را بهتر بشناسیم که متوجه شویم که چه عاملی سبب شده تا ما دین را بهتر بشناسیم، دین در جامعه ما زنده باشد و بتواند در جامعه نقش آفرین باشد؛ چرا که این امام(ره) بود که دین را در جامعه ما زنده کرد.
روزگاری در یکی از خیابان‌های تهران ده‌ها مشروب‌فروشی، رقاص‌خانه، قمارخانه و ‌خانه وجود داشت، اما یک کتاب‌فروشی وجود نداشت و محله بزرگی به فواحش اختصاص یافته بود. در آن زمان، نه تنها به دین بها داده نمی‌شد، بلکه اگر مثلا دانشجویی می‌خواست نماز بخواند، از دیگر دانشجویان خجالت می‌کشید و مورد تمسخر دیگران قرار می‌گرفت؛ چرا که دینداری عار به شمار می‌رفت. اگر آن وضع ادامه می‌یافت، معلوم نبود امروزه با توجه به این ابزارهای نوین فساد، چه چیزی از دین باقی مانده بود، چه رسد که دین در جامعه نقشی داشته باشد.
باید قدر نعمت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی را دانست،اولین وظیفه به‌عنوان شکر نعمت انقلاب اسلامی این است که حداقل این انقلاب را حفظ کرده و از آن نگهداری کنیم و این انقلابی که به قیمت تحمل شکنجه‌ها، رنج‌ها، مجاهدت‌ها و شهادت‌ها به ما رسیده است را مراقبت کنیم؛ و در مرحله بعد اگر دچار کمبودی هست، آن را جبران کنیم و زمینه بقاء و انتقال آن به نسل بعد را آماده کنیم.
فراموش کردن نعمت‌ها، از بزرگ‌ترین نقص‌های زندگی انسان‌هاست و باید مراقب باشیم که این نعمت‌ها را در پیچ و خم زندگی روزمره فراموش نکنیم،کسانی ممکن است سال‌ها برای پیروزی انقلاب تلاش کنند، اما سر پیری فراموش کنند که اصلا چرا برای انقلاب زحمت کشیده‌اند، شکنجه‌ها و زندان‌ها را چرا تحمل کرده‌اند و اصلا انقلاب را برای چه می‌خواستند!
مطالعه و خواندن کتاب، برگزاری جلسات مذهبی، قرائت قرآن و توسل به اهل بیت(ع) راه‌های جلوگیری از فراموشی نعمت‌های الهی است.از جمله این نعمت‌ها نعمت وجود رهبری است،شکر نعمت وجود رهبر معظم انقلاب را به‌جای آورید که جانشین امام زمان (عج) هستند و تجربه نشان داده که ایشان بهترین فرد برای رهبری انقلاب هستند. من کسی را در جامعیت شخصیت مانند ایشان نمی‌شناسم؛ مبادا که وسوسه‌های شیطانی و القائات برخی دشمنان و مشغله‌های زندگی، ما را از شکر وجود چنین نعمتی غافل کند و اطاعتمان از ایشان کمرنگ شود!
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جانشینان فرماندهی انتظامی سراسر کشور؛ قم؛ 23 / 1 / 1395 . 

زلال بصیرت
 
آرامش در سایه ازدواج؛ حکمت خداوند برای زندگی
 
   ۱۳۹۹/۰۴/۲۵
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از سنت‌های مؤمنان، مقارن قرار دادن برخی کارهای خیر مانند ازدواج با ایام فرخنده است که سنت بسیار حسنه‌ای است.
لطف خداوند متعال حتی شامل کسانی که بر اساس هیچ منطقی، استحقاق لطف ندارند، نیز می‌شود، آیا ممکن است چنین خدایی، به کسانی که از راه‌های مختلف، خود را به اهل بیت ‌(علیهم‌السلام) منتسب کرده و دست توسل به سوی آنها دراز می‌کنند و حتی کارهای خیر خود را به نیت گوشه چشم اهل بیت، مقارن این ایام قرار می‌دهند، نظر رحمت و لطف نداشته باشد؟!
رسیدن به آرامش با ازدواج، نشانه وجود خدا
 گاهی خداوند متعال برخی نعمت‌های خود را به عنوان نشانه خود ذکر می‌کند تا قدر آن را بهتر دانسته و شکرگزار او باشیم؛ از جمله نعمت‌هایی که خداوند آن را به عنوان نشانه و آیات خود ذکر می‌کند، خلقت زوج‌هایی برای انسان از جنس خودش است که با آن به آرامش می‌رسند.
طبیعتا خداوند برای حیوان‌ها نیز زوج‌هایی از جنس خودشان آفریده است؛ اما حیوانات زندگی‌شان در حد جفت‌گیری و نهایتا کنار هم بودن تا به دنیا آمدن بچه‌هایشان و رسیدن بچه‌ها به حد رشدی که بتوانند خودشان غذا تهیه کنند، است؛ اما به نظر می‌رسد معمولا چنین نباشد که تا آخر عمر کنار زوج باقی بمانند. اگر خداوند می‌فرمود از نشانه‌های خدا این است که زوج‌هایی برای شما قرار داد تا نسل شما باقی بماند، در این صورت، این مسئله برای حیوانات هم وجود داشت، اما خداوند در مورد انسان‌ها می‌فرماید زوجین در کنار هم به آرامش می‌رسند.
به طور معمول، زندگی در دنیا همراه با رنج‌ها و سختی‌هایی است که البته بر اساس حکمت‌های خداست،اما خداوند همسر را وسیله آرامش انسان قرار داده است؛ همان آرامشی که گاهی انسان برای رسیدن به آن، حاضر است هزینه‌های زیادی به جان بخرد.
شاید معنای آرامش را مردها بیشتر بتوانند درک کنند؛ مردها معمولا در جامعه هستند و بیشتر دچار تنش و اضطراب و نظایر آن می‌شوند؛ اما همین مرد که ساعت‌ها در بیرون از خانه با اسباب تنش‌زا مواجه می‌شود، اما وقتی به خانه می‌آید با دیدن همسر، آرامش خاصی می‌یابد؛ همان طور که وقتی زن در خانه حضور دارد و گاه شلوغ کردن بچه‌ها، آرامش وی را به هم می‌زند، با آمدن مرد به خانه، احساس آرامش می‌کند. این آرامش، حکمت خداست که با هیچ قیمتی نمی‌توان آن را ارزش‌گذاری کرد.
محیط خانه باید محیط آرامش باشد؛ سعی کنیم با تنش‌ها، اضطراب را وارد خانه نکنیم. چرا که آرامش حاصل از ازدواج، حکمت زندگی اجتماعی است؛ اگر این آرامش را حفظ کردیم، از سایر برکات الهی نیز استفاده خواهیم کرد و اگر آرامش را به هم زدیم، از سایر برکاتش نیز چندان بهره‌ای نخواهیم برد.
داشتن آرامش میان زن و مرد، نشانه خوشبختی خانواده
 خدا به طور طبیعی بین دو همسر، محبتی ایجاد می‌کند که مخصوص آنهاست؛ لذا هرچند پدر و مادر به بچه‌هایشان علاقه دارند، اما نوع آن محبت و علاقه، تفاوت می‌کند و محبت بین زوجین، ویژه است. در واقع فلسفه ازدواج این است که انسان در آرامش زندگی کند و هم نیاز به محبتش تأمین شود و هم نیاز دیگری به محبت را تأمین کند.
اگر تنها مفاد آیه 21 سوره روم از قرآن کریم را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم، بی‌شک، از خوشبخت‌ترین زندگی‌های اجتماعی و خانوادگی را در عالم خواهیم داشت. علامه طباطبائی چنان از همسرشان راضی بودند و زندگی شیرینی داشتند که بعد از فوت همسرشان، هر روز به یاد ایشان بوده و همواره به نیکی از ایشان یاد می‌کردند و حتی گاهی با یاد او ‌اشک در چشمانشان جمع می‌شد.
میرزا جوادآقا تهرانی چنان رعایت حال همسر خود را داشتند که یک شب را تا صبح در کوچه ماندند؛ چرا که نمی‌خواستند همسرشان با بیدار شدن از خواب و باز کردن در خانه، اذیت شود! از این رفتار می‌توان دریافت که رفتارهای دیگر ایشان در خانه چگونه بوده است! به نظر من نمی‌توان اجر چنین کاری، با این نیت خیرخواهانه و لطیف را درک کرد.
اگر ما این درس‌ها را از اهل بیت‌(ع) و شاگردان تربیت شده این مکتب یاد بگیریم و به کار ببندیم، زندگی ما مانند بهشت خواهد بود؛ بهشتی در همین دنیا. هر قدر این محبت در خانواده بیشتر باشد، محبت افراد نسبت به دیگران هم گسترش خواهد یافت.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در مراسم گرامیداشت شب میلاد حضرت پیامبر اعظم‌(ص) و امام جعفر صادق‌(ع) در مؤسسه امام خمینی(ره)؛ قم؛ 3 / 9 / 1397 .

زلال بصیرت
 
عمل به وظیفه؛ عامل جلب یاری خدا
 
۱۳۹۹/۰۵/۰۱
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
استناد کارها به خدا به حدی گسترده است که گاهی نیاز به تأمل و توضیح دارد، مثلا اینکه خدا هرکس را بخواهد گمراه می‌کند! یعنی خدایی که شأنش هدایت است، اقدام به گمراه کردن دیگری می‌کند؟! شاید درک این مسائل برای برخی مشکل باشد و یا حداقل برایشان سؤال شود که انگیزه خدا از اینکه چنین با مردم سخن بگوید چیست؟
مشکل اساسی بسیاری از انسان‌ها عدم توجه به نقش خدا در زندگی است. بسیاری از مسائل را خود مردم می‌فهمند و در این باره بین مسلمان و کافر فرقی نیست؛ اما آنچه مردم متوجه آن نیستند این است که دست خدا فوق همه کارها و امور است.
خداوند؛ همه کاره هستی
به طور مثال هر چند در ساختن یک بنای زیبا، کارگرها زحمت فیزیکی بیشتری می‌کشند، اما ساخت بنا، به معمار آن نسبت داده می‌شود؛ چرا که با نقشه، برنامه‌ریزی و نظارت او بوده است؛ کارگرها فقط وسیله‌ای بوده‌اند برای اجرای آن برنامه و نقشه؛ در عالم نیز خداوند همه کاره است؛ تنها برخی ابزار و وسائل واسطه می‌شوند که اتفاقی رخ بدهد. خداوند است که گمراه و هدایت می‌کند، اما عده‌ای ابزارش را فراهم کرده و استحقاق گمراهی و هدایت را پیدا کرده‌اند.
بزرگ‌ترین رسالت قرآن نشان دادن نقش خدا در عالم هستی به بشر است. متأسفانه در جامعه اسلامی ما از این نکته‌ها غفلت می‌شود. به عنوان نمونه، شاید انقلاب اسلامی در نگاه یک عده‌ای این است که یک حرکتی را شروع کرد و زمینه هم فراهم شد و با همراهی مردم به سرانجام رسید و این امور ربطی به خدا ندارد. اما خداوند در قرآن پیوسته می‌گوید: ما چنین کردیم؛ یعنی تنها نباید توجه به اسباب کرد؛ بلکه باید دست هدایت‌کننده اصلی را نیز دید.
باور یقینی امام به نقش خداوند در هستی
یکی از سنت‌های الهی این است که وقتی انسانی عامل هدایت را پذیرفت و بر اساس آن عمل کرد، خداوند نتیجه‌اش را بیشتر و اثراتش را گسترده‌تر می‌کند؛ نمونه‌اش همین حرکت امام(ره) است؛ در عین حالی که نه ثروت زیادی داشت و نه طایفه و طرفداران آنچنانی و حتی در حوزه علمیه قم هم عده‌ای با ایشان اختلاف داشتند؛ اما با شجاعت می‌گوید: می‌گویم گوش‌ات را بگیرند و بیرون بیندازند»!! به چه کسی می‌گوید؟ به کسی که اعلی‌حضرت همایونی بود و کسی جرأت نداشت نام ایشان را بدون احترام ببرد!!  و مهم‌تر اینکه امام(ره) همین کار را هم کرد؛ او می‌دانست که کار دست خداست و به هر چه وظیفه‌اش بود عمل می‌کرد.
در جریان آزادسازی خرمشهر هم امام(ره) می‌فرماید: خرمشهر را خدا آزاد کرد.» در حکومتداری نیز برخورد امام(ره) با قدرت‌های دنیا بر اساس همین فکر بود. روشن است که خداوند به چنین شخصی که بنای خود را بر عمل به وظیفه گذاشته و می‌داند همه چیز دست خداست، کمک می‌کند.
باید باور کنیم کار اساسی همان است که خدا انجام می‌دهد. ما باید کارگر خوبی برای خدا باشیم و کاری نداشته باشیم عاقبت ساختمان چه می‌شود. خدا به‌عنوان معمار بهتر می‌داند که چه نقشه و طرحی را ریخته است.
عمل به وظیفه؛ زمینه‌ساز یاری خدا
 قدرت و عزت به صورت کامل به دست خداست، اگر به این نکته بیشتر توجه داشته باشیم و فقط به وظیفه عمل کردیم، خدا بیش از انتظار، ما را کمک می‌کند. در طرف مقابل اگر از امکانات و عزتی که خدا برایمان فراهم کرده به دنبال کسب منفعت شخصی و خانوادگی باشیم، خدا به گونه‌ای ما را تأدیب می‌کند که هرگز فراموش نکنیم.
براساس آیات قرآن، وظیفه انبیا تعلیم و تزکیه مردم است. ما باید در وهله اول خودمان بدانیم و بنا را بر این بگذاریم که آنچه را یاد گرفته‌ایم انجام دهیم و در مرحله بعد به دیگران هم یاد بدهیم.
مشکلات و سختی‌ها و گرفتاری‌ها، وسیله‌ای است که دل‌ها به طرف خدا جلب شود، البته عده‌ای نیز قسی‌القلب هستند و نمی‌فهمند که کارها به دست خداست.
اساس کار این است که بفهمیم چه وظیفه‌ای داریم و بخواهیم عمل کنیم. روشن است که اگر ظاهر کار برای خدا باشد، اما در واقع برای دل خودمان باشد، سودی نخواهد داشت.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در دیدار با حجت‌الاسلام ادیانی رئیس‌ سازمان عقیدتی ی نیروی انتظامی؛
قم؛ 26 / 3 / 1399. 

زلال بصیرت
 
مصائب و ابتلائات؛ هدفمند یا تصادفی؟
 
 
  ۱۳۹۹/۰۵/۰۸
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
برخورد عمومی اکثر مردم دنیا با حوادث این عالم این‌گونه است که آنها را طبیعی می‌دانند. حتی فکر این را نمی‌کنند که دستی در کار است. متأسفانه در میان طرفداران ادیان و حتی اسلام و کسانی که با قرآن آشنا هستند نیز چنین تفکری وجود دارد.
رویکرد دوم رویکرد کسانی است که به وجود خدا معتقد هستند، اما به یک نوع تقسیم کار قائل هستند و می‌گویند برخی کارها را خداوند خودش انجام می‌دهد، اما برخی دیگر از کارهاست که خداوند به مخلوقات واگذار کرده است. می‌گویند در برابر کارهایی که خدا کرده شکر می‌کنیم، اما همه چیز که دست خدا نیست! اگر مریض شدی برو دکتر! این دیگر ربطی به خدا ندارد؛ خداوند عالم را خلق کرده است و گفته است بروید زندگی کنید!
گرایش سوم مخصوص کسانی است که قرآن را واقعاً قبول دارند و می‌خواهند به معارف آن عمل کنند. شاید این افراد مصداق همان آیه شریف باشند که قرآن درباره آنان می‌فرماید: وَقَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ اَلشَّكُورُ» (سبأ،۱۳). این‌ گروه با بررسی آیات قرآن، به آیاتی می‌رسند که با هر دو گرایش قبل تفاوت دارد. اینان به این نتیجه می‌رسند که کار اصلی کار خداست؛ حتی اگر ما کاری انجام می‌دهیم به اذن اوست و قدرتش را نیز خدا داده است؛ آن هم در محدوده‌ای خاص و برای هدفی خاص. البته همه اینها روی حساب است؛ دستی فوق همه اینهاست که در همه اینها مؤثر است؛ حتی نفسی که می‌کشیم، حرکتی که می‌کنیم،‌ چیزی که می‌فهمیم، اگر از چیزی خوشمان می‌آید و. همه همین طور است.
متأسفانه ما آن‌طور که باید و میسر بوده، به دنبال فهم این معارف نرفته‌ایم. در مرحله عمل نیز آیا عمل ماهمانند کسی است که این معارف را باور کرده و بر طبق آن عمل می‌کند؟! قرآن می‌فرماید: ما هر پیغمبری را که فرستادیم، همراه او بلاهایی نازل کردیم تا مردم حالت تضرع پیدا کنند و به خدا روی بیاورند تا زمینه‌ بهتری برای پذیرش سخن پیغمبر فراهم شود»(اعراف،۹۴).
عکس‌العمل انسان‌ها درقبال ناگواری‌ها از نگاه قرآن
 اما آدمیزادها چکار کردند؟ آیا این باعث تضرع آنها شد؟ آیا آنها متنبه و هدایت شدند؟خود قرآن درباره عکس‌العمل انسان‌ها فرموده‌ است: گفتند: کار دنیا همین است! گذشتگان هم بعضی خوشی داشتند و بعضی سختی. (اعراف،۹۵)، این همان گرایش اول است که خداوند نقشی در حوادث دنیا ندارد، باید با آنها ساخت و اگر بتوانیم خودمان نسبت به آنها چاره‌اندیشی کنیم. دنیا همین است دیگر!
خداوند می‌فرماید: ما آنها را به خوشی‌ها و ناخوشی‌ها مبتلا می‌کنیم، به این امید که برگردند» (اعراف،۱۶۸)، اما اینها می‌گویند: اینها ربطی به خدا ندارد! یک وقت هم ویروسی پیدا می‌شود و چند میلیون انسان را مبتلا می‌کند؛ بالاخره دنیا همین است و باید ساخت! قرآن درباره این گرایش می‌گوید: چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که می‌کردند، در نظرشان زینت داد! »  (الأنعام‏، 34)
خداوند می‌فرماید: همین طوری نبود که یک روز ویروسی بیاید؛ بلکه هدفمند بود تا: لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»، لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ». از آنهایی که خدا را قبول ندارند، توقعی نیست؛ شما که قرآن را می‌بوسید، شما دیگر چرا؟! انگار نه انگار که اصلاً خدا کاره‌ای است و گویا چنین آیه‌ای نیامده و ما تکلیفی نداریم!
وظایف ما در برابر ابتلائات
 اولین درسی که از این جریان و از این تدبیر الهی می‌گیریم این است که به خودمان شوکی وارد کنیم و از خود سؤال کنیم که آیا به وظیفه‌مان عمل می‌کنیم؟ آیا درست فهمیده‌ایم که قرآن در این باره چه می‌گوید؟ خود قرآن چه وظیفه‌ای برای ما تعیین می‌کند؟ آیا می‌گوید رها کنید و بروید یا می‌گوید: در قبال خودتان و دیگران وظیفه‌ای دارید؟ وقتی شما به وظایفتان عمل کردید، اثر این سختی‌ها از بین می‌رود یا اینکه در مقابل این عمل خیری که انجام دادید، ما به شما برکت می‌دهیم و بلا را از شما رفع می‌کنیم؟!  
بلا برای این بود که هم در شما شوکی ایجاد شود و هم وسیله آزمایش شما باشد که آیا صبر می‌کنید یا جزع و فزع می‌کنید؟ آیا این را کار خدا می‌دانید یا کار طبیعت می‌دانید؟ آیا برای خدا نقشی قائل هستید یا خیر؟
افزون بر وظیفه‌ای که نسبت به شناخت و رفتار خود درباره بلاها داریم، وظیفه‌ای نیز نسبت به دیگران داریم. ما وظیفه داریم به شکرانه‌ اینکه قرآن را فهمیده و درک کرده‌ایم، قرآن را به دیگران نیز بفهمانیم. آیا به این وظیفه‌مان عمل می‌کنیم؟
کسانی که از معارف قرآن استفاده نمی‌کنند، بسیار زیان کرده‌اند. اگر قرآن به ما نرسیده بود، این علما نبودند، در طول ۱۴۰۰ سال تفسیر ننوشته بودند و کتاب‌های روایی را تبویب نکرده بودند، شاید می‌توانستیم عذری بتراشیم که نتوانستیم آن را بفهمیم، اما اگر با این همه زحماتی که بزرگان، علما و اساتید ما کشیده‌اند، باز هم گوش ندهیم و کاری به این معارف نداشته باشیم خیلی زیان کرده‌ایم! قرآن می‌فرمایند:می‌دانید ضرر چه کسانی از همه بیشتر است؟ آنها کسانی هستند که خیال می‌کنند تافته‌ جدا بافته‌ای هستند و کارشان خیلی بهتر از کسانی است که می‌روند در جبهه‌ها شهید می‌شوند!» (كهف،۱۰۳) خدا نکند که ما از اینها باشیم!
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی
از اعضای هیئت‌علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ قم؛7 / 3 / 1399 . 

زلال بصیرت
 
 بیانیه گام دوم انقلاب بهترین زمینه برای پژوهش
 
۱۳۹۹/۰۵/۲۲
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
تحول در حوزه‌های علمیه از برکات انقلاب اسلامی است. حوزه قبل از انقلاب و حوزه بعد از انقلاب، اصلا قابل مقایسه نیست؛ در آن زمان تصور عمومی مردم- حتی متدینان- نسبت به حوزه و دستگاه ت این بود که محصول حوزه،‌ تربیت افراد غالباً محروم جامعه برای روضه‌خوانی و ارتزاق از این مسیر است.
به برکت مجاهدت‌های علما و حرکت مخلصانه امام(ره)، امروز ت در دنیا، عزتمند شده است.اگر بگوییم در دهه‌های بعد از انقلاب، شخصیت اول جهان از لحاظ توجه دنیا، یک طلبه بوده است، سخن گزافی نگفته‌ایم؛ حتی دشمنان نیز هیبت و عظمت امام(ره) را می‌شناختند و برای او احترام قائل بودند.
شکوفایی حوزه‌های علمیه بعد از انقلاب
 انقلاب سبب شد تا حوزه‌ها احساس شخصیت و هویت کنند. با وقوع انقلاب اسلامی، حوزه‌های علمیه فهمیدند که می‌توانند در جامعه، کاری انجام دهند، بلکه وظیفه مهمی ‌در جامعه دارند. در سایه این انقلاب، حوزه‌ها وظایف خود را درک کردند و در صدد انجام آن برآمدند که بخشی از این وظایف امور پژوهشی بود؛ در حالی که قبل از انقلاب روش مرسوم در حوزه‌های علمیه، صرفا پرداختن به یکسری دروس سنتی بود، بدون اینکه نیازهای جامعه را درک کنند تا دردی از آنها دوا کنند؛ اگر هم کسانی به نیازهای جامعه توجه داشتند، بسیار اندک بودند.
دستاوردهای حوزه‌های علمیه، حتی در همان دهه اول انقلاب بیش از دستاوردهای حوزه در صدسال قبل از آن بود؛ چون حوزه جایگاه خود را شناخت. البته باید اعتراف کرد که هنوز نسبت به اهدافی که انقلاب دارد و وظایفی که باید به انجام برسد، فاصله بسیاری وجود دارد؛ اما اگرچه سرعت پیشرفت نسبت به نیازها کم است، دست‌کم راه را پیدا کرده است.
بیانیه گام دوم انقلاب، زمینه‌ساز تحقیق و پژوهش
 بهترین راهنمایی برای فعالیت و پژوهش، بیانیه رهبری (گام دوم انقلاب) است که علی‌رغم حجم اندک آن، بسیار بسیار حساب‌شده و دقیق است و کلمه به کلمه آن حساب‌شده به کار رفته است؛ خداوند را شکر می‌کنیم که چنین رهبری را به ما عطا فرموده و چنین مطالبی را به وی الهام کرده است. حال نوبت ماست که با تقویت رشته‌های تخصصی در حوزه‌ها و کارهای پژوهشی عمیق‌تر تکلیف خود را در این زمینه انجام دهیم.
علم از نگاه غربی‌ها
در غرب، مطلق علم و دانستن، یک ارزش است و چه بسا افرادی حاضر به صرف وقت و هزینه زیادی برای یکسری معلوماتی هستند که شاید اثر چندانی هم در جامعه نداشته باشد! البته همین جدیت در تحصیل علم سبب پیشرفت‌های متعددی برای آنها شده است؛ ولی علومی که در غرب مورد تحقیق قرار می‌گیرد، اموری هستند که نهایتا محدود به زندگی این دنیا می‌شود و مثلا رفاه بیشتری برای افراد به ارمغان می‌آورد.
اما آیا هر علمی، دارای ارزشی اصیل است و یا برخی از علوم مقدمه برای امر مهم‌تر و بالاتری هستند؟ ریشه این مسئله، مسئله مهم‌تری است که در فلسفه ارزش‌ها و اخلاق به آن پرداخته می‌شود و از دیرباز مورد توجه دانشمندان و متفکران بوده است.
بعد از قرون وسطی در اروپا این مسئله مطرح شد که این دانسته‌های ما که برخی از آنها از سنخ هست‌ها و نیست‌ها و برخی دیگر از سنخ بایدها و نباید‌ها هستند، آیا یک نوع هستند یا چند نوع؟ افرادی مانند کانت، هیوم و برخی دیگر معتقد شدند که انسان دو نوع درک دارد؛ نظری و عملی. حتی برخی تصریح کردند که دو نوع عقل داریم؛ یکی عقل نظری که واقعیات و هست‌ها را نشان می‌دهد و عقل عملی که به باید‌ها و نباید‌ها می‌پردازد. اما اینکه چه رابطه‌ای بین این مدرکات، یعنی هست‌ها و نیست‌ها با باید‌ها و نبایدهاست، مسئله‌ای است که کتاب‌ها درباره آن نوشته شده و بحث‌های زیادی روی آن‌ صورت گرفته است. در باور ما، ارزش‌ها، جنبه الهی نیز دارند، بر اساس یک فرض، بین عقل نظری و عقل عملی، رابطه وجود دارد، بلکه بالاتر، عقل عملی، در خدمت عقل نظری است؛ به این معنا که عقل نظری وجود یک نوع کمال و رشد را درک می‌کند، (که به اعتقاد ما آن کمال، قرب الهی است) و عقل عملی، باید‌ها و نباید‌هایی را ‌ترسیم می‌کند که با رعایت آنها می‌توان به چنین کمالی رسید. اگر مقدمه فوق را پذیرفتیم، آیا حوزه‌ای که بعد از انقلاب متحول شده و امکانات و زمینه‌های فراوانی در آن وجود دارد، واقعاً وظیفه‌اش همین است که در حال حاضر انجام می‌دهد؟! هرگز در عالم تا این اندازه شرایط برای پیشرفت علمی‌و پژوهش فراهم نبوده است، اما با این وجود آیا کمبودهایی نداریم؟! اگر باور داریم، کمال و قرب الهی ارزشمندترین چیزی است که انسان می‌تواند به آن برسد، چه اندازه تلاش کرده‌ایم که خودمان و سپس دیگران را به سوی این هدف ارزشمند دعوت کنیم؟ جا دارد گروهی از افراد خوش‌فکر و باانگیزه و پرتلاش، با همت تحقیق کنند و کمبودهایی که در زمینه معارف دین وجود دارد را جبران کنند و اکنون که زمینه شناخت و تلاش فراهم است، از آن استفاده کنند؛ البته گاهی توجه ما به هدف و قله نیست و راه را اشتباه می‌رویم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی(دام‌ظله) در مراسم اختتامیه جشنواره امام خمینی(ره) در جمع طلاب مدرسه معصومیه؛ قم؛ 30 / 11 / 1397 .

زلال بصیرت

کسب رضای الهی؛ چرا و چگونه؟
 
۱۳۹۹/۰۵/۱۵
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر اسلام ارزش کارهای انسان تابع دو عامل است؛

یکی حسن فعلی؛ یعنی مفید بودن کار و دیگری حسن فاعلی؛ یعنی قصد و انگیزه الهی داشتن.
با توجه به بی‌نیازی خداوند این سؤال مطرح می‌شود که معنای کار برای خدایی که هیچ نیازی ندارد چیست؟
مراد از کار برای خدا، کار برای کسب رضای الهی است؛ اما سؤال دیگری که در اینجا مطرح می‌شود این است که خدا چگونه خشنود می‌شود؟ روشن است که خشنودی خداوند مثل خشنودی انسان نیست. انسان‌ها زمانی خشنود می‌شوند که نیازی از آنها برطرف شود یا لذتی را درک کنند، اما خداوند چگونه و برای چه خشنود می‌شود؟
خداوند متعال از این جهت که کمال بی‌نهایت است و هرخوبی را در بالاترین مرتبه آن داراست، هرگز نیازی ندارد؛ اما از جمله خوبی‌هایی که از خداوند انفکاک‌ناپذیر است، افاضه رحمت به دیگران است؛ بنابراین کار برای رضای خدا به معنای انجام کاری است که سبب کسب لیاقت جهت دریافت رحمت‌های جدید الهی شود.
برخی نعمت‌های خداوند ابتدائی هستند و نیاز به انجام کار خاصی برای دریافت آنها نیست؛ سلامتی و قدرت تفکر، چنین نعمت‌هایی هستند، اما انسان می‌تواند با کارهای اختیاری خود لیاقت کسب رحمت‌های ویژه‌ای را پیدا کند که حتی ملائکه نیز نمی‌توانند آنها را درک کنند.
تفاوت میان ملائکه و انسان‌ها
استعداد ملائکه، فعلیت یافته است و دارای مقام معلوم و مشخصی هستند و نزول و صعود با انجام فعل اختیاری، برای آنها بی‌معناست، اما انسان موجودی است که می‌تواند از ملائکه بسیار فراتر رود همان‌گونه که می‌‌تواند از چارپایان پست‌تر شود.
راز خلیفهًْ‌اللهی انسان نیز همین اختیار است، وقتی خداوند انسان را آفریده و او را خلیفه خود قرار داد، ملائکه تعجب کردند که چرا آنها که تسبیح‌گوی خداوند هستند را خلیفه قرار نداده است، اما موجودی خاکی‌ که وجودش با فساد و خونریزی و تباهی همراه است را خلیفه قرار می‌دهد؛ خداوند نیز در پاسخ به آنها فرمود: من چیزی را می‌دانم که شما نمی‌دانید. این پاسخ به این معناست که ملائکه نمی‌توانستند مقام انسان و ویژگی او را درک کنند.
تنها افعال اختیاری هستند که قابل ارزش‌گذاری هستند، اگر رباتی ساخته شود و بر اساس برنامه پیش‌فرض به همه سلام کند، مستحق تشکر و قدردانی نیست؛ چرا که از خود اراده‌ای ندارد؛ اما اگر انسانی شما را مورد احترام و اکرام قرار دهد، قطعا مستحق تشکر است.
اشرف مخلوقات بودن انسان به‌خاطر همین ویژگی اختیار است که می‌تواند با وجود محدودیت‌های عالم ماده، خودش راه صحیح را انتخاب و رشد کند. او در هر مرحله که به پیش می‌رود، زمینه‌های رشد بیشتری پیدا می‌کند.
بر اساس وحی و آنچه عقل تأیید می‌کند و تجربه‌های اولیای الهی، غیر از آنچه در دنیا به‌عنوان وسایل لذات دنیوی وجود دارد، حساب‌های دیگری نیز وجود دارد که هر انسانی نمی‌تواند آنها را درک کند؛ درک آنها منوط به رشد انسان با افعال اختیاری است. البته قرآن کریم نیز در این زمینه تعبیری دارد که ناظر به همین معناست و برای امثال ما مبهم است؛ قرآن بعد از بیان نعمت‌های بی‌پایان و لذت‌های بهشتی می‌گوید: و رضوان من الله اکبر»؛ اینکه این چیست که از همه لذت‌های بهشتی بالاتر است، ما نمی‌توانیم درک کنیم. 124 هزار پیامبر هم آمدند تا به بشر بفهمانند که چنین ظرفیتی در انسان وجود دارد.
بسیاری از ما می‌دانیم چنین مقام‌هایی وجود دارد و می‌توان به آن رسید، اما غفلت می‌کنیم، اگر روزانه از کارهایمان لیستی تهیه کنیم، خواهیم فهمید تنها اندکی از کارهایمان برای خداست؛ البته همان کارهای اندک نیز معلوم نیست واقعاً برای خداوند باشد؛ بلکه ممکن است از‌ترس جهنم یا به طمع بهشت باشد.
ارزش کارهای انسان به وسیله دو انگیزه بالا می‌رود؛ یکی انجام کارها به انگیزه شکر نعمت‌های الهی و دیگری انجام کار به‌خاطر محبت و عشق به خداوند. ارزش کارهایی که با این نیت‌ها انجام شود، قابل مقایسه با کاری که از ‌ترس جهنم یا طمع بهشت انجام شود، نیست؛ هر چند شکل ظاهری آنها شبیه هم است. از همین روست که ارزش یک ضربه شمشیر حضرت امیرالمؤمنین‌(ع) در روز خندق، بالاتر از عبادات همه جن و انس در طول هزاران سال معرفی شده است.
عبادتی که انسان در قبالش از خداوند، چیزی بخواهد، با کسی چون امام حسین(ع) که در هنگام شهادت می‌گوید همه مال، جان و فرزندانم را به‌خاطر عشق و وصال تو فدا کردم، بسیار متفاوت است.
نقش نیت سالم در ارزشمند شدن کارها
می‌توان با نیت سالم ارزش کار را میلیاردها برابر کرد. فردی را فرض کنید که می‌تواند کالایش را میلیاردها تومان بفروشد، اما کالایش را به بازاری می‌برد که تنها هزار تومان از او می‌خرند؛ آیا این کار نشانه حماقت او نیست؟ باید سعی کنیم که در نیت و انگیزه‌مان تغییر ایجاد کنیم و ارزش کار خود را افزایش دهیم. البته باید توجه داشت که چنین نیتی از هر کسی صادر نمی‌شود بلکه نیاز به مقدماتی دارد.
برای فروش کالا به قیمت میلیاردی، ابتدا باید بازاری که آن را به این قیمت می‌خرند پیدا کنیم؛ از این‌رو باید بفهمیم چه انجام دهیم که چنین نیت و انگیزه‌ای از ما حاصل شود. همچنین در عمل نیز باید تمرین کنیم؛ همان‌گونه که یک فرد در مرتبه اول نمی‌تواند وزنه‌ای چندصد کیلویی را بلند کند و ابتدا باید شیوه وزنه‌برداری و بالا بردن وزنه را یاد بگیرد و سپس تمرین کند تا به مرور بتواند وزنه سنگین را بالای سر ببرد.
انسان فقط برای خوردن، خوابیدن و ی غریزه جنسی خلق نشده است،تنها راه کامل برای رسیدن به مقام خلیفه اللهی، همان است که در تعالیم اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام) آمده است. بر این اساس کاری ارزشمندتر از فراگرفتن تعالیم اهل‌بیت‌ برای عمل کردن به آن وجود ندارد. باید قدرخود را بدانید که در بین چندمیلیارد جمعیت دنیا، توفیق طلبگی و آموختن معارف اهل‌بیت‌را کسب کردید.
در سفر به کشورهای دنیا کسانی را دیده‌ام که آرزو داشتند که خودشان یا فرزندانشان بتوانند به ایران بیایند و در حوزه علمیه درس بخوانند؛ اما خداوند این  نعمت را به رایگان در اختیار شما قرار داده است. اولین قدم برای شکر این نعمت، استفاده درست از آن است؛ اگر استفاده خوبی از این نعمت نداشته باشیم، جفا کرده‌ایم. البته در کنار درس خواندن، خودسازی نیز نیاز است؛ یعنی تعلیم و تزکیه باید با هم باشد وگرنه کسانی بوده‌اند که عالم بوده‌اند، اما فسادهایی مرتکب شده‌اند که از دست دشمنان برنمی‌آمد.
خودسازی باید بر اساس برنامه‌ای عملی ‌تربیتی و بدون افراط و تفریط باشد. اگر از همین لحظه تصمیم بگیریم که در همه کارهایمان رضایت الهی را در نظر بگیریم، می‌توانیم امیدوار باشیم به جایی برسیم که حتی نفس‌هایمان برای خداوند باشد و ارزشی بی‌نهایت داشته باشد.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله)
در جمع تعدادی از طلاب استان همدان؛ قم؛ 6 / 11/ 1397 .

زلال بصیرت
 
چشیدن لذت بندگی، بالاترین کمال‌ها
 
۱۳۹۹/۰۵/۲۹

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری .
بسم الله الرحمن الرحیم
جهاد در راه خدا چه خصوصیتی دارد که تا این حد، در قرآن مهم و والا شمرده شده است؟ چه سری در شهادت نهفته است که چنین مقام رفیعی به شهید داده شده است؟ به‌نظر می‌رسد برای پاسخ به این سؤال، باید ابتدا به این مسئله‌ بنیادین پرداخت که هدف از خلقت انسان چه بوده است؟
در آیه 56 از سوره ذاریات، خداوند متعال، هدف از خلقت انسان را عبادت ذکر می‌کند. باید دید عبادت انسان یا عدم عبادت او، برای خداوند چه تفاوتی دارد. به‌نظر می‌رسد اگر این سؤال برایمان حل شود، می‌توانیم بفهمیم چرا شهادت و جهاد، تا این اندازه اهمیت دارد.
خداوند مالک انسان‌هاست و انسان، مالک هیچ چیزی جز افعال و کارهای خودش نیست، حتی این مالکیت نیز اعتباری است.  اصطلاح برده و مولا که در گذشته وجود داشته است، نیز مؤید همین معناست؛ برده از خود هیچ چیز نداشته و تنها به‌خاطر کارهایش مورد توجه و خرید و فروش قرار می‌گرفته است و چون برده، مالک نیست، در مقابل اطاعت از مولای خود، شرط مزد نمی‌کند.
بنده حقیقی خداوند، مطیع محض خداوند است و به‌دنبال گرفتن مزد از خدا نیست، معلوم می‌شود دستور به عبادت از سوی خداوندی که غنی است و به چیزی احتیاج ندارد، هدف غایی نیست. این دستور برای این است که انسان بتواند بهره‌ای ببرد.
چشیدن مزه بندگی، بالاترین کمال
خداوند انسان را خلق کرده است تا به بالاترین خوبی‌ها و کمال‌ها برسد و چون انسان، موجودی مختار است باید با اختیارخویش راه صحیح را بپیماید. برای اینکه انسان راه درست را انتخاب کند، باید بشناسد و روشن است که برای شناختن راه صحیح نیز باید به سخن کسی گوش داد که بهتر از خودمان، ما را می‌شناسد.
بالاترین کمال‌ها و خوبی‌ها زمانی برای انسان حاصل می‌شود که مزه بندگی را بچشد و لذت آن را درک کند، لذا باید مطیع محض فرامین الهی باشیم و باور کنیم هرچه داریم از خداست. بنده، کسی است که حتی نفس کشیدن او نیز برای خدا باشد؛ اگر چنین شد انسان به مقامی ‌می‌رسد که از همین نفس کشیدن برای خدا، چنان لذتی می‌برد که قابل وصف نیست. این لذت با بهترین لذت‌هایی که در تصور ما می‌گنجد، قابل مقایسه نخواهد بود.
کامل‌ترین مصداق بندگی این است که انسان در راه خدا از همه چیز خود (حتی جانش) بگذرد. در عالم کامل‌ترین مرتبه بندگی را سیدالشهدا‌(ع) نشان داد که نه تنها خودش، بلکه حتی شیرخواره‌اش را نیز با عشق در راه خدا فدا کرد.
شهادت؛ کامل‌ترین مصداق بندگی
خداوند می‌خواهد انسان را به بالاترین کمال ممکن برساند، تنها موجودی که می‌تواند با بندگی به چنین کمالی برسد، انسان است. شهادت کامل‌ترین مصداق بندگی است و رسیدن به این کمال جز با اختیار، امکان ندارد. حتی فرشتگان که کارشان عبادت و تسبیح خداوند است، نیز نمی‌توانند چنین مقامی ‌را درک کنند، اما انسان می‌تواند به جایی برسد که فرشتگان خادم او باشند و به خدمت خود نیز افتخار کنند.
آیا همه شهدا در یک درجه و سطح هستند؟ بی‌شک، خداوند به عهدش عمل می‌کند و شهدایی که در راه خدا، جانشان را داده‌اند، در بهشت، جای خواهند گرفت؛ اما چنین نیست که همگان به یک صورت بهشت را درک کنند. درجات بهشت به قدری با هم تفاوت دارند که افرادی که درجات پایین‌تری از بهشت را دارند، حتی نمی‌توانند درک کنند که افراد بالاتر، چه لذتی را درک می‌کنند.
اختلاف درجات بهشت بر اساس تفاوت نیت‌ها
میزان اختلاف درجات بهشت نسبت به یکدیگر، شبیه به بی‌نهایت است، اجمالا باید گفت: این تفاوت در درجات، به تفاوت در نیت‌ها بازمی‌گردد؛ هرچه نیت خالص‌تر باشد، ارزش کار نیز بیشتر خواهد بود.
در روایتی آمده: کسانی که خدا را عبادت می‌کنند، چند دسته هستند؛ گروهی از‌ ترس جهنم و گروهی به طمع بهشت عبادت می‌کنند، اما گروهی خداوند را از روی محبت و عشق عبادت می‌کنند.
شاید بتوانیم بگوییم از بهترین دعاها این است که از خدا بخواهیم ذره‌ای معرفت به ما بدهد تا بتوانیم درک کنیم عبادتی که به‌خاطر محبت و عشق انجام می‌شود، چگونه است و چه تفاوتی با عبادتی که برای بهشت و جهنم انجام می‌شود دارد؟ اگر چنین دعایی مستجاب شود، بالاترین سود را برده‌ایم.
تنها راه استجابت این دعا گدایی در خانه اهل‌بیت‌(ع) است، با گدایی از آنها بخواهیم یک جو معرفت به ما بدهند؛ البته لازمه چنین دعایی اگر صادقانه باشد، این است که در راه آنها، ذره‌ای گلایه و شکوه از سختی‌ها و مشکلات نداشته باشیم.
بعضی از بزرگان مراسم روضه هفتگی در خانه خود می‌گرفتند و مقید بودند که خودشان کفش کسانی که در روضه شرکت می‌کنند را جلوی پایشان جفت کنند. اگر انسان این معرفت و محبت را پیدا کند، سود بزرگی کرده است؛ از این‌رو تا می‌توانیم از خدا و اولیایش بخواهیم محبت و معرفت ما را زیاد کنند.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) با حضور جمعی از طلاب، دانش‌پژوهان، اساتید و کارمندان مؤسسه آموزشی و پژوهشی
امام خمینی(ره) و خانواده‌های آنها؛ قم؛ 24 / 7 / 1397 . 

زلال بصیرت
 
 ضعف مربیان جامعه در شناخت و خودسازی، عامل عقب‌ماندگی
 
   ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
باید این حقیقت را بپذیریم که نباید توقع داشت پدیده‌ای که ایجاد می‌شود، از همان ابتدا کامل باشد. بنای عالم این نیست؛ مهم‌ترین پدیده‌ای که در عالم خلقت اتفاق افتاد، بعثت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و تأسیس امت اسلامی بود، اما همین پدیده چگونه بود؟ پیامبر در زادگاه خودش و بین مردمی که او را به خوبی می‌شناختند، چقدر مورد آزار و اذیت قرار گرفت؟ حتی سال‌ها در شعب ‌ابی‌طالب در سخت‌ترین شرایط زندگی کرد به‌صورتی‌ که حتی آب و نان ضروری به او و یارانش نمی‌رسید؛ اما به مرور، اسلام از بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان شد و امپراطوری‌های بزرگ را به زانو درآورد.
تکامل تدریجی پدیده‌ها
سیر تکامل پدیده‌های معنوی تدریجی است، پیروزی انقلاب اسلامی نیز در واقع مانند جوانه زدن یک گیاه بود که به تدریج درخت تنومندی می‌شود که در هر آن ثمره و میوه می‌دهد. روح همه برکاتی که نصیب این جامعه شد به‌خاطر اخلاص امام(ره) بود که مخلصانه و با روی باز هرگونه مشکلی را به جان خرید و حتی از دست دادن فرزند خود را از الطاف خفیه الهی دانست. نمی‌توان انتظار داد که همگان مانند امام(ره) باشند، اما این سخن بدان معنا نیست که نباید از دیگران هیچ انتظاری داشت؛ بلکه دیگران نیز باید در حدظرفیت خود تلاش کنند.
خداوند با جانشینی رهبر معظم انقلاب، لطف خود را بر جامعه ما تکمیل کرده است، شاید حتی در بین دوستان نزدیک امام(ره) نیز کسی باور نمی‌کرد که ایشان چنین ظرفیتی داشته باشد و بتواند به خوبی جای امام(ره) را پر کند؛ خداوند چنان ایشان را در این چهل سال یاری داد که بر تاریخ بشریت می‌درخشد. کجای عالم می‌توان نظیر ایشان را پیدا کنید؟ هنوز مانده است تا بتوانیم پی ببریم که خداوند چه ویژگی‌هایی به ایشان داده است و بفهمیم چقدر سخنانش حکیمانه و سنجیده است. ما که ائمه معصوم را ندیده‌ایم، اما در تاریخ، بعد از معصومین‌(علیهم‌السلام)، نظیر ایشان را نمی‌توان یافت.
امام(ره) فرمود: تنها بویی از اسلام در این کشور آمده است؛ لذا نباید توقع داشته باشیم هیچ نقص و کمبودی در کشور نباشد. هرچند کمبودهای بسیاری در کشور وجود دارد؛ اما برخی از کمبودها در برخی نهادها، به‌خاطر این است که شرایط رشد فراهم نبوده و باید سیر تدریجی خود را طی می‌کرده است.
خداوند مقدماتی را فراهم کرده است و هرکسی باید ببیند که خودش چه گامی ‌می‌تواند در پیشبرد امور و تکامل آنها بردارد. صرف ادامه دادن کارهای کسانی که از قبل حضور داشتند، فایده چندانی ندارد، بلکه باید قدم‌های بلندتری به سمت قله برداشت تا در مسیر تکامل قرار گرفت.
از جمله ضعف‌هایی که ممکن است در تشکیل یک جامعه اسلامی و مردمی به ‌وجود بیاید، این است که برخی، این پدیده را اتفاقی بدانند که صرفا ابعاد ی و اقتصادی دارد؛ بگویند رژیمی ‌ساقط شد و رژیم دیگری جای آن سر کار آمده و حداکثر وظیفه‌ای که دارد این است که بتواند رفاه بیشتری برای مردم فراهم کند و بقیه مسائل، حاشیه‌ای است؛ البته ممکن است این افراد دشمن دین و مغرض نباشند، اما واقعاً بیش از این متوجه نشوند.
برخی حتی به دین، نگاه مادی دارند،این افراد تنها فایده دین را کم شدن ی‌ها، جرم‌ها و جنایت‌ها و زندگی توأم با آرامش می‌دانند. این نگاه، حتی در سطوح عالی هم وجود دارد. در واقع دین هم ابزاری برای زندگی آرام‌تر و بهتر است. این در حالی است که امام(ره) حتی عدالت اجتماعی را هدف اصلی نمی‌دانست بلکه آن را نیز وسیله‌ای برای رشد انسانی و الهی مردم می‌دانست.
ضرورت اصلاح خود پیش از اصلاح دیگران
باید خودمان درست‌تربیت شویم و دین را درست شناخته و باور کنیم و توجه واقعی‌مان به هدف اصلی باشد تا بتوانیم با ابزارها و شرایط موجود، به طرف آن حرکت کنیم و در عین حال موانع، آفت‌ها و توطئه‌های دشمنان در این مسیر را نیز بشناسیم.
طبعا کسانی که بخواهند چنین جامعه خداپسندی را به‌وجود بیاورند و زمینه رسیدن به قله توسط امام زمان(روحی فداه) را محقق کنند، باید ببینند در هر مرحله، چگونه باید برنامه‌ریزی و فعالیت کرد تا یک قدم به قله نزدیک‌تر شوند. بدون شک در همه این قسمت‌ها، یعنی شرایط درونی و بیرونی و مبارزه با آسیب‌ها و دشمنان، کمبودهایی داریم؛ شناخت ما از جامعه اسلامی، ضعیف است و گاهی حتی در بهترین مراکز علمی‌ما، نوع نگاه و فکری که امام(ره) داشت، رواج ندارد؛ از طرفی گاهی افراد، عیوب خود را نمی‌شناسند و تنها به وم اصلاح عیوب دیگران‌ اشاره و تأکید می‌کنند. این عیب بزرگ و فراگیر جامعه ماست؛ در حالی که اصلاح دیگران، بدون اصلاح خود، ممکن نیست.
وظیفه انبیاء تعلیم و تزکیه بوده است،با این بینش می‌توان انتظار داشت که از ابزار استفاده صحیحی بشود، ولی اگر این نبود همه چیز به خطا می‌رود و ممکن است همه چیز به دشمن واگذار شود. اگر این بینش در ما قوت گرفت، بهتر می‌توانیم تجزیه و تحلیل کرده و وظیفه خود را در شرایط مختلف بسنجیم؛ برای مثال وقتی می‌بینیم در شرایط امروز، باید بیشتر به فکر معیشت مردم بود و رهبر معظم انقلاب نیز دائم بر این مسئله تأکید می‌کنند، باید فهمید که این سخن از چه دیدگاهی گفته می‌شود. آیا این کار هدف نهایی است یا ابزار فعلی، ضروری و اورژانسی است؟ اگر نگاه، اشتباه باشد، همه توجهات به اقتصاد جلب می‌شود و وظایف دیگر فراموش می‌شود. در این صورت می‌گوییم ناچار باید با آمریکا هم بسازیم، با اروپا هم چنین رفتاری داشته باشیم، مسائل معنوی را هم فراموش کنیم، زیرا الان وقت آن نیست! در این‌صورت دقیقاً در همان دامی‌می‌افتیم که شیطان برای ما پهن کرده است.
اگر معلمان و مربیان جامعه، که وظیفه‌شان تعلیم و تزکیه است، خودشان در شناخت و خودسازی ضعف داشته باشند، نمی‌توان توقع پیشرفت جامعه به سمت کمال را داشت، از این رو قدم اول این است که شناخت و خودسازی را در خودمان و معلمان جامعه تقویت کنیم وگرنه آن مربی جامعه نیز به‌گونه‌ای سخن خواهد گفت که معیشت و بودجه خودش کم نشود! بعد هم توجیه خواهد شد که رهبری فرموده‌اند که اول باید به معیشت توجه کرد!
زمانی می‌توانیم قدمی ‌به سمت هدف و قله برداریم که این بینش در ما اصلاح شود و واقعاً باور کنیم که این زندگی دنیا، تنها یک وسیله‌ای است برای هدف اصلی و اگر رهبری هم بر آن تأکید می‌کنند - که البته به جا و لازم است - نه به‌عنوان هدف اصلی بلکه به‌عنوان وسیله است.
نمی‌توان توقع داشت که همگان رشد کرده و مانند سلمان فارسی شوند، تکامل تدریجی است، اما باید مسیر صحیح را مشخص کرد و با برنامه‌ریزی به طرف آن هدف، حرکت کرد. اما اگر مسیر و خط گم شود و منحرف شویم، هرگز به هدف نمی‌رسیم. چه بسا فردی انقلابی نیز باشد، اما به بهانه خدمت به اسلام به‌دنبال کسب مقام و شهرت و ثروت بیشتری باشد.
اعتماد به وعده الهی، عامل پیشرفت و توسعه
 شاید کمتر کسی در عالم به اندازه رهبر معظم انقلاب، دغدغه‌مند باشد و خون دل بخورد، جد ایشان، امیرالمؤمنین‌(ع) نیز خون‌ دل‌ها خورد. اما چه باید کرد؟ باید زمینه را برای شناخت و فهم و درک فراهم کرد؛ باید با صبر و حوصله و سعه صدر، شناخت، بصیرت و خودسازی مردم را افزایش داد؛ خودمان را هم برای تحمل سختی‌ها آماده کنیم و بدانیم کار و تلاش همراه با صبر و استقامت، پیروزی نیز به دنبال می‌آورد. البته خداوند نیز تنها به ما - و نه به دشمنان - وعده داده است که اگر برای خداوند کار کردید، خداوند نیز شما را یاری خواهد کرد؛ اگر یک قدم برای خدا برداشتید، خداوند ده قدم برای شما بر می‌دارد.
رهبر معظم انقلاب علی‌رغم همه سختی‌ها و مشکلات و با وجودی که همه مشکلات را بهتر از ما می‌داند، آینده را بهتر از وضع فعلی دانسته و در عین حال جلوی قلدری‌های آمریکا، به خوبی موضع می‌گیرد؛ دلیل این رویکرد اعتماد به وعده الهی است. اگر ما نیز در راه خدا قدم گذاشتیم، می‌توانیم به وعده الهی تکیه باشیم و با کمال قدرت و استقامت پیش برویم و خم به ابرو نیاوریم، وگرنه در همان قدم‌های اول با وجود مشکلات، دلسرد و ناامید می‌شویم.
  سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام‌ظله) در دیدار با حجت‌الاسلام حاج علی‌ اکبری رئیس شورای ت‌گذاری ائمه جمعه کشور و هیئت همراه؛ قم؛ 1 / 12 / 1397 .

زلال بصیرت
 
فضای مجازی؛ فرصتی برای تبلیغ دین و حل شبهات جوانان
 
   ۱۳۹۹/۰۶/۱۹

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
نظام‌های مختلف حكومتی دنیا، با وجود اختلافاتی كه بین آنهاست، در برخی امور ‌اشتراکاتی دارند،‌ تأمین رفاه، سلامت و امنیت جامعه از جمله امور مشتركی است که در تمام کشورها مد نظر دولتمردان قرار دارد.
راهبردها و روش‌های نظام‌های مختلف برای رسیدن به اهداف، متفاوت است، با وجود تفاوت روش‌ها، كشوری موفق‌تر تلقی می‌شود كه توانسته باشد اهداف نظام خود را بهتر در جامعه پیاده کرده و سلامت، رفاه و امنیت مردم را تأمین کند.
در برخی از کشورها علاوه ‌بر امور مادی از قبیل سلامت، امنیت و رفاه،‌ اهمیت دادن به دین و پیاده کردن آموزه‌های دینی نیز از اهداف و راهبردها به‌شمار می‌آید و حتی یك عنوان دینی جزئی از نام آن کشورهاست؛ جمهوری اسلامی ایران یكی از این کشورهاست، که عنوان اسلام» جزو نام آن است.
تفاوت پلورالیسم با سکولاریسم
در میان کشورهایی که دین در آنها اهمیت دارد، ‌اشتراکات و اختلافاتی وجود دارد، عمدتاً دو نوع اختلاف میان کشورهایی که گرایش دینی دارند، وجود دارد؛‌ اول این‌که آیا باید به دین خاصی رسمیت داد، یا صرف اعتقاد به خدا و ارزش‌های فوق مادی کافی است و تفاوتی بین اسلام، مسیحیت،‌ یهودیت و ادیان دیگر نیست؟ از این گرایش به پلورالیسم یاد می‌شود.
اختلاف دوم بین کشورهای دیندار در مشخص کردن محدوده دین است؛ سردمداران بسیاری از این كشورها معتقدند که دایره دین محدود به امور شخصی و رابطه بین انسان و خداست و به بخش‌های دیگر تسری پیدا نمی‌کند. این دیدگاه اصطلاحاً سکولاریسم» نامیده می‌شود.
در گذشته جدایی دین از ت بخشی از تفکرات جامعه ما هم بود؛ تا جایی كه بسیاری از متدینین، عالم بزرگی مثل مرحوم آیت‌الله کاشانی كه در حد مراجع تقلید زمان خود بود را به دلیل سخنان ی‌اش در حد آیت‌الله نیز قبول نداشتند.
این جریان تا قبل از نهضت حضرت امام(ره) وجود داشت و دین دخالتی در اداره جامعه و ت نداشت؛‌ اما با نهضت امام راحل(ره) این تفکر از محافل حوزوی و علمی کنار زده شد و تدریجاً ضرورت حضور دین در اداره جامعه پررنگ شد؛ تا جایی كه با پیروزی انقلاب و شکل‌گیری نظام اسلامی نهادی به نام شورای نگهبان تأسیس شد که یكی از وظایف آن كنترل مطابقت قوانین مصوب مراجع قانون‌گذاری با احكام دین است و به این ترتیب دین در اداره جامعه نقش بیشتری یافت.
امروز پس از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب، هنوز تفکر جدایی دین از ت در كشور ما طرفداران خودش را دارد و برخی افراد، كه تعدادی از ایشان در جایگاه‌ها و مناصب مهم حكومتی هستند، می‌گویند امام(ره) ی بود كه ت نمی‌دانست و رفتار ‌اشتباه او موجب کینه‌توزی آمریکا و در نتیجه، ایجاد فشارها و مشكلات فراوان برای كشور شد!
با گسترش فضای مجازی و حجم انبوه تبلیغات در این فضا علیه دین، امروز کمابیش با گرایشی تندتر از جدایی دین از ت مواجه می‌شویم، كه‌ اصل مسلمان بودن را مورد خدشه قرار می‌دهد؛ البته در همین فضا پاسخ‌های درخور و قابل فهمی به این شبهات نیز داده شده است.
وجود چنین شبهاتی در اذهان بسیاری از افراد جامعه، به‌ویژه جوانان، كه عقاید و احكام و حتی ضروریات دین را مورد هجمه قرار داده، این وظیفه را بر عهده ما می‌گذارد كه راهکاری برای رفع شبهات و جلوگیری از گسترش آنها و نیز تقویت پایه‌های ایمان و اعتقاد نسل‌های آینده بیندیشیم.
ضرورت استفاده از ظرفیت فضای مجازی برای حل شبهات جوانان
خطر مبتلا شدن به شبهاتی كه تدریجاً پایه‌های ایمان را تضعیف می‌كند، برای یكایك ما وجود دارد و ممكن است كار به جایی برسد كه ما نیز رفتاری همچون عمر سعد در برابر امام حسین(ع) داشته باشیم.
باید برای این مسائل اهمیت قائل شویم و با افزایش معلومات دینی خود، در جهت تحكیم باورها و به دنبال آن ارزش‌های دینی و یافتن پاسخ مناسب برای شبهات تلاش كنیم، تا هم خودمان از افتادن در چنین دام‌هایی مصون بمانیم، هم نسل جوان بعد از ما گرفتار شبهات نشوند.
همان‌طور که این فضا علیه دین مورد استفاده قرار می‌گیرد، ما نیز باید از این فضا برای تبلیغ ضروریات دین، اصول اعتقادی و حل شبهات جوانان استفاده کنیم و این فرصت عظیم تبلیغی را از دست ندهیم.
یكایك ما نسبت به تقویت معلومات دینی و اعتقادات خود و نسل آینده مسئول هستیم و باید از سهل‌انگاری در این امر بپرهیزیم.
وظیفه دیگر ما علاوه‌بر تقویت شناخت دینی، این است كه دلبستگی‌های خود نسبت به دنیا را نیز كاهش دهیم؛ زیرا آنچه موجب شد عده‌ای از مسلمانان در حادثه عاشورا امام زمان خود را به شهادت برساند، همین دلبستگی به مال و مقام بود.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از رؤسای کلانتری‌های ناجا و گروهی از کارکنان بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس؛ قم؛13 /5 / 1397 . 

زلال بصیرت
 
موانع رسیدن به نعمت‌های بی‌نهایت الهی
 
   ۱۳۹۹/۰۷/۰۲
 
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
یادآوری نعمت‌های خدا یکی از شیوه‌های قرآن كریم برای هدایت، تعلیم و تربیت مردم است.خداوند پس از  تذكر  این نكته گاهی می‌فرماید: أَفَلا تَشْکُرونَ؛ آیا نمی‌خواهید شکر کنید؟» اما گاهی مسئله را به صورت جدی‌تری مطرح كرده و می‌فرماید: در مقابل این نعمت‌ها یا شکر می‌کنید یا کفران نعمت؛ اگر شاکر باشید، نعمتتان را زیاد خواهم کرد، اما اگر کفران نعمت کنید، قطعا عذاب من شدید است.» (ابراهیم/7)
علت تأکید خداوند بر شکر نعمت‌ها
در اینجا سؤالاتی از این قبیل مطرح می‌شود که چرا خداوند این نعمت‌ها را به ما داده است؟ از اعطای این نعمت‌ها چه هدفی داشته است؟ خداوند که احتیاجی به تشکر کردن ما ندارد، چرا از ما می‌خواهد که شکرگذار باشیم و چرا فرموده اگر شکر نکنید دچار عذاب شدید الهی می‌شوید؟
خداوند رحیم است و از خوبی اوست که به ما نعمت‌هایی را می‌دهد. وجوب شکر کردن هم برای این است که خود ما ترقی کنیم؛ اما اینکه برای ناسپاسی عذاب گذاشته، برای تعادل بین ثواب و عقاب است. یعنی اگر با توجه به اختیار داشتن انسان، ‌انتخاب شکر، جزای مثبت دارد، باید انتخاب ناشکری نیز جزای منفی داشته باشد تا تعادلی در نتیجه رفتارهای اختیاری ما ایجاد شود و انگیزه‌ای برای انتخاب هر یک از طرفین وجود داشته باشد.
همه نعمت‌های دنیایی برای این است که بهره‌ای از ‌آنها در این دنیا داشته باشیم و فرصت استفاده ما از آنها نهایتاً تا پیش از مرگمان است. اما نتیجه برخی نعمت‌ها بی‌نهایت است و برکت‌ آنها تنها برای عمر دنیای ما نیست.
نعمت بی‌نهایت بهشت
خداوند به ما نعمت‌هایی داده که اگر به‌درستی از آنها استفاده کنیم، فایده بی‌نهایت دارد. حال چه مقدار باید شکر چنین نعمت‌هایی را به جا بیاوریم؟ روشن است که شکر یك لحظه از این نعمت‌ها را هم نمی‌توانیم به جا بیاوریم؛ پس در مقابل نعمتی که اثرش بی‌نهایت است چه کار باید بکنیم؟
در این باره چند سؤال مطرح است. اولین سؤال این است که آیا اساساً نعمتی وجود دارد كه ما بتوانیم به آن دسترسی پیدا كنیم و از آن بهره‌مند شویم و فایده‌اش بی‌نهایت باشد؟ ما كه مسلمان هستیم می‌گوییم بله؛ چنین نعمتی وجود دارد. چون قرآن صریحاً به نعمت بی‌نهایت بهشت‌اشاره کرده است.
دومین سؤال چگونگی به دست‌آوردن این نعمت است. بر اساس قرآن و روایات می‌توانیم فی‌الجمله بگوییم دستیابی به این نعمت‌ها هم امکان‌پذیر است و راه آن عمل به دستورات قرآنی است.
هیچ كمیت محدودی قابل مقایسه با بی‌نهایت نیست،اما سؤال اینجاست که ما برای رسیدن به این نعمت بی‌نهایت الهی چقدر زحمت می‌کشیم؟! آیا می‌دانیم که هر لحظه که از این نعمت بی‌نهایت دور باشیم، چقدر ضرر کرده‌ایم؟! تصور کنید نعمت بی‌نهایتی را بیابیم که برای ما تا آخر عمر روزانه میلیاردها سود داشته باشد، آیا در این صورت چنین چیزی را رها می‌کنیم؟! روشن است که رها کردن چنین نعمتی منطقی نیست؛ اما اکثر انسان‌ها در عمل این نعمت را نادیده می‌گیرند.
اگر من تصمیم گرفتم که از چنین نعمت بی‌نهایتی بی‌بهره نباشم، چه کار باید بکنم؟اول باید گاه و بیگاه به خود یادآوری كنم که رسیدن به نعمتی که ثمره‌ بی‌نهایت دارد امكان‌پذیر است. به عبارت دیگر به خودم بفهمانم که چنین نعمتی وجود دارد و می‌توان به آن رسید. در مرحله بعد باید به دنبال مسیری باشم که بتوانم از این نعمت بهره‌مند شوم و سپس این انگیزه را در خودم تقویت کنم که مرا وادار به پایداری در این مسیر کند. اگر هم چیزی مانع حرکت به سوی این نعمت است، آن را از سر راه بردارم تا بتوانم در این مسیر پیش بروم.
راهکار عمل به دانسته‌ها
 گاهی انسان مطالبی را می‌داند، اما طبق آنها رفتار نمی‌کند،اولین عامل این مشكل شناخت ضعیف است. پس اگر بخواهیم مسیر حرکت به سوی نعمت الهی را رها نکنیم، لازم است معرفت و شناختمان نسبت به این مسیر را زیاد کنیم و همچنین از عاقبت منفی رفتن به مسیر غلط نیز آگاه شویم. گام دوم این است که آدمی خودش را از عادت‌های منفی که مبتلا به آنها شده است، برهاند. اعتیاد به رفتار‌های غلط ،انسان را از عمل به دانسته‌هایش باز می‌دارد. سومین مرحله رها شدن از محیطی است که مرا به سمت دیگری سوق می‌دهد و از نعمت بی‌نهایت الهی دور می‌سازد. چون ویژگی افراد و شرایط موجود در بعضی از محیط‌ها به‌گونه‌ای است که توجه آدمی را بیشتر به دنیا و مادیات جلب می‌كند. روشن است که چنین فضایی باعث می‌شود که انسان، گرچه می‌داند که اینها نعمت اصلی نیست، اما باز بیشتر به سمت آنها برود.
ناآگاهی نسبت به نعمت، نشناختن مسیر رسیدن به نعمت، نداشتن انگیزه قوی برای رفتن به سوی نعمت و انس گرفتن به لذت‌های زودگذر مانع رسیدن آدمی به نعمت‌های بی‌نهایت الهی هستند‌. لذا ما باید سعی کنیم تا جایی که توان داریم وظیفه خود را بهتر بشناسیم و موانع را برطرف کنیم. در این صورت است كه می‌توانیم امیدوار باشیم که به لطف خدا و توجهات اهل‌بیت(‌علیهم‌السلام) در پیمودن مسیر صحیح موفق باشیم.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در مراسم اختتامیه نیمه اول دوره غیرمتمرکز طرح ولایت؛ قم؛ 15 / 6 / 1399 . 

زلال بصیرت
 
شرط ورود به جرگه اولیاءالله
 
   ۱۳۹۹/۰۶/۲۶
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
 عوامل مختلفی بر زندگی ما تأثیرگذار است که مقتضی رفتارهای خاصی از جانب ماست، بسیاری از تصمیماتی که در زندگی گرفته‌ایم، به خاطر اتفاقات و عواملی طبیعی بوده است که در زندگی ما رخ داده است.
انبیا و ائمه(ع)، بندگان محض خدا
خواسته‌های برخی از افراد دارای سیستمی است و شبیه یک هرم است. در مجموعه خواسته‌های این افراد خواسته‌های پهن و گسترده‌ای وجود دارد که در قاعده این هرم است. این خواسته‌ها شامل تأمین زندگی، تربیت فرزند، رسیدگی به همسر، مسائل امنیت داخلی و. می‌شود. این خواسته‌ها در سطح بالاتری جمع‌تر می‌شود و تا به رأس هرم می‌رسد که یک نقطه است و آن نقطه، تعیین‌کننده  همه خواسته‌های آنهاست. اما کسان دیگری نیز وجود دارند فکرشان مانند مکعب است که البته این مکعب نیز ممکن است چند رویه داشته باشد. در این رویکرد چند چیز در کنار هم برای این افراد هدف است  و هیچ‌گاه نیز به یک هدف و یک نقطه نمی‌رسند.
انبیا و ائمه(علیهم‌السلام) و برخی از شاگردان خاص آنها، جزو گروه اول هستند و تنها هدفشان یک نقطه است وآن اینکه خدا از ما چه می‌خواهد. حتی اگر فکر و کار دیگری هم می‌کنند، در راستای خواست و اراده خداست. سختی و راحتی کار، برای آنها مهم نیست، بلکه تنها اطاعت خدا را مدنظر قرار می‌دهند.
انجام وظیفه در برابر خدا؛ تنها هدف امام
ما انبیا را ندیده‌ایم، اما بنده یک نفر را دیده‌ام که هرگز به دنبال رفاه، لذت و دلخواه خود نبود و آن امام (ره) بود؛ من از سال 32 امام (ره) را می‌شناختم و به درس ایشان می‌رفتم و سی و چند سال حضور ایشان را درک کرده‌ام؛ به یاد نمی‌آورم حرکتی از ایشان دیده باشم که برای لذت و راحتی خودشان باشد؛ مؤید این سخن نیز گفتار خودشان است – که چند مرتبه هم فرمودند – ما تابع وظیفه‌ایم، دنبال نتیجه نیستیم.
همان امامی(ره) که در درس بلندبلند سخن می‌گفت و حتی اگر شاگردان‌اشکال نمی‌کردند، از آنها انتقاد می‌کرد، وقتی در مجلس عمومی می‌نشستند، بسیار کم حرف بودند. یعنی آن حرف زدنشان برای خدا بود و این سکوتشان هم برای خدا.
حتی وقتی که ایشان را گرفتند تا به زندان ببرند، ایشان در آرامش کامل بودند، چرا که می‌دانستند به وظیفه عمل کرده و می‌کنند و هر آنچه خدا بخواهد، می‌شود. لذا ایشان در همه شئون زندگی، از درس و بحث، مبارزه و زندان رفتن گرفته تا پیروزی انقلاب و رهبری، همواره به دنبال انجام وظیفه در مقابل خدا بوده‌اند.
هدف خلقت این است که شرایطی برای انسان‌ها پیش بیاید که لیاقت دریافت رحمت‌های ویژه الهی را پیدا کنند،این زندگی با این همه مسائل، مشکلات، جنگ‌ها و کشتارها، بلایای طبیعی و نظایر آن، همه به خاطر این است که انسان‌هایی بتوانند رشد کنند و لیاقت دریافت رحمت ویژه خدا را بیابند.
امام(ره)؛ مصداق بارز اولیاء الله
اگر ما این مسئله را درست تصور کنیم و بدانیم همه فعالیت‌هایمان باید به شکل یک هرم در یک نقطه متمرکز شود و سعی کنیم زندگی‌مان را بر همین اساس تنظیم کنیم، راه درست را در پیش گرفته‌ایم؛ یعنی باید اگر حرفی می‌زنیم یا سکوت می‌کنیم؛ اگر کاری انجام می‌دهیم و یا اگر رأیی می‌دهیم، همه برای خدا باشد و نه غیر آن.
باید ببینم انگیزه ما در تصمیم‌ها چیست؟ پول، احترام یا مقام است و یا انگیزه‌مان الهی است. اگر تنها انگیزه ما خدا باشد، خدا نیز ولی ما خواهد بود و سرپرستی ما را بر عهده خواهد گرفت و ما هم، اولیاء الله خواهیم بود؛ همان‌ها‌یی که خدا می‌فرماید هیچ ترس، غم و غصه‌ای ندارند؛ از همین روست که امام (ره) فرمود با دلی آرام و قلبی مطمئن از خدمت خواهران و برادران مرخص می‌شوم؛ امام(ه) در زمانی این وصیت‌نامه را نوشته بود که وضع ایران در سخت‌ترین شرایط بود، اما ایشان دلی آرام و قلبی مطمئن داشت.
هر اندازه انسان کارهایش فقط برای خدا باشد، مقامش نزد خدا بالا‌تر می‌رود و هر قدر بر خلاف این باشد، مقامش تنزل یافته تا جایی که از چارپایان نیز بدتر می‌شود.
ما اگر بخواهیم از این انقلاب و از این اسلام استفاده کنیم، باید اول ببینیم خدا چه دوست دارد و از ما چه می‌خواهد و در وهله بعد ببینیم بین آنچه که خدا دوست دارد، کدام کار را بهتر می‌توانیم به انجام برسانیم و در وهله آخر، آن کار را تنها برای خدا انجام دهیم. در این صورت از این اسلام و نظام اسلامی استفاده درستی کرده‌ایم و کار ما ارزشمند خواهد بود.
اگر انسان چنین شد، ولو در حکومت طاغوت باشد، به بهترین وجه تربیت شده و رشد می‌کند. اما اگر انگیزه، شکم و هوای نفس شد، حتی اگر در دستگاه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امام (ع)نیز باشد، تنزل می‌کند.
 سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با مدیران
 و فرماندهان سپاه؛ قم؛ 25 / 5 / 1397 . 

 

زلال بصیرت

خطرناك‌ترین دام‌ شیاطین
 
  ۱۳۹۹/۰۷/۰۹
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
شناخت و خود‌سازی، مهم‌ترین عوامل‌ترقی بشر هستند. هرچه شناخت بیشتر باشد، تأثیر آن در عمل نیز افزون می‌‌‌شود.
همان‌طور كه در راه رسیدن به كمال اسباب هدایت و اولیای الهی وجود دارند، شیاطینی از جن و انس نیز مانع رسیدن به كمال هستند و سنت خداوند بر این است كه همواره تعادلی بین عوامل خیر و شر برقرار باشد.
تضعیف باورها و تشویق به گناه،
۲ هدف شیاطین برای انحراف انسان‌ها
 
شیاطین جن و انس دقیقا همان دو عامل‌ ترقی و رسیدن به سعادت را مورد هدف قرار می‌دهند؛ از طرفی با القای شبهات در جهت تضعیف باورها می‌کوشند و از سوی دیگر تمایلات انسان را نسبت به گناه زیاد می‌كنند. خداوند والاترین مخلوقش یعنی پیامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)را برای كسانی كه دورترین افراد نسبت به فهم و فرهنگ بودند فرستاد و پیامبر نیز با تحمل سختی‌های بسیار، سطح فرهنگ و فهم مردم را به‌طور غیرقابل باوری در مدت كوتاهی ارتقا بخشید، اما همین مردم مرتكب جنایاتی شدند كه نمی‌توان آنها را با جنایتكارترین افراد در طول تاریخ مقایسه كرد.
هیچ‌گونه نقصی در برنامه و مدیریت پیامبراكرم نبوده بلکه كم بودن ظرفیت مردم و وجود عوامل شیطانی سبب وقوع چنین جنایاتی شد. باید توجه داشته باشیم كه این مطلب اختصاص به صدر اسلام نداشته و امروز هم ناممكن نیست.
عزت امروزه نظام اسلامی به بركت مجاهدت‌های خالصانه امام(ره) و خون شهداست و به قدری برنامه‌های ‌تربیتی امام كامل و مناسب بود كه جوانان را جمع كرده و از آنها گل‌هایی پروراند كه در جبهه‌ها جان خود را برای دفاع از اسلام دادند، اما با وجود این باید توجه داشت تنها رهبر با برنامه‌ای كامل نمی‌تواند نجات‌بخش ابدی باشد بلكه مردم هم باید با شناخت و خودسازی خود را در برابر دام‌های شیاطین حفظ كنند.
امروز نهالی كه امام غرس كرده و با خون شهدا آبیاری شده، با باغبانی رهبری بی‌نظیر به بار نشسته است، اما باید توجه داشت كه در كنار این درخت تنومند علف‌های هرز زهرآگینی می‌روید كه می‌تواند ریشه درخت را بخشكاند، پس باید آنها را بشناسیم و راه صحیحی برای كندن این علف‌ها و خشكاندنش بیابیم.
بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین خطر‌ها، تضعیف باورهای اسلامی و دادن باورهای غلط است، بنابراین باید باورهای اسلامی را خوب تقویت كنیم تا در مقابل طوفان‌ها نلرزیم.
شكر نعمت عظیم انقلاب اسلامی جهاد بزرگی است که با افزایش آگاهی دینی، بصیرت اجتماعی و ی و خودسازی صورت می‌پذیرد.
جایگاه رهبری انقلاب و وجوب تبعیت از ولی‌فقیه
تنها عاملی كه كشورهایی چون مصر، تونس، یمن، بحرین و افغانستان برای رسیدن به پیروزی كم دارند، نداشتن رهبری همچون امام خمینی(ره) است و هرجا بویی از رهبری مانند امام(ره) وجود داشته باشد بسیار موفق‌ترند.
امروز شخصیت امام(ره) متجسد در رهبری است، حضرت علی(ع) دردهای بسیاری داشت و یكی از بزرگ‌ترین دردها این بود كه مردم وی را با معاویه مقایسه می‌كردند، نكند روزی آن‌قدر پست شویم كه علی زمان را با كسانی كه ده‌ها و صدها درجه پایین‌تر هستند مقایسه كنیم.
برخی ولایت‌فقیه را از آن جهت كه در قانون اساسی آمده قبول دارند،مشروعیت قانون اساسی به ولی‌فقیه است و اگر قانون اساسی امضای ولی‌فقیه را نداشت كاغذ پاره‌ای بیش نبود چرا كه وی جانشین امام زمان(عج) است و پیروی از او بر همگان واجب است و حتی مراجع تقلید نیز نمی‌توانند با حكم او مخالفت كنند.
همان‌گونه كه وقتی شخصی مریض می‌شود به پزشك مراجعه می‌كند، ت و فقها نیز پزشك دین هستند و تابع هر جن‌گیری نمی‌تواند فتوادهنده و تابع اسلام باشد.
خطرناك‌ترین دام‌های شیاطین جدا كردن مردم از رهبران شایسته دینی است و هر لغزشی در طول تاریخ پیدا شده است، به‌خاطر جدا شدن مردم از رهبران شایسته بوده است.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی(دام‌ظله)
در دیدار با جمعی از پاسداران؛ قم؛ 90/2/26

زلال بصیرت
 
چشیدن بالاترین لذت‌ها در گرو عمل به فرامین خداوند
 
۱۳۹۹/۰۷/۳۰
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
همه انسان‌ها، دوست دارند رشد و ‌ترقی کنند؛ اگر این میل به کمال نبود، هیچ‌کس به‌دنبال‌ ترقی نبود، اما اینکه رشد و‌ترقی واقعی چیست، کمتر مورد تفکر قرار می‌گیرد و غالباً تحت تأثیر شرایط و القائات اطرافیان، داشتن ثروت، داشتن شغل مناسب با درآمد خوب، موقعیت اجتماعی مناسب و نظایر آن، پیشرفت قلمداد می‌شوند.
بسیاری از افراد، علم را نیز برای رسیدن به مدرک و شغل مناسب می‌خواهند، اما برخی، علم و شناخت حقیقت برای آنها مطلوبیت ذاتی دارد و حتی اگر باید برای کشف حقایق هزینه کنند - ولو اینکه در آینده نیز به وسیله آن به شغل و جایگاهی نرسند - باز هم اقدام به کسب معرفت می‌کنند.
لذت‌های متفاوت در دوران‌های مختلف زندگی
در دوران کودکی بالاترین لذت‌ها در بازی کردن است؛ اما همین کودک وقتی رشد می‌کند و بالغ می‌شود، لذت‌های دیگری برایش مطرح می‌شود و رسیدن به پست و مقام و احترام اجتماعی برای او لذت‌آور می‌شود.
همان‌طور که با رشد کردن انسان، برخی لذت‌های گذشته، در چشم او رنگ می‌بازد و لذت‌های جدیدی جای آن را می‌گیرد، انسان اگر رشد بیشتری داشته باشد، این لذت‌های مادی نیز در چشم او رنگ می‌بازد و برای او لذت‌هایی کودکانه تلقی می‌شود.از این‌رو آیت‌الله بهجت(ره) می‌فرمود: اگر سلاطین عالم لذت نماز را می‌چشیدند، سلطنت را رها می‌کردند تا به این لذت برسند. طبیعتاً سلاطین، به لذت‌های فراوانی دسترسی دارند؛  نماز چه لذتی باید داشته باشد که آنها دست از آن لذت‌ها بکشند و به دنبال نماز بروند؟ آری؛ اگر ما دنبال به این لذت‌ها نمی‌رویم، به این علت است که درکی از آنها نداریم.
 خداوند انسان را به‌گونه‌ای آفریده است که در هر دوران، لذت خاصی داشته باشد،اما جای سؤال دارد که چرا انسان باید این دوران‌ها را طی کند تا به این لذت‌ها برسد؟ چرا باید مسیر طولانی دنیا با این مشکلات و غم و غصه‌ها و سختی‌ها را طی کرد تا به رحمت خداوند رسید و چرا خداوند از ابتدا ما را در بهشت نیافرید تا رحمت خود را شامل حال ما کند؟!
اجمالاً باید گفت، هدف خداوند از خلقت انسان، این است که انسان با اختیار خودش، مسیر سعادت و کمال و رسیدن به رحمت الهی را بپیماید؛ این رحمت، رحمتی است که تنها از راهکارهای اختیاری به دست می‌آید وگرنه خداوند کسانی را داشت که رحمتش را شامل حال آنها کند؛ او ملائکه بسیاری آفریده است و هرکدام نیز مقام و جایگاهشان معلوم است. جبرئیل از ملائکه با عظمت الهی است، اما انسان می‌تواند مقامی‌ بالاتر از ایشان داشته باشد؛ از طرف دیگر می‌تواند حتی از پست‌ترین حیوانات نیز پست‌تر شود.
لازمه پیمودن اختیاری راه سعادت این است که شرایط متغیر و گرایش‌های متفاوتی وجود داشته باشد،در این صورت است که انسان با ابتلا به این مسائل و با وجود گرایش‌های متعدد، می‌تواند راه صحیح یا اشتباه را با اختیار خود انتخاب کرده و رشد یا سقوط کند.
در هر مرحله که وارد می‌شویم، برای اینکه به مراتب بالاتر برسیم، باید انگیزه قوی‌تری داشته باشیم؛ روشن است که اگر کسی مدرک دیپلم داشته باشد و به او بگویند دوباره چند سال درس بخواند و زحمت بکشد تا همان مدرک را به او بدهند، انگیزه‌ای برای درس خواندن نخواهد داشت. این فرد در صورتی انگیزه ادامه تحصیل پیدا می‌کند که مدرک مقطع بالاتر به او داده شود.
درک عالی‌ترین لذت، در گرو کمال‌یابی انسان
لذت‌ها دارای مراتبی هستند و انسان به همان اندازه که رشد کند، لذت او هم بیشتر می‌شود، خداوند پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، ائمه(‌علیهم‌السلام) و اولیای الهی را به‌عنوان کسانی که به مقام نهایی هدف خلقت رسیده‌اند، برای یافتن انگیزه در پیش روی ما قرار داده است. این مقام، همان مقامی ‌است که از همه بالاتر است و البته لذتش نیز بیشتر است؛ بر این اساس طبیعی است که ما از نماز لذت نبریم و کسی مانند آیت‌الله بهجت لذت ببرد؛ چرا که لازمه رسیدن به این مقام، این است که انسان مراحل قبل را گذرانده و طی کرده باشد و لیاقت لذت بردن از این رحمت الهی را پیدا کرده باشد.
عالی‌ترین کمال، عالی‌ترین لذت‌ها را هم به‌دنبال دارد، اما برای رسیدن به این مقامات باید سال‌ها زحمت کشید تا لیاقت چشیدن لذت انس با خدا را دریافت کرد. البته اگر بفهمیم و درک کنیم که خداوند ما را برای چه کمالی آفریده و چه لذتی به همراه آن کمال است، انگیزه برای رسیدن به این لذت نیز در ما شدت می‌یابد.
تنها خداوند است که می‌تواند جلوه‌ای از این لذت‌ها را به ما بدهد؛ چرا که او ما را خلق کرده و می‌داند برای چه خلق کرده است؛ اوست که بهتر از همه می‌تواند راه رسیدن به این لذت را برای ما تبیین کند. به عبارت دیگر، بهترین کمالی که می‌توان به آن رسید، همان است که خدا می‌گوید و بهترین مسیری که می‌تواند ما را به این کمال برساند، همان راهی است که خداوند گفته است.
عمل به دستورات خداوند، راه رسیدن به کمال و لذت‌های آن
یافتن راه کمال و سعادت و رسیدن به برترین لذت‌ها، صرفا با تفکر و اندیشیدن محقق نمی‌شود؛ زیرا انسان اصلا چنین لذتی را درک نکرده تا بخواهد به آن برسد. بسیاری از اندیشمندان بزرگ دنیا، در این‌باره اندیشیده‌اند و راه‌هایی را هم برای رسیدن به کمال نهایی پیشنهاد کرده‌اند که البته بسیار با هم متفاوت است؛ از حس‌گرایی و عقل‌گرایی گرفته تا تصوف و ریاضت؛ اما آیا هیچ کدام، به اندازه کسی که انسان را آفریده و اوج کمال انسان و اوج رحمت خود را می‌شناسد، می‌توانند مسیر واقعی را نشان دهند؟!
خداوند بر ما منت نهاده و کسی را به ما معرفی کرده که هم آخرین مرحله کمال و هم راه رسیدن به آن را به ما معرفی کرده و هم آفت‌هایش را به ما نشان داده است. کسی که خودش به آن کمال رسیده است؛ از این‌رو بهترین کار برای رسیدن به این کمال، یادگرفتن همین امور و در مرحله بعد، عمل به آنهاست. وقتی برخی از افراد برای رسیدن به یک تخصص در رشته‌ای خاص، ده‌ها سال از وقت خود را در مراکز علمی‌می‌گذرانند و تلاش می‌کنند تا به آن تخصص برسند، آیا جفا نیست که راه رسیدن به کمال واقعی و دریافت بالاترین رحمت‌ها که به سادگی در اختیار ما قرار داده شده را یاد نگیریم و به آن عمل نکنیم؟
برای حرکت آگاهانه، باید به این سؤالات پاسخ روشنی داده شود،باید ببینیم چرا خلق شده‌ایم؟ بالاترین پیشرفت و‌ ترقی و لذتی که می‌توانیم به آن برسیم، چیست و از چه راهی باید به آن برسیم؟ البته خداوند متعال، پاسخ این پرسش‌ها و هم‌چنین راه رسیدن به این کمالات را برای ما بیان کرده است.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی(دام‌ظله) در دیدار
با جمعی از طلاب مدرسه  علمیه نورالاصفیا و آل‌یاسین تهران؛ قم؛17 / 9 / 1397 . 

زلال بصیرت
 
تضرع؛ نیاز امروز جامعه
 
۱۳۹۹/۰۷/۲۳

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

حوادثی که در دهه‌های اخیر در منطقه اتفاق افتاده است، در تاریخ کم‌نظیر است و می‌توان آنها را به برخی حوادث صدر اسلام تشبیه کرد.
در جنگ بدر شرایط مسلمانان بقدری سخت و دشوار بود و مسلمانان در ضعف قرار داشتند که خدا از آنها به اذله» تعبیر می‌کند.
تصور من این است که خداوند متعال در این چند دهه اخیر، به‌صورت کم‌نظیری باب رحمتش را بر مسلمانان و به‌خصوص شیعیان باز کرده است، حتی ما از توجیه عادی و علمی ‌برای بسیاری از پدیده‌ها در کشور خودمان عاجزیم؛ این میل و رغبتی که نوجوانان در آغاز تکلیف و حتی قبل از تکلیف برای حضور در جبهه و جهاد برای دفاع از ارزش‌های اسلامی از خود نشان دادند، با هیچ منطق علمی ‌قابل توجیه نیست.
پیشرفت‌های علمی، صنعتی، ی و نظایر آن،‌که بعد از انقلاب در ایران اتفاق افتاد، به هیچ وجه قابل مقایسه با شرایط قبل از آن نیست. تا آنجا که بنده اطلاع دارم، هیچ تمداری در دنیا این پیشرفت‌ها را حتی به‌صورت احتمال پیش‌بینی نمی‌کرد ولی الحمدلله این لطف‌های الهی روزبروز بیشتر می‌شود و امروز آثارش را در خارج از منطقه نیز می‌بینیم.
در جنگ بدر طبق روایات، شخص پیامبر‌اکرم(ص) دست به دعا برداشت و از خداوند خواست تا نصرتش را نازل کند؛ تا جایی که بنده از سیره پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) اطلاع دارم، حالت تضرع ایشان در شب جنگ بدر، بی‌سابقه بوده است.
وم توجه به توسلات و تضرع در کنار شکر نعمت‌ها
با نگاهی به آیات معلوم می‌شود که این تضرعات در پیروزی اسلام مؤثر بوده است؛ در این زمان نیز علاوه‌ بر شکر نعمت نصرت و پیروزی مسلمانان در ایران، لبنان و یمن، وظیفه دیگری نیز داریم  و آن این است که بر تضرعاتمان بیفزاییم.
  تصور بنده این است که در اوایل مبارزات علیه رژیم ستمشاهی در ایران، حالت تضرع در مؤمنان بیشتر بود، ولی به‌نظر می‌رسد که این نوع تضرعات، یکی از کمبودهای امروز جامعه ماست و متأسفانه به این مسائل کمتر از مسائل مادی و ظاهری اهمیت داده می‌شود.
این سخن بدان معنا نیست که از نعمت‌های مادی و علمی‌ و تکنولوژی غافل شده و از آنها استفاده نکنیم،مسئله این است که توجه به نعمت‌های مادی، ما را از توسلات، تضرعات و نذر و نیاز بازندارد. باید سعی کنیم هر دو بعد را تقویت کنیم تا در سایه آن پیروزی‌های بهتر و کامل‌تر و سریع‌تری نصیب مسلمانان شود. غفلت از این امر مهم از هیچ مؤمنی قابل قبول نیست، اما غفلت از این مسئله درباره ان قبیح‌تر است؛ از این‌رو باید ابتدا خودمان به این مسئله بیشتر اهمیت دهیم و سپس توجه دیگران را نیز به این مسئله جلب کنیم.
روح بندگی رهبر انقلاب
در طول تاریخ، کمتر شاهد نعمتی همچون نعمت وجود رهبر معظم انقلاب بوده‌ایم؛ ایشان علاوه ‌بر اینکه از لحاظ علمی، ی، بصیرت اجتماعی و هوش و فراست خدادادی امتیاز چشمگیری دارند که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند، امتیاز دیگری هم دارند که بسیاری از افراد، از آن غافلند و آن روح بندگی و خضوع ایشان در مقابل خداوند و اعتماد به کمک‌های الهی و آثار توسلات است.
من بارها شنیده‌ام که ایشان گاهی تحت فشارهای شدیدی واقع می‌شوند که کنترل آن برای افراد عادی بسیار مشکل است و گاهی نیمه شبی از تهران به جمکران آمده و مشغول دعا، توسل،‌گریه و زاری و سجده‌های طولانی می‌شوند و با نشاط خاص حاصل از این تضرعات، به تهران برگشته و مشغول انجام وظیفه می‌شوند.
در مرتبه بعد از رهبری نیز کمتر کسی را مانند جناب سید حسن نصرالله با این متانت، شجاعت و صفات ممتاز می‌توان یافت؛ ایشان نعمتی بزرگ در لبنان است. باید خدا را به‌خاطر وجود چنین نعمت‌هایی شکرگزار باشیم و برای سلامتی ایشان دعا کنیم؛ خداوند وعده داده است که در صورت شکر نعمت‌ها، آنها را می‌افزاید.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)  در دیداربا شیخ نعیم قاسم قائم‌ مقام دبیرکل حزب‌الله لبنان و هیئت همراه؛ قم؛7 / 9 / 1397 .

زلال بصیرت
 
 فلسفه سختی‌ها و فتنه‌ها
 
   ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
 بسم الله الرحمن الرحیم
فتنه و مشتقات آن، در معانی متعددی به كار رفته اند، فتنه در اصطلاح عبارت است از یک پدیده اجتماعی که در آن – دست كم – دو عامل لحاظ می‌شود؛ یك عامل سختی و گرفتاری و معذب شدن و دیگری عامل پنهان كاری؛ در واقع كسانی فریبكاری كرده و دیگران را فریب می دهند و این فریب سبب ایجاد گرفتاری های دنیوی یا اخروی برای دیگران می شود.
اراده الهی بر این تعلق گرفته كه انسان بتواند با اختیار و قدرت انتخاب خویش، سرنوشتش را رقم بزند و لذا تكلیف برای انسان معنا می یابد؛ خداوند به وی عقل داد و انبیاء الهی و وحی را فرستاد تا انسان با آگاهی از راه صحیح، بتواند هر راهی را كه خواست انتخاب كند.
برخی انتخاب‌ها، فردی است و آثارش تنها فرد را در بر می‌گیرد و گاه انتخاب‌ها، اجتماعی است كه آثار آن، جامعه را نیز فرا می‌گیرد. خداوند به انسان این قدرت را داده است كه بتواند با برخی تصمیم‌ها، در سرنوشت دیگران، حتی میلیاردها انسان در طول هزاران سال اثر بگذارد؛ لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله) عملی را انجام داد كه تا كنون در بیش از 1400 سال، سرنوشت میلیاردها نفر از مردم را تحت تأثیر قرار داده و در آینده هم قرار خواهد داد؛ در مقابل هم افرادی می توانند با تصمیمات و اقداماتی زمینه گمراهی و انحراف افراد بسیاری را فراهم كنند. کسانی که با رفتارهای پیچیده فریبکارانه، سبب انحراف دیگران از مسیر صحیح می شوند، فتنه‌گر نام دارند و رفتاری كه انجام می دهند، فتنه نامیده می‌شود.
حرکت امام خمینی، زمینه‌ساز هدایت انسان‌ها
خداند متعال به وسیله حضرت امام (ره) و یارانش، زمینه هدایتی را برای میلیون‌ها انسان فراهم كرد كه در طول تاریخ اسلام، كم نظیربلكه بی نظیر بود؛ بقدری بركات داشت كه حتی بیان بركات آن در چند جلسه سخنرانی میسر نیست.
سنت الهی بر این است كه در مقابل هر مسیر صحیحی، دشمنان و شیاطینی نیز قرار می دهد تا زمینه انتخاب برای انسان مهیا شود؛ البته طبق سنت الهی اگر زمانی بقدری عوامل شر در جامعه‌ای گسترش پیدا كند كه انتخاب راه صحیح ناممكن شود و حتی سبب گمراهی صالحین نیز بشود، خداوند عذاب خود را بر آن گناهكاران نازل خواهد كرد تا زمینه انتخاب و تعادل لازم برای انتخاب مسیر صحیح یا باطل میسر شود.
امام (ره) با حركت خود، آنچنان زمینه هدایت را برای انسانها در این کشور فراهم کرد که موج آن کشورهای همسایه و کشورهای دور دست را نیز فراهم كرد. اما طبق سنت الهی، شیاطینی نیز در مقابل وجود خواهند داشت؛ حتی عده‌ای از خون شهدا، تنها برای جیبشان بهره می‌گرفتند و چه بسا حالا هم باشند. لذا همیشه دو طرف عوامل خیر و هدایت و عوامل گمراهی وجود دارند تا زمینه انتخاب برای افراد فراهم شود.
عقل، شناخت نفس، هدایت انبیاء و عوامل اجتماعی سازنده از عوامل خیر است كه زمینه هدایت را فراهم می كنند.خداوند فیاض است و می خواهد افرادی، لیاقت بالاترین فیوضات را كسب كنند و بالاترین فیض الهی، به وسیله رفتارهای اختیاری حاصل می شود.
هدف خداوند از بروز سختی‌ها
ارزش عمل خالصی كه با سختی و مشقت همراه باشد، بیشتر است،اینکه خدا برای مؤمنین روزهای سختی پیش می‌آورد، نه به خاطر بخل خداوند، بلكه برای ارزشمند شدن كار مؤمنین و كسب لیاقت بیشتر برای دریافت فیض الهی است. لذا سختی كار سیدالشهدا (ع) بسیار زیاد بود، اما چنان ارزشی در نظرخداوند دارد كه حتی دیگران به واسطه‌اشك ریختن بر آنها، سعادتمند می شوند.
سرّ اینکه خدا تقدیری فرموده که سختی‌هایی پیش بیاید و کسانی مقاومت، فداکاری و جانفشانی کنند، برای كسب ظرفیت و لیاقت بیشتر است.لذا نباید گمان كرد كه فتنه‌ها، به صورت اتفاقی واقع شده و خداوند آنها را اراده نكرده و به تعبیر عوامانه از دست خداوند بیرون رفته است، بلكه خداوند می‌خواست زمینه انتخاب فراهم شود؛ وگرنه خداوند می‌توانست اراده كند كه اصلا فتنه‌ای واقع نشود؛ اما در این صورت، استعدادها و ظرفیت‌ها شكوفا نمی شد و كسی به فیوضات والای الهی نمی رسید.
فتنه هایی كه با دین سر و كار دارد، بسیار مهم‌تر است،هر چند اگر فتنه ای، تنها سبب شود كه مالی از انسان سلب شود، امری نامطلوب و سبب تأثر آدمی می شود، اما این فتنه قابل مقایسه با فتنه‌ای كه با دین سر و كار دارد، نیست؛ چون مال نهایتا تا دم قبر با آدمی است؛ اما تأثیر دین بی نهایت است.
باید به تدبیر خدا حسن ظن داشت و نباید با وقوع فتنه‌ها گمان كرد كه خدا و امام زمان(عج)، ما را رهاكرده اند؛ بلكه می خواهند در شرایطی قرار بگیریم كه بتوانیم ترقی كنیم؛ ترقی و پیشرفتی كه اثر آن بی نهایت است.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله)  در همایش نقش خواص در حوادث فتنه گونه زمان؛ مشهد؛16/ 10 / 1395 . 

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

ressbanampe موبایل دانستنیهای مهم كامپیوتر و موبایل ربات اینستاگرام روزای رنگی Sharon's life dimobsraba roygleninav supartmami gloomgeeliper